ویژگیهای قیام 15 خرداد

 

ویژگیهای
قیام 15 خرداد

در قیام 15
خرداد، برای نخستین بار در تاریخ پر فراز و نشیب ملت ایران، مرجعیت اسلامی
مستقیماً و بدون واسطه، رهبری و بسیج مستمّر و بی وقفه توده ها را بر عهده گرفت و
ولایت فقیه را تحقّق عینی بخشید.

پانزدهم
خرداد نقطه عطف عظیمی در مبارزات و مجاهدات مستمر و طولانی ملت محروم و زجر کشیده
ایران اسلامی است. نقطه عطفی که خواص و عوام، دوستان و دشمنان، به اهمیت آن اذعان
و اعتراف دارند و کسی را یارای آن نیست که عظمت و سترگی این یوم الله را زیر پا
گذاشته یا از آن چشم بپوشد.

پانزدهم
خرداد و حوادث دیگری که در پی آن رخ داد به وضوح دلالت بر این داشت که نهضتی
اسلامی و عظیم و متکی بر مردم ستمدیده در حال شکل گرفتن است و چون تنها ایده و
انگیزه ای که این حوادث خونبار را در این خطّه شهید پرور پدید آورده بود، کسب رضای
خدا بود و جز او نظری نبود، از این روی خواه ناخواه، پیروزی و نصرت ملت مسلمان را
در پی داشت و چنین شد. درست در روز 22 بهمن، این نهضت بارور شد و ثمره‌ي آن همه
مبارزات خدا خواهانه از درخت ریشه دار انقلاب اسلامی چیده شد و هنوز هم می رود که
با جوشش خدائی و به یاری پروردگار توانا، جهاتی باز هم برتر و افزونتر را در پی
داشته باشد. و بی گمان گرم نگهداشتن جبهه های نبرد با دشمن صهیونیستی بعثی، از
پیامد های همان حادثه تاریخی است که امید است با فتحی شایان پایان پذیرد، گرچه
نبرد با دشمنان را تا قیام قائم آل محمّد «عج» پاياني نیست.

ویژگیهای
قیام تاریخی 15 خرداد

1-   
اسلامی بودن
نهضت:

آنان که
حادثه 15 خرداد را به یاد دارند، فراموش نکرده اند که این حادثه در چه جوّی به
وقوع پیوست. درست در اوج اصلاحات دروغین شاه خائن بود که همه‌ي سرها را در گریبان
ها فرو برده بود و در همان حال که اختناقی فراگیر بر ایران سایه افکنده بود، گروه
زیادی از دهقانان و کارگران این مرز و بوم را تا حدودی با وعده ها و سیاه بازی ها
فریفته بود و در مجموع کمتر کسی از نقشه های پشت پرده دشمنان آگاه بود.

در جوّ
خفقان زا که رهبرانی قلاّبی به شیوه ای سیاستمدارانه تنها خود را می خواستند مطرح
کنند و اگر شعری بلند می شد بیشتر در رابطه با مسائل اقتصادی بود، و جوانان خون
گرم در یک حالت سردرگمی به سر می بردند، ناگهان ندای ملکوتی امام از آن سوی قم
بلند شد و با تشریح نقشه خائنانه شاه، مردم را هشدار داد، و آنچه پشت پرده می گذشت
بر ملا ساخت.

امام از
توطئه ای خطرناک که اسلام و مذهب آنان را هدف قرار داده بود پرده برداشت و از مردم
خواست قیام و اقدام کنند و تا دیر نشده است به یاری اسلام بشتابند و گرنه همه
ارزشهای والای انسانی و اسلامی آنان را با طرحهائی رنگین بر باد خواهند داد.

امام مردم
را دعوت به قیامی صد در صد اسلامی کرد و چارچوب قیام را نیز نشان داد. گروهی از
مخلصان و متعهدان در روز 15 خرداد- که خبر دستگیری امام را شنیده بودند- قیام
خونین خویش را آغاز کردند و در این راه بی محابا جان باختند و با شهادت خود ندای
امام خود را پیش از همه، لبیک گفتند. درود خدا بر آنان باد که برترین و والاترین
مقام را در میان شهدای انقلاب اسلامی دارا هستند. و بدون شک خون سرخ آنان بود که
روی آسفالتها و خیابانهای تهران، ورامین، قم و و…. ریخته شد و با نوشته شدن شعار
«لا اله الا الله» و «یا مرگ یا خمینی» دیگران را از خواب بیدار کرد و انقلاب را
برای همیشه بیمه نمود.

آنان که
نهضتهای پیش از 15 خرداد را به یاد دارند یا در تاریخ خوانده اند، آگاهند که در
آنها هرگز «الله اکبر» و «لا اله الا الله» شعار اصلی نبود. و معمولاً چهره هائی سياستمدار
خود را رهبر اصلی نهضت ها معّرفی می کردند و روحانیون از آنان تا حدودی دفاع و
پشتیبانی می نمودند مانند نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت.

ولی در 15
خرداد، برای نخستین باز در تاریخ پر فراز و نشیب ملت ایران، مرجعّیت اسلامی
مستقیماً و بدون واسطه، رهبری و بسیج مستمّر و بی وقفه توده ها را بر عهده گرفت و
ولایت فقیه را تحقق عینی بخشید.

در 15 خرداد
شعارهایی که از حنجره های دردمند مردم بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و
اساساً حرکت 15 خرداد به خاطر توهین به اسلام و رهبری اسلام که از همه طرف مورد
هجوم قرار گرفته بود بر پا شد و اگر این نهضت خداجویانه مردم در آن روز با آن وسعت
پا نمی گرفت، رژیم خونخوار جرأت بیشتری به خود نشان می داد و اساس اسلام را در
کشور امام زمان از بین می برد. و از این روی، آن مبارزان که بیشتر شان به افتخار
شهادت نائل آمدند، جایگاهی والاتر و مقامی مقدستر در انقلاب اسلامی دارند.

2-   
مردمی بودن
نهضت:

15 خرداد 42
قیامی عمیقاً مردمی بود و تکیه گاهی جز مردم رنجدیده ای که از امام و سرور خود
اطاعت کرده و برای خدا جانفشانی می کردند نداشت.

15 خرداد با
آن اصالت مردمی، به نیروی لایزال پروردگار پشتگرم بود و اصالت آن در خروش عاشقانی
بود که خود را نمی دیدند و جز خدا معبودی برای خود نمی پذیرفتند و لذا عاشقانه و
عارفانه در راه رضای معبود، به ندای رهبر دلسوزشان پاسخ دادند، و با آن قیام مقدس
بی گمان رضای خدا را بدست آورده و به لقائش نائل آمدند. و اینان نه چهره های سیاسی
محض بودند و نه برای هواهای نفسانی و مادی قیام کرده بودند بلکه همین مردم پاکدل
کوچه و بازار بودند که یک صدا و یکنوا دعوت الهی را پاسخ مثبت دادند و به همین
دلیل رژیم سخت به وحشت افتاده بود، چون با چنین مردمی که انگیزه الهی دارند نمی
توان سازش کرد و لذا چاره ای جز گلوله باران مردم نداشت و مگر این چاره کاربود؟

همین گلوله
ها بود که انقلاب را رونق داد و همین خونهای پاک بود که تولید مثل کرد و خون را بر
گلوله پیروز نمود.

آری! آنچه
ازگلوله نافذتر و برّنده تر و از تانک و توپ و هواپیما قوی تر و کوبنده تر بود
استقامت و پایداری مظلومان ایران بود که به ما استراتژی خون در ماقبل شمشیر و مشت
در مقابل تانک و سینه در برابر توپ را آموخت و به ما یاد داد که در نهایت، خون
شهید برنده ترین سلاح تاریخ است.

این سلاح
مظلومیّت مردم بپاخاسته ایران بود که انقلاب در قلوب و دلها بوجود آورد و دعای
«یامقلب القلوب و الأبصار» را به اجابت رساند.

امپریالیسم
با زبانی جز گلوله آشنائی نداشت و به چیزی جز نابودی ظاهری افراد نمی اندیشید،
بگمان اینکه گلوله مردم را از پای در می آورد، ولی چه اندیشه باطلی! گلوله، ایمان
را نمی توانست از مردم بگیرد و استقامت را از آنان سلب کند. و لذا خون بر شمشیر
پیروز شد و برای همیشه پیروزی آفرید.

لازم به
تذکر است که این سیاست در آن زمان لازم الاجرا بود چرا که ارتش – که خود جزئی از
مردم بود- با مردم می جنگید و امام می خواست آنها را به انسانیت خویش باز گرداند
تا در برابر مردم مقامت نکنند و به نفع بیگانگان برروی هموطنان خویش آتش نگشایند
ولی همیشه و در همه جا چنین برنامه ای اجرا نمی شود و آنچه گفته شد نه به معنای
نفی ضرورت استفاده از سلاح و جنگ مسلحانه در خدمت به انقلاب است بلکه تأکيدي بر
اين نکته است که در جريان رشد و نموّ انقلاب اسلامي، جنگ مسلحانه و سلاح، رکن و
وزنه اصلی انقلاب را تشکیل نمی دهد و لذا خود شاهد بودیم که در روزهای گرم پیروزی
(از 19 تا 23 بهمن 57) مبارزه مسلحانه به جهت گشودن آخرین دژهای کفرو استبداد در
گرفت و مسلسل ها این دژها را گشودند. و از آن گذشته در موقعی که انقلاب اسلامی از
سوی دشمنان اسلام مورد حمله و هجوم قرار می گیرد، به حکم قرآن و اسلام واجب است بر
تمام مسلمانان که از آن دفاع کنند و تا رسیدن به پیروزی از پای ننشیند «و قاتلو هم
حتی لاتکون فتنة و یکون الدین لله» که این خود بحثی مفصل است و برای ملت بزرگوار
ما که در این سالهای جنگ و دفاع مقدس، آن را عملاً و با کمال شهامت و شجاعت به ثبت
رسانده اند، روشن و بی ابهام می باشد و جای هیچگونه تردیدی در ضرورت قتال و کارزار
و تهیه مقدمات آن در بهترین وجه نمی باشد «واعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط
الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم»

3-   
رهبری نهضت:

مسئله مهمّی که دررابطه با نهضت 15 خرداد مطرح است، شهامت رهبر عظیمالشان
انقلاب در اجرا و بیان وظایف شرعی مردم در قیام و مبارزه علیه ظلم و کفر می باشد
که امام هرگز از بیان آنها حتی در میان روشنفکرنماهای جامعه نیز ابائی نداشت و
تکلیف شرعی را بیان می نمود و به آن روشنفکر مآبانی که در اندیشه های کوتاه و محقر
خود جوانب مثبت و منفی مبارزه را بررسی! می کردند و صلاح در سازش و سکوت یا
سیاستکاری و رفتاری لیبرالیستانه با قضایا می دیدند، می آموخت که: « ما تضمینی
برای پیروزی انقلاب به کسی نداده ایم. ما به حکم عقیده و وظیفه شرعی موظف به
مبارزه با شاه هستیم، چه شکست بخوریم و چه پیروز شویم. برای ما نفس مبارزه با
طاغوت و دشمن خدا مطرح است…»

آری! امام برای نخستین بار صرفاً بخاطر احیای قرآن و حفظ قرآن عمل می کند و
بقیه مسائل را فرعی می داند و در این راه از هیچ مارک و بر چسبی که دشمن می زند،
ابائی ندارد چرا که ارتجاع و واپس گرائی را در مخالفت حکم خدا می داند نه در اجرای
آن.

در این نهضت مقدس، چه رهبر و چه دیگر دلاورانی که برای حفظ قرآن و اسلام قیام
کردند و جان باختند، نه تنها از جان خود که از حیثیت و شخصیت اجتماعی خود نیز در
راه هدف گذشتند در حالی که هنوز ما و امثال ما حتی اگر هم حاضر باشیم از جان خود
مایه بگذاریم، حاضر نیستیم از شخصیت، حیثیت و آبروی خود بگذریم که این بزرگترین و
مهمترین گذشت است و برادران عزیز ما در آن دوران اختناق و خفقان شاهنشاهی از شخصیت
و آبروی خود نیز گذشتند و غریبانه به شهادت رسیدند. و ما هر چه داریم از این رهبر
عظیم و آن دلاوران خدا جوی داریم.

تکلیف شرعی ملت مسلمان افغانستان

توجه به مسائل و مشکلات مسلمین با صرف نظر از مرزهای سیاسی و اختلافات نژادی،
در جهان بینی اسلامی بعنوان جزِئی از وظیفه انسانی اسلامی هر فرد مسلمان تلقی می
شود و در این رابطه رسول اکرم (ص)می فرماید: «من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین
فلیس بمسلم»

اسلام خواسته است که با طرح این مساله حساس و ضروری، یک نوع احساس وحدت و
همبستگی در میان جامعه جهانی اسلامی بوجود آورده و آنان را در برابر قدرتهای
استعمارگر جهانی به «یدواحدة علی من سواهم» تبدیل سازد تا در این راستا مسلمین به
«الإسلام یعلو ولا يعلي علیه» در تمام زمینه های فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی،
عینیّت و تحقق خارجی بخشند.

در این رابطه هر گاه که مسلمین، در نقطه ای از سرزمینهای اسلامی به این وظیفه
خطیر اسلامی خویش آگاهی یافته و شروع به انسجام و همبستگی نموده اند، استعمار با
احساس خطر جدی از این وحدت اسلامی وارد 
عمل گردیده و بین انان با تشکیل احزاب و گروه های مختلف و با ایسم های
گوناگون فاصله فکری انداخته است، به همین دلیل پس از جنگ دوم جهانی، بفرموده حضرت
امام خمینی مدظله العالی، استعمارگران شرق و غرب، کشور پهناور اسلامی را به مناطق
کوچکی تقسیم و هر قسمت آن را بدست یکی از عمال و سرسپردگان خویش سپردند.

امروز که جهان اسلام از هر سو مورد حمله و توطئه مشترک شرق و غرب واقع شده،
بیش از هر زمان دیگر نیاز به این وحدت و همبستگی جهانی به منظور سرکوب انقلاب
اسلامی افغانستان، بر سر میز مذاکره و یا معامله نشسته و با بی اعتنائی به خواسته
های اسلامی مردم این سرزمین، به توطئه جدیدی دست زده اند. در این رابطه حضرت آیت
الله منتظری مدظله العالی در پاسخ به سئوال چند تن از برادران مسلمان افغانی،
همچون همیشه بر روی این مسأله مهم و ضروری اسلامی تأکید و تکیه فرموده اند که
ذیلاً از نظر خواندگان محترم می گذرد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرات علماء اعلام و فضلاء اکرام و برادران مسلمان افغانی دامت توفیقاتکم بحق
محمد و آله و خذل الله عدوّکم و عدو الأسلام و المسلیمن بنصره و عزه در این شرایط
حساس که استعمارگران شرق و غرب علیه اسلام و نهضت جهانی مسلمین متحد شده اند و
نسبت بکشور مسلمان افغانستان در صدد توطئه جدید و معامله سیاسی می باشند بر همه
گروها و احزاب و سازمانهای اسلامی افغانستان واجب و لازم است که از اختلافات گروهی
و درگیریهای داخلی بپرهیزند و آتش بس هیئت اعزامی را محترم شمارند و از هر حرکتی
که منجر به درگیری و خونریزی مجدد بین مسلمین میگردد خودداری نمایند و هر فرد یا
گروهی که عالماً عامداً بوحدت کلمه اسلامی و آتش بس فعلی بی اعتنائی کند معرفی
نمایند تا تکلیف شرعی ملت مسلمان افغانستان و مسئولان مربوطه نسبت به آنان تعیین
گردد.

حضرات علما و فضلاء و برادران مسلمان اعم از شیعه و سنی بحساسیت مقطع فعلی
کشورشان توجه دارند اگر در این مرحله که استعمارگران مشغول معامله سیاسی روی کشور
شما می باشند گرفتار مسامحه و کوتاهی و تنگ نظری و انحصار طلبی شوید برای همیشه
توسط دشمنان اسلام، اسلام و مسلمین در افغانستان شکست خورده و از صحنه خارج می
شوند باید همه احزاب و گروهها به دور از گرایشهای خاص گروهی و فرقه ای و مذهبی بر حول
محور اسلام و قرآن یک تشکل سیاسی از افراد متدین متعهد عاقل به وجود آورند و
نگذارند ملت مسلمان و مظلوم افغانستان گرفتار توطئه استعمارگران و بازیگران سیاسی
بشوند و خونها ی پاک شهیدان به هدر رود و تاریخ نسل آینده شما را محکوم نمایند و
نزد خداوند قهار و اولیا خدا شرمسار باشید. از خدای بزرگ نصرت و عظمت اسلام و
مسلمین و شکست نقشه های استعمارگران را خواستارم والسلام و علیکم و رحمة الله و
برکاته.

24شعبان 1406 حسین علی منتظری