تعمیق چالش‌های نظامی- امنیتی رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی – دکتر مجید صفاتاج

جامعه‌ صهیونیستی از ابتدای شکل‌گیری به دلیل ماهیت نامشروع خود‌ و احساس‌ خطر از صاحبان اصلی فلسطین‌ اشغالی‌، به‌گونه‌ای‌ فزاینده‌ به ارتش به‌‌عنوان‌ تأمین‌کننده‌ امنیت خود تکیه کرده است. ارتش صهیونیستی پس از اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ با عملیات پی‌درپی مقاومت اسلامی مجبور شد منطقه به منطقه از سرزمین‌های اشغالی لبنان عقب‌نشینی کند؛ به‌ویژه در جنگ ۲۰۰۶ لبنان، اعتماد به ارتش برای‌ تأمین‌ ‌امنیت‌ در جامعه‌ صهیونیستی به‌شدت خدشه‌دار‌ شد. برای ترمیم وجهه‌ ارتش، برنامه‌ حملات به غزه از اواخر سال ۲۰۰۸ ریخته شد تا آخرین حمله‌ پس از عملیات قهرمانانه حماس (طوفان الاقصی) در هفتم اکتبر  ۲۰۲۳ به این باریکه ۳۶۵ کیلوکتر مربعی و کرانه باختری.

گرچه در این جنگ‌ها ارتش رژیم صهیونیستی به‌صورت کاملاً مشهود در دستیابی به اهدافش ناکام ماند، اما این رژیم غاصب و کودک‌کش با بهره‌گیری از شیوه‌های عملیات روانی و جلوگیری از پخش واقعیت‌ها، سعی کرد مانع از اثرگذاری تبعات منفی این شکست‎‌ها شود. با این حال، شکست در جنگ‌های متعدد با لبنان و فلسطین، آشکارا در افکار عمومی جامعه اسرائیلی تأثیر منفی گذاشته است. لذا برای جبران آن، ارتش تلاش کرده است با انجام مانورهای مختلف به مردم ثابت‌ کند‌ اوضاع بهبود یافته و یا در حال بهبودی است و ارتش می‌تواند از مردمش در برابر خطراتُ به‌ویژه خطرات حملات موشکی و پهبادی مقاومت فلسطین و لبنان حفاظت کند.

به‌عنوان نمونه‌ای از عدم اعتماد افکار عمومی جامعه‌ صهیونیستی به ارتش، می‌توان به نتایج نظرسنجی رسانه‌های رژیم صهیونیستی پس از پایان جنگ ۵۱ روزه (جنگ رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه در سال ۲۰۱۴) اشاره کرد. این نظرسنجی نشان می‌دهد که حدوداً ۳۰ درصد از یهودیان به فکر مهاجرت از سرزمین‌های اشغالی هستند. به دنبال حملات هوایی ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی به منطقه‌ قنیطره در دی ماه ۱۳۹۳، موجی از اعتراض‌های ضد صهیونیستی شکل گرفت و سبب بروز ناامنی در شهرک‌های صهیونیست‌نشین شد.(۱) از این‌ رو می‎توان گفت که بدون ‌شک، تهدیدات امنیتی یکی از مهم‌ترین دلایل مهاجرت معکوس در اسرائیل و فروپاشی این رژیم است. مهم‌ترین چالش‌های نظامی ـ امنیتی اسرائیل عبارتند از:

  1. ضعف رژیم صهیونیستی در برابر عملیات گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی:

رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۶/ ۱۳۸۵ تا کنون در همه جنگ‌های مهم با حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطین شکست خورده است. نکته‌ مهم در این مورد این است که اسرائیل توسط هم‌پیمانان غرب این رژیم به مدرن‌ترین سلاح‌ها تجهیز شده بود. در جنگ ۳۳روزه ۲۰۰۶، ۲۲روزه ۲۰۰۹- ۲۰۰۸ و هشت‌روزه ۲۰۱۲، نیروهای مقاومت از لحاظ در اختیار داشتن تجهیزات نظامی در برابر اسرائیل، اوضاع چندان مناسبی نداشتند، با وجود این پیروز شدند. اما در جنگ ۵۱ روزه در سال ۲۰۱۴، اوضاع تغییر کرد و مبارزان فلسطینی با رونمایی از تجهیزات نظامی خود، اسرائیلی‌ها را غافلگیر و شکست دیگری را متوجه این رژیم غاصب کردند.

این در حالی است که پس از آن، گروه‌های مقاومت نسبت به قبل به تسلیحات و موشک‌های پیشرفته‌تری دست پیدا کردند و به‌خوبی توانستند در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ در عملیات بسیار بزرگ ترکیبی طوفان الاقصی ـ در زمین و دریا و هوا ـ از آنها علیه رژیم صهیونیستی استفاده و برای اولین بار بزرگ‌ترین شکست نظامی و امنیتی و اطلاعاتی را به این رژیم تحمیل کنند.

در جنگ اخیر، نقاط ضعف رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه در رویارویی با مقاومت فلسطینی و لبنانی به‌رغم بمباران‌های وحشیانه‌ غزه و کشتار غیر نظامیان فلسطینی، آشکارتر شد. شکست چند مرحله‌ای این رژیم تنها در برابر جریان مقاومت در لبنان نشان داد که این رژیم و حامی اصلی آن یعنی دولت آمریکا چقدر شکننده هستند و اگر دولت‌های اسلامی خوب سازماندهی شوند، نه تنها دشمن را از دستیابی به اهداف خود ناکام می‌گذارند، بلکه می‌توانند شکست سنگینی را بر آن تحمیل و برای همیشه جهان را از شر این غده سرطانی خلاص کنند.

در این بین، شکست سه مرحله‌ای رژیم اشغالگر قدس در مقابل نیروهای حزب الله لبنان  حائز اهمیت است. مرحله اول آن عقب‌نشینی نیروهای اشغالگر از لبنان پس از اشغال آن از سال ۱۹۸۲ بود که با ضربات سنگین شهادت‌طلبانه مبارزان لبنانی علیه مراکز اشغالگران غربی و صهیونیستی در سال ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ انجام شد. مرحله دوم فرار صهیونیست‌ها در سال ۲۰۰۰ از جنوب لبنان است. شکست بزرگ رژیم اشغالگر قدس در نبرد وعده صادق یا جنگ ۳۳ روزه در سال۲۰۰۶/ ۱۳۸۵ را می‌توان شکست مرحله‌ ‌سوم  اسرائیل از مقاومت اسلامی لبنان دانست.

همچنین فرار از غزه پس از ۳۸ سال اشغال آن در سال ۲۰۰۵ و مقاومت گسترده‌ فلسطینیان در مناطق اشغالی و به‌ویژه در باریکه غزه به‌رغم محاصره شدید آن، همه حاکی از قدرت جریان مقاومت و ناتوانی و ضعف اشغالگران است.

در این بین دو نکته مهم در دستاوردهای جریان مقاومت در راستای افول رژیم اشغالگر قدس قابل تبیین است:

  1. کمرنگ شدن و از بین رفتن هراس از ارتش اسرائیل در میان گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی و کشورهای منطقه و پیدا شدن و افزایش این احساس که این رژیم جعلی را می‌توان به‌راحتی در جنگ‌ها شکست داد.
  2. ورود گسترده جوانان فلسطینی (اعم از زن و مرد) به صحنه مبارزات ضد اشغالگری که حاکی از تداوم و گسترش این مبارزات در آینده است. هدف قرار دادن کودکان و نوجوانان و زنان و کهنسالان توسط صهیونیست‌ها نیز حاکی از این نگرانی آنان است. همچنین شهادت کودکان و نوجوانان فلسطینی، به موج مخالفت‌های ضد صهیونیستی در سراسر جهان و حتی در میان صهیونیست‌ها دامن زده است.

چالش و تهدید دیگری که از ناحیه‌ فلسطینی‌ها متوجه صهیونیست‌هاست؛ عملیات‌های‌ فردی‌ و غیرسازماندهی‌ شده‌ در کرانه‌ باختری و حتی سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ است. این نوع عملیات‌ را به دلیل غیرسازمانی‌ بودن‌ و دخالت تنها یک فرد در آن به‌سختی می‌توان ردگیری و کشف کرد. به‌طور کلی این تهدید به علت‌ ماهیت و موقعیت جغرافیایی در دایره‌ اول اولویت‌های تهدید برای رژیم صهیونیستی است.

 

  1. فقدان عمق راهبردی برای اسرائیل:

موقعیت ضعیف جغرافیایی اسرائیل نیز یکی از مهم‌ترین عواملی است که بر امنیت رژیم صهیونیستی تأثیر دارد. این عامل به چالش اساسی در نظریه های نظامی و امنیتی این رژیم تبدیل شده است.

بر اساس اطلاعات موجود بین ۸۰ تا ۹۰ درصد از ساکنان صهیونیست سرزمین‌های اشغالی در منطقه‌ای به مساحت ۱۲۰ کیلومتری از سواحل «حیفا» تا «اشدود» ساکن هستند. این مهم، مؤید فقدان عمق راهبردی و جغرافیای نظامی اسرائیل است و تهدید نظامی ـ امنیتی واقعی برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود. نداشتن عمق راهبردی باعث تمرکز جمعیت و تأسیسات حیاتی، حساس و مهم اسرائیل در مناطق مذکور شده است. این وضعیت، نظریه‌پردازان نظامی و امنیتی اسرائیل را به این نتیجه رسانده که این رژیم، قدرت تحمل جنگ فراگیر در اراضی خود را ندارد.

تبعات فقدان عمق استراتژیک برای اسرائیل:

– تحمیل خسارت انسانی وسیع در صورت بروز جنگ؛

– انهدام گسترده تاسیسات راهبردی در زمان کوتاه؛

– ایجاد محدویت گسترده در قدرت مانور و تحرک؛

– کاهش فوق‌العاده توان بازدارندگی؛

– ناتوانی از ورود به جنگ فراگیر.

فقدان عمق راهبردی برای اسرائیل باعث شده تا ایران با تمرکز بر موشک‌های بالستیک نقطه‌زن، ضمن تغییر موازنه راهبردی و بازدارندگی در مقابل اسراییل، امنیت رژیم صهیونیستی را به معمای لاینحل برای آمریکا تبدیل کند. [لذا در صورت وقوع هرگونه جنگی در منطقه میان اسرائیل و محور مقاومت] ایران با توانمندی موشکی خود می‌تواند در عرض ۱۰ دقیقه، عمق استراتژیک اسرائیل ۱۲۰  کیلومتر (سواحل حیفا تا اشدود) را با خاک یکسان کند.(۲) این علاوه بر توانایی نظامی سایر اعضای محور مقاومت همچون سوریه و انصار‌الله یمن و حزب‌الله در حملات دقیق موشکی و پهپادی به سرزمین‌های اشغالی فلسطین است.

این مهم ـ با توجه به توضیحات فوق ـ عملا منجر به افزایش سرعت نابودی اسرائیل می‌شود. ایران با انتقال توانمندی موشکی و پهپادی به مقاومت لبنان و فلسطین، در حال نهایی کردن راهبرد بازدارندگی مقاومت در برابر اسرائیل است. بر این اساس آمریکا و رژیم صهیونیستی بر خلع سلاح مقاومت و از بین بردن توانمندی موشکی ایران در برجام ۲ و ۳ تأکید دارند.

لذا باید اذعان کرد که تهدیدات امنیتی، بیش از پیش، موجودیت اسرائیل و بقای این رژیم را به چالش کشیده است.

 

  1. نتایج معکوس سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی:

دکترین رژیم صهیونیستی همواره سرکوب و کشتار بوده که از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی تا کنون نمونه‌های فراوانی داریم. این رژیم با کشتار ساکنین اصلی روستاهای فلسطینی تلاش کرد آنها را مجبور به مهاجرت و کوچ از سرزمین مادری‌شان و موقعیت خود را تثبیت کند، اما این رویکرد در حال حاضر عملاً بی‌نتیجه شده و حتی نتیجه‌ عکس داشته است. در راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز «بازگشت» از فروردین ۱۳۹۷ تاکنون چندین هزار نفر کشته و هزاران تن دیگر مجروح شده‌اند و این رویکرد برای رژیم صهیونیستی به صورت یک معضل و بحران بزرگ در آمده است.

در ادامه، به چند نمونه از نتایج معکوس خشونت‌ها و سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی از زبان تحلیلگران و کارشناسان ارشد اطلاعاتی و سیاسی اسرائیلی اشاره می‌شود: در آستانه‌ جشن‌هایی که به مناسبت تأسیس رژیم اسرائیل برگزار شد، «ابراهام بورگ» رئیس پیشین پارلمان اسرائیل، بار دیگر عبارت معروف مندرج در تازه‌ترین اثرش، «باید بر هیتلر پیروز شد» را تکرار کرد. وی تأکید کرد که اگر از اسرائیل گزینه زور گرفته شود، نابود می‌شود. «بورگ» اسرائیل را به قلعه‌ای تشبیه کرد که سپر محافظتی از هر سو آن را در بر گرفته است و در میان این تنگناها در حال خفه شدن است.

بورگ تأکید می‌کند که جامعه اسرائیل جامعه وحشت است. وی می‌افزاید: «به باور من این جامعه در مقابل دیدگانم از بین خواهد رفت. خواستم که حاکمان بدانند زمانی که اجازه پیروزی به ارتش می‌دهیم، در آن صورت اسرائیل دیگر قادر نیست این واقعیت را درک کند که قدرت و قوه‌ قهریه راه حل نیست و سخن گفتن در مورد نابودی ساکنان غزه نشان می‌دهد که ما هنوز از تجربیات گذشته درس عبرت نگرفته‌ایم.»

بورگ بر این باور است که جامعه اسرائیل یک جامعه وحشت‌زده است. وی می‌افزاید: «ما از نظر روحی و روانی مشکل داریم و اسرائیل ضربه روحی و روانی دیده است. ضربه‌ای که نازی‌ها بر پیکره‌ اسرائیل وارد کردند، موجب شد که این رژیم توازن و تعادل خود را از دست بدهد. ما این احساس را داریم که تمام جهانیان از ما فراری هستند. ما روحیه خشونت‌طلبی داریم و جامعه ما بر پایه منطق زور استوار است و ما این احساس را از آلمان به ارث برده‌ایم. مگر دیوار حایلی که در اراضی اشغالی می‌سازیم، بهترین گواه بر بحران شخصیتی ما نیست؟»

بورگ خاطرنشان ساخت که مظاهر فاشیستی که عمده‌ترین مشخصه اسرائیل است، مهم‌ترین خطری است که آینده رژیم را تهدید می‌کند. رئیس سابق کنست رژیم صهیونیستی می‌گوید: «اسرائیل دولتی فاشیست، امپریالیست، خشونت‌طلب، زورگو، قدرت‌طلب، سطحی‌نگر و فاقد روح و درون‌گراست. درخواست‌های پی در پی مبنی بر قتل عام فلسطینیان، تخریب خانه‌های آنان، کوچاندن اجباری این ملت، قتل عام، مشروعیت بخشیدن به سیاست کوچاندن، دلیلی بر فاشیست بودن این رژیم است.»

پروفسور «وان‌کریفیلد» نیز ضمن اشاره به نتایج معکوس خشونت و سرکوب برای اسرائیلی‌ها می‌گوید: «ارتش اسرائیل در جایگاه اشتباهی قرار گرفته است و هر کسی که در این جایگاه قرار گیرد محکوم به شکست است. ما قدرت بسیار زیادی داریم اما نمی‌توانیم بخش اعظم آن را به کار ببریم. حتی اگر زمینه استفاده از آن هم فراهم شود، باز هم به کارایی آن برای کمک به ما مشکوک هستم. آمریکایی‌ها شش میلیون تن بمب روی ویتنام ریختند که فکر نمی‌کنم کمک چندانی به آنها کرد. ما در لبنان هم این قدرت را در اختیار داشتیم، اما از آنجا گریختیم. این مبارزه‌ای است که عاقلان نباید وارد آن شوند و هر کسی که خود را درون آن می‌بیند، باید به فکر خروج سریع از آن باشد. اسرائیل وارد جنگی شده است که نمی‌توان هیچ امیدی به آن بست و دست آخر موج پایان یافتنش نزدیک می‌شود. مبارزه شما با یک ضعیف گویای ترسو بودن شماست. پس هر کسی که رفتاری همانند ترسوها داشته باشد، دست آخر به یک ترسو مبدل خواهد شد. در مورد فلسطینیان این مسئله نتایج معکوس برای ایشان دارد، یعنی آنها روز به روز قوی‌تر می‌شوند.»

«ران بوسو» از کارشناسان خاورمیانه‌ای اسرائیل در گزارش تحلیلی خود از توان ارتش مجهز رژیم صهیونیستی و پیروزی آن در جنگ‌های گذشته با اعراب، وضعیت فعلی آن را متفاوت با گذشته بیان کرده است. وی در گزارش تحلیلی خود که بسیاری از خبرگزاری‌های غرب آن را انعکاس دادند نوشت:

«اسرائیل یک بودجه دفاعی چهارده میلیارد دلاری برای سال ۲۰۰۸ تصویب کرده است. ارتش اسرائیل از پیشرفته‌ترین و مرگبار‌ترین تسلیحات و تجهیزات نظامی برخوردار است. در جنگ‌های سال‌های دور این توان نظامی باعث پیروزی ارتش اسرائیل در برابر ارتش‌های عربی بود؛ اما اکنون رژیم صهیونیستی می‌داند که این توان نظامی باعث پیروزی ارتش اسرائیل نخواهد شد.»

شکست اشغالگری این رژیم در جنوب لبنان که در نهایت مجبور به عقب‌نشینی از این منطقه شد و همچنین دو انتفاضه فلسطینیان بر ضد رژیم صهیونیستی، مؤید این واقعیت است. این رژیم نه تنها نتوانسته با توسعه و افزایش سلاح‌های کشتار جمعی خود و تشویق جنایت‌ها و کشتارها بر ضد فلسطینیان به پیروزی دست یابد، بلکه اکنون اسرائیل در شهرهای یهودی‌نشین با حملات راکتی و عملیات شهادت‌طلبانه جوانان و نیروهای مقاومت فلسطینی رو به روست. در جنوب، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با اجرای عملیات بسیار بزرگ و پیچیده ترکیبی «طوفان الاقصی» علیه رژیم صهیونیستی در هفتم اکتبر امسال(۲۰۲۳)که برای اولین بار در طول حیات این رژیم صدها تن اسیر از اسرائیلی‌ها گرفت و نیز شکست مفتضحانه ارتش در نابودی مقاومت فلسطین، جامعه اسرائیلی و ارتش و حتی مقامات سیاسی و امنیتی این رژیم را دچار سردرگمی و سرخوردگی کرده است.

 

پی‌نوشت:

۱- مصاحبه نگارنده با پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR ، ۷/۱۱/۱۳۹۷٫

۲- سایت مشرق؛ به نقل از: کانال تلگرامی رضا سراج، «ایران با توانمندی موشکی خود می‌تواند در عرض ۱۰ دقیقه، عمق استراتژیک اسرائیل ۱۲۰  کیلومتری (سواحل حیفا تا اشدود) را با خاک یکسان کند.»، ۲۳/۳/۱۳۹۵، کد خبر: ۵۸۸۳۴۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *