اوضاع کلی جهان اسلام

قسمت
ششم

محمد
رضا حافظ نیا

ج:
اوضاع انسانی و اجتماعی

وامهاي
خارجي

يكي
ديگر از مواردي كه ممالك جهان سوم و طبعا جهان اسلام را در بند وابستگي اقتصادي
قرار مي دهد مسئله ي وامهاي خارجي است. اين وامها اولا مدت استرداد آن كم است و
ثانيا نرخ بهره آنها زياد است و اين ممالك قادر به استرداد كامل اين وامها نيستند
و روز بروز كمرشان در زير افزايش اين قرضها بيشتر خم مي شود.

موضوع
ديگر مسئله باصطلاح كمك به اين ممالك است بدينصورت كه ممالك پيشرفته ي صنعتي
ساليان معادل 1% توليد خالص خود را بايد به ممالك جهان سوم كمك كنند! آيا موقعي كه
ثروتهاي زيرزميني بيش از 3/2 جمعيت جهان به وسيله ي اقليتي سرمايه دار و يا ممالك
باصطلاح پيشرفته به غارت برده مي شود موضوع 1% كمك چه معنائي دارد و تازه اين كمك
با منت و با توجه به دو شرط همراه است يكي اقتصادي و ديگري سياسي: شرط اقتصادي
بدينصورت كه اين كمكها مشروط است به اين كه بايد كشور كمك گيرنده واردات موردنياز
خود را از كشور كمك دهنده تامين نمايد و مواد اوليه خود را ناچارا به آن كشور و به
حلقوم چپاولگران آن سرازير نمايد. شرط سياسي بدينصورت است كه كشور جهان سوم تا
زماني مشمول كمك كشور كمك دهندها مي گردد كه از نظر سياسي با هم اختلاف نظر نداشته
باشند، يعني اين كشور جهان سومي كه از همه طرف مورد تجاوز قرار گرفته است بايد به
نظام سياسي كشور كمك دهنده در ازاي اين مقدار ناچيز صحه بگذارد. با اين اوصاف چه
سرنوشتي در انتظار جهان اسلام با آن همه منابع ثروت خواهد بود؟.

با
توجه به مكتب اعتقادي ما مسلمانان كه اهل ذمه بايد به حكومت اسلامي جزيه بپردازند
به چه صورت مي توان قبول كرد كه ساكنين فعلي جهان اسلام بايد آلت دست سرمايه داران
و سردمداران اهل ذمه بشوند و منابعشان را مستقيم و غيرمستقيم غارت كنند و هميشه هم
خود را طلب كار داشته باشند و هنوز مسلمانان در خواب باشند و تكاني بخود ندهند و
به جايي برسند كه با وجود غارت منابع ثروتشان استعمارگران غربي انگلي به نام
صهيونيزم را بر پيكر جهان اسلام تحميل نموده و هر روز به طور آشكار و پنهان آنرا
تقويت نمايند و مسلمانان هيچ كاري را نتوانند انجام دهند و تازه راه و چاره را از
خود آنها انتظار داشته باشند و در اين گيرودار بازار مصرف، جهت تسليحات آنها بوجود
آورند و متاسفانه دولتهاي وابسته ي آنها نيز فكري جهت تكامل مباني اعتقادي اسلامي
و علمي و فكري مسلمانان به طور ضربتي نمي كنند تا دست دشمنانشان را از سرشان كوتاه
كنند.

8-
وابستگي اقتصادي:

با
توجه به مسائل ذكر شده در بخشهاي مختلف اقتصادي جهان اسلام اعم از كشاورزي،
دامداري –منابع زيرزميني- صنايع بازرگاني و وضعيت سرمايه و غيره نتيجه مي گيريم كه
متاسفانه در مجموع جهان اسلام از نظر اقتصادي وابسته به استكبار جهاني است و   نتيجه ي اين رابطه ي تحميلي بطور يكطرفه به
ضرر جهان اسلام مي باشد، از مجموعه ي مطالب مطروحه در مسائل اقتصادي روشن مي گردد
كه استعمارگران غربي بنا به ماهيت ستمگرانه و استثمارگرانه و در جهت اهداف سياسي
خود، فعاليتهاي اقتصادي جهان اسلام را طوري جهت داده و برنامه ريزي نموده اند كه
سررشته ي امور در دست آنها بوده و بتوانند هر گونه نهضت اسلامي و آزاديخواهي را كه
در شرف پيروزي و استقرار باشد با اعمال سياستهاي مختلف و با فشار اقتصادي ساقط
نموده و باشكست روبرو نمايند و بدينوسيله سيطره ي سياسي خود را در جهت غارت منابع
ثروت مسلمين و انحطاط آنان و جلوگيري از اقتدار مسلمانان و در يك كلام مبارزه با
اسلام مستحكم نمايند، البته تشريح ابعاد مختلف وابستگي اقتصادي و مصداقهاي آن و
سياستهاي استكباري در جهت تعميق اين قاعده ي خطرناك نياز به نگارش كتابها دارد و
در اين مقوله نمي گنجد.

براي
نمونه وضعيت بخشهاي مختلف اقتصاد ايران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و استفاده از
اين حربه توسط استكبار جهاني پس از پيروزي انقلاب اسلامي بصورت تحريم اقتصادي و
غيره با توجه به عوارض و مشكلات اقتصادي ايجاد شده در جامعه ي اسلامي و انقلابي
ايران بمنظور شكست اين نهضت مقدس مصداقي است برآنچه فوقا ذكر گرديد.

ج-
اوضاع انساني و اجتماعي:

1-
جمعيت و پراكندگي آن

جمعيت
جهان اسلام در زمان فعلي به حدود يك ميليارد (000/000/1000) نفر مي رسد اين رقم از
نظر كمي خيلي مهم است رشد جمعيت در نقاط مختلف فرق مي كند و معمولا در سال از 20
تا 30 نفر در هزار مي رسد. تراكم جمعيت در كيلومتر مربع حدود 21 نفر مي باشد كه
رقمي متعادل و يا در سطح پائين است. اين تراكم با توجه به موقعيت اقتصادي (صنعتي-
كشاورزي) فعلي تقريبا متعادل ولي نسبت به استعدادهاي اقتصادي بسيار كم مي باشد.
يعني براي ايجاد بنيانهاي صنعتي و كشاورزي و برنامه ريزي درست توسعه ي اقتصادي و
اجتماعي، تامين نيروي انساني مورد نياز با اين جمعيت مشكل خواهد بود جمعيت در جهان
اسلام بطور خيلي نامتعادل پراكنده شده است براي نمونه در جزاير اندونزي تراكم
جمعيت بيش از 75 نفر در كيلومتر مربع است. در صورتي كه در صحراي افريقا يا حواشي
آن تراكم جمعيت كمتر از يك نفر در كيلومتر است. چنين تضادهايي كم و بيش در سراسر
نقاط جهان اسلام وجود دارد. از عواملي كه اين  
پراكندگي ها را تحت تاثير قرار داده است مي توان نوع اقليم، مرتفعات و دره
ها بسته به نوع اقليم، جلگه هاي آبرفتي، سواحل و موارد جزئي تر را نام برد (براي
بررسي پراكندگي به نقشه ي ضميمه مراجعه شود).

مناطق
كم جمعيت بطور قطع بر مناطق صحرائي منطبق هستند و از طرفي خود صحراها وسعت قابل
ملاحظه اي را دربر گرفته اند بنابراين قسمت زيادي از جهان اسلام كم جمعيت و يا حتي
فاقد جمعيت است. نقاط مسكوني در دل صحراها و كويرها را، واحه ها، نواحي رودخانه
اي، مرتفعات و دره ها تشكيل مي دهد. مرتفعات اطلس، فلات اتيوپي و يمن، مرتفعات
آفريقاي استوائي، رشته كوههاي توروس، البرز، قفقاز، زاگرس و غيره به ضميمه دره هاي
مشرف به صحراها از مراكز جذب جمعيت هستند. سواحل خليج گينه، سواحل شبه جزيره
آناطولي (تركيه) و درياي مديترانه، سواحل و جزاير اندونزي، ميندانائو، مالزي،
بنگلادش و آلباني از مراكز تجمع انسانها مي باشد.

نوار
رود نيل، سنگال، نيجر، دجله و فرات، سند، سيحون و جيحون و قسمت سفلاي رودخانه گنگ
در بنگلادش بطور عجيبي از مراكز جمعيتي هستند. جمعيت زياد جزاير اندونزي و مالديو
و ميندانائو، در عرض پائين، بخاطر شكل و وسعت محدود خشكي آنها مي باشد. اين تراكم
جمعيت جزاير اندونزي و بنگلادش كه بيش از 80% آنها به فعاليت هاي كشاورزي اشتغال
دارند مي توانند منبع خوبي از نظر نيروي انساني و استعداد بالقوه جهت رشد صنعتي و
اقتصادي آن منطقه باشند و جابجائي اين نيروها در سراسر جهان اسلام بخصوص حركت
جمعيت بسوي مناطق صحرايي كه مي توانند از مراكز صنعتي شوند كاري عاقلانه براي رفع
كمبود نيروي انساني اين مناطق خواهد بود ضمنا از خصوصيات جمعيت جهان اسلام جوان
بودن و كثرت مواليد از طرفي و مرگ و مير كودكان به نسبت كشورهاي پيشرفته در اثر
پائين بودن سطح بهداشت از طرف ديگر مي باشد، در اينجا با توجه به اينكه مسئله خطر افزايش
جمعيت و مشكلات ايجاد شده ناشي از آن حرف زبان علماي اقتصاد و جمعيت شناس گرديده
است مواردي ذكر مي شود تا روشن گردد آيا واقعا افزايش جمعيت خطرناك است يا اينكه
در پشت اين شعار، هدفهاي سوئي نهفته است. افزايش جمعيت در ممالك جهان سوم موجد
مشكلاتي شده است و دائما هم ازدياد جمعيت باعث افزايش دردسرهايي مي شود ولي در
پناه يك برنامه ريزي صحيح اقتصادي نه تنها مشكلي بوجود نمي آورد حلال مشكلات نيز
خواهد بود.

براي
نمونه كشور پرجمعيت چين پس از انقلاب 1949. اقتصاد آينده خود و پيشرفت آن را با
تكيه بر نيروي انساني و جمعيت رو به ازدياد خود بنا نهاد و با كمك نيروي انساني
توانست در مدت كوتاهي خود را در رديف اولين كشورهاي جهان از نظر توسعه صنعتي و
كشاورزي قرار دهد.

ژاپن
كشوري است با محدوده ي ارضي قليل، جمعيت فراوان و رشد سريع آن و منابع طبيعي بسيار
محدود كه از نظر توسعه ي صنعتي و كشاورزي و برطرف كردن مشكلات ناشي از جمعيت زياد
و رشد سريع آن با وجود نابودي قسمت زيادي از تاسيسات آن در جنگ جهاني دوم از اهميت
زيادي برخوردار است.

ژاپني
ها براي بدست آوردن قدرت و تكنيك بدنبال علم و صنعت اروپائيها (بخصوص آلمان) براه
افتادند و فرهنگ خودشان را حفظ كرده و پس از تحصيل علم و تخصص از نظر مبارزه با
مشكلات طبيعي و اقتصادي و انساني و پيشرفت سريع صنعتي و كشاورزي و وزنه شدن در
جهان امروز در دنيا رقيبي ندارند. با تبديل كشاورزي سنتي به علمي و مترقي و
پيشرفته، گسترش زمين هاي كشاورزي با حداكثر برداشت، از بين نبردن مواد غذائي،
بصورت اسراف اروپائي و آمريكائي استفاده از منابع جديد پروتئين، استفاده از درياها
كه به مراتب خيلي بيشتر از خشكي پروتئين دارند و بالاخره رعايت اصول علمي و
اكولوژيكي در برداشت از تمام محيط ها، مي توان مواد غذائي مورد نياز جمعيت اضافي زمانهاي
آينده دور را تامين كرد.

جمعيت
اضافي از طرف ديگر مي تواند بعنوان منبع مصرف كالاها و فراورده هاي صنعتي و
كشاورزي ناشي از توسعه ي اقتصادي باشد و لذا خود بخود به تقويت فعاليت هاي اقتصادي
و گسترش آنها كمك خواهد نمود زيرا وقتي كه كارخانجات محصول اضافي داشته باشند ولي
مصرف كننده نباشد بتدريج بحران و تعطيلي فعاليت هاي توليدي و ورشكستگي اقتصادي را
در پي خواهد داشت.

از
جهت ديگر توسعه فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي نياز به نيروي انساني دارد و امروز
شاهد اين هستيم . كه عليرغم كثرت جمعيت ژاپن باز اين كشور روز بروز بسوي مكانيزه
تر نمودن فعاليت هاي اقتصادي حركت كرده و نيروي انساني را آزاد مي نمايد تا در
جاهاي ضروري تر بكار گيرد.

از
طرفي امكان دارد همان طوري كه مغزهائي پيدا شدند و منابع جديد تهيه پروتئين را
براي آينده ي دور كشف كردند انسانهائي در اثر ازدياد جمعيت پيدا شوند كه با كمك
نيروي فكري آنها منابع جديدتر و بهتر تهيه پروتئين كشف گردد. حال با اين نمونه ها
و با توجه به موقعيت هاي بعضي از كشورها از نظر طبيعي -اقتصادي- انساني و منابع
تهيه مواد غذائي، آيا جاي ترديد باقي مي ماند كه جمعيت زياد خطرناك است و اقتصاد
را متزلزل مي كند و منابع غذائي كم ميآيد؟ در صورتي كه جمعيت زياد بطور ساده منبع
بزرگ نيروي انساني و بازار خريد كالاهاي ساخته شده ي صنعتي و غيره مي باشد و ازين
گذشته همه ساله در اثر جنگ هاي وحشيانه، امراض مسري و غير مسري، سوانح طبيعي و
غيره تعداد زيادي از انسانها جان خود را از دست مي دهند.

ما
نمي توانيم وضع اقتصادي سرزمين هاي جهان سوم و مشكلات ناشي از افزايش جمعيت در
آنها را كه ناشي از استعمار سياسي و اقتصادي و مداخله مستقيم غرب و شرق
(ابرقدرتها) و نداشتن برنامه ريزي درست توسعه ي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي است
ملاك قرار دهيم و بر روي آن قضاوت كنيم. ضمنا بخاطر داشته باشيم كه سياست استعمار
كنترل و كاهش تعداد مسلمانان در جهان است و نقش يك نفر مسلمان پس از پيروزي انقلاب
اسلامي ايران و احساس خطري كه استكبار جهاني ازين بابت مي نمايد بخوبي موضوع و هدف
استعمار را از كاهش تعداد مسلمانان نشان مي دهد.

باشد
كه انشاءا… با بيداري مسلمانان و گسترش انقلاب اسلامي بزودي شاهد از هم پاشيده
شدن زنجيرهاي استعمار و فروريختن پايه هاي استكبار جهاني باشيم. انشاءالله

2-
وضعيت نيروي انساني:

همانطور
كه در بخش جمعيت ذكر شد از نظر نيروي انساني بالقوه جهان اسلام غني است ليكن نيروي
انساني موقعي مي تواند مفيد باشد كه تكنيك ديده و متخصص باشد و اگر غير از اين
باشد مشكلات بيشتري را بوجود مي آورد (چون فقر، بيكاري پنهان و غيره) و كمبود
نيروي متخصص يكي از مشكلات جهان اسلام است.

به
اين نكته نيز بايد توجه كرد كه ممكن است مراكز تعليم و تربيت و آموزش عالي گسترش
پيدا كنند ولي از محتوي غني نباشند كه اين نيز از ويژگيهاي مراكز آموزشي و علمي
جهان اسلام است و خود سياست استعمار است و بايد دانست كه مدرك خوب از نظر كيفي نمي
تواند هميشه خوب باشد بلكه گاهي مضر نيز هست چون يك مدرك دار عالي بدون تخصص، با
اعتماد به مدركش سرمايه هاي برنامه ريزي را هدر مي دهد و نابود مي كند و در نتيجه
مسئله نياز به متخصصين خارجي پيش مي آيد تا آنجا كه حتي كارهاي جزئي نيز بايد به
كمك آنها انجام شود و بدينوسيله سرمايه هاي هنگفتي بعنوان دست مزد و غيره از جهان
اسلام خارج مي شود و از طرفي اثر سوئي كه از جنبه ي معنوي در جهان اسلام بواسطه ي
وجود آنها به جا مي ماند بي اهميت نيست و متاسفانه پديده استفاده از وجود متخصصين
خارجي تحت عنوان مستشار و مهندس و پزشك و كارشناس و تكنيسين و غيره روز بروز در
حال گسترش است و فقط در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اين پديده به شدت
برخورد گرديده است.

از
ويژگيهاي ديگر نيروي انساني جهان اسلام اينست كه وقتي جمعيت و نيروي انساني زياد،
ولي تخصص نديده باشد و از طرفي منابع اقتصادي و تامين معيشت چون كشاورزي گسترش
پيدا نكند و صنايع نيز از رشد كمي برخوردار باشد نمي تواند نيروي انساني را جذب
كند و در نتيجه با توجه به رشد جمعيت و ميزان جذب جمعيت در كارهاي توليدي، نيروي
انساني اضافي كاملا بيكار نبوده بلكه بصورت تقريبا زايد در فعاليت هاي مختلف جذب
خواهد شد و لذا بيكاري پنهان يكي از معضلات جهان اسلام است.

سازمانهاي
اداري و تجارتي، بيش از حد مورد نياز خود، آنها را در فعاليت هائي چون كارمند
اداري -ويزيتوري- منشي گري- ماشين نويسي -حسابداري و غيره جذب خواهند كرد، يا اين
كه مثلا در روي يك زمين كشاورزي بيش از حد مورد نياز نيروي انساني صرف خواهد شد و
با توجه به توليد ناچيز، سهم و عايدي هر كدام كمتر خواهد بود. كارهائي چون دكه
داري و فروش اجناسي كه در بازار سياه و يا به زور تبليغات فروخته مي شود و غيره از
جنبه هاي ديگر بيكاري پنهان مي باشد. بطور كلي زماني كه نيروي انساني بيش از حد
مورد نياز براي انجام يك فعاليت اقتصادي، به كار گماشته شده باشند مي توان بوجود
بيكاري پنهان پي برد و در جامعه اي كه نيروي انساني مازاد دارد استفاده از وسائل
مكانيزه در كشاورزي و صنعت، باعث تشديد بيكاري پنهان مي شود و بنابراين در كاربرد
وسائل مكانيزه بايد احتياط شود. از عوارض كم كاري و بيكاري پنهان درآمد كم و در
نتيجه فقر توده هاي مردم، نابسامانيهاي اخلاقي، وجود امكانات جسمي و محيطي جهت رشد
امراض مسري و غير مسري، دزدي، قتل، قاچاق و بي سوادي و غيره مي باشد.

بيكاري
پنهان بخصوص بين طبقه ي جوان و تحصيل كرده كه از نيروي فراوان برخوردارند زياد
ديده مي شود. چه بسا بهانه ي تحصيل كه متاسفانه آنهم به نتيجه ي مطلوب نمي رسد
مانع از انجام كارهاي مثبت ديگر مي شود. وجود بيكاري اضافي در شبانه روز و تعطيلات
مختلف وقتي با تعليم و تربيت صحيح اسلامي همراه نباشد آنها را بسوي فساد اخلاقي و
گمراهي خواهد افكند و غالبا اوقات آنها در سينماهاي مبتذل، مطالعات مضر و گردشها و
تفريحهاي نامناسب خواهد گذشت.

موضوع
ديگري كه در آخر مطلب بايد به آن اشاره شود مسئله فرار مغزهاست كه عده زيادي از
جوانان تحصيل كرده جهان اسلام و با بودجه ي آن، براي ادامه ي تحصيل به كشورهاي
غربي و خارجي مي روند و متاسفانه بجاي اين كه برگردند و از وجود آنها در تخصصي كه
كسب كرده اند استفاده شود فريفته ي ظواهر زندگي و آداب و رسوم غرب شده و بوسيله ي
پولهائي كه صاحبان سرمايه در آن كشورها به دست و پاي آنها مي ريزند از بازگشت به
جهان اسلام خودداري مي كنند. آمريكا سهميه ي پذيرش مهاجرش را به پذيرش افرادي كه
مايه ي علمي دارند اختصاص داده است (ساليانه بيش از 10 هزار نفر). از طرف ديگر
بازگشت اين تحصيل كرده ها نيز براي جهان اسلام بدليل اينكه معمولا عامل انتقال و
حامل فرهنگ بيگانه هستند خيلي مضر مي باشد و متاسفانه بودجه هاي زيادي نيز بخاطر
آنها هدر مي رود. لازم بتوضيح است كه اگر هدف از ماندن افراد متعهد بسود جهان
اسلام، و در جهت شناساندن مكتب اعتقادي اسلام به آنهائي كه تشنه ي آن هستند باشد و
يا كسب تكنيك و علوم آنها، امري پسنديده و ضروريست.

3-
تغذيه:

جهان
اسلام مجموعا با كمبود مواد غذائي روبروست. موضوع كمبود مواد غذائي نه تنها از نظر
كميت بلكه از نظر كيفيت نيز مورد توجه است. البته همان طوريكه قبلا در بحث كشاورزي
صحبت شد امكان خريد محصولات كشاورزي از دول دارنده ي آن با كمك عوايد حاصله از
منابع طبيعي وجود دارد ولي نتيجه ي منفي آن معلوم است. اما از نظر كيفيت طبق نظر
متخصصان علوم تغذيه بايد مصرف غذائي يك انسان در شبانه روز به 2500 كالري برسد و
كسر بودن آن دال بر وجود گرسنگي مي باشد. مسئله گرسنگي و توزيع آن را در جهان،
دانشمند آمريكاي لاتين ژزوئه -دوكاسترو در كتاب انسان گرسنه بطور مفصل تشريح كرده
است و بقول او كمبود مواد غذائي اصلي بدن، يا نرسيدن هر يك از آنها به بدن طي
شبانه روز اعم از مواد گلوسيدي، ليپيدي و پروتئين و ويتامين ها و غيره، بدن را در
معرض گرسنگي پنهان قرار ميدهد كه اين گرسنگي معادل است با ضعيف شدن بدن و يا به
عبارتي فرسايش بدن در طول زمان و در نتيجه مساعد شدن بدن براي پذيرش امراض مختلف،
مرگ زودرس و ناتواني كه البته اين نوع گرسنگي بدرجات مختلف قسمت اعظم دنيا را
دربرگرفته كه بقول دانشمند مذكور در اثر عمل انسان بوجود آمده و طبيعت هيچ دخالتي
در اين مورد ندارد. و اما نوع وحشتناك گرسنگي كه با مرگ توام است گاهگاهي در بعضي
مناطق قحطي زده، چون افريقاي صحرائي (چاد- نيجر- سودان) و (بنگلادش و غيره) ظهور
مي كند و عده ي زيادي از ساكنين جهان اسلام را نابود مي كند و متاسفانه در نقاط
ديگر جهان اسلام مواد غذائي و سرمايه ها به شكل اسراف اروپائي و آمريكائي از بين
مي رود و حتي شيخ هاي خليج فارس يك روز خانه ي هزار و يك شب لندن را مي- خرند و
روزي گرانترين انگشتر دنيا و روزي لوكس ترين اتومبيل دنيا را، در حالي كه ميليونها
انسان در جهان اسلام از گرسنگي زجر مي كشند و ميميرند.

4-
درآمد سرانه:

درآمد
سرانه و سطح زندگي به نسبت جهاني در جهان اسلام پائين است و در داخل آن هر يك از
ممالك جزء درآمد سرانه مختلفي دارند. ممالك نفت خيز از درآمد سرانه ي بهتري
برخوردارند و جالب توجه اينكه بالاترين درآمد سرانه دنيا متعلق به شيخ نشين هاي
خليج فارس و كمترين درآمد سرانه نيز متعلق به افغانستان و نيجر و بنگلادش مي باشد
و همه ي اينها در جهان اسلام قرار دارند. (با همه ي اينها درآمد سرانه متوسط جهان
اسلام با ممالك باصطلاح پيشرفته بيش از ده برابر فرق دارد و به عبارتي كمتر است).

مسئله
مهمي كه در اينجا بايد تذكر داده شود اينست كه درآمد سرانه و قضاوت بر روي آن كاري
صحيح نيست. چون تمام مردم يك كشور داراي درآمد سرانه مساوي نيستند. بخش اعظم درآمد
متعلق به اقليت سرمايه دار داخلي مي باشد. مثلا در ساحل غربي افريقا در سنگال 2%
مردم آن 34% درآمد ملي را بخود اختصاص داده اند و 66% بقيه متعلق به 98% جمعيت
باقيمانده مي باشد. درآمد سرشار نفت در عربستان فقط متعلق به اقليت ممتازي مي
باشد. در لبنان 18% جمعيت، 60% درآمد ملي را بخود اختصاص داده اند. در مصر 52%
درآمد ملي به كمتر از 10% جمعيت تعلق دارد و اين حالت سرمايه داري زمين و كارخانه
در ممالك مختلف جهان اسلام فاصله ي طبقاتي عظيمي را بوجود مي آورد كه حقوق اكثريتي
فداي حقوق اقليت مي شود.

وضعيت
بهداشت و درمان:

يكي
از نابسامانيهاي موجود در جهان اسلام كمبود شديد امكانات بهداشتي و درماني است كه
متاسفانه در مناطق روستائي اين امر شديد مي باشد و نسبت جمعيت به پزشك بسيار
بالاست. در صورتيكه اين نسبت در ممالك پيشرفته صنعتي بمراتب كمتر است. و از اين
گذشته پزشكان در جهان اسلام از توزيع ناعادلانه برخوردار بوده و عمدتا در شهرهاي
بزرگ متمركز مي باشند. از نظر بهداشت نيز آشنائي با اصول بهداشتي و رعايت آن خصوصا
در روستاها در سطح پائيني است كه بمقدار زيادي به كم توجهي مسئولين امر و نيز وجود
بي سوادي و پائين بودن سطح سواد در مناطق روستائي مربوط مي باشد و اين امر خود
زمينه ي لازم براي شيوع بيماريهاي واگير و ابتلاء افراد، و تحليل قواي جسمي آنها
را بوجود مي آورد، كه مي بايست با توسعه ي آموزشهاي پزشكي و تربيت پزشكان مورد
نياز و نيز گسترش آموزش بهداشت عمومي در جامعه و نيز برنامه ريزيهاي توسعه اقتصادي
و اجتماعي به اين نارسائي جهان اسلام انشاءالله خاتمه داد.

5-
مهاجرت:

پديده
ي مهاجرت بعنوان يك سنت اجتماعي و اقتصادي از گذشته اي دور در قسمت هاي مختلف جهان
اسلام وجود داشته است بدين معني كه در غالب مناطقي كه پايه و اساس آنها بر
دامپروري نهاده شده بود معمولا در پي چراگاه و آب و علف دامداران در حركت مستمر بوده
اند، كه بطور كلي دو نوع مهاجرت عمودي و افقي مي توان تشخيص داد. مهاجرت عمودي
همانست كه در ايران -افغانستان- تركستان و غيره بصورت ييلاق و قشلاق دامداران از
كوه به دشت و بالعكس بدنبال چراگاه انجام مي دهند و مهاجرت افقي حركتي است كه در
صحراي افريقا- شبه جزيره ي عربستان دامداران با گله هاي شتر بدنبال منابع آب در
پهنه ي بيابانها انجام مي دهند. آنچه در اينجا بيشتر مورد توجه است نوع ديگري از
مهاجرت است كه پديده ي نويي است كه منشا آن عمدتا تمدن جديد بوده و بمقدار زيادي
معلول سياست هاي استعماري در ممالك جهان سوم و جهان اسلام مي- باشد. زيرا در اثر
تجارتي و تك محصولي شدن اقتصاد قسمت هاي مختلف جهان اسلام كه قبلا ذكر گرديده است
و اعمال سياست هاي هدفدار استعماري، كشاورزي و دامپروري جهان اسلام بتدريج رو
بانحطاط گذاشته و اين حركت قهقرائي متاسفانه هنوز ادامه دارد، نتيجه ي اين پديده
آزاد شدن نيروهاي كشاورز و بيكار شدن آنها در مناطق روستائي و حركت آنها به مناطق
شهري جهت پيدا كردن شغل و منبع درآمد و برخورداري از امكانات خدماتي شهرها بود و
افزايش جمعيت جهان اسلام نيز به اين جريان كمك مي نمايد و چون برنامه ريزيهاي
توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي ملهم از سياست هاي استقلالي نمي باشد لذا موجد
مشكلات عديده اي در شهرهاي جهان اسلام مي گردد. اگرچه اين معضل دامنگير كشورهاي
جهان سوم و حتي ممالك باصطلاح پيشرفته هم مي- باشد ولكن مي توان با برنامه ريزي و
اعمال سياست هاي صحيح و در مجموع حركت بسوي توسعه ي اقتصادي و اجتماعي باين پديده
ي خطرناك خاتمه داد. زيرا ادامه ي آن اولا باعث انحطاط جوامع روستائي و تعطيل شدن
كشاورزي و در حقيقت هسته هاي توليد و نتيجتا عدم خود كفائي و نيازمند بودن جهان
اسلام به كشورهاي خارج، در زمينه مواد غذائي مي گردد. ثانيا چون شهرهاي جهان اسلام
از يك برنامه توسعه ي حساب شده تبعيت نمي كند لذا گنجايش پذيرش جمعيت رو به ازدياد
و جمعيت مهاجر از روستاها را نداشته و مشكلات زيادي از قبيل حاشيه نشيني -آلودگي
محيط زيست- كمبود خدمات عمومي- ضعف اعصاب- مسكن- مفاسد اجتماعي- هدر رفتن وقتها و
غيره را بهمراه خواهد داشت.