ساختار نظامي اجرائي کشور

ریشه های گره ها

قسمت ششم

محمد رضا حافظ نیا

ساختار نظام اجرائی کشور

انتخاب درست هدفها

یکی از مواردی که در برنامه ریزیها و اتخاذ سیاستهای توسعه باید سخت مورد توجه
قرار گیرد، انتخاب درست هدفها و جهت گیریهای توسعه کشور در بلند مدت می باشد. در
روند برنامه ریزی کشور اعم از دراز مدت و کوتاه مدت ترتیب درست بخشها بر اساس
اهمیت و در واقع تشخیص درست اولویتها بسیار مهم می باشد. مثلاً اولویت دادن به
اموری  که نقش زیر بنائی دارند و بخشهای
دیگری از آنها تأثیر می پذیرند باید همیشه مورد توجه باشد و اولویت و بها دادن به
آنها در مراحل تنظیم و اجرای برنامه ها و تخصیص بودجه نیز باید مد نظر قرار داشته
باشد. بعنوان مثال بخش های آموزش و پرورش و آموزش عالی و تحقیقات کشور در تمام
مراحل با توجه به نقش زیر بنائی آنها همیشه می بایست در رأس امور دستگاه برنامه
ریزی کشور قرار داشته باشند. چرا که تربیت نسل آینده و در حقیقت تمام جامعه فردای
کشور بعهده دستگاههای مسئول آنها بوده و اینها هستند که می توانند زیر بنای جامعه
فردا را قوی و مقتدر بسازند یا اینکه بنیانی سست و ضعیف را پایه ریزی کنند و به هر
گونه که عمل نمایند تأثیر آن مستقیم و غیر مستقیم بر روی تمام بخشهای کشور و آینده
آن متبلور خواهد بود. لذا کشورها عمدتاً به این مسئله واقفند و بخصوص کشورهای به
اصطلاح پیشرفته اهمیت خاصی برای آنها قائل بوده و نتیجه این توجه را نیز به شکل
کسب برتریهای علمی و تکنیکی در جهان جهت ادامه سیطره ظالمانه خود می بینند و
بالعکس کشورهای جهان سوم که به اعتبار عقب ماندگی می بایست بیش از آنها به این امر
خطیر توجّه نمایند، متاسفانه به آن کم توجهی نموده و آموزش و تحقیقات نیمه جان
آنها نمی تواند زیر بنای قوی و محکمی را برای فراهم شدن زمینه رشد و خود کفائی
علمی و تکنیکی و طبعاً اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی پایه ریزی نماید. سایه چنین
تصور و نگرش نامناسبی متاسفانه بر آموزش و پرورش و آموزش عالی و بخش تحقیقات علمی
کشور ما نیز افکنده شده بودو در حال حاضر نیز به نظر می رسد دستگاه برنامه ریز
کشور برای آنها اولویت و اهمیت خاصی قائل نمی باشد و این خطری است که آثار سوء
ناشی از استمرار چنین نگرشی در آینده متبلور گردیده و باعث عقب نگهداشتن کشور از
قافله علم و تکنولوژی جهان معاصر و ادامه وابستگی کشور خواهد گردید.

البته در روند برنامه ریزی مربوط به هر بخش، هم دستگاه مربوطه مسئول هست و هم
دستگاه برنامه ریز کشور چرا که هر دستگاهی بطور جداگانه برای حرکت در مسیر حصول به
هدفهای مربوطه باید برنامه های توسعه خود را تدوین و تنظیم نماید و دستگاه برنامه
ریز کشور وظیفه هماهنگ کردن برنامه های بخشها از یک طرف و همسو کردن آنها با جهت
گیریها و هدفهای کلی توسعه فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی کشور از طرف دیگر را بعهده
دارد منتها دستگاه برنامه ریز کشور (وزارت برنامه و بودجه) می بایست نقش خود را
بعنوان موتور محرکه ای برای کلیه دستگاههای اجرائی انجام داده و هدایت و رهبری و
دمیدن روح برنامه ریزی در درون دستگاهها را بعهده داشته باشد و زمانی قادر به
اینکار خواهد بود که خودش از جهت مدیریت و نیروی انسانی و ساختار سازمانی و غیره
از پویائی و کیفیت لازم برخوردار باشد. بررسی وضعیت فعلی این دستگاه مهم و سرنوشت
ساز کشور نشان می دهد که در حال حاضر از چنین قدرت لازمی برخوردار نبوده و بیشتر
به صورت دستگاه بودجه ریز و روز گذران و عمدتاً به صورت انفعالی عمل می نماید و
دستگاههای اجرائی کشور متاسفانه بدون برنامه مشخص و گاهی در حال تغییر با تغییر
مدیریتها که خود یکی از معضلات دستگاههای اجرایی است اقدام می نمایند.

سیاست گذاران برنامه های توسعۀ کشور

نکته دیگر در مجموعه برنامه ریزی کشور نیروی انسانی سیاست گذار برنامه های
توسعه کشور است که اگر چه معدودی از برادران متعهد و دلسوز جذب آن شده اند ولی
عمدتاً از کادرهای قدیمی بوده و کمتر واقعیات جامعه ما را درک کرده اند و در قالب
ذهنیات مجزا از واقعیتهای جغرافیائی-فرهنگی-روحی- اجتماعی-اقتصادی و طبیعی مناطق
مختلف کشور به تحلیل نشسته و برنامه می دهند. زمانیکه انسان در متن واقعیتهای
جامعه خود نباشد و بخواهد بر اساس یک سری ذهنیتهای دریافت شده از متن واقعیتها و
ارزشهای جوامع دیگر برنامه ریزی کند مطمئناً مطلوب و مناسب نخواهد بود مثلاً اگر
برنامه ریزی روستائی کشور در دست کسانی باشد که واقعیت روستا و روستانشین ایران را
نشناخته و درک نکرده باشند مسلماً برنامه های تدوین شده عمرانی روستا بجای اثر
مثبت تاثیر منفی از خود بجا می گذارد، حمام ساخته شده است اما بدلیل شرایط خاص
فرهنگی استفاده نمی گردد خانه های بتون آرمۀ قالبی براي مردم زلزله زده ایجاد
گردیده است اما با استقبال روبرو نمی شود، خدمات عمرانی به بعضی روستاها داده شده
است اما با استقبال روبرو نمی شود، خدمات عمرانی به بعضی روستاها داده شده است اما
مردم به جای ماندن در آن، حرکت به شهرها را ترجیح می دهند.

مثال دیگر در این زمینه برنامه ریزیهای شهری است که برای آنها طرح جامع توسعه
تهیه می شود اما بوضوح مشاهده می گردد که طرح از ارزشهای جوامع دیگر که با جامعه
ما تناسب ندارد رنگ گرفته است.

و مثال دیگر در این زمینه اینکه در مناطق آب و هوائی مختلف کشور یک نوع مسکن
تایید و تأکید و ساخته می شود و متأسفانه عموماً برای آب و هوای متنوع خاص کشور ما
مسکن متناسب با آب و هوای معتدل اروپا و آن هم با زبان تخصّص تشویق می شده است تا
به وسایل تهویه زمستانی و تابستانی نیاز باشد و کشور همچنان بعنوان مصرف کننده
کالاهای بنجل کشورهای صنعتی و جهان استکباری باقی بماند و در زمستان وسایل گرم
کننده فراوان و در تابستان وسایل سرد کننده فراوان بکار گرفته شود و همه اش هم از
ژاپن و اروپا و آمریکا و غیره بیاید چرا که آنها به نفت نیاز دارند و به بازار فروش
فرآورده های صنعتی خود و رونق آن!! و جالب اینجاست که هنرمندان و معماران قدیمی
کشور ما شعورشان از دید تخصّص واقعی در انتخاب نوع مسکن در مناطق مختلف، به مراتب
از متجدّدین دانشگاه دیده و متخصّصین غرب زده که هنوز هم متأسفانه بعضی از سنگرهای
سیاست گذاری توسعه مسکن و نیز سنگرهای علمی کشور را در این زمینه در دست دارند،
بالاتر بوده و خوشبختانه علم روز هم این امر را تایید می نماید. به هر حال در
زمینه تهیه و اجرای برنامه های توسعه، در دستگاههای قدیمی و در بخشهای مختلف مسکن-
کشاورزی – صنعت و غیره ما عمدتاً شاهد بيگانگی برنامه ریزان از واقعیتهای جامعه‌ي
خودمان بوده ایم و این نقص مهمی است در نهادهای برنامه ای دستگاههای اجرائی قدیمی
کشور و بویژه دستگاه برنامه ریز بعنوان مرکزیت فرماندهی و هدایت برنامه های توسعه
کشور، که چاره اندیشی برای آن از اهمیّت خاصی برخوردار می باشد.

ناهماهنگی در برنامه های دستگاه های مختلف کشور

مسئله‌ي دیگر در برنامه ریزی های توسعه کشور می تواند نا هماهنگی برنامه های
دستگاههای مختلف باشد به این معنی که هیچ دستگاهی به طور مجّرد نمی تواند برنامه
ریزی نماید، به دلیل اینکه فعالیت همه دستگاهها به نوعی به یکدیگر وابسته بوده و
جزو یک منظومه به حساب می آیند و لذا باید هماهنگی لازم در تدوین برنامه ها بین
آنها وجود داشته باشد و یکی از موارد مهم فلسفه وجودی دستگاه مرکزی برنامه ریزی
کشور همین امر می باشد. در صورتیکه دستگاهها گاهی بدون هماهنگی با یکدیگر برای خود
برنامه تنظیم می کنند و مستقلاً راهی را انتخاب و ادامه می دهند و معلوم و است که
نتیجه چنین وضعی چه خواهد بود. در چنین حالتی ضعیف برخورد کردن وزارت برنامه و
بودجه و یا مرکز فرماندهی برنامه ریزی کشور می تواند یک علت و باعث عمده آن باشد و
مسلماً باید وزارتخانه ها و دستگاهها برنامه های خود را در ارتباط و بر اساس نیاز
های دستگاههای  دیگر و سایر بخشهای جامعه و
نیز نیازمندی خودشان به سایر دستگاهها تدوین و تنظیم نمایند.

به عنوان مثال وزارت فرهنگ و آموزش عالی که می بایست نیروی انسانی مورد نیاز سایر
دستگاههای دولتی و نیز بخش خصوصی در کشور را تربیت نماید و ضرورت دارد برنامه های
خود را متناسب با نیاز آنها از جهت کمی و کیفی و متناسب با نیاز مناطق مختلف و
متنوع کشور تنظیم کند متأسفانه دارای چنین وضعیتی نیست. فرضاً تربیت معلم از جهت
کمی و کیفی با نیاز وزارت آموزش و پرورش چندان تناسبی ندارد. تربیت شدگان دانشگاها
کمتر باواقعیات جامعه ما تناسب دارند. در رشته های تحصیلی که کار عملی جزو ذاتشان
است (رشته های فنّی و مهندسی و کشاورزی) متأسفانه لوکس پروری در دانشگاه‌هها مرسوم
می باشد. ضوابط پذیرش دانشجو و کنکور بگونه ای است که نیاز های منطقه ای کشور کمتر
مطرح بوده و از این بابت مناطق دور افتاده و محروم کشور با این روال کنکور بیش از
بیش از محرومیت نیروی انسانی متخصّص (معلّم-پزشک-مهندس و غیره) رنج می برند و
آنچنان وزارتخانه بی تفاوت نسبت به این امر مهم کشور بوده که کار بجائی می رسد که
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی وقت پرارزش خود را که باید به امور اساسی کشور
اختصاص دهند صرف وادار کردن وزارت فرهنگ و آموزش عالی جهت پذیرش دانشجوی پزشکی
برای مناطق محروم کشور می کند. در صورتیکه این چنین مسائل روشن و بدیهی را باید خود
وزارتخانه‌ي مربوط حلّ و فصل کند و البته بعید نیست که وجود نیروی انسانی موصوف در
سطور قبلی که سنگر برنامه ریزیهای اینگونه امور را در اختیار دارند در این روند
نامطلوب تأثیر گذارد. از طرفی دیگر بررسی آثار سوء این روش پذیرش دانشجو در زمینه‌ي
افزایش محرومیّت فرهنگی مناطق کشور، پالایش نیروهای حزب الله، افتادن سنگر علم و
تخصص کشور به دست افرادی که بالقوه دارای زمینه‌ي نا مأنوس با حقیقت جامعه اسلامی
و انقلابی می باشند خود بحث جداگانه است که در این مقوله نمی گنجد.

وزارت آموزش و پرورش نیز باید برنامه های کمی و کیفی خود را با هماهنگی وزارت
فرهنگ و آموزش عالی و سایر وزارتخانه های ذیربط تنظیم نماید. بطور کلی هماهنگی و
متناسب شدن برنامه های وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف کشور با یکدیگر بسیار ضروری
می باشد و وزارت برنامه و بودجه بایستی بوجود آورنده این امر مهم باشد و بین وزارت
فرهنگ و آموزش عالی با وزارتخانه های مختلف در ارتباط با بخش دولتی و نیز بخش
خصوصی هماهنگی برنامه ای بعمل آورد و تمام وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی و
نهادها را بصورت مجموعه ای منظومه وار و نظام یافته با جهت گیریهای توسعه‌ي کشور
همسو نماید. چرا گه اگر چنین نشود هر دستگاهی راه خود را در پیش گرفته و جدای از
دیگران برنامه خواهد داشت و کشور دچار هرج و مرج برنامه ای خوهد گردید و وقتی چنین
شد انتظار توسعه‌ در ابعاد مختلف فرهنگی –اقتصادی – اجتماعی چیز بی معنی و مفهومی
خواهد بود و امکانات و نیروها و سرمایه ها را ضایع خواهد کرد و ناگفته نماند که از
گذشته کشور ما دچار چنین وضعیت نا مطلوب و ناهنجاری می باشد و متأسفانه هنوز هم
بطور کامل به آن خاتمه داده نشده است.

استقلال فعالیتهای برنامه ریزی کشور

نکته دیگر اینکه در رژیم طاغوتی گذشته سایه شوم استعمار بر تمام فعالیتهای
برنامه ریزی کشور سایه انداخته بود وکشور را به سوی هر چه وابسته تر کردن به خارج
و قدرتهای ستمگر جهانی  هدایت می کرد و در
این زمینه شواهد و نمونه ها، فراوان موجود است. به عنوان مثال گسترش صنایع مونتاژ
تخریب روستا و بهربرداری از معادن جهت خروج از کشور و باز گرداندن آن بعد از انجام
تغییرات لازم جهت کاربرد در صنایع مونتاژ –توسع نابسامان شهرها- متکی کردن اقتصاد
کشور بر روی ارز حاصل از نفت و موارد متعدد دیگر را می توان ذکر کرد که هر کدام
جای بحث جداگانه دارد. در صورتيکه امروز با توجه به به هدفهای مقدس انقلاب اسلامی
باید برنامه ریزیهای توسعه در جهت هر چه خود کفاتر کردن کشور و قطع وابستگی ها و
تکیه بر سرمایه های فکری-انسانی و اقتصادی داخلی تنظیم گردند و تکنولوژی پیشرفه با
احتیاط لازم در مسیر توسعه کشور بکار گرفته شود. و از این رو در نگرش ها و روشها و
قالبهای مربوط به برنامه ریزی در کشور که استمرار گذشته باشد باید شک کرد و احتیاط
لازم به خرج داد تا مبادا برنامه ریزیها و برنامه های نشأت گرفته از سياستهای استعماری
و نگرشهای غیر متناسب با شرایط جامعه ما و نامتناسب با هدفهای مقدس نظام اسلامی در
کشور ما همچنان دارای ارزش و اعتبار بوده و مقبول واقع شود.

ناگفته نماند همان طور که قبلاً ذکر گردید نتایج عملی برنامه ریزیها با زمان
تدوین برنامه‏ها فاصلۀ زیاد دارد و اگر حواس مسئولین جمع نباشد و دست اندرکاران
برنامه ریزی کشور مراقبت ننمایند ممکن است خدای ناکرده افکار زنگ گرفته از
فرهنگهای دیگر و قالب گیری شده، گرچه مخالفتی با نظام اسلامی نداشته باشند، بر
اساس همان بینش نا مطلوب و نا متناسبت خود برنامه هایی را ارائه نمایند که آثار
سوئی را بعدها از خود بجا گذارد و در ارتباط با غرض ورزان به نظام اسلامی و
انقلابی در دستگاه های برنامه ریزی کشور نیز نباید غافل بود، چرا که نور چشمیهای
رژیم گذشته عمدتاً جذب این دستگاه حسّاس کشور می‏شدند و بعید نیست که پس مانده های
آنان هنوز حضور فعال داشته باشند و با زرنگی های خاصی که ممکن است داشته باشند، از
پشت به نظام نو پای اسلامی ضربه بزنند و باید هوشیار بود که تهیه و تدوین برنامه
های فریبنده ولی بظاهر مطلوب که در مقام اجرا نتیجۀ عکس داده و بجای پیشرفت و ترقی
و حل مسائل، عقب افتادگی و تأخیر و افزایش مشکلات در کشور را باعث می گردند از
مهارتهای چنین افرادی در سازمان برنامه ریزی کشور می تواند باشد.

ادامه دارد