اسرعیت مکرالله

«قرآن وسنن الهی دراجتماع بشر»

اسرعیت مکرالله ورابطه آن باشاکله                  آیت الله محمدی گیلانی

*ریشۀ معنای شاکله*معنی خَلق وخُلق*اختیار درآفرینش
سجایا*تبیین اسرع بودن مکر خدا*پیام انستیتوی ماسا چوست برای ابرقدرتها *ابرقدرتها
هرروز ازخون گرم دوش می گیرند تااعصابشان تسکین یابد*افسانه ماهی «الجوع»حضرت
سلیمان (ع)که دوقورت ونیمش باقی مانده بود*خلاعت وبی شرمی که روی بی بی تمیزراسفید
کرد*وضوی نشکن طرفداران حقوق بشر سناریوئی بنام ایدئولوژی خونبهای جوانان وافسون
شدگانی چون لومومبا، سود سیاسی می شود*جواب چوئن لای به حسنین هیکل مدیر الاهرام
که درسیاست خلاعت مطرح است نه شرافت !*هنوز جوهر اساسنامه سازمان ملل نخشکیده. . .
*ظاهرا سازمان ملل بنگاه معاملاتی ودفتر خانه ابرقدرتها است».

درخلال بحث های گذشته به معنی آیۀ کریمۀ:«قل کل یعمل علی
شاکلته»:«84ازسورۀ اسرا»اجمالا اشاره نمودم وگفتم:دراثرمتابعت متکررازهوای نفسانی،
واطاعت پیاپی از فرمان شیطانی سجایای رذیله واخلاق ذمیمه درنفس انسان شکل می گیرد،
وبالطبع ارادۀ ناشی ازچنین اراده ای نه عمل وکرداری است پلید ونفس متشکل بچنان
صفات ، همان نفس امارۀ به سوء است، ومدلول آیۀ مزبور همین است که هرکس برطبق سجایا
وخلق خویش عمل می نماید.

چون دراین مقاله جزئی ازآیۀ 21ازسوره یونس (ع)یعنی فقرۀ«قُل
الله اسرعُ مکراً ان رُسُ

لنا یکتبون ماتمکرون»بگو خدا مکرش سریعتراست زیرا فرشتگان
ما نیرنگتان رابرزیانتان رقم می زنند مورد بحث قرارگرفته وبامعنی شاکله مرتبط است،
مناسب دیدم که تحلیلی درمعنی شاکله انجام گیرد ، وباکمک آن، مقصود ازاسرعیت
مکرالله ووساطت فرشتگان علیهم السلام دراین جهت روشن گردد:

راغب درمفردات می گوید:«اصل المشاکلة من الشکل ای تقیید
الدابة والشکال مایقیدبه وقوله:«کُلَّ یعملُ عَلی شاکِلته»ای علی سَجَّیته التی قَیدته
وذلک ان سلطان السجیة علی الانسان قاهرٌ».

«ریشه مشاکله ازشکل یعنی بند نهادن برچهارپا است، وشکال
ریسمانی است که چهارپا بدان بند می شود، وشاکله درآیه بمعنی سجیه است که همچون
شکال انسان رامقید می کند، زیراانسان مقهور سلطنت سجیه خویش است».

ودربارۀ خلق وسجیه می گوید. . «الخلق والخلق فی الاصل واحد،
لکن خص بالهیئات والاشکال والصور المدرکة بالبصیره ».

«معنای ریشه ای خلق بفتح خاء وخلق بضم خاء یکی است که همان
شکل وصورت است ولی خلق بفتح خاء به هیئتها وشکلها وصورت های ظاهری که باچشم دیده
می شود اختصاص یافته وخلق بضم خاء. به قوا وسجایای باطنی که بابصیرت درک می
گردداختصاص یافته است».

شایان توجه است که هیئت ها وهندسه های موجودات واصل وجود
آنها ازاختیار مابیرون است واین وجودات خارج از اختیار ما موضوعات علومی است که
ریاست آن ها رافلسفه اعلا عهده داراست وموضوع فلسفه اعلا، وجود مطلق است که اثبات
وجود موضوع هرعلمی برعهده آن است وبهمین جهت آن راعلم اعلی وعلم کلی وامام العلوم
نامگذاری کرده اند.

واما هیئت ها وشکل های باطنی ونفسانی مایعنی سجایا واخلاق
مادراختیار مااست ، مامی توانیم به باطن ونفس خویش ، شکل تواضع وفروتنی بدهیم ،
چنانکه می توانیم شکل تکبر یا چاپلوسی بدهیم، دراختیار مااست که سجیه عدالت بنفس
خویش ببخشیم یا سجیه ظلم وتعدی درآن ترسیم کنیم ما توان داریم که باتکرار عمل
اختیاری ، شجاعت وعفت رادرجان خویش نقش ثابت دهیم همانگونه که توان داریم باتکرارعمل
اختیاری، جبن وبددلی وشره درآن نقاشی کنیم ، وبیک کلام معماری سجایا واخلاقمان
ازطریق تکرارعمل دراختیار مااست اعم ازسجایای فضیلت یارذیلت .

واین ماهستیم که مختاریم باطنمان رابجمال فضائل مزین
وآراسته کنیم یابه زشتی رذائل ُمشوّه ورسوا سازیم که درصورت اول نهال درخت طوبی
ازباطن جان برخاسته اصلش ثابت واغصانش حامل میوه های شیرین گفتار وکردار است. ودر
صورت دوم شجرۀ خبیثه زقوم ، وهمۀ ثمرات آن تلخ است، وعلمی که ازاین امور بحث میکند
علم سلوک واخلاق است.

پس گفتار وکردار هرکسی مرآت باطن ونماینده سجایا واخلاق اواست،
وحتی صدای هرکسی مانند دریچه ای است که بسوی شخصیت وی گشوده می شود وخصوصیات
اخلاقی اشخاص رامی توان ازدریچه صداتماشا نمود، وحتی صدا ازپشت تلفن می تواند معرف
جنسیت وسن تقریبی ، ومحل تولد با توجه به لهجه ، واخلاق ، ومیزان ادراکات ومقدار
تسلط براعصاب وهمانند اینها باشد وازنظر پلیس، نوار صدای اشخاص میتواند، باندازۀ
اثرانگشتان آنها مفید واقع شود .

باری رابطۀ مخصوصی بین ملکات وسجایای هرانسانی وبین اعمال
اواست، هیچگاه عمل وواکنش یک مرد شجاع ودلیر درمخاطر وآوردگاه متشابه باعمل وواکنش
یک مرد ترسو وبزدل درهمین موارد نیست، چون خاستگاه عمل وواکنش درآنها متفاوت است ،
وانسان مبتلا به تکبر وخود بزرگتر بینی همۀ اعمالش مُلوّن بلَون تکبر وگنده دماغی
است حتی خوردن وراه رفتنش ولایزال هذیان بزرگ منشی همچون خون وچرکی از غده عقده
حقارتش سیال است و«المرء مخبوء تحت لسانه »یعنی :

«قرآن وسنن الهی دراجتماع بشر»

گفت انسان پاره ای زانسان بود

  پاره ای ازنان
یقین که نان بود وتوجه باین نکته لازم است که نقش فاعل تام یعنی افاده کنندۀ
وجودآنها نیست ، بلکه تکرار عمل اختیاری، روح ونفس مارابرای پذیرفتن شکل ثابتی که
همان خلق وسجیه است مهیا می کند، ووقتی که نفس وجان ، چنین آمادگی یافت وقابل تام
شد، افاضۀ صورت ثابت ازواهب الصور که فاعل تام است ، ضروری است.

ومقدمتین قیاس نمی توانند مولد وموجد نتیجه باشند، بلکه
مقدمتین هرقیاسی، نفس رااعداد وآماده می کنند، وازحضرت واهب العلوم نتیجه بوی
افاضه وموهبت می شود.

پس نقش ما درآفرینندگی سجایا وترسیم اخلاق، نقش فاعل معدّ
است نه فاعل مفیض یعنی ماباتکرار عمل اختیاری، لوحه نفس وروح خویش راآماده می
کنیم، وحضرت واهب العطایا باایادی فرشتگان وسائط فیض وعطا ، سجیه وصفت متشابه
باعمل راکتابت ونقاشی می فرماید:«بایدی سفره کرام برره» (آیه 16سوره عبس) وهمین
است معنای «ان رسلنا یکتبون ما تمکرون»یعنی این عمل خدعه وفریب قبل ازآنکه درغیر
تاثیر کند درروح ونفس خودتان اثر می گذارد وبادستهای سفراءوفرشتگان ، سجیه خدعه
ومکر درنفوستان بنیان نهاده می شود وروشن تر:معنی کتابت فرشتگان اعمال بندگان
راعبارت ازاین است که اعمالشان راازکمون قوه واستعداد به مرحلۀ فعلیت می رسانند،
ووجود فعلی اعمال وافعال ازخزائن غیب بوسیله ملائکه تنزل می یابد، وبنابراین وجود
اعمال فریبکارانۀ هر فریبنده ودغلکاری ازکمون بعرصه ظهور باذن خداوند متعال باکرام
برره وفرشتگان مدبرامرالهی انجام می پذیرد، پس چگونه ممکن است باخداوند متعال
وبااحکام وآیات اومکر نمودن؟ «قل الله اسرع مکرا».

مگرمکر، این نبوده که غیری رابا حیله وتعمید ازمقصدش منصرف
نمودن ، چگونه چنین عملی راممکن است بخدا واحکامش انجام داد؟ !بلکه مکر باخدا
وخواسته های اووشریعت ودینش همانا مکر وفریب باخود است وسریعتر دامنگیر خودشیادان
می گردد، وآنان رامفتضح ورسوا می کند وحتی ادراک فضاحت ورسوائی هم گوئی ازآنها سلب
می شود، وخلاعت وبی شرمی صورت نوعیه آنان می گردد، تاآنجا که کامپیوتر انستیتوی
تکنولوژی ما ساچوست برای این بی شرمهای خلیع پیام فرستاده واعلام داشته که ظرف
یکصد سال آینده این ستمکاران جهانی وستم شدگان هردوگروه محکوم به مرگند. زیرا فضای
آکنده ازآلودگی وفساد وگرسنگی که بدست این جنایتکاران بوجودآمده قابل ادامۀ حیات
نخواهد بود وجملگی نابود می شوند، واینها باچنین طبل رسوائی حقکشی ازحفظ حقوق بشر
دم می زنند وهرکشور که برحق سوزی آنان گردن ننهد، متهم بنقض حقوق بشر می شود!

این ابرگرگهای بی دم که هرروز باخون گرم هزاران پیر وجوان
وخرد وکلان دوش ولرم می گیرند، واعصاب جهنمی خویش راباآن تسکین می دهند، هم زمان
بااین دوش خون ، قسمت هائی چشمگیر ازمخازن ومعادن ومنابع بری وبحری ملل مظلوم
رانیم قورت می کنند وچون دوقورت ونیمش باقیمانده برای تأمین آن، نالۀ «الجوع
الجوع»علی الدوام سرمی دهند.

مرحوم میرزا هدایت الله طالقانی خدا بیامرز معلم دروس
ابتدائی من ، آن مرد صالح درپاسخ سئوال ازماهی «الجوع»می گفت:

«روزی سلیمان حشمت الله (ع)برای همه حیوانات روی زمین اعم
اززمینی وآبی وهوائی درکنار دریا مهمانی ترتیب داد وحدود ششماه تدارکات غذائی
دراین ساحل جمع شد ومدعوین حضور بهمرسانیدند، حضرت حشمت الله پرسید همۀ مهمانها
حاضر شده اند؟ پیش خدمت بعرض رسانید که ماهی نهنگ نیامده، حضرت ، هدهد رابدنبالش
روانه نموده چون نهنگ پیام حشمت الله راشنید خود رابطرف ساحل نزدیک کرد، حضرت
فرمودند چرادیرکرده ای؟ عرض کرد:ازفرط ضعف وگرسنگی توان حرکت نداشتم ، سلیمان
فرمودند:مقداری غذا عجالة بریزند تانهنگ قدرت گرفته بامدعوین یکجا سرسفره جمع
شوند، نهنگ آن مقدارراخورد. فریادکرد:«الجوع»مقداری دیگردادند وخورد وفریادش به
«الجوع»بلند شد وبه تدریج تمام تدارکات غذائی ششماهه رابدم درکشید وبازفریاد
برآورد:«الجوع»حضرت فرمود مگرغذای روزانه ات چقدراست؟ عرض کرد:سه قورت حضرت
فرمودند:اینها که خوردی چندقورت بوده؟ عرض کرد:نیم قورت، حضرت سلیمان (ع)باحالت
خنده فرمودند:پس دوقورت ونیم دیگرت باقی است؟ عرض کرد:بلی قربان. »

بلی این نهنگ «الجوع»ابرقدرت که جوعش ازسنخ «جوع الکلب»است
همیشه دوقورت ونیمش باقی است واگر حشمت الله عصر سئوال کند:«هل امتلات؟ »می
گوید:«هل من مزید».

این درندگان بنی نوع خویش بااینهمه حقوق وذوی الحقوق سوزی ،
خود رامدافع حقوق بشر معرفی می کنند، زهی خلاعت وبی شرمی !سفید باد روی بی بی تمیز
خالدار؟ همانطور که وضوی آن روسپی ، نشکن بوده وهمچون سد سکندر نفوذناپذیر بوده ،
وضوی طرفداری حقوق بشر این روسپی های نابشر نیز بااین همه خلاعت وجنایت ودرندگی
وهرچه بدتر، شکسته نمی شود!

منطقشان درتوجیه این خلاعت ووقاحت این است که :«درسیاست ،
مسائل شرف انسانی ، والتزام وپای بندی بمواثیق وعهود ، مطرح نیست»!

باسناریو ایدئولوژی که جز یکمشت حرفهای چرند وپرند نیست
بامعرکه گیری ویژه ای، تقریبا نصف معمورۀ زمین را افسون می کنند، وجوانان افسون
شده را همانند برگ خزان برای تحقق اهداف سیاست وسود خویش فرو می ریزند، ودر بحرانی
ترین اوضاع، فراموششان نموده، واستغاثه این افسون شدگان رانمی شنوند وسرانجام خون
های فروریخته آن راثمن معامله سیاسی واقتصادی قرار می دهند وخون آشام ها رابضیافت
می خوانند وتهنیت ها وتبریکات صمیمانه نثار نموده وپذیرائی گرم بعمل می آورند.

لومومبا افسون شده همین ایدئولوژی بوده که درمقابل استعمار،
آن مقاومت تحسین انگیز رانمودونهایة دیدیم موبوتو رئیس دولت کنگوی سابق بلژیک ،
قاتل لومومبا رابه پکن دعوت می کند وازوی پذیرائی می نماید ووقتی حسنین هیکل مدیر
الاهرام مصر درهمان جلسه پذیرائی وضیافت ازچوئن لای نخست وزیر چین سئوال می کند
:«باهمه احترامی که به لومومبا دارید ویکی ازدانشگاههای خود راهم بنام اوکرده اید
چطور حاضر بدعوت موبوتو قاتل او شده اید وآیا این ژست ، دهن کجی به نهضت چپ گرایان
جهان نیست؟ !

اودرجواب می گوید:«ماباین موضوع کاملاً وقوف داریم ولی ما
اکنون درراه ایجاد سیاسی بادنیا هستیم ودر سیاست این مسائل مطرح نیست »؟

اومی گوید مااهل معامله ایم ودیه وخونبهای طرفداران افسون
شده ما ، سود ومنفعتی است که ازحریف استعمار می ستانیم ودرسیاست ، خلاعت مطرح است
، نه شرافت وانسانیت وهمین است همزیستی مسالمت آمیز یعنی عهارت وپیوند نامشروع
جهان سوسیالیستی بادنیای امپریالیستی ونتیجه آن ، ناامنی وفتنه جهانی ؟

وظاهرا نقش سازمان ملل دراین میان نقش بنگاه معاملاتی
واحیانا دفتر خانه اسناد رسمی ابرقدرتها است زیرا این سازمان که بعد ازجنگ جهانی دوم
تأسیس شد هنوز جوهر اساسنامه اش نخشکیده بود که ماجرای غمبار فلسطین پدید آمد
وکشتارهای فجیعانه اش هنوز ادامه دارد وچیزی ازشعله جنگ فلسطین نگذشته بود که
داستان ملی شدن کانال سوئز ، بهانۀ تهاجم مثلث شوم انگلستان وفرانسه واسرائیل
رابخاک مصر موجب شد، وآنگاه آتش جنگ بشدید ترین وجه درویتنام ، مقدار بمبی که
برسراین کشور ومردم بی دفاعش ریختند سه برابر بمبی بوده که درجنگ جهانی دوم مصرف
شد وزفیر وشهیق آتشهای فروزان درطول این مدت بلند است وهم اکنون همه ما شاهدیم که
دولت به اصلاح سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی که خود را طرفدار کارگران جهان می
داند تجاوز خود رابخاک کشور کارگران فقیر افغانستان شش سال است ادامه می دهد
اینهمه کشتار سبعانه نموده وجنگ رسوای ویتنام دیگری رادرتاریخ ثبت کرده وحدود هفت
میلیون مردم این کشور آواره شده اند وتهاجم استعمار به کشور جمهوری اسلامی ایران
بوسیلۀ دجال بین النهرین وآنهمه کشتار وقساوت درلبنان ودیگر نقاط، همه وهمه درجلو
چشم سازمان ملل واقع شده ومی شود، وکلا درآن مجمع مطرح می گردد، وظاهرا این سازمان
، نقش بنگاه معاملاتی ودفتر خانه اسناد رسمی برای ابرقدرت های سوداگررا بازی می
کند نه نقش دیگر راوحاصل آنکه مکراین شیادان پیش ازآنکه بدیگران تأثیر کند دامن
خود آنها را گرفته وازنوع انسانی بیرون رفته وصفات آدمیت ازآنها سلب گردیده است.

«قُل اللهُ اسرع مکراً ان رُسُلَنا یَکتبُون ماتَمکُرُون »