شجاعت و تهور

انتقادها و
پیشنهادها

شجاعت و
تهور

این بار قلم
سرکش می خواهد از عزیز ترین قشر جامعه انتقاد کند. از آن جوانان غیور و بلند همتی
که جان خود را برکف اخلاص نهاده اند و از دین خدا دفاع می کنند. از فرزندان رشید
اسلام که پرچم افتخار و ایمان را بر قله بلند شهادت به اهتزاز در آوردند؛ از نور
چشمان این امت فداکار. آری! این بار روی سخن با رزمندگان عزیز اسلام است.

شک نیست که
شجاعت یکی از بهترین صفات و ملکات فاضله انسان است.بی اعتنائی به مرگ و فداکاری در
راه آرمانهای مقدس و دفاع از حریم دین و میهن از والاترین و ارزنده ترین خصلتها
است. بخصوص آنجا که خریدار جان انسان خالق و پروردگار او باشد. آن میدان جنگی که
در راه خدا و سرکوبی دشمنان خدا بر پا شده زیباترین عرصه جانبازی است. و چه لذت
بخش است سر دادن در راه محبوب و جان دادن به امید دیدار او.

بدون شک این
معادله بسیار بجا و منطقی است که انسان چنین محاسبه کند: «یک بار خواهم مرد چه
بهتر که مرگم در راه خدا و خدمت به اسلام باشد»

این مرگ
آرام و بی اثر یا مرگی زشت و وحشتناک در زیر چرخهای اتومبیل و مانند آن به دنبال داشته
باشد. و این معامله نیز بسیار بجا و منطقی است که:« انسان جان خود را در برابر
تحصیل رضایت حق و بهشت جاودان در کنار مقربان درگاه الهی بفروشد».

وه چه
نادانند آنان که شهدا را مرده می دانند و مرگ آنها را اسفبار می خوانند. جای حسرت
و تأسف آنجا است که جوانی مسلمان در منجلاب فساد غوطه ور باشد. و جای افتخار و
مباهات است که جوان مؤمن در راه خدا در خون خود بغلطد.

نه افراط و
نه تفریط

ولی با همه
اینها نباید از این مسأله مهم و حیاتی غفلت داشت که: میان شجاعت و تهور فاصله
بسیار است. شجاعت مطلوب و مورد ستایش است ولی تهور بر خلاف آن، نه از سوی عقلا و
حکما ستوده است و نه خداوند آن را می پسندد و رضایت دارد.

علمای اخلاق
می گویند: عدالت این است که انسان در صفات و ملکات خویش نه جانب افراط را بگیرد و
نه بسوی تفریط برود. نه تند روی و نه کند روی. و از جمله موردی که ذکر شده شجاعت
است که حکما آنرا از ملکات فاضله و اخلاق حمیده انسان می دانند و آن مرحله متوسطی
است میان جبن و ترس از یک سو و تهور و بی باکی از سوی دیگر. همان گونه که ترس از
صفات ناپسند انسان است بی باکی و بی احتیاطی نیز از صفات ناپسند است. هر صفتی اگر
از حد خود تجاوز کند به ضد خویش تبدیل می یابد. در فلسفه می گویند«کل ما جاوز حده
انقلب الی ضده» و این قانون در مسائل اخلاقی نیز صادق است. هر ارزش اخلاقی که از
مرز خود تجاوز کند ضد ارزش خواهد بود. زهد یک ارزش است ولی اگر بحدی رسید که مانع
انجام وظایف اجتماعی شد ضد ارزش می شود. جود و بخشش یک ارزش است ولی اگر موجب ترک
وظیفه انفاق بر عیال واجب النفقه خویش باشد ضد ارزش است. شجاعت نیز یک ارزش والای
اخلاقی و انسانی است ولی اگر به مرز بی باکی و بی احتیاطی برسد تبدیل به ضد ارزش
می شود. رعایت حد وسط در همه مسائل مورد اهتمام دین و اخلاق است.

قرآن کریم
در مورد انفاق مال و «مشی»، امر به اعتدال فرموده است. ممکن است منظور از «مشی»
روش زندگی باشد و ممکن است منظور راه رفتن باشد. در سوره لقمان می فرماید«و اقصد
فی مشیک» یعنی در راه رفتن یا روش زندگی حد وسط و اعتدال را پیشه کن. در سوره
فرقان می فرماید: «والذین اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما»
آیه در مورد صفات بندگان خالص خداوند است که می فرماید: در وقت انفاق نه اسراف می
کنند و نه بخل می ورزند بلکه حد وسط را رعایت می کنند. ظاهراً مقصود از انفاق،
مصرف نمودن مال است بهر نحو که باشد نه خصوص بذل و بخشش.

و در جای
دیگر خطاب به رسول اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» می فرماید:« ولاتجعل یدک
مغلولة الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسوراً» نه دستان خود را به
گردنت بیاویز(کنایه از امساک و بخل) و نه آن را چنان باز کن که تهی دست شوی و مورد
ملامت دیگران قرار گیری. بطور کلی در قرآن دعوت به «سواد
الصراط» و «صراط سویّ» می شود که همان راه  وسط و وسط راه است که نه به این سوی راه منحرف
شود و نه به آن سوی.

رعایت مسائل امنیتی در جنگ

در مورد احتیاط و رعایت مسائل امنیتی در جنگ دستور نماز خوف در قرآن وارد شده
و ظاهراً حکم شکسته شدن نماز در ابتدا اختصاص به حال جنگ داشته و سپس به همه سفرها
تعمیم داده شده است. و در دستور نماز خوف دو بار امر به هوشیاری فرموده: «ولیاخذوا
حذرهم» ، «وخذوا حذرکم» از دشمنان بر حذر باشید. «ودالذین کفروا لوتغفلون عن
امتعتکم و اسلحتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة» دشمنان کافر شما در کمین اند که اگر
غفلتی کنید بر شما هجوم آورند.

و در یک فرمان عام از هر گونه برخورد افراطی که موجب هلاکت است منع فرموده: «
و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» با دست خود خود را در معرض هلاکت قرار ندهید. و
با توجه به آیات پیشین که امر به جهاد کرده است به نظر می رسد منظور همین معنی باشد
که از کارهای غیر عاقلانه که موجب هلاکت است و هیچ نتیجه ی مطلوبی ندارد، باید
بپرهیزید. نهی ظهور در حرمت دارد.

بنابراین هر عمل غیر ضروری که جان انسان را به خطر می اندازد و نتیجه ای بر آن
مترتب نیست گناه است و شاید به یک معنی خودکشی باشد.

امیرالمؤمنین (ع)می فرماید:« آفة الشجاعة اضاعة الحزم«. حزم یعنی احتیاط
وتدبیر. هر چیزی را آفتی است و صفات اخلاقی نیز آفاتی دارد. بزرگان دین و علمای
اخلاق ما را به این آفات متنبه ساخته اند تا مرز ملکات فاضله را نگه داریم. شجاعت
نیز آفتی دارد؛ و آفت آن به فرموده امیرالمؤمنین (ع)این است که مرد شجاع پس از
پیروزیهای مکرر و نجات از مرگ به خود مغرور شود و حزم و تدبیر و مسائل امنیتی و
جانب احتیاط را رعایت نکند و در نتیجه خود را به هلاکت بیافکند.

حضرت امیر«ع» و احتیاط در جنگ

در جنگ احد که جنگ انتقامی قریش بود. هند-مادر معاویه-  که پدر و برادر خود را در جنگ بدر از دست داده
بود، کینه ای سخت به دل گرفته و از وحشی -غلام حبشی خویش- خواست که حداقل یکی از
سه تن را بکشد: رسول خدا (ص)وسلم یا امیرالمؤمنین (ع)یا جناب حمزه (ع)را . او که
کارشناس مسائل جنگی بود گفت: امامحمد (ص)، نمی توان به او دست یافت زیرا اصحاب و
یارانش دور او را محکم گرفته اند. و اما علی (ع) مردی با حزم و احتیاط است و لحظه
ای از خود غفلت نمی کند ولی حمزه را می توان کشت!! و چنان کرد.

نکته جالب توجه این است که کشنده ترین شمشیر در جنگهای اسلام، شمشیر علی (ع)
بوده و بدون شک و به اعتراف دوست و دشمن او شجاعترین مرد روی زمین است. در عین حال
چنان با احتیاط بود که هیچ کس نمی توانست او را غافلگیر کند، با اینکه نقل شده که
زره آن حضرت پشت نداشته است.

از امام حسن عسگری (ع)حدیثی بسیار جالب در این باره نقل شده است«ان للسخاء
مقداراً فان زاد علیه فهو سرف و للحزم مقداراً فان زاد علیه فهو جبن و للاقتصاد
مقداراً فان زاد علیه فهو بخل و للشجاعة مقداراً فان زاد علیه فهو تهور».      (بحارج66ص607)

هر چیزی را اندازه و حد و مرزی است که اگر از آن تجاوز کند به ضد آن تبدیل می
شود. سخاوت و بخشش را اندازه ای است، اگر از آن گذشت اسراف است. تدبیر و دور
اندیشی و احتیاط نیز اندازه ای دارد اگز از آن گذشت ترس می شود و اقتصاد در معیشت
را اندازه ای است که اگر تجاوز کند بخل خواهد بود و شجاعت را نیز اندازه و مرزی
مشخص است که اگر از آن بگذرد تهور و بی باکی است.

هر چیزی را مرزی است که پیش از آن و پس از آن ضد آن چیز است. ارزشهای اخلاقی
نیز از این قائده فلسفی مستثنی نیستند.

برخی از انسانها چنان بزدل و ترسو هستند که از صدای اسلحه فرار می کنند و با عذرهای
واهی و بهانه های مختلف از حضور در جبهه سر باز می زنند! اینان این سوی مرزند. و
برخی از افراد هیچ گونه مسائل امنیتی را برای محافظت بر جان خویش رعایت نمی کنند
به گمان اينکه شهادت طلبی به همین معنی است که انسان بی باکانه خود را در معرض دید
دشمن قرار دهد تا کشته شود. غافل از اینکه، این کار القاء نفس در تهلکه و نوعی
خودکشی و بدون شک گناه است. اینان نیز آن سوی مرزند و کار آنها از حکمت و عدالت به
دور است. این شجاعت نیست.

هشدار

هشداری که ما در این مقاله به رزمندگان عزیز می دهیم از این رو است که طبق
اطلاعات واصله بسیاری از برادران تنها به این دلیل جان خود را در معرض هلاکت قرار داده
اند. گفته می شود: وقتی هواپیمای دشمن بر فراز منطقه به پرواز در می آید بعضی از
برادران اگر در سنگر باشند خارج می شوند و اگر بیرون باشند به سنگر پناه نمی برند
و اگر کسی را ببینند که به سنگر پناه برده او را ترسو می خوانند و ملامت می کنند
غافل از اینکه خود مورد ملامت خدا و رسول اند و وظیفه شرعی خود را نادیده گرفته
اند«خذ و احذرکم» را نشنیده و «لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه» را فراموش کرده اند.

و همچنین در رابطه با پیشگیری لازم در برابر بمبهای شیمیائی که بعضی از
برادران از پوشیدن لباس مخصوص و زدن ماسک و امثال آن کراهت دارند و می پندارند که
این کار نوعی ترس و بزدلی است! و گاهی برای خود فلسفه ای نیز چیده و می گویند: از
قضای الهی نمی توان و نباید فرار کرد! در روایت است که امیرالمؤمنین (ع) کنار
دیواری نشسته بودند که به آن حضرت گفته شد دیوار مشرف بر انهدام است. حضرت از آنجا
برخاستند. شخص پرسید: «اتفرّ من قضاء الله؟» آیا از قضای الهی می گریزی؟ فرمود:«
افرّ من قضاء الله الی قدرالله» از قضای الهی به تقدیر او فرار می کنم. یعنی هر دو
قضا و قدر الهی است اگر بمانم و زیر آوار بمیرم قضای الهی است و اگر جای دیگر بروم
و سالم بمانم باز هم قضا و تقدیر او است.

عدم رعایت اصول رانندگی

از مسائل مهمی که از قرار مسموع در جبهه موجب تلفات سنگینی می شود عدم رعایت
اصول رانندگی است. بار دیگر در همین جا فتوای حضرت اما را می آوریم تا حجت را بر
همه برادران عزیر تمام کرده باشیم: این بسیار درد آور است که رزمنده ای بوسیله بی
توجهی تو راننده عزیز، کشته و یا معلول شود گرچه این مسأله در تمام کشور اهمیت فوق
العاده دارد و آمار وحشتناک تلفات جاده بسیار موجب تأسف است و بدون شک تنها ارائه
چند برنامه تلویزیونی نمی تواند جلوی این پدیده زشت و خطرناک یعنی بی اعتنائی به
قانون و عدم رعایت مقررات در سطح شهرها و جاده ها را بگیرد.

گرچه روی سخن در این مقاله با رزمندگان عزیز است ولی این مسأله باید بطور کلی
مورد توجه و بحث مسئولین واقع شود که چرا در این کشور مخالفت قانون راهنمائی یک
نوع ژست و اظهار قدرت شناخته شده است.

به نظر می رسد یکی از علل این امر، عدم توجه بعضی مسئولین و مجریان قانون است.
مخالفت قانون راهنمایی از سوی بعضی مسئولین انتظامی و رانندگان شخصیتهای مملکتی
حتی در موقعی که تنها هستند امری نیست که بر کسی مخفی باشد. و شاید به همین دلیل،
پلیس در اجرای قانون از خود قاطعیتی نشان نمی دهد و مکرر دیده شده است که از کنار
مخالفتهای علنی چشم بسته می گذرد و حداکثر با بلند گو تذکری می دهد!! بهر حال این
مسأله ابعاد بسیار دارد و باید همه ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد و تصمیم قاطعی
برای جلوگیری از این پدیده زشت در این دنیای متمدن گرفته شود.

شکی نیست که مخالفت اصول راهنمائی بزرگترین عامل تلفات رانندگی است و طبق
فتوای حضرت امام که در مجله ی 52 به چاپ رسید«تخلف از مقررات در هر صورت جایز نیست
و چنانچه تخلف به نحوی باشد که نوعا در معرض وقوع تصادف باشد و موجب به وجود آمدن
آن شود خسارتهای ناشی از تصادف را در این صورت متخلف ضامن است».

برادر رزمنده! تو از هر فرد دیگر سزاوارتری که به این دستور حضرت امام دام ظله
عمل کنی و آن را نصب العین خود قرار دهی. مقررات و اصول راهنمائی و رانندگی تنها
برای شهر و جاده نیست. سرعت غیر مجاز در هر جا باشد خطرناک است. همیشه صحنه
احتمالی پیش آمدهای ناگوار رانندگی را در نظر داشته باش و این مطلب را به خود
یادآوری کن که جان عده ای از بهترین فرزندان این امت وابسته به احتیاط تو است. و
این را بپذیر که اگر یکی از آنها به دلیل بی اعتنائی تو به اصول و مقررات رانندگی
جان خود را از دست بدهد جنایتی بزرگ مرتکب شده ای و کمکی به دشمن خونخوار کرده ای.

البته در بعضی از موراد طبق گفته کارشناسان چاره ای بجز سرعت نیست زیرا احتمال
آتش سوزی دشمن بیش از احتمال خطر تصادف است و منظور ما این گونه موارد نیست ولی
شنیده می شود که برادران در سایر موارد نیز احتیاط را رعایت نمی کنند و بخصوص سرعت
فوق العاده بعضی از آنها موجب تلفات شده است.

سرعت بسیار و شتابزدگی انسان نیز از پدیده های شگفت آور است. قرآن می گوید:«و
کان الانسان عجولا» انسان بسیار شتابزده است. و در جای دیگر از روی مبالغه می فرماید:«خلق
الانسان من عجل». گوئی که انسان از شتاب آفریده شده است. چنین وسیله راحت و سریع
در اختیار او قرار گرفته و همه راهها نزدیک شده باز هم او عجله دارد. گوئی می
خواهد به طرفةالعین به مقصد برسد. و این عجله اگر هیچ ضرری به او نزند حداقل او را
بیشتر معطل خواهد کرد و با همین عجله وضع ترافیک را بر خود و دیگران مشکل می کند.

اگر قدری دقت کنیم اکثر تراکمهای سنگین که موجب معطلی و اشکال در ترافیک می
شود ناشی از عجله بی مورد و مخالفت اصول راهنمائی است. در شهر ها و جاده ها
رانندگان دست چپ در اثر عجله و برای سبقت از خط خود خارج می شوند و جلوی حرکت
اتومبیلهای مقابل را می گیرند و آنان نیز به همین دلیل مانع حرکت این خط می شوند.
جای تأسف است که گاهی پلیس در چنین معرکه فقط  نقش تماشاچی را دارد و حداکثر  منتظر 
برخورد اتومبیلها است تا نقش خود را در حل و فصل مسأله ایفا کند، غافل از
آنکه نقش اصلی او پیشگیری از به وجود آمدن چنین مشکلی است.

در پایان باز دیگر توجه همه رزمندگان عزیز را به این نکته جلب می کنیم که آنها
همچنانکه در پیشروی و حمله به دشمن مسئولیت دارند در حفظ و نگهداری از خود و
برادران خود نیز مسئولیتی دارند.

تمام نکات امنیتی را که از سوی فرماندهان و مسئولین نظامی اعلام می شود باید
به دقت و بعنوان یک وظیفه شرعی و الهی مورد توجه قرار دهند و کمترین مسامحه و
اهمال روا ندارند که در غیر این صورت کشته شدن از باب القاء نفس در تهلکه خواهد
بود و این امر مورد نهی خداوند است پس چگونه می تواند مصداق «ان الله اشتری من
المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» باشد؟ زنهار از حدود وظیفه الهی خارج
نشوید و عمل خود را که بالاترین و والاترین عمل مؤمن است یعنی جهاد در راه خدا با
مخالفت فرمان او باطل نکنید و از آنچه موجب خشم و نارضایتی ذات مقدس او است
بپرهیزید. خداوند فیوضات و عنایات بی پایانش را بر شما نازل فرماید و فتح و ظفر
نهایی را نصیبتان کند و شما را سالم و موفق به آغوش خانواده ها باز گرداند تا میهن
اسلامی سالها از وجود پر برکت شما بهره مند شود.

آمین