آثار و عوارض گروه گرایی

قسمت دوم

محمد رضا حافظ نيا

آثار و عوارض گروه گرایی

ریشه یابی گره ها

اینک آثار و عوارض مترتب بر پدیدۀ جریانگرایی
در سازمانهای اجتماعی با شرح مختصری ذکر میگردد:

1/1 گروه گرائی و عزل ونصبها

چنانچه افرادگروه گرا و جریانگرا باشند در هر
پایگاهی که قرار بگیرند سعی خواهند نمود افراد گروه خود را از گروه وابسته به خود
برگزینند و با توجه به برخورد و اختلاف گروهها و جریانها با یکدیگر ، در صورت
حاکمیت یک جریان بر دستگاه یا سازمان چند حالت ممکن است انجام پذیرد . یا نسبت به
عزل افراد وابسته به جریان مخالف اقدام می گردد و یا افراد جریان دیگر بمحض حاکمیت
گروه مقابل خود به صورت جمعی و اعتصاب گونه و یا فردی استعفاء می دهند و یا اینکه
هر دو حالت با هم صورت می پذیرد یعنی حاکم مشتاق دور کردن فرد مخالف خود از حیطۀ
سازمان است و او را از خود و محرم خود نمی داند و فرد موصوف نیز درحالت اترواو «کج
دارو مریز» و بدون اینکه از توان او استفادۀ مطلوب بعمل آید در حالت تحمل فشار
روحی به کار خود ادامه داده و نهایتاً مجبور به استعفا می گردد و یا اینکه می ماند
وبکارش ادامه می دهد . البته احتمال اینکه رنگ سازشکار بودن – از طرف جناحی که
مربوط به آن می باشد – بخورد ، نیز وجود دارد .

 در هر
یک از حالات فوق ممکن است از طرف جناح حاکم بر دستگاه فریاد انزوای نیرو ها سر
داده شود و متقابلاً جناح حاکم به منظور تبرئه خود افرادی از جناح مقابل را وجه
المصالحه قرار داده و در مسئولیتها نگه دارد . گاهی اوقات ممکن است فرد جریانگرا
در رأس یک دستگاه کشوری قرار گیرد که در اینحالت دافعۀ تغییرات مدیریت و عزل و نصب
ها بسیار وسیع و خطرناک خواهد بود بطوریکه از معاون دستگاه تا واحدهای استانی و
شهرستانی و بخشها و شاخه های مربوط به هر واحد را نیز بصورت یک بیماری مسری در بر
خواهد گرفت . طبیعی است که در چنین وضعی، رشتۀ امور دستگاه و واحدهای تابعۀ آن
گسسته خواهد شد و چنانچه نوسان تغییرات مسئولین صدر دستگاه در ارتباط با جریانات
گروهی زیاد باشد ، به همان تغییر در تمام پیکرۀ دستگاه از بالا تا پائین انجام
پذیرفته و بقول معروف « سنگ روی سنگ بند نخواهد آمد » و عدم اعتماد از باقی ماندن
مدیریتها قوت خواهد گرفت و هیچ مدیریتی به فکر آینده نگری و برنامه ریزی و بنیاد
گذاری برای دستگاه و واحد خود نخواهد بود و اصولاً مشغلۀ فکری مربوط به مسائل گروه
گرائی از طرفی و عدم اعتماد از باقی ماندن در مسئولیت اداره دستگاه از طرفی دیگر
او را به روزمره کار کردن و روز گذراندن و پیش بینی آینده نکردن واخواهد داشت و
کارهای اداری وابوابجمعی دستگاه نیز ، تنها حاکمیت مدیریت را در انجام وظیفه
نخواهند پذیرفت و با توجیه کاری از خود رفع مسئولیت خواهند کرد بلکه به دلیل عدم
اطمینان از ثبات مدیریت در دستگاه ، اقدام به طراحی و کارهای بنیادی و برنامه ریزی
در ارتباط با انجام وظیفه دستگاه نخواهندکرد .

حال تأثیر این مسائل بر امور مردم و امور
انقلاب این خواهد بود که در حقیقت به مسائل و مشکلات روز افزون جامعه که مربوط به
آن دستگاه می گردد توجهی نشده و هر روز پیچیده تر و عمیقتر و غیر قابل حل تر بگردد
و بقول معروف مشکلات برویهم انباشته گردند . گاهی اوقات ممکن است مسئولی از یک
دستگاه به دستگاه دیگری منتقل گردد در اینحالت باز هم کلیه افراد دستگاه قبلی را
با خود به دستگاه جدید میکشد و در حقیقت دستگاه قبلی را نیز به فلج و توقف در امور
و گسستن رشتۀ کارها می اندازد و گاهی ممکن است این گروه گرائیها نه تنها باعث
انتقال و جابجائی افراد وابسته به خود در دستگاهها گردد بلکه امکان جابجائی
دستگاهها و یا انتزاع و الحاق آنها از همدیگر را بوجود می آورد !

 بهرحال این رویۀ انقلاب نامطلوب در نظام مدیریت
یک دستگاه که از روحیه گروه گرائی ناشی می شود ، آثار سوئی در روند امور عمومی
مربوط به دستگاه از خود بجا می گذارد ، لازم به توضیح است که چنانچه نمایندگان
محترم مجلس بجای برخورد با این مسائل و انتخاب وزرائی قوی برای وزارتخانه ها که
ورای خط بازیها می اندیشند و عمل می کنند به منظور خاتمه دادن به این مسائل در
دستگاههای اجرائی ، خدای نکرده خودشان در جریانات یا خط ها قرار داشته و به خاطر
خط بازیها بی جهت وزیری را تأیید یا رد نمایند می توانند نقش مهمی در دامن زدن یا
خاموش کردن آتش خط بازی در دستگاههای اجرائی داشته باشند لذا می بایست این امر به
شدت مورد توجه به آنان قرار گیرد .

2/1 – گروه گرایی و انزوای نیروهای متدین و
انقلابی : زمانیکه مدیریت و حاکمیت در یک دستگاه یا سازمان خطی و جریانی و طیفی و
گروه گرا باشد ، بطور طبیعی نیرو های طرفدار خود را رشد داده و مسئولیتها را به
آنها واگذار خواهد کرد و تدریجاً نیرو های انقلابی در جریان مقابل از مجموعه ی رده
های مدیریت دستگاه و مسئولیت های حسّاس زدوده خواهند شد و یا زمینه اخراج مؤدبانه
و غیر مؤدبانه آنها فراهم خواهد آمد و یا بصورت منزوی در مسئولیت های پیش پا
افتاده بکار گرفته خواهند شد . لذا بخشی ازمجموعه 
نیروهای  انقلاب اسلامی که از
کارائی برخور دارند بلا استفاده باقی مانده و هم دستگاه و هم مردم و هم انقلاب از
خدمات و انجام وظیفه آنها محروم مانده و هم آنها نخواهند توانست و میدان نخواهند
داشت تا تعهد و وظیفه ا ی که در قبال این انقلاب مقدس بعده دارند ادا نمایند .

ودر هر حال انزوای نیروها که معمول پدیدۀ خط
بازی است آثار و عوارض منفی زیادی بر جای می گذارد که از همه مهمتر فراهم کردن
زمینۀ دور شدن تدریجی نیرو های اصیل انقلاب اسلامی از صحنۀ انقلاب است و بررسی این
مسئله ، جدا گانه جای بحث دارد؛ که دور شدن نیروها چه عوارض خطر ناک – که گاهی ،
به کودتای خزنده تعبیر می شود – به همراه خواهد داشت . زیرا در توالی و تناوب
تغییر مدیریت ها در ابطه با خط بازیها ، بهر حال مقداری از نیروهای اصیل از گردونه
خارج شده و با گذشت زمان و با ورود نیروهای جدید در مسئولیتها ، کم کم به دست
فراموشی سپرده خواهند شد .

3/1 – گروه گرائی و رشد نیروهای غیر انقلابی و
فرصت طلب :

در صحنۀ برخورد جریانات و گروهها با همدیگر که
میدان اصطکاک آنها با هم به حساب می آید بطور طبیعی نیروهای خنثی و غیر انقلابی و
کادر های قدیمی میدان رشد پیدا می کنند زیرا وضعییت دستگاهها بگونه ای نیست که
آنقدر نیروهای متدین و انقلابی فراوان باشد که آنهم در ارتباط با یک جریان بتوان
نیاز ها را در کلیه سطوح مرتفع نمود و چون نیروی یک جریان کم ودراثر اختلاف و
تفرقه با سایر جریانات از وجود آنها کمتر استفاده می شود ، طبعاً از نیروهای قدیمی
و خنثی استفاده می شود و گاهی مشاهده می شود که حتی مسئولیت های حساس به آنها
واگذار می گردد !

و امّا افراد فرصت طلب با گرفتن ظاهری اسلامی
و حقّ به جانب و گاهی با ادّعای انقلابی بودن ! خود را به جریان حاکم نزدیک کرده و
گاهی هم پست های کلیدی را در دست می گیرند و با خود شیرینی کردن ، به حاکمیت
دستگاه نزدیک شده و بعضاً جزو مقربان می گردند و به تدریج با جا باز کردن و مطرح
شدن ، مسئولیتهای حساس را با گذشت زمان دردست گرفته و بقول حضرت امام مدظله العالی
« خطر غلطاندن انقلاب اسلامی را به شرق یا غرب باعث می گردند » چرا که آنها ماهیت
واقعیت انقلاب اسلامی  و ارزشهای آنرا درک
نکرده و خدای ناکرده به آن اعتقادی هم ندارند و طبیعی است ، کسی که اینگونه نباشد
و نقش هدایت و رهبری را در دستگاههای نظام جمهوری اسلامی بعهده گیرد در دراز مدت
چه بر سر انقلاب خواهد آورد .

در اینجا ذکر این نکات ضروری است :

اولاً – اینگونه افراد فرصت طلب وزرنگ برای
هیچ کدام از جریانات حاکم و یا منزوی دل نمی سوزند، چرا که برای اصل انقلاب دل نمی
سوزند و بد گوئی از جریان منزوی و تعریف و تمجید و همکاری با جریان حاکم بر دستگاه
صرفاً بخاطر خود مطرح کردن و میدان رشد یافتنی است و لا غیر زیرا در اساس با هر دو
مخالفند .

ثانیاً – بدلیل عقده ای که از نیروهای انقلاب
و عملکرد آنها در رابطه با خود از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در دل دارند ، وقتی
که قدرت یافتند نیش خود را بر نیروهای انقلاب وارد می کنند یا اینکه با تکیه بر
جریان حاکم و با مستمسک قرار دادن مقررات و قوانین به اذیت و آزار رساندن به نیروهای
انقلابی جریان منزوی شده می پردازند و یا اینکه با حوصله صبر می کنند تا در آینده
و با بدست آوردن قدرت کامل در دستگاه بصورت فردی 
یا گروهی ضربه خود را نه تنها بر پیکر انقلاب که بر نیروهای اصیل آن نیز
وارد سازند و حتی آنها را به محاکمه و زندان بکشانند !

اینکه گفته شد بصورت گروهی به این خاطر که در
دستگاههای مختلف اینگونه افراد فرصت طلب قدیمی ، به صورت جمعی و حساب شده و در
ارتباط و هوادار با یکدیگر  عمل می کنند .
لازم به توضیح است که موارد مذکور در مورد کلیه کارکنان قدیمی دستگاهها مصداق پیدا
نمی کند و صرفاً در خصوص معدود افراد فرصت طلب زخم خورده بیان گردید ، و حتی بعضی
از زخم خورده ها که خوش خدمتی رژیم گذشته را بدلیل ناآگاهی کرده اند بعد از پیروزی
انقلاب ، متوجه شده و امروزه بحمدالله صادقانه و دلسوزانه و همپای نیروهای انقلاب
به نظام اسلامی خدمت می کنند که حساب اینگونه افراد از حساب نمونه هایی که ذکر شده
کاملاً جدا است .

4/1- گروه گرائی و عیب جوئی از یکدیگر :

در ارتباط با این موضوع باید گفت که : وقتی
تصدی و مدیریت و حاکمیت یک دستگاه بر عهدۀ یک جریان قرار گرفت تنها به عزل و نصب
افراد مخالف یا موافق خاتمه پیدا نمی کند زیرا اختلافات با یکدیگر باعث می شود که
از عملکرد هم نیز عیب جوئی نمایند و در مورد فکر مدرک سازی و پرونده سازی و بزرگ
کردن عیوب و عملکردهای سوء برآیند . جریان حاکم در تعقیب فعالیت خود در زمینۀ کنار
زدن افراد مخالف ، عملکرد دوران حاکمیت آنان را زیر ذره بین و تحقیق قرار داده و
مقداری از وقت و توان دستگاه را بجای پرداختن به مسائل اساسی دستگاه و مسائل جامعه
متأسفانه صرف رد یابی خلاف کاریها و عیوب آنها می کنند .

اگر چه این امر ممکن خوب به نظر رسد که بر
عملکردهای بد سرپوش گذاشته نشود وهمه مراقب باشند که در دوران تصدي مسئولیت در
دستگاه درست عمل کنند ولی برای انجام این امر باید افراد بی طرف تحقیق نمایند تا
خوب و بد را در کنار هم گذاشته و بخصوص با در نظر گرفتن شرایط متنوع ایجاد شده
برای دستگاهها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به قضاوت بنشینند نه این که با غرض عیب
جوئی برای تخریب و خرد کردن جریان مخالف خود فقط بدیهای آنها را ببینند و بر خوبیها
سرپوش بگذارند و در این رهگذر ضمن ضایع کردن بخشی از نیروهای انقلاب ، میدان تمسخر
برای نیروهای خنثی و فرصت شده برای دستگاهها بعد از پیروزی انقلاب وقتی ارزیابی
عملکردها به صورت خطی و در ارتباط با جریان حاکم و یا بدون ارتباط با جریان حاکم
وصرفاً با جنبۀ تحقیق  بررسی انجام پذیرد و
افراد محقق و ارزیاب نیز خطی باشند مشخصاًبر عیوب افراد وارد در جریان و یا خط
مربوط به خود سرپوش گذاشته و آنها را نادیده خواهند گرفت ولی در عوض ،عیوب طرف
مقابل خود را با ذره بینی و موشکافی و ایراد تراشی ، رد یابی و تعقیب خواهند نمود
و علاوه بر آن ممکن است با هدف زیر سئوال بردن و تخریب شخصیت جناح مقابل ، بیش از
حد واقعی به بزرگ کردن و طرح گسترده عیوب بپردازند و گاهی وقتها ممکن است این
مسائل آنچنان عمیق گردد که برای موارد بسیار جزئی و پیش پا افتاده که حتی در قانون
برای آن مجازاتی پیش نشده ، با انواع و اقسام رنگ و آب دادن به موضوع ، بزور
پرونده ای تشکیل داده تا افراد را به پای میز محاکمه و زندان ولو برای یک لحظه
بکشند که شاید عقده های نفسانی جریان حاکم و نیز خرد شدن حیثیت افراد حاصل آید .

واینگونه عملکردها تنها در یک دستگاه وجود
ندارد وممکن است در محیطهای کوچک و در شهرستانها نیز وجود داشته باشد و بخصوص
زمانیکه اختلاف شدید بوده و مسئولین سیاسی یا قضائی هم در داخل جریانات قرار داشته
باشند ، بیشتر مشهود و ملموس خواهد بود به همین خاطر همانطوریکه قبلاً ذکر گردید
باید سعی شود که مسئولین سیاسی و قضائی از گروه گرائیها و دسته بندی های منطقه و
شهر خود بدور بوده و خود باعث و عامل تشدید تفرقه نشوند .

در ضمن وقتی فردو نیروئی از انقلاب بی جهت و
با پرونده سازی زوری به محاکمه کشیده شد و یا برای یک لحظه به زندان رفت ، دیگر
نمی توان آبروی از دست رفتۀ او را باز یافت و زمینه رشد شایعات و تبلیغ مخالفین
انقلاب و تمسخر و ریشخند کاد های خنثی و کنار نشسته بوجود خواهد آمد و در چنین
حالتی بکارگیری نیرویی که اینگونه با وی رفتار شده و در اذهان عمومی خراب شده است
، مشکل خواهد بود .

5/1 – گروه گرائی و مبارزۀ منفی :

معمولاً افراد جریان مقابل گروه حاکم بر
سازمان یا دستگاه که در بدنۀ آن و در مسئولیتهای مختلف و عمدتاً بی اهمیت و پیش پا
افتاده قرار دارند با توجه به اینکه حاکمیت را مطابق میل و سلیقه گرایشات خود نمی
بینند از همکاری قلبی و دلسوزانه با مدیریت خودداری می کنند و اگر هم خیلی خوب کار
کنند در حد انجام وظیفه قانونی خواهد بود و نه بیشتر چون با توجه به روحیۀ گروه
گرائی که خودشان دارند و با گروه و جریان مقابل و هم سوئی ندارند ، انگیزه ای برای
تلاش بیشتر در خود نمی بینند اما واقع امر این است که همیشه به اینگونه عمل نمی
گردد بلکه غالباً در چنین شرائطی گروهی مخالف حاکمیت در دستگاه نقش فعالی در
ارتباط با کند کردن اجرای برنامه ها و هدفهای مدیریت جدید بازی می کند و دنبال
نقطه ضعف ها و بزرگ کردن آن می گردد ، پرونده سازی می کند ، مدارک جمع آوری می
نماید ، بذکر مسائل  مدیریت این طرف و آن
طرف می پردازد ، سد ایجاد می کند ، اقدامات او را به تمسخر و ریشخند می گیرد ، از
موفقیت مدیریت در برنامه ها و هدفهای سازمان و دستگاه نگران و از ناتوانی و شکست
او خوشحال است ، در انتظار سقوط او بسر می برد ، و در این جهت تلاش و کوشش می
نماید و بطور کلی جبهۀ مبارزه منفی خود را باز کرده و روزبروز گسترش میدهد و صحنه
های برخورد و کشمکش در چنین شرایطی امری بدیهی و روشن است  ومتقابلاً مدیریت نیز جهت تنبیه مخالفین و
باصطلاح جو سازان به حربه های قانونی و انتقال و جابجائی و غیره متوسل می گردد .
ومعلوم است که در مجموع این صحنه چه آثار و تبعاتی از خود بجا می گذارد .