تمسک به قرآن و عمل به احکام آن

هدایت
در قرآن

آیت
الله جوادی آملی

امر
اول از امور سه گانه فصل اول كه به ادب تلاوت اختصاص داشت، مطالبي درباره كيفيت
تلاوت و مسئوليت تلاوت وو … دربرداشت. دو باب از ابوابي كه در اين امر اول مطرح
است، يكي باب التمسك بالقرآن و العمل به و ديگري باب نزول القرآن است كه اجمالا
بحث مي شود.

 

تمسك
جستن به قرآن

در
باب التمسك بالقرآن والعمل به چند روايت در كافي شريف نقل شده كه از آن جمله است:

امام
صادق (ع)از رسول خدا (ص)نقل مي كند كه آن بزرگوار فرمود:

«ايها
الناس انكم في دار هدنة وانتم علي ظهر سفر والسير بكم سريع».

اي
مردم! اكنون شما در جاي آرام و خانه ي صلح و سازشي به سر مي بريد و شما در سر راه
هستيد و با شدت و سرعت شما را مي برند.

«وقد
رايتم الليل والنهار و الشمس والقمر يبليان كل جديد و يقربان كل بعيد وياتيان بكل
موعود فاعدوا الجهاز لبعد المجاز».

و
همانا شما دريافتيد كه گذشت شب و روز و حركت خورشيد و ماه هر چيز تازه اي را كهنه
مي كنند و هر دوري را نزديك مي نمايند و گذشت روزگار هرچه را كه به شما وعده داده
اند احضار مي كند پس وسيله ي راه دور را مهيا سازيد. زيرا گذرگاه و محل عبور شما
دور است و نياز به وسيله دارد.

«قال:
فقام المقدادبن الاسود فقال: يا رسول الله و مادارالهدنة؟ قال: داربلاغ وانقطاع»

            فرمود: آنگاه مقدادبن اسود برخاست و
عرض كرد: اي پيامبر خدا: دارهدنه چيست؟ فرمود: خانه اي كه رساننده است و جدا كننده
(زيرا انسان را به منزلگاه آخرت مي رساند و از آنچه علاقه و دلبستگي در دنيا دارد،
منقطع و جدا مي سازد).

قرآن
شفاعت كننده و شكايت كننده است.

«فاذا
التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فانه شافع مشفع وما حل[1]
مصدق».

پس
اگر فتنه ها و آشوب ها چون پاره هاي شب تار بر شما پوشيده شد، به قرآن روي آوريد
زيرا قرآن شافعي است كه شفاعتش نزد خدا پذيرفته است و گزارش دهنده اي است كه
شكايتش مورد قبول قرار مي گيرد.

آري!
اگر قرآن در روز قيامت از شما شفاعت كند و به نفع شما سخن گويد كه خدا با شما از
روي عدل رفتار نكند بلكه رحمت را شفع و زوج عدل قرار دهد و خداي عادل رحيم حسابرس
شما باشد نه خداي عادل، شفاعت قرآن مقبول قرار خواهد گرفت. پس اگر خداوند با عدل
به تنهائي بخواهد به حساب شما برسد، كار خيلي مشكل خواهد بود ولي اگر رحمت با
عدالت شفع و ضميمه شد و هر دو با هم محكمه را به عهده گرفتند، اميد نجات است. و در
عين حال كه شفاعت قرآن پذيرفته است، اگر خداي نخواسته از شما شكايت كند و گزارش
كارهاي بد شما را برساند و به مالك روز جزا از دست شما گله و سعايت كند، خداوند
شكايتش را تصديق مي كند چرا كه قرآن كلام خدا است، پس اگر شكايت بندگان را به
متكلم ابلاغ نمايد، متكلم شكايت كلام خود را تصديق و باور دارد، و آن روزي است بس
سخت و دشوار كه به جاي شفاعت، قرآن عزيز از ما شكايت نمايد.

قرآن
بهترين راهنما است

«ومن
جعله امامه، قاده الي الجنة ومن جعله خلفه، ساقه الي النار».

كسي
كه قرآن را پيش روي خود قرار دهد -و از آن تبعيت و پيروي كند- قرآن زمامدار او
خواهد بود و او را به سوي بهشت روانه خواهد ساخت و هر كس قرآن را پشت سر گذاشت
(نبذ كتاب الله وراء ظهره) قرآن او را به سوي دوزخ و عذاب الهي سوق خواهد داد.

«وهو
الدليل يدل علي خير سبيل»

وهمانا
قرآن راهنمائي است كه بهترين راه را نشان مي دهد.

«وهو
كتاب فيه تفصيل و بيان وتحصيل و هوالفصل ليس بالهزل».

و
آن كتابي است كه در آن تفصيل و بيان هر چيزي آمده و حقايق از آن بدست مي آيد و هيچ
ابهام گوئي در آن وجود ندارد و هرچه مي گويد سخن جد و فصل است و هيچگاه هزل و شوخي
در آن راه ندارد.

باطن
قرآن، علم الوراثه مي خواهد

«له
ظهروبطن»

قرآن
داراي ظاهر و باطني است.

ظاهر
قرآن را مي توان با علوم ظاهري فرا گرفت ولي باطن قرآن را با علوم ظاهري نمي- توان
فهميد. در زمان امام صادق عليه السلام، شخصي وجود داشت كه داراي مدرسه اي بود و
كتابهائي در مسائل فقهي و ديني نوشته بود. روزي امام ششم (ع)به او فرمود: «بماذا
تفتي الناس؟ يا چه فتوي مي دهي؟

عرض
كرد: بالقرآن! من با قرآن در بين مردم فتوي مي دهم.

حضرت
فرمود: تو به قرآن فتوي مي دهي در حالي كه خداوند يك حرف را از قرآن به تو نداده
است و تو از يك حرف قرآن ارث نبرده اي «-وماورثك الله من القرآن حرفا-».

او
كه رئيس يك فرقه بود و كتابها درباره احكام و مسائل قرآن نوشته بود، حضرت به او مي
فرمايد:

تو
از يك حرف قرآن ارث نبرده اي! زيرا علم الدراسه مي تواند به ظاهر قرآن برسد ولي
باطن قرآن را جز علم الوراثه حل نمي كند و تنها كسي كه وارث انبياء است مي تواند
از باطن قرآن سهمي ببرد. اگر علمائي پيدا شوند كه براستي وارث انبياء و اوصاف
انبياء باشند، آنها مي توانند به باطن قرآن پي ببرند، نه آن كس كه در عمل، راه
انبياء را ترك كرد و ظاهري از قرآن ياد گرفت كه او از ارث قرآن سهمي نخواهد برد.

«فظاهره
حكم وباطنه علم. ظاهره انيق وباطنه عميق، له تخوم وعلي تخومه تخوم. لاتحصي عجائبه
ولاتبلي غرائبه».

ظاهر
قرآن حكم و دستور است و باطنش علم و دانش. ظاهرش زيبا و باطنش ژرف و عميق است
داراي اعماقي است و براي اعماق آن هم اعماقي است. شگفتيهايش به شمارش نيايد و
عجائبش هرگز فرسوده و كهنه نشود (زيرا قرآن از سوي خداوند حكيم و عليم است و
بالاتر از ليل و نهار و گردش روزگار و حركت آفتاب و ماه است، پس هيچگاه كهنگي و
فرسودگي نپذيرد و در اثر گردش زمان و حركت ليل و نهار و شمس و قمر نپوسد و كهنه
نشود).

قرآن
تابلو الهي است

«فيه
مصابيح الهدي ومنارالحكمة و دليل علي المعرفة لمن عرف الصفة فليجل جال بصره وليبلغ
الصفة نظره، ينج من عطب و يتخلص من نشب».

در
قرآن چراغهاي هدايت و نشانه هاي حكمت و دليل معرفت وجود دارد، البته براي كسي كه
علامت شناس و وصف شناس باشد، پس اهل حركت و جولاني مي خواهد كه ديدگان خود را جلا
بخشد و با دقت بنگرد تا صفت را درك كند و از هلاكت نجات پيدا نمايد و از چنگال جهل
رهائي يابد.

قرآن
نظير يك تابلو الهي است كه در سر راه انسان نصب شده است ولي فطرتي پاك    مي خواهد تا نشانه هائي را كه در آن تابلو
نوشته شده، دريابد و حقيقت بيني مي خواهد تا صفاتي را كه موجب شناخت و معرفت است
ببيند، و با درك صفات، هم خود از هلاكت و جهالت رهائي يابد و هم ديگران را رهائي و
خلاص بخشد.

آنگاه
حضرت استدلال مي فرمايد:

«فان
التفكر حياة قلب البصير كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور؛ فعليكم بحسن التخلص
وقلة التربص[2]».

انسان
بصير و بينا با فكر زنده است و انديشه است كه قلب انسان را حيات مي بخشد همانگونه
كه جوياي روشنائي با نور در ظلمت ها و تاريكي ها راه را مي يابد و به راه خود
ادامه مي دهد كه بكوشيد كه خوب رهائي يابيد و كمتر انتظار بكشيد. (شما همچون
مسافري مي مانيد كه اگر زود نرفتيد و خود را سرگرم نموديد، خواه ناخواه شما را مي
برند، پس خود را به زمين ميخكوب نكنيد و پيش از اينكه شما را ببرند، خود برويد و
خود رهائي يابيد و از قيد و بند و تعلقات دنيا دل ببريد).

هدايت
و روشنائي قرآن

روايت
ديگري را مرحوم كليني از اميرالمؤمنين (ع)نقل مي كند كه به اصحاب و يارانش فرمود:

«اعلموا
ان القرآن هدي النهار و نورالليل المظلم علي ما كان من جهد وفاقة[3]».

بدانيدكه
قرآن هم هدايت روز و هم نورانيت و روشنائي شب تار را فراهم مي سازد هرچند كه
حاملين آن گرفتار كوشش و تلاش و فقر باشند. يعني فشار مشكلات و تنگدستي جلو روشن
ضميري را نخواهد گرفت و با اينكه حاملان قرآن بيشتر گرفتار مشكلات زندگي و فقر و
تنگدستي هستند.

به
اين دو فضيلت، كه هدايت در روز و روشنائي و فروغ در شب تاريك است، رسيده اند و دست
يافته اند.

روايتي
را مرحوم ابن بابويه قمي «ره» نقل كرده است كه حضرت امير سلام الله عليه به فرزندش
ابن حنفيه مي فرمايد:

«وعليك
بتلاوة القرآن والعمل به و لزوم فرائضه وشرائعه وحلاله وحرامه وامره ونهيه والتهجد
به وتلاوته في ليلك ونهارك فانه عهد من الله تعالي الي خلقه فهو واجب علي كل مسلم
ان ينظر كل يوم في عهده ولو خمسين آية».

بر
تو باد به تلاوت قرآن و عمل به احكام آن و تعهد به فرائض و واجبات و شريعتها و
حلال و حرام ها و امر و نهي هايش و بر تو باد به شب زنده داري با قرآن و خواندن
قرآن در شب و روز زيرا اين عهد و پيماني است از سوي خداوند متعال بربندگانش و بر
هر مسلماني لازم است كه هر روز در عهد خداوند نظر كند ولوبه پنجاه آيه هم باشد.

درجات
بهشت به اندازه آيات قرآن

«واعلم
ان درجات الجنة علي قدر آيات القرآن فاذا كان يوم القيامة يقال لقاري القرآن: اقرا
وارقا».

و
بدان كه درجات بهشت به اندازه آيات قرآن است، پس اگر روز قيامت فرا رسد به تلاوت
كننده ي قرآن گفته مي شود: بخوان و بالا برو. يعني هر اندازه كه در دنيا قرآن
خوانده و فرا گرفته بود، به همان اندازه در آنجا ظهور پيدا خواهد كرد و در نامه
اعمالش نوشته خواهد شد و ترقي و پيشرفتش در آخرت بستگي به اندازه قرآن خواندنش و
عمل به قرآن كردنش در دنيا دارد. و همانا در بهشت، پس از انبياء و صديقين كسي
بالاتر از حاملين قرآن نيست. و درجات بهشت را بايد با آيات قرآن تحصيل كرد.

وصفي
جامع از قرآن

روايت
ديگري را مرحوم كليني از پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه وآله نقل كرده است كه
حضرت در چند جمله، وصف جامع و كاملي از قرآن كرده چنين مي فرمايد:

«القرآن
هدي من الضلالة وتبيان من العمي و استقالة من العثرة ونور من الظلمة وضياء من
الاحداث وعصمة من الهلكة ورشد من الغواية و بيان من الفتن وبلاغ من الدنيا الي
الاخرة. وفيه كمال دينكم وما عدل احد عن القرآن الا الي النار[4]».

قرآن
داراي اين فضيلت ها و اوصاف است:

1-
راهنما و هدايت كننده گمراهان است.

2-
هر كوري را بينائي مي بخشد.

3-
از هر لغزشي جلوگيري مي كند.

4-
نور و روشنائي براي هر تاريكي و ظلمتي است.

5-
در هر پيش آمدي پرتو است.

6-
از هر هلاكتي نگهدارنده است.

7-
در هر گمراهي و غوايتي، ره جوي و رهنمون است.

8-
مبين تمام فتنه ها است.

9-
انسان را از دنيا به سوي آخرت سوق مي دهد.

10-
كمال دين شما در قرآن است.

11-
هيچ كس از قرآن روي برگردان نشد، جز به سوي جهنم و عذاب الهي.

در
كتاب فضل القرآن روايتهاي ديگري نيز هست كه شايسته است با دقت خوانده شود و ما اين
چند روايت را براي نمونه نقل كرديم.

چند
روايت هم در باب نزول قرآن كه قرآن كي نازل شده و در چه زمينه اي نازل شده و نزول
دفعي و نزول تدريجي آمده است كه ان شاءالله در بحث آينده مطرح خواهد شد.

ادامه
دارد.

 



[1] – محل ومحل ومحل محلا ومحالا الي
الامير: سعي به الي الامير و كاده، فهو ماحل ومحال.