پانزدهم شعبان روز تحقّق حق و نابودی باطل

پانزدهم
شعبان روز
تحقّق حق و نابودی باطل

کعبۀ
درگه تو قبلۀ ارواح و عقول                خاک پاک ره تو، سجده گه مردوزن است

حضرت
امام زمان، مهدی موعود (عج) در پگاه پانزدهم شعبان سال 255 هجری در سامرّا (سرَّ
من رای) به دنیاآمد و با به دنیا آمدن این مولود فرخنده، آیۀ « جاء الحق و زهق
الباطل ان الباطل کان زهوقاً » تحقّق یافت، چرا که در آن روز، شخصیّتی پا به دنیا
گذاشت که وجودش مژده و بشارتی است برای شیعیان و پیروانش و نقمت و عذابی است برای
تمام ستم پیشگان و زورگویان دوران.

امام
زمان (عج)به دنیا آمد و پنهان از دید مردم، در خانۀ امام عسگری (ص) نگهداری می شد
تا از دست ظالمان بنی عباس که همچون فرعون در پی قتل او بر آمده بودند، محفوظ
بماند. ولی بمناسبتهائی برای بعضی از خواص که مورداطمینان و اعتماد اهل بیت بودند
ظاهر می شد تا اینکه اصل ولادت حضرت بقیة الله برای شیعیان ثابت شود و به یقین
برسند.پدر بزرگوارش امام حسن عسگری (ع)می فرماید:« بنی امیه و بنی عباس شمشیرهای
خود را (برای نابودی ما) بر ما فرود آوردند زیرا می دانستند که در خلافت، حقّی
ندارند ومی ترسیدند خلافت در جایگاه خویش قرار گیرد. از این روی کوشش در قتل
خاندان رسول خدا (ص)و از بین بردن دودمانش داشتند تا شاید از تولّد قائم آل محمد
(ص) جلوگیری نموده یا او رابقتل برسانند و خدا نخواست که امرش را بر یکی از آنان
آشکار سازد(و امام را به آنان بنمایاند). جز این است که خداوند می خواهد نورخود را
به کمال برساند گر چه مشرکان را خوش نیاید».

آری!
همانگونه که حضرت موسی (ع) را از ترس فرعون پنهان داشتند و در جوانی نیز خود می
فرماید: «ففررت منکم لماخفتکم فوهب لي ربی حکماً و جعلني من المرسلین» [1]
هنگامی که از شما ترسیدم، فرار کردم تا آنکه پروردگارم به من علم و حکمت عطافرمود
و از پیغمبران و مرسلین قرار داد.و همانگونه که حضرت ادریس مدت 20 سال از ترس امّت
گمراهش که دعوت حق را نپذیرفتند پنهان شد …و همانگونه که حضرت عیسی از دست
یهودیان جنایتکار به بالا شتافت تا از کشته شدن در امان بماند …و همانگونه که
پیامبر بزرگ اسلام (ص)سه سال در شعب ابی طالب مخفی شد تا زنده بماند و سه روز در
غار حراء ازدیدگان قریش پنهان بود … همچنین خدا خواست این حجّت خود را بنا به
مصالحی در پشت پردۀ غیبت نگهدارد تا ضمن محفوظ ماندن از جور جائران، بر تمام شئون
زندگی امّت خودواقف باشد و مانند ما منتظران، آن بزرگورا نیز منتظر روزی باشدکه
فرمان حق رسد و با ذوالفقارش از کافران و ظالمان انتقامی سخت بگیرد و مسلمانان را
پس از آن همه رنج و محنت، ازدست ستمگران رهائی بخشد و این کشتی متلاطم را به سوی
ساحل رهائی، رهنمون شود.

علَّت
غیبت

در
نامه ای که به سفیر و نماینده اش محمد بن عثمان «ره» می نویسد: آمده است:«و أمّا
علةَّ ما وقع من الغیبة، فإن الله عزوجل یقول: «یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن
اشیاء ان تبدلکم تسؤکم»[2]
… و اما وجه الانتفاع بی في غیبتی، فکالا نتفاع بالشمس اذا غیَّبها عن الأبصار
السحاب.و اني لأمانٌ لأهل الأرض کما ان النجوم أمانٌ لأهل السَّماء. فأغلقوا باب
السؤال عمّا لا یعنیکم و لا تتکلفوا ما قد کُفیتم و اکثروا من الدعاءبتعجیل الفرج، فإن في ذلک فرجکم و السّلام علی من اتّبع الهدی».[3]

و اما علَّت و حکمت غیبت، خداوند می فرماید: ای مؤمنان، از
چیزهائی که اگر برای شما روشن شود، برایتان خوشایندنباشد، نپرسید … و امّا
چگونگی استفاده از من در غیبت وپنهانیم مانند استفاده از آفتاب است هنگامی که
ابرها آن را ازدیدگان پنهان سازند. و همانا من مایۀ امنیت و آرامش برای اهل زمین
هستم همانگونه که ستارگان، امان اند برای اهل آسمان.

پس در سؤال کردن را از آنچه به شما مربوط نمی شود بر خود
ببندید و بهمین مقدار که گفته شد بسنده کنید و اصرار نورزید، وبرای تعجیل فرج،
بسیار دعا و نیایش کنید که در آن فرج و راه حل مشکل شما خواهد بود. و سلام بر آنان
که راه هدایت رامی پیمایند.

از این نامۀ امام چنین بر می آید که:

1- غیبت آن بزرگوار را مانند احکام شریعت مقدّسه بایدبدون
چون و چرا و تعبُّداً پذیرا باشیم و هر چه خدا خواسته است باجان و دل قبول کنیم
چرا که پنهان شدن حضرت از دیدگان ما،امری است از سوی خداوند که خود مقدّر و مقرّر
فرموده و شاید درتوان ما نباشد که بر سرّ غیبت و فلسفۀ آن برآئیم و همین بس که از
خود امامان معصوم (ع)رسیده است که خداوند، قائم آل محمد را برای نگهداشتن از کید
دشمنان، از دیده ها مخفی کرده، بپذیریم و بیش از این در پی درک فلسفه غیبت
نباشیمزیرا اذهان و عقول ما از رسیدن به حقایق امور ناقص و قاصر است.

هان! مگر نه بسیاری از پیامبران، بنابر مصالحی، از ترس
امّتهای خود، مدَّتی را در پنهانی بسر بردند؛ تا آنجا که پیامبربزرگ اسلام (ص) نیز
برای مصلحتی که اقتضای دعوت بود سه سال در شعب ابی طالب و تحت حمایت عموی بزرگوارش
مخفی بود و سه روز در غار حراء، پنهان از چشم مشرکین گذراند، پس چه می شود اگر
خداوند برای نگهداشتن آخرین حجت خود که حامل تمام میراثهای انبیاء و ائمه است و
احیا کنندۀ سنّت های جد بزرگوارش (ص)می باشد و پوزۀ تمام جبّاران روزگار را به خاک
می مالد؛ او را در پناه خود حفظ کند و تا مصلحت اقتضا نکرده، ظاهر نسازد؟!

شباهت با پیامبران

محمد بن مسلم گوید: خدمت امام باقر (ع) رسیدم و به خاطرم
گذشت که از قائم آل محمد (ص)پرسشهائی بکنم، حضرت ابتداء فرمود:«ای محمد بن مسلم!
در قائم آل محمد پنج شباهت از پنج پیامبرمی باشد: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و
موسی و عیسی و محمّدکه درود خدا بر آنها باد.

اما شباهت او به یونس (ع)، بازگشتن از غیبت است که اگر چه
عمر زیادی بر او گذشته، جوان و برنا ظاهر شود.

و امّا شباهتش به یوسف بن یعقوب (ع)، پنهان بودن از خواص و
عوام است (که هیچ کس او را نشناسد) همانگونه که حضرت یوسف از برادرانش مخفی بود و
حتی امر بر پدرش یعقوب (ع) نیز مشتبه شد گر چه مسافت بین او و پدر و برادران و
خانواده اش خیلی نزدیک بود.

و امّا شباهتش به موسی (ع)، طول خوف و غیبتش و مخفی
نگهداشتن ولادتش [4] و رنج
پیروانش پس از غیبتش می باشد که چقدر اذیت و آزار دیدند تا اینکه خداوند اذن در
ظهورش داد و او رایاری کرد و بر دشمنانش پیروز ساخت.

و امّا شباهتش به عیسی (ع) اختلاف زیادی که اختلاف کنندگان
درباره او نمودند تا آنجا که برخی گفتند: هنوز عیسی به دنیا نیامده و گروهی گفتند
مرده و گروهی دیگر معتقد شدند که کشته شده و او را به دار آویخته اند.

و اما شباهتش به جدّش مصطفی (ص)، خروج او باشمشیر و کشتن
دشمنان خدا و دشمنان رسول خدا (ص)و جباران و طاغوتیان است و همانا او توسط شمشیر و
رعُب (ایجاد رعب در دل دشمنان) پیروز می شود…

سرّ طولانی بودن غیبت

و امّا سرّ طولانی بودن غیبت بنابر آنچه از روایات استفاده
می شود این است که مؤمنان و پیروان مخلص اهل بیت در اینمحنت طولانی آزمایش شوند و
خوب از بد شناخته شود تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. و همچنین برای این است
که دنیا آمادۀ استقبال از او باشد یعنی بقدری فساد و ظلم و تباهی زیاد شود که هر
کس در انتظار آن مصلح جهانی روزشماری کند و زمینۀ ظهور فراهم آید، ولی در هر صورت
مسئله غیبت نیز از مسائلی است که نباید در آن فرو رفت بلکه همانگونه که حضرت می
فرماید باید به درگاه حضرت حق نیایش کرد و باتضرّع و زاری از خدا خواست فرج را
نزدیک گرداند و گره ازمشکلها بدست حجّت خود باز گشاید.

استفاده از امام در غیبت

2- حضرت می فرماید: چگونگی استفاده از وجود من دردوران غیبت
مانند استفاده موجودات از آفتاب است در حالی که ابرها آن را مخفی نگهداشته اند.
یعنی گر چه گاهی ابرها از نظرظاهر مانع دیدن آفتاب می شوند ولی آفتاب همچنان از
پشت ابرها نورافشانی می کند و جهان را گرم و نورانی نگه می دارد؛امام هم همینطور
است.

جابربن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (ص)می پرسد:
آیاشیعیان در ایام غیبت قائم آل محمد (عج)از او استفاده می کنندو بهره ای می برند؟
حضرت می فرماید: «اي والذي بعثني بالنبوه، انَّهم لینتفعون به و یستضیئون بنور
ولایته في غیبته کان تفاع الناسب الشمس و ان جلّلها السحاب. [5]

آری!
سوگند به آن خدائی که مرا به پیامبری مبعوث گردانید، آنان در غیبتش از او بهره می
برند و از نور ولایتش روشنائی می جویند همان گونه که مردم از آفتاب بهره می برند
گر چه ابرها آن را پنهان کرده است.

ما
شیعیان نه تنها معتقدیم که وجود امام و حجّت خدا در زمین ضروری و لازم است و اگر
لحظه ای امام در بین مردم نباشد، سطح زمین با هر چه روی آن است به قعر آن فرو می
روند[لساخت الأرض بمن علیها]و همانگونه که آفتاب اگر نباشد، حیات در زمین نخواهد
بود،لحظه ای اگر امام معصوم در دنیا وجود نداشته باشد، اثری اززندگی و حیات نخواهد
ماند؛ بلکه بالاتر از این ما معتقدیم، امام زمانمان در میان ما هست، او ما را می بیند
و ما او را نمی بینیم،او شاهد اعمال و کردار ما است و همواره صحیفه اعمال ما
رابررسی و ملاحظه می کند. ما معتقدیم امام زمان (عج) در جبهه های نبرد حق علیه
باطل حضور می یابد و رزمندگان عزیز ما را یاری می بخشد و برای پیروزی اسلام بر کفر
دعا می کند. و خلاصه ما معتقدیم امام زمان تمام کارهائی را که بر عهدۀ حجّت خدا در
زمان حضور است، در ایّام غیبت به عهده دارد و ما در تمام احوال و اوضاع به او
نیازمندیم. و همانگونه که امام دستور داده اند بجای سئوال و پرسش از راز غیبت،
بایدپیوسته از خدا بخواهیم فرج آن حضرت را نزدیک گرداند تا ستمگران و طاغوت ها
بدست مبارکش نابود شوند و  مستضعفین وارث
زمین گردند.

ای
که در ظلّ لواي تو کند گردون جای                نوبت
رایت اسلام بر افراشتن است

وجه
تشابه امام با آفتاب

و
امّا وجه تشابه حضرت با خورشیدی که ابرهای تیره آن را پنهان کرده اند:

اول
– آن که پیامبر اکرم (ص)و جانشینان بر حقّش (امامان معصوم) حجتهای خدا بر زمین و
واسطه های فیض می باشند و ببرکت آنها نور وجود و هدایت به مارسیده است و همانگونه
که عارفان و اولیای خدا گویند: هر چه دست توسّل به سوی آنان بیشتر دراز شود، پرده
های جهل و نادانی بیشتر زدوده می شود و راه های معرفت و شناخت گشوده ترمی گردد و
هر چه مردم از آنان دورتر شده و فاصله بگیرند، پرتوهدایت کمتر به آنها می رسد و
بالاتر اینکه وجود آن بزرگواران است که عذاب را از امّت اسلامی رفع کرده است و
گرنه با این همه ظلم ها و جنایت ها و گناهان کبیره، سزاست عذاب الهی نازل شود ولی
به برکت وجود آنان خداوند بر مردم منّت نهاده و عذاب و بلا را از آنها دور ساخته
است. مگر ما خود شاهدنیستیم که در زمان ما تمام گناهان و جنایت هائی که امت های
پیشین در ادوار گذشته مرتکب می شدند، اکنون به مراتب بیشتر و قبیح تر، توسط گنهکاران
و جنایت پیشگان دوران ما، انجام می پذیرد ولی آنچه ما را از عذاب الهی (مانند مسخ
و غرق و و…) در این جهان مصون می دارد، وجود مبارک آخرین حقیقت الهی حضرت ولی
عصر (عج) است. و همچنان که این عذابها در زمان پیامبر اکرم (ص)و به خاطر
وجودمبارکش در میان مردم رفع شده بود، در این زمان نیز مرتفع گردیده است. خداوند
در این زمینه می فرماید: «و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم» [6]
و خداوند آنان را معذّب نمی گرداند مادام که تو (ای پیامبر) در میان آن هستی.

دوم
– همچنان که مردم انتظار بیرون آمدن خورشید، از پشت ابرهای تیره می کشند، تا بیشتر
از آن بهره مند گردند، در زمان غیبت شیعیان و محبّان و ارادتمندان آن حضرت نیز
همواره انتظار وجود مبارکش را دارند و هرگز نا امید نمی شوند. و همین امید است که
آنان را در تمام مراحل زندگی پیروز و موفق می گرداندو شجاعت و شهامت و اقدامی بی نظیر
عطا می کند که جهان مستکبر را به وحشت اندازند. و مگر همین امید دیدار نیست که
پیروانش صدیق آن بزرگوار را در میدان های رزم چنان استوار و پا بر جا قرار داده که
جهان را به حیرت و سردرگمی فرو برده وغبار ذلّت را بر پیشانی دشمنان نشانده و
پیروزیهای پی در پی را آفریده است.

سوم
– آن کس که با این همه آثار و معجزات و روایتها و احادیث، باز هم منکر وجود مبارکش
می باشد، مانند کسی است که منکر وجود آفتاب است هنگامی که در پشت ابرها از دیدگان
– به صورت ظاهر – پنهان و غایب می باشد، گر چه آثار وجودیش به جهانیان برسد.

در
خاتمه ضمن تجلیل و تعظیم این روز فرخنده که به میمنت زادروز مصلح بزرگ جهانی حضرت
ولی عصر (عج)، آغازهفته جهانی مستضعفین از سوی آیة الله العظمی منتظری تعیین شده
است و این انتخاب، حقَاً انتخابی مناسب و بجا است چرا که امروزدست تمام مستضعفین
به سوی او بلند است و همه با هم او را برای رهائی از بند ستمگران و دست یابی به
حقوق از دست رفته خویش،با نوای دلنشین «عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» می خوانند.

فرا
رسیدن این روز خجسته و عید بزرگ اسلامی را به امام وامّت مسلمان در سراسر جهان
بویژه پیروان راستین آن حضرت در این سرزمین شهید پرور، تبریک و تهنیت عرض می کنیم
و همنوا با مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) به درگاه مقدّسش
سرود استغاثه را زمزمه می کنیم:

ای حریمت کعبۀ توحید را رکن یمان                   آستانت مستجار است ودرت دار
الامان

چرخ
اعظم همچو گوئی در خم چوگان[7]
تُست       خرگهت راکهکشان آسمان یک ریسمان

شاهبازان فضای قدس را عنقاء جمع                 یکّه تازان محیط معرفت را قهرمان

شاهد زیبای بزم جمع جمع و شمع جمع            درّۀ بیضای وحدت، ناظم عقد جُمان[8]

هیکل جود و فتوّت را توئی انسان عین               خانۀ وحی و نبوّت را چراغ دودمان

چیست با فرمان توکلک[9]
قضا، لوح قدر                هر دو در دیوان
تو خدمتگزار و ترجمان

مادر گیتی طفیل طفل مطبخ خانه ات                خوان احسان ترا آباء علوی میهمان

در گلستان حقائق شاخۀ طوبی توئی                در چمنزار معارف، قدّ سر و تو
چَمان[10]

ای به طلعت صورتی بیرون زمرآت خیال              وی به رفعت سرّمعنائی که ناید
درگمان

قاب قوسین دو ابروی توای رفرف سوار               عالمی رامی زند برهم به آن تیرو
کمان

شاه اقلیم ولایت، مالک کون و مکان                  خسرو ملک هدایت، صاحب عصر و
زمان

ای کفیل دین و آئین، حافظ شرع مبین              کس ندارد جز تو میثاق الهی را ضمان

حجّت حق بر جهان و بهجت کون و مکان            گلشن دین از تو خرّم، روح ایمان
شادمان

مردم چشم دو گیتی روشن از دیدار تُست         همّتی ای روشنائی بخش چشم مردمان

ای خداوند حرم! ای محرم اسرار غیب!            تا بکی باشد حرم در دست این
نامحرمان؟

باز شد بیت الصّمد، بیت الصنم یا للأسف        کاسرا صنام کو؟شاها توئی دست همان

خانه های قدس حق را پای پیلان محو کرد         خاندان نجد را ایزد کند بی خانمان

خانه هائی را که برتر بود از سبع شداد           خانه هائی را که بودی رشک جنّات ثمان

خسروا صبر و تحمّل
پیشه کردن تا بکی           تیشه بی اندیشه
زن بر ریشۀ این ظالمان



[1] – سوره شعرا – آیه 21.