پرسش ها و پاسخ ها

پرسشها و پاسخها

چشم زخم

توضيحي پيرامون واژه «امام»

س ـ پیرو 
سؤالی در مجلۀ شماره 43 لطفاً آدرس آیات و روایات در مورد چشم زخم را بیان
کنید ؟
(بیرجند (س.م.هـ  .)

ج ـ شاید واضحترین آیه در این مورد آیه 51
سورۀ قلم باشد که می فرماید :« bÎ)ur ߊ%s3tƒ tûïÏ%©!$# (#rãxÿx. y7tRqà)Ï9÷”ãs9 óOÏd̍»|Áö/r’Î/ $£Js9 (#qãèÏÿxœ tø.Ïe%!$# tbqä9qà)tƒur ¼çm¯RÎ) ×bqãZôfpRmQ ÇÎÊÈ »  ( براستی که نزدیک است
کافران هنگام شنیدن قرآن ترا با چشمان خود هلاک کنند و می گویند او دیوانه است )
مشرکین قریش که خود به بهترین وجه فصاحت و بلاغت قرآن را درک می کردند و می
دانستند که در قدرت هیچ بشری چنین فصاحتی نیست خیره خیره بهان حضرت نگاه می کردند
و از تعجب انگشت به دندان می گرفتند خداوند می فرماید که نزدیک است با چشمان خود
ترا هلاک کنند و این اشاره به همان نیروی عجیب نهفته در دیدگان انسان است .

علامه طباطبائی (قده ) در المیزان در ذیل این
آیه می فرماید : عامه مسافران برآنند که مراد از این آیه چشم زخم است و آن نوعی از
تأثیر روانی است که دلیل عقلی برنفی آن نداریم و گاهی مواردی دیده شده است که می
توان گفت از چشم زخم است .

ودر روایات نیز وارد شده پس دلیلی برای انکار
آن نیست .

و در سورۀ فلق می خوانیم :« قل اعوذ برب الفلق
. . . ومن شر حاسد اذا حسد » پس بگو پناه میبرم به خدا ی فجر از…. .و از شر حسود
هنگامی که حسد می ورزد .مفسران در ذیل این آیه دو احتمال داده اند :1- این که مراد
از حسد ورزیدن عمل کردن براساس حسادت به دست و زبان است که زیانی به محسود برساند
.2- چشم زخم در موقعی که حسود چیزی ببیند و ازآن خوشش آید .

برادران حضرت یوسف (ع) آن روزی که خواستند از
پدر جدا شوند و با بنیامین  برادر مادری
یوسف (ع) به مصر بروند به آنان دستور داد که از یک دروازه شهر وارد نشوند . زیرا
آنها دوازده برادر با چهره هائی جذاب و جثه هائی درشت و نیرومند بودند. مفسران می
گویند حضرت یعقوب (ع)بر فرزندانش از تاثیر چشم زخم هراسان بود که چنین دستوری داد
.

خداوند می فرمایند :« tA$s%ur ¢ÓÍ_t6»tƒ Ÿw (#qè=äzô‰s? .`ÏB 5>$t/ 7‰Ïnºur (#qè=äz÷Š$#ur ô`ÏB 5>ºuqö/r& 7ps%ÌhxÿtG•B ( !$tBur ÓÍ_øîé& Nä3Zt㠚ÆÏiB «!$# `ÏB >äóÓx« (
…» (یوسف 67) یعقوب گفت : ای فرزندانم از یک در وارد نشوید بلکه از درهای مختلف
وارد شوید

گرچه من با این پیشگیری نمی توانم از تقدیر
خداوند جلوگیری کنم …

و شاید آیات دیگرنیز در این زمینه باشد .

و اما بسیار است که در ابواب مختلف کتب حدیث
ذکر شده است از جمله در باب نکوهش حسد و در باب دعا برای دفع چشم زخم . علامه
مجلسی ره در بحا الانوار ج 92 چاپ بیروت ص 127 روایتی را از رسول اکرم (ص) نقل
کرده است که فرمود : العین حق فمن اعجبه من اخیه شیی ء فلیذکر الله فی ذلک فانه
اذا ذکر الله لم یضرّه » چشم زخم حق است و واقعیت دارد پس اگر کسی چیزی از برادر
مؤمنش دید که موجب تعجب و خوش آیند  او بود
خدا را یاد کندکه با این کار چشم ضرری به او نمی زند .

و این یاد خدا در بعضی روایات بعنوان تعبیر
ذکر شده و در بعضی دیگر گفتن «ماشاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم » ودر بعضی
دیگر آیه و ان یکاد ( قلم 51) ذکر شده است همچنین دعاهائی در آن باب برای کسی که
از چشم زخم دیگران وحشت دارد نقل شده است .

بهر حال از این روایات که بسیار است استفاده
میشود که اصل مطلب واقعیت دارد . و شواهد خارجی نیز مؤید این واقعیت است . گفته می
شود که از نظر علمی نیز اکنون در صدد کشف عوامل طبیعی آن هستند ومطالبی در این
زمینه شنیده شده است که به دلیل عدم اعتماد از نقل آنها خود داری می کنیم .

در اینجا نکته ای لازم به تذکر است که بسیار
دیده شده افرادی صرفا به این دلیل که مثلا فرزندشان دیروز در خانه فلان کس بود یا
از جلوی او عبور کرد و امروز بیمار شده است دیگران را متهمم می کنند که از اثر چشم
زخم چنین حادثه ای پیدا شده و بسا این بدبینی کدورتهائی را  میان دوستان یا افراد فامیل بوجود آورده است .و
این امر اشتباه است نباید به برادر دینی خود بدبین بود و اصولاً این تأثیر که گفته
شده در موارد نادری واقع می شود . هر بیماری دلایل خاص خود را دارد و باید از راه
مراجعه به پزشک آن را علاج نمود دعانویسان و افسونگران این گونه مطالب را دامن می
زنند و با ایجاد این بدبینیها بازار خود را گرم نگه می دارند . برادران و خواهران
و بخصوص خواهران که بیشتر تحت تأثیر این تبلیغات قرار می گیرند باید مواظب باشند و
فریب این دغلبازان را نخورند .

س – چرا حضرت امام خمینی دام ظله در میان
علماء و مراجع به نام امام خوانده می شود و حال آن که هیچ یک از علمای سلف این لقب
را نگرفتند ؟ مگر لقب امام اختصاص به دوازده امام معصوم ندارد ؟!

  سید
الف :بیجا ـ پاکستان

ج – امام در لغت به معنای پیشوا و رهبر است .
یعنی کسی که مردم از او پیروی می کنند چه برحق باشد و چه بر باطل بنابراین از نظر
لغت عربی لفظ امام نه تنها اختصاص به معصومین علیهم السلام ندارد ونه تنها بر
علماء صدق می کند بلکه برای ائمه باطل نیز استعمال شده است . در قرآن آمده است :
یوم ندعو کل اناس بامامهم ». روزی که هر قومی را با پیشوای خود می خوانیم و در جای
دیگر فرموده است « وجعلناهم ائمه یدعون الی النار » و ما آنها را پیشوایانی قرار
دادیم که مردم را به سوی آتش می خوانند . امیرالمؤمنین (ع)خطاب به اهل عراق فرمود
:« امامکم یطیع الله و انتم تعصونه و امام اهل الشام یعصی الله و هم یطیعونه ».
پیشوای شما خدا را اطاعت می کند و شما امر او را نافرمانی می کنید و پیشوای شامیان
خدا را نافرمانی می کند و آنها او را اطاعت می کنند .

امام در کلمات علمای سلف بر علمای بزرگ بسیار
اطلاق شده است که ابتدا در نظر بود نمونه هائی از آنها را ذکر کنیم ولی با مراجعه
به بخش اجازات کتاب بحار الانوار علامۀ مجلسی (ره) جلد 104-107 ملاحظه شد که جای
مثال آوردن نیست . زیرا در هر اجازه کلمه امام دربارۀ علمای سلف حتی آنان که مشهور
نیستند نیز گفته شده است . مراجعه شود به اجازۀ علامه حلی و فرزندش فخر المحققین و
محقق کرکی و شهید اول و شهید ثانی و فرزندش صاحب العالم «قدس الله اسرار هم » و
سایرین که در همه آنها تعبیر امام در مورد علمای بزرگ مانند کلینی ، مفید ، سید
مرتضی ، شیخ طوسی ،علامه حلی، خواجه نصیر الدین طوسی و سایر بزرگان دین و حتی
علمائی که مشهور نیستند بسیار تکرار شده است . در کتب رجال و تراجم متأخرین نیز
تعبیر امام زیاد است مثلا علامه بحر العلوم دربارۀ شیخ طوسی قدس سره می فرماید «
امام الفرقه بعد الائمه المعصومین علیهم السلام » این تعبیر بلحاظ مقایسه با امامت
ائمه معصومین علیهم السلام که شیخ طوسی را پس از آنها امام همه طائفه شیعه خوانده
است و بلحاظ صدور آن از شخصیت والایی همچون بحر العلوم با دقت عجیب که ایشان در
تعبیرات خود داشته است از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

در آن اجازات که ذکر شد نیز گاهی تعبیرات خاصی
به چشم می خورد مانند تعبیر فخر المحققین دربارۀ شیخ طوسی (ره ) به « امام الاعظم
» (بحار ج 104 ص 151 ) و تعبیر صاحب معالم دربارۀ محقق حلی (ره) به «امام الطائفه
و فقیهها » .(بحار ج 106ص 11) و امثال آن . البته قابل انکار نیست که کلمه «امام »
در عرف بیشتر بر ائمه معصومین اطلاق می شود ولی اختصاص آن به این مورد تنها در
جامعه ایران چنین است ولی در کشور های عربی حتی جامعه تشیع چنین اختصاصی مشاهده
نمی شود .مرحوم آیه الله حکیم در نجف بعنوان «الامام الحکیم » خوانده می شد و در
لبنان علامه سید موسی صدر به نام امام موسی صدر خوانده می شد با این که ایشان از
شاگردان امام خمینی هستند . تنها چیزی که در مورد حضرت امام خمینی دام ظله اختصاص
یافته است اطلاق کلمه امام بطور مطلق و بدون قید برایشان است و این به دلیل ویژگی
خاصی است که خداوند بر این بندۀ خالص خود لطف فرموده و ایشان را توفیقی داد که
برای هیچ یک از علمای سلف و خلف چنین توفیقی نصیب نشده است .