نهضت مشرو طیت و توطئه های مخالفین

 

نهضت های آذربایجان و نقش رو حانیت

قسمت پنجم

نهضت مشرو طیت و توطئه های مخالفین          

حجت الاسلام والمسلمین موسوی تبریزی

در مقالات گذشته بحث در مورد نقش روحانیت آذر
بایجان در نهضت های اسلامی به و یژه در رابطه با انقلاب مشروطیت بود که در این
راستا به توطئه های استعمار گران بالخصوص انگلستان و روسیه اشاره کردیم بنابراین
بود که به دست محمد علیشاه انقلاب پاک و مقدس 
مردم مسلمان ایران و روحانیت یا بانحراف یا بسقوط کشانده شود و بنامه های
آنان را در این زمینه بیان کردیم سخن به اینجا رسید که پس از شکست استبداد کبیر در
زمان ناصر الدین شاه و پسرش مظفر الدین شاه و پیروزی آزادیخواهان در برابر استبداد
قاجاریه ، بالاخره مجلس شورای ملی تشکیل و قانون اساسی مصوب نمایندگان در سال 1324
هجری قمری بامضاء مظفر الدین شاه رسید . نمایندگان مردم در مجلس شورا با کمال
جدیّت مشغول رسیدگی به قوانین و تصویب آنها بودند 
و بخیال آنکه تمامی امور تمام شده و صرفاً کمبود قانون مشکل مملکتیست ، در
نوشتن قانون و سرعت به مصوبات مجلس سر از پا نمی شناختن و ضمناً در این میان مسئلۀ
متمم قانون اساسی نیز مطرح بود که مراجع و علمای بزرگ نجف مانند آیت الله آخوند
خراسانی نیز پیشنهاد هایی در این زمینه داشتند که که مجال صحبت دربارۀ آنها به جای
دیگر موکول است .

همانگونه که در مقالۀ گذشته متذکر شدیم محمد
علیشاه از تشکیل مجلس شورا و مشروطه شدن دولت ایران بسیار ناخشنود بود و تحت تأثیر
دو کشور روسیه و انگلستان برای سقوط انقلاب و یا به انحراف کشانیدن آن فعالیت می
کرد متأسفانه در همان اوان در اروپا مسئلۀ جدیدی پیش آمد وآن اینکه آلمان و حکومت
فاشیستی آن سخت نیرومند گردید وبه تاخت و تازوشکستن قدرت های رقیب پرداخت ؛ لذا دو
کشور  انگلیس و روس با اینکه قبلاً اختلاف
ها زیادی بر سر امتیاز گرفتن در ایران با هم دیگر داشتند سیاست حفظ منافع موجودشان
اقتضا می کرد که از بعضی منافع خود چشم پوشی کرده و با هم کنار بیایند و پیمان در
سال 1907 میلادی میان دو دولت بسته شد و در آن پیمان ایران را به سه قسمت تقسیم
کردند و قسمتی را مخصوص انگلستان و قسمت دیگری مخصوص روس و قسمتی را مشترک میان دو
دولت قرا دادند جالب اینکه در این پیمان هرگز از ایران نماینده نخواستند .

اکنون جملات کوتاهی از این پیمان را می آوریم
:

فصل اول – دولت انگلیس متعهد می شود که در آن
طرف خطی که از قصر شیرین از راه اصفهان و یزد و خلیج فارس به منطقه ای از سر حد
ایران منتهی و سر حد روس و افغانستان را تقاطع می نماید ، برای خود یا کمک عادی
برعایای خود یا معاونت باطباع دولت دیگر در صدد تحصیل هیچگونه امتیاز پلتیکی یا
تجارتی از قبیل امتیازات راه آهن و بانک ها و تلگراف ها و حمل و نقل و بیمه و غیره
بر نیاید.

فصل دوم : دولت روس هم متعهد است که در آن طرف
خطی که از سرحد افغانستان از راه قازبک و بیرجند و کرمان رفته به بندر عباس منتهی
شود ، برای خود یا کمک به اطباع خود امتیازی تسهیل ننماید .

فصل سوم : دولت روس متعهد می شود که بدون
اینکه قبلاً با دولت انگلیس مشاوره و تفهیمی شده باشد به هیچگونه امتیازی که
برعایای انگلیس در نواحی ایران واقعه فیمابین بین خطوط مذکوره در فصل اول و دوم
داده شده ضدییتی نکند و همچنین دولت انگلیس متعهد است که امتیازاتی که به رعایای
روس در همان نواحی ایران داده شده است به حال خود قرار دهد

این پیمان بجز اینکه راه روس ها و انگلیس ها
را با کمال راحتی به ایران باز می کرد و ایران را بدون هیچ احترمی به افراد و ملت
و صاحبان اصلی آن سرزمین در میان خودشان تقسیم می کردند ضرر و زیان بزرگ دیگری نیز
داشت و آن اینکه روس ها چیرگی بیشتری نمودند و فشار و آزار بیشتری را بر آزادی
خواهان . بالخصوص در آذربایجان وارد آوردند و چون دولت روس با مشروطۀ ایران دشمنی
آشکار نشان داد ، دشمنی محمد علی شاه نیز آشکارتر گردید ویاری روس ها و تحریکات
انگلیس ها و مزدورانش در ایران کار را به جائی کشید که به توپ بستن مجلس و وارد
شدن لشکر روس به ایران از طریق آذر بایجان – گیلان و جنایت های بی شمار آن منجر
گردید سر انجام پس از پیمان شوم مذکور ، محمد علی شاه با راه انداختن اوباش محلی
در تهران و شهرستانها و با پشتیبانی دولت روس مشغول توطئه چینی بود ولی در آن موقع
دیگر از جنبش و حرکت درشهرستانها بجز آذربایجان و تهران خبری نبود البته گاهی حرکت
هایی در اصفهان و یا رشت و منطقه ای از گیلان شکل می گرفت ولی دامنه دار نمی شد
تنها منطقه ای که . با هوشیاری تمام مسائل را دنبال می کرد و جزئیات حوادث با دور
اندیشی بسیار عمیق زیر ذره بین قرار می داد و تحلیل می کرد ، تبریز بود . تبریز
بسیاری از مسائل را که بعداً حادث شد از بدو سلطنت محمد علی شاه ، تحت دقت قرار
داده ، با بینش سیاسی خویش ، پیش بینی کرده بود . و این مطلب دلیل دیگری بر
هوشیاری و داشتن بینش و تفکر عمیق سیاسی مردم این سامان است .

مردم تبریز از ابتدای سلطنت محمد علی شاه تمام
حرکات او را دقیقاً تعقیب می کردند . البته با شناختی که از زمان ولیعهدی او در
تبریز داشتند نسبت به اعمال و رفتار او کاملاً بدبین بودند و می دانستند که محمد علی
شاه ظاهراً طرف داری از مشروطیت می کند لکن در واقع مخالف است و همانطوری که امام
صادق (ع)می فرماید: « العالم بزمانه لا یهجم علیه اللوابس » : کسانی که آگاه از
زمان ( شرایط – اشخاص- توطئه ها مشکلات و درد های زمان خویش ) باشند ، شبهه ها و
توطئه ها  فریب ها او را تحت هجوم قرار نمی
دهد و از این رو بود که از ابتدای سلطنت او مردم تبریز حرکت های اعتراض آمیز خود
را شروع کردندو خواب راحت را با تلگراف ها ، اعتصاب ها ، تحصن ها ، اجتماعات و
تظاهرات از محمد علی شاه سلب کردند .

کسروی در ص 210-211 کتاب خود می نویسد :

روز سه شنبه پانزدهم بهمن ماه 1325 هجری قمری
مطابق 1286 شمسی ، نامه هایی از تهران به تبریز رسید که پیشامدها دل آزار باز پسین
را از دژ رفتاری پسر سپهدار باشیخ محمد و دیگران و بی پروائی شاه با مجلسیان (
مجلس شورای ملی ) و نخواندن آنان به تاج گذاری و پا فشاری او برای نگهداری
بلشویکیان و نپذیرفتن وزیران پاسخ دهی را در برابر مجلس و مانند اینها آگاهی میداد
. اینگونه نامه ها سران جنبش را بشورانید و فهمیدند که در پس پرده ، محمد علی میرزا
با مشروطیت مخالفت و توطئه می کند . این بود که دیگر سکوت را شکستند و در 23 ذی
الحجه الحرام شانزدهم بهمن ماه عدۀ زیادی از مردم و مجاهدان در انجمن جمع شدند و
سخنرانی هائی ایراد نمودند ، کم کم خبر به پیشه وران و بازاریان نیز رسید، بازارها
بسته شد ، همه در انجمن اجتماع نمودند در این میان علما و وعاض نیز یکایک می آمدند
و پس از گفت و شنید چنین قرار گذاشته که فردا در تلگراف خانه گرد آیند و با تهران
صحبت کنند و اعتراض  ونگرانی های خود را
تلگرافاً برسانند ، لذا فردای آنروز تلگرافی از طرف انجمن و تلگرافی دیگر از طرف
علما و حجج اسلام شهر تبریز به تهران مخابره شد که تلگراف حضرات علما و حجج اسلام
تبریز را عیناً نقل می کنیم :

خدمت حضرات آقایان حجج اسلام دامه برکاتهم
(مخاطب علمای مجلس شورای ملی بالخصوص آیت الله طباطبائی و بهبهانی  می باشد ) .

امروز پاره ای مکاتیب از تهران به جمعی از
اهالی تبریز رسیده و مآل همۀ آنها این است که اعضای محترم دارالشورای ملی تهران
دلتنگی از عدم پیشرفت امورات مشروطه دارند و اعلی حضرت همایونی را موافق نمی دانند
و به این واسطه اهالی تبریز تماماً مشوش و بازار بسته و هنگامه است . اهالی دولت
را مشروطه دانسته و تمکین تمام داشتند این اخبارات موحشه اسباب هیجان عمومی
شده  ، اعضای انجمن تبریز به اعضای
دارالشورا اطلاع دادند که فردا پنجشنبه چهار ساعت از دستۀ گذشته ،در تلگرافخانه
حاضر شوند تا مخابره حضوری بشود این است که متمنی هستیم که حضرات حجج الاسلام
نیزدر ساعت مزبوره شرف حضور داشته باشند که دعا گویان نیز حاضر شده مخابره و
مشاورۀ حضوری نمائیم . – امضاء عموم حجج الاسلام تبریز23 ذی الحجه الحرام 1287
هجری قمری .

و در تلگرافی دیگر عده ای از بزرگان آیات و
مجتهدین تبریز مستقلاً اعتراض خود و خواسته های مردم را این چنین به طهران و مجلس
شورای ملی مخابره می کنند .

آن چه عرض می شود تماماً گفتۀ جمیع ملت است که
دیروز بازار را بسته  به انجمن مقدس اجتماع
نموده صراحتاً می گویند ، و واضح جواب می خواهند : اولاً – در عدم پیشرفت امورات و
کارهای شورای کبری مال کجا است و سبب چیست . ثانیاً – در حالتی که شورای کبری حق
دارند از کلیه کارها با خبر باشند و مداخله داشته باشند، سبب چیست که از اغلب
کارها بی اطلاعند مانند تاج گذاری و تعیین ولایت عهدی و عزل و نصب حکام و دادن
بعضی کارهای عمده به اشخاص غیر صحیح  و
مسئول ندانستن وزراء خودشان را و عدم اجراء بعضی از اصول نظام نامۀ اساسی و تتور
در کار ها و غیره که اینها اسباب یأس و هیجان ملت شده است . امضاء : مجتهد –حاج
میرزا محسن آقا ثقه الاسلام ، و شیخ الاسلام و علماء و تجار و عموم ملت دو نمونه
فوق از نامه های علماء و حجج اسلام و مردم تبریز نشانگر همان معنی ایست که در
مقاله های قبلی و در این مقاله گفتیم که : اولاً – مردم تبریز در درک مطالب سیاسی
و تحلیل وقایع و رویداد های اجتماعی به صورت درست و واقعی بسیارعمیق و دور اندیش
هستند . ثانیاً – در همۀ حرکات و مبارزات خود از علما و بزرگان اسلام و مبلغین درجه
یک زمان خودشان پیروی می کرده اند و نمونه ای دیگر در این زمینه را نیز در همان
زمان در آمادگی بسیاری از مردم در زمینۀ تعلیمات نظامی و مسلح شدن آنان به تسلیحات
مدرن روز و استفادۀ آنها از اسلحه در شرائط صحیح به روشنی پیدا می کنیم وخوشبختانه
در این جهت نیز علماء و وعاظ غیور تبریز درست همان موقعی که در بسیاری ازشهرستانها
به فعالیت های مرموز محمد علی شاه با دیده ای خوشبین می نگریستند و یا بعضی او را
طرفدار آزادی و قانون اساسی می انگاشتند ، مردم تبریز و بعضی از علمای مهم آن
سامان مبارزه ی طولانی و سختی را با محمد علی شاه و پشتیبانان او از خارج و داخل
پیش بینی می کردند و با اجتماع در مساجد و تنظیم و تشکیل کلاسهای عقیدتی سیاسی
نظامی آمادگی های روحی وجسمی و  رزمی در
خودشان ایجاد می کردند . همان  طوری که
امام بزرگوار در اوائل تشکیل بسیج مستضعفین در پیام هائی فرمودند : جوان ها باید
با صلاح و سلاح  مجهز شوندو با یک دست قرآن
و با دست دیگر شمشیر بگیرند و مردم را به تشکیل ارتش بیست میلیونی تشویق کردند و
این مطلب به نوبه ی خود نمونۀ بسیار بزرگی ایست که نشانگر دور اندیشی و عمق فکری حضرت
امام امت است و همه می دانند که بسیج مستضعفین در ایجاد امنیت در داخل شهرها در
مواقع بسیار حساس و بحرانی کشورمان و مبارزه با ضد انقلاب های داخلی که با
پشتیبانی ابر قدرت های شرق و غرب به ترور شخصیت های بزرگ اسلامی و ایجاد آشوب و
بلوا و تضعیف دولت جمهوری اسلامی دست یازیدند، چه نقش بزرگ و تعیین کننده ای
داشتند. و همین طور در جنگ با دشمنان خارجی در مرز های کشورمان و در جبهه های حق
علیه باطل که بر احدی پوشیده نیست که همواره در حملات و نبرد نیرو های اسلام علیه
باطل خط شکن ها و سنگر داران صف های مقدم و پرچم داران سریع السیر اسلام که خواب
راحت را از دشمنان صدامی ربوده اند این عاشقان حسینی و یاوران راستین امام
خمینی  و حامیان ملت مستضعف ایران بسیجیان
عزیز هستند که در این جهت گوی سبقت را از همه ربودند و تمامی مردم  ایران و دولت جمهوری اسلامی و همۀ مسئولین
مملکت مرهون  این مردان بزرگ اسلام و
غیور  مردان تاریخ انقلاب اسلامی هستند که
امید واریم هر چه سریعتر با دست پاک این سر داران اسلام ، صدام و صدامیان : ریشه
کن شده و راه پیروزی به قدس عزیز و نجات آن از دست صهیونیست ها  باز بشود .

و اما جریان تعلیم نظامی در مساجد و تکایای
تبریز در زمان محمد علی شاه را درآن مقالۀ آینده می خوانید .