استدراج و مکری ظریف!

«قرآن و سنن
الهی در اجتماع بشر»

استدراج و مکری ظریف!

آیت الله محمدی گیلانی

* به بن بست رسیدن نیروی جهانسوز نمونه ای از مکر الهی * کلام تحلیلی
پروفسورهال عضو هیئت مدیره بررسیهای بین المللی ژنو * محدود بودن امکان استفاده از
سلاحهای اتمی * یک اصل منطقی: کلی بودن جنگ با محدود بودن سلاح و نامحدود بودن
سلاح با محدود بودن جنگ، دلیل موضوع را از تنازع و جدال طبیعت باید جست * مهره
داران محروم از سلاح نابود کننده از منتهای قدرت در نزاع بهره می گیرند، ولی مهره
دارانی که سلاح کشنده دارند هرگز در منازعه میان خود از آن استفاده نمی کنند مانند
دو افعی نر که در منازعه میان خود اینطورند، این خاصیت پس از ایجاد قدرت اتمی در
میان ابرقدرتها رائج شده * در وقایع برلن، امریکا و شوروی درست مانند دو افعی در
کنار هم از نیش اتم استفاده نکردند و این روزها هم در اجلاس ژنو … * جنگ عقیدتی
خطرناک و نباید به آن میدان داد! * تحلیلی در این تحلیل که جنگ پیروان شریعت تا
رفع فتنه و استقرار جهانشمولی حکومت «الله» ادامه دارد * زبان امیرالمؤمنین علیه
السلام ایرانیان را به حکماء کرماء توصیف فرموده هم اکنون تاویل حدیث رسول الله:
«لو کان الایمان بالثّریا لنا له رجال من فارس» در ایران پدیدار است * سرنوشت دجال
یک چشم عراق و مرتجعین همکارش همانند سرنوشت خلفاء اموی نامسلمان بدست ایرانی و
الاتبار انقراض می پذیرد.

در گفتار پیش روشن شد که حقیقت مکر، منصرف و ناکام نمودن صاحب مقصدی، از مقصدش
با نیرنگ و فریب، بنحوی که آگاه نگردد، منتهی اگر چنین عملی بداعی و انگیزة نیکی
انجام پذیرد، مکری است نیکو، بویژه اگر در طریق نظام خیر و احسن آفرینش واقع شود
که مکری است بهتر و ماکر آن، خیرالماکرین است و ابتلاء جهان نو را به این سنت
الهی، برای نمونه و مصداق ذکر نمودم، و در حدود مجال توضیح دادم.

در این میان گزارشی در روزنامه اطلاعات مورخ یکشنبه سوم آذرماه سال 1364
خورشیدی نظرم را جلب نمود، و موجب ارائه مقالة کنونی شد، عنوان گزارش مذکور از
اجلاس دو روزة سران آمریکا و شوروی در ژنو با خط درشت چنین بوده:

«ریگان: تنها از طریق تهدید به نابودی یکدیگر می توان صلح را حفظ کرد!»

از آنجا که این به بن بست رسیدن قدرت ابرقدرتها یک نمونه روشن از مکر
خیرالماکرین بوده، مناسب دیدم که تلخیصی از مقالة گرانبها و تحلیلی از
پروفسورلوئیز ـ ج ـ هال، عضو هیئت مدیرة مؤسسه بررسیهای بین المللی ژنو را که در
حدود شانزده سال قبل، نوشته و انتشار یافته است، عرضه بدارم:

«قدرت سلاحهای جنگی که قرنها با تصاعد جبری بالا می رفت در ساعت 30/5 روز 17
جولای 1945 جهشی فوق العاده و ناگهانی و بمبی که در (آلاموگوردو)[1] منفجر
شد، قدرتی معادل دو هزار برابر پر قدرت ترین بمب تاریخ جنگ تا آنزمان داشت.

اولین اثری که این سلاح بر جای گذاشت این بود که نسل حاضر از سرنوشت بشر
بیمناک گردید زیرا این سلاح قادر بود که شهری را در یک چشم بر هم زدن نابود ساخته
و ضمنا امکان داشته که در یک کارگاه کوچک هم ساخته شده و یک دیوانه هم بتواند آن
را در جیب خود حمل نماید.

گزارشات و نظریاتی که علماء مخترع این سلاح می دانند، حالی از این بود که اگر
این نیروی منهدم کننده از فهرست سلاحهای نظامی حذف نشود، حیات و بقای بشر، آینده
درخشانی ندارد، این عقیده گر چه در ابتداء عمومیت يافت ولی پس از گذشت 22 سال می
بینیم که آنقدرها هم درست نبوده و با اینکه بمب های اتمی هزاران برابر قویتر شده
اند و حتی چندین جنگ هم در این مدت بوقوع پیوسته، بشر هنوز در کنار تسلیحات اتمی
بزندگی معمولی خود ادامه می دهد.

استنتاج کلی از این پیش بینی های فوق این بود که هرگونه کنترل سلاحهای اتمی
ایجاب می کرد که ملتها از قسمتی از استقلال خود صرفنظر کرده و خود را به یک حکومت جهانی
که انحصار قدرت اتمی را در دست داشته باشد و آن را تنها در راه مقاصد صلح جویانه
بکار ببرد، تسلیم نماید، و اقداماتی هم در راه وصول به هدف بعمل آمد، ولی امروزه
درباره یک نکته اطمینان داریم و ان این است که مسئله اصلی از همان ابتداء جلوگیری
از اختراع سلاح اتمی و یا از بین بردن آن نبوده بلکه عبارت از این بوده که چگونه
باید با این سلاح زندگی کرد و این مسئله هنوز هم باقی است.

یکی از دلائل اینکه تصور می شد ادامه بقای بشر موکول به از بین بردن سلاح اتمی
است، آن بود که تصور می شد این سلاح در جنگ جدید حتما مورد استفاده قرار خواهد
گرفت زیرا طرفین متخاصم از بکار بردن هر نوع وسیله قدرت برای حصول پیروزی خودداری
نخواهند نمود.

خوشبختانه این پیش بینی هم درست نبود، و در چندین جنگی که بعد از اختراع سلاح
اتمی بوقوع پیوسته، این سلاح مورد استفاده قرار نگرفته، و ضمنا هیچکدام از آنها هم
حتی به اندازه جنگ دوم، کلّی و جهانگیر نبوده اند.

سلاح اتمی عملا تا حدی که تصور می شد قابل استفاده نیست، تا وقتی که تجربه
کافی بدست نیامده بود ممکن بود که یک استدلال ساده و مبهم را قبول کرد که مثلا
کشوری که دارای بمب اتمی است اگر بر سر مسئله ای مانند کانال سوئز با کشور دیگری
اختلاف پیدا کند برای احتراز شکست، کشور طرف را با بمباران اتمی نابود، و یا با
پنهان کردن بمب در شهرهای عمده آن و تهدید به انفجار آنها، کشور مورد نظر را وادار
به تسلیم کند، اما امروز می بینیم که این سلاح به دلائل مختلف از نظر استعمال
محدودیتهای زیادی دارد، علیهذا درس اولی که عصر اتم به ما می آموزد این است که
امکان استفاده از سلاح اتمی بسیار محدود است، و این محدودیت حتی به اندازه ای است
که گاهی مثل این است که این سلاح اصلا وجود ندارد. وقتی که ملت ها نتوانند از قوی
ترین سلاح خود استفاده کنند، پس به یک جنگ کلی دست نخواهند زد.

این موضوع با یک اصل منطقی هم تطبیق می کند، یعنی اگر کلی شدن جنگ با محدود
بودن سلاح توافق داشته باشد نامحدود بودن سلاح خود ایجاب می کند که جنگها بصورت
محدود درآیند. این اصل در نوشتجات دکتر لورنزو دکتر ایبل مورد بحث قرار گرفته و
اشاره می کنند که جنگ و نزاع بین مهره داران هرگز به مرگ منجر نشده و حتی کمتر اتفاق
میافتد که بصدمه جدّی بیکی از طرفین هم منجر شود. دلیل موضوع این است که در حالی
که انواعی از مهره داران مانند کبوتر و غیره که سلاح کشنده ای ندارند، ممکن است از
منتهای قدرت خود در نزاع استفاده کنند، انواع دیگر که دارای سلاح کشنده هستند،
هرگز بجنگ کلی دست نمی زنند. مثلا: افعی های نر که می توانند همدیگر را با یک نیش
بکشند، هرگز در منازعه از نیش خود استفاده نمی کنند. دکتر ایبل می نویسد که:

«دو افعی که در کنار هم لغزیده و یک سوم از قسمت جلو بدن خود را بهوا بلند می
کنند، سپس سعی می کنند با فشارِ سر یکدیگر را به زمین بخوابانند، ماری که در این
مبارزه پیروز می شود لحظه ای با فشار وزن خود مار دیگر را در زمین نگهداشته و سپس
مار باز مانده بدون آنکه آسیبی ببیند از میدان فرار می کند.

  این خاصیت پس از ایجادقدرت اتمی در
روابط ملتها هم رایج شده است. ایالات متحده آمریکا و روسیه با اینکه توانائی
انهدام همدیگر را داشته‌اند معهذا در منازعات ودرگیریهای عمده خود از بکاربردن
قدرت نهائی خودداری  کرده‌اند و این روشی
است که هرگز  در تاریخ گذشته نظیر نداشته
است.

در وقایع برلین در 49-1948 و 59-1958 و مجدّداً  در 1961 مقابلۀ آمریکا و روسیه درست شباهت به
دو افعی داشت که فشار را به سر وارد کرده و هرگز از نیش استفاده نکرده‏اند. (و این
روزها هم در اجلاس ژنو…)

تشابه بین روش‏ ملتها و مهره‏داران یک تشابه مجازی نیست
بلکه هر دو از یک منطق اساسی پیروی می‏کنند. فلسفه تنازع بقاء یک روش محافظه
کارانه در افعی بر جای گذاشته که اگر بر خلاف آن رفتار کند نسل خود را بانقراض
خواهد کشانید، و روش محافظه کاری هم که در ملتها دیده می‏شود از همان علاقه بعدم
انقراض نسل بشر سرچشمه می‏گیرد. عملا تنها استفاده‏ای که از سلاح اتمی بعمل آمده
در یک جنگ کلی بوده که خود قبل از ایجاد سلاح اتمی جریان داشته و در زمانی شروع
شده بود که دست زدن به یک جنگ کلی عملی بوده. علیهذا به این نتیجه می‏رسیم که:
استفاده از سلاح اتمی در عصر حاضر عملی نبوده و بنابراین جنگ های این عصر از نوع
محدود خواهند بود. البته مفهوم نهائی این نظریه آن نیست که سلاح اتمی نمی تواند
بعنوان یک عامل باز دارنده و یا وسیله اعمال قدرت دیپلماسی بکار رود، گرچه اطمینان
کاملی هم به اینکه جنگ ها حتما محدود باشند وجود ندارد، و همیشه امکان دارد که یکی
از رهبران، جانب عقل و احتیاط را از دست داده و جریان امور از کنترل دیپلماسی خارج
شود. یکی از نتایج بحث بالا این است که در جنگ محدود باید دخالت ایدئولوژی را
بحداقل رسانید زیرا هدف نهائی دشمنان ایدئولوژیکی یک هدف کلی است و اگر جنگ‏های
ایدئولوژیکی هم محدود نامیده شوند عملا اصطلاح غلطی که مغایر با طبیعت موضوع است
بکار برده شده است. و از طرفی هم اگر موضوع مخاصمه از جنبه استراتژیکی به
ایدئولوژیکی تبدیل شود امکان برقراری ارتباط و رسیدن بتفاهم بین طرفین از بین
خواهد رفت. باید دائما افکار خود را  برای
جلوگیری از وقوع آن تنظیم و کلیه اقدامات ممکن را بعمل آوریم.»

پایان تلخیص مقاله پروفسور لوئیز- جی- هال.

این به بن بست رسیدن نیروی جهانسوز ابرقدرتهای متخاصم، و بجا ماندن روش محافظه
کاری از مورّث تنازع بقاء- به پندار پروفسور هال- مکری است لطیف، و کیدی است ظریف
که فضل و منت خداوند متعال بر جهانیان، آن را وسیلۀ حفظ کرۀ زمین از فساد و نابودی
قرار داده است،و همین مکر لطیف است که در آیه 251 از سوره مبارکه بقره به آن اشاره
فرموده است: «3 Ÿwöqs9ur ßìøùyŠ «!$# }¨$¨Y9$# OßgŸÒ÷èt/ <Ù÷èt7Î/ ÏNy‰|¡xÿ©9 Ùßö‘F{$# £`Å6»s9ur ©!$# rèŒ @@ôÒsù ’n?t㠚úüÏJn=»yèø9$# »- اگر نه این بود که خداوند بعضی از مردم را ببعضی دیگر دفع می‏کرد، هر آینه
زمین تباه می‏گردید، ولی خداوند ذوفضل بر جهانیان است. آنچه که بیشتر از همۀ
تحلیل‏ها در مقاله این پروفسو، جالب و اندیشه انگیز است، توصیه وی، بهمپالکیهای
خویش از ابر قدرت‏ ها است، که از میدان دادن، به ایدئولوژی و عقیده در جنگ، ممانعت
بعمل آورند، زیرا هدف نهائی دشمنان ایدئولوژیکی، یک هدف کلی است!

انصافا که این فقره از تحلیل وی، تحلیلی است نورانی که از صخره ظلمت کفر
برخاسته است. بلی! اینطور است، هدف نهائی دشمنان ایدئولوژیکی، بمعنای پیروان مکتب
انبیاء صلوات الله علیهم، یک هدف کلی و گسترده است و آن جهان شمولی حکومت «الله»
است، و جنگ و قتال را ادامه می‏دهند تا آنکه فتنه و شیطنت از روی زمین نابود شود،
و تمام حکومت از آن «الله» گردد. «öNèdqè=ÏG»s%ur 4Ó®Lym Ÿw šcqä3s? ×puZ÷GÏù tbqà6tƒur ß`ƒÏe$!$# ¼ã&—#à2 ¬! 4 » سوره انفال آیه 39، که امروز خاستگاه این حقیقت ربانی، مردم والاتبار
ایرانند که زبان عصمت متکررا از آنان بعظمت یاد کرده است.

از آنجمله است، هنگامی که خلیفه دوم سوء قصد ببعضی از ایرانی ها داشت، امیر
المؤمنین علیه السلام فرمودند: «هؤلاء الفرس حکماء کرماء»- این فارسیان، حکماء و بزرگوارانند.
و در صحاح برادران اهل سنت آمده که بعد از نزول آیه: «و آخرین منهم» در سوره جمعه
بعضی از صحابه عرض کردند: یا رسول الله! اینها چه کسانی هستند؟ رسول الله صلی الله
علیه و آله و سلم جواب نفرمودند، ولی سئوال کننده اصرار نمود، رسول الله صلی الله
علیه و آله بر سلمان فارسی دست نهاد سپس فرمودند: « لو کان الایمان بالثّریا لنا
له رجال من هؤلاء»[2]– یعنی اگر
ایمان در ثریا و آسمان باشد و از دسترس عموم دور شود، مردانی از این طائفه به آن
دست می‏یابند.

من مطمئنم که تاویل این نبأ عظیم نبوی صلوات الله علیه و علی آله همین امروز و
این عصر است که ایمان بمعنی الکلمه سالهای متمادی از دسترس عمومی دور گردیده
چنانکه گوئی در مجموعه ستارگان پروین و ثریا قرار گرفته و دستها از نیل به آن
کوتاه بوده‏اند که برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد و این حکماء و کریمان جانبخش
و جوانبخش فی سبیل الله به رهبری جان جهان حضرت روح الله روحی فداه، ایمان را از
تبعیدگاه ثریا و پروین برگرداندند و زیر مقدمش قربانیها داده و میدهند، و همانگونه
که این ملت عظیم که عظمت با فتح و شکست و شادی و مصیبت و اندیشه و تاریخ آن آمیخته
است، بر خلفای نامسلمان امور شوریدند و اسلام را از اتهام تبرئه نمونده و ضرب دست
خویش را بخلفاء ناکس عباسی چشانیدند، وهمچنان دجال یک چشم عراق را به همۀ
بازماندگان اموی نامسلمان از منطقه جاروب خواهند نمود و اخوت اسلامی- این نعمت
الهی- را با تایید الهی زنده می‏کنند و شعار: کلکم لا دم و آدم من تراب «ان اکرمکم
عندالله اتقاکم» و «لیس لعربّی علی اعجمی فضل الاّ بالتقوی».[3] را
بفضل خداوند منان از نو جهانگیرش می‏کنند.

تو ای ایرانی والاتبار، تو ای حکیم و بزرگوار، تو ای هم پیمان سلمان و ابوذر و
عمار، تو ای همکیشم که در هر چیزی که از ایران نام و نشان دارد، ستاره عظمت تو بر
پیشانی آن درخشان است، تو ای پرتوان و استوار که مصیبت های ناشی از غلبۀ اسکندر و
ترکتازی مغول و بیداد و فتنه انگیزی روسیه تزاری و بلای آمدن قوای متفقین بخانه ات
ناگهان، و صدها چون این مصائب را خرد کرده و بباد عدم داده‏ای. هم اکنون ای همفکر
و هم آرزوی من، خير و نیک بختی دنیا و آخرت، بخانه ات سنگر کرده، ثقل نبوت و
سنگینی رسالت گسترش اسلام و زمینه سازی جهانشمولی ساختن حکومت «الله» را بر دوش
نیرومند خویش گرفته‏ ای، تو در راه خداوند متعال، هیچکس را جز او نمی شناسی پس تو
جهولی و هدف تو که حکومت جهانشمولی الله است؛ پس تو ظلومی این تو و هم کیشان تواند
که در این آیه می خوانی که امانت دارید:

«انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فا بین ان یحملنها و اشفقن
منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا.» فرشتگان، خدمتگزار و الله یارت
باد.  ادامه دارد

 



[1]
– نام منطقه اي است در مکزيک نو که نخستين آزمايش بمب اتمي بوسيله استيمسن
وزير جنگ آمريکا در اين منطقه انجام گرفت و در ساعت 17 و پانزده دقيقه روز پنجم
اوت بمب بزرگي به دستور ترومن بر روي هيروشيما پرتاب شد و روز نهم اوت بمب اتمي
ديگري بر روي ناکازاکي رها نمودند.