به مناسبت ۲۱ ماه رمضان، شهادت حضرت علی(ع) نجوایی با پیشوای پاکان و امام حقیقت، که کشتهی عدالت گردید و محراب خونین کوفه را سندی زنده و جاوید، بر رسوایی خوارج ساخت، تا تاریخ بداند که وقتی دستهای، پیوند «ولایت» را از امام بگسلند، تا مرز کشتن «امام» نیز پیش میروند و «امت» را بی«امام» که «عدالت مجسم» را از دست میدهد…
ای علی!… ای عدالت مظلوم
ای علی، ای حماسهی انسان!
ای علی، ای عصارهای ز وجود!
اینک ما، سنگینی رسالتی را بر دوش خود احساس میکنیم که به پهنای هستی، بر چهارده ستون قرنهای این هزار و چهارصد سال استوار شده است.
ما که کبّادهی عشق تو را میکشیم و خود را عاشق و شیعهی سینهچاک تو میدانیم، بار سنگین چهارده قرن خون و حماسه و شهادت و ایثار را به دوش میکشیم. ادعایی است بس بزرگ…
توانمان باد تا زیر این بار، نلغزیم و حامل این «امانت» باشیم. هشیاریمان باد، تا رگههای باریک و جویبارهای کوچک «حرف»ها و «دعوت»ها و «راه»ها و «هدف»ها، ما را از آن رود پرخروش علوی منحرف نسازد و همواره داخل «خط» باشیم.
*****
ای علی! ای شهید شیوهی عدل
ای علی، ای امید هر محروم!
سرتاسر زندگانیات یک «فریاد» بود و تمام سخنانت یک «پیام» برای انسانیت را باز میگفت.
تمام گریهها و مناجاتهایت یک «عشق» را مینمایاند و تمام شمشیر زدنها و جهادها و حماسهآفرینیهایت در پاسداری از یک «حقیقت والا» بود.
آن روزی که در شبه قارهی مستطیل شکل عربستان به کانون وحی و آیین خدا ایمان آوردی و تلاشهایت را در «طول» خط ایمان و «عرض» پهنهی دعوت مکی و جهاد مدنی متمرکز ساختی، «محیط» جهل و کفر و شرارت را، به «مساحت» علم و ایمان و تقوا و خیر مبدل ساختی و به تنهایی در پیرامون محمد(ص) امتی بپا ایستاده بودی، همچنان که ابراهیم، آن تبرزن توحید، و شرکستیز نستوه، به تنهایی امتی بود، قائم و قانت!
*****
ای علی، ای تجسم ایمان
ای علی، ای تبلور مکتب
ای علی، ای تو معنی قرآن!
یار محمد(ص) در «حرا» بودی و بازوی توانای اسلام، در «بدر»
شمشیر برندهی ایمان بودی، در «احد»
گُرد دلاور مدینه بودی، در «احزاب»
در رکاب رسول، یا به رکاب
فاتح بدر و خیبر و احزاب
برای گسترش دین و زدودن موانع راه از «خندق» به «خیبر» و از «یمن» به «ینبع» همواره در تلاش و حرکت بودی.
برای جهاد با «نفاق» و «بغی»، گامی در «صفین» داشتی و شمشیری در میان اصحاب «جمل» میزدی و مبارزهای در «نهروان» میکردی و روز جهاد را به شب نیایش میپیوستی.
از «مکه» تا «مدینه» را، با بال «هجرت» پیمودی و از مدینه تا کوفه را، برای پیریزی حکومت عدل بینظیر در گیتی، به شوق، سپردی و زندگیات تمام از آغاز تا فرجام، این بود.
از «کعبهی ولادت» تا «محراب شهادت»، فاصلهای از نور را طی کردی.
همانند بسیاری از صفاتت که منحصر به توست. در این افتخار نیز بیشریک بودی.
ندیده کسی در جهان این سعادت
به کعبه ولادت، به مسجد شهادت
و شهادت خونین تو در محراب، همان میلاد شگفت در کعبه بود.
از خدا، به سوی خدا… و در خانهی خدا.
******
وقتی گروهی از مدار ولایت خارج شوند،
راهشان تیره و تار، دل و جانشان ظلمانی و عملشان تبهکارانه است.
آنگونه که در خوارج نهروان دیدیم.
علی(ع)، شهید عدالت بود و امید محرومان و پناه مستضعفان.
تجسم ایمان بود و تبلور مکتب،
قدیسی پاک بود، که با خاکیان زیست و با محرومان همدلی داشت و زیباترین و دوستداشتنیترین لقبش «ابوتراب» بود.
با نهروانیان و پیمانشکنان و متجاوزان جنگید، تا جهل و فریب و بغی را سرکوب کند و با مشت حق بر دهان باطل بکوبد.
او، حقیقت روشن دین و جلوهی راستین مکتب بود.
نخستین شهید محراب، که نقاب خون به چهره کشید و شولای شهادت و مرگ سرخ به بر کرد و مسجد کوفه را داغدار خود ساخت و تا ابد، جامهی سیاه عزا بر کعبهی مقدس پوشاند.
شهادت مولا، شاهد عدالت او بود.
خون همیشه جوشان فرق مطهرش، سند حقانیت آن جاودانه مرد تاریخ بود.
هنوز هم، غروب، رنگ ماتم و ماتم او را دارد،
شب، سیهپوش سوگ علی است.
و هر شیعه، هرجا که باشد، در روز شهادت مولا، داغ یتیمی را احساس میکند.
علی(ع) شهید شد، تا شاهد همیشگی قسط و عدل باشد.
شب شهادت او، شب اندوه بشریت و سوگ همهی انسانهاست.
در خانهی مولی نیست، یک خاطره شاد امشب
آن قامت همچون سرو، از پای فتاد امشب
بر فرقِ سرِ عالَم، خاک غم و ماتم ریخت
از ضربت شمشیر فرزند مراد(۱) امشب
در کوفهی زخمآلود، هرجا که یتیمی بود
باری ز غم و حسرت، بر دوش نهاد امشب
دلها همه محزون است، هر دیده پر از خون است
این محنت عظمی را بر کوفه که داد امشب؟
محراب علی از خون، رنگین شده، واویلا
در سوگ علی چشمی، بیاشک مباد امشب