حج از دیدگاه امام

حج از دیدگاه امام

حجة السلام و
المسلمین موسوی خوئینی ها

مروری تحلیلی بر
سخنان امام درباره حج

من نمی‌دانم اینها
چگونه می‌گویند مراسم حج مسأله سیاسی نیست در حالی که قرآن کریم صریحاً خانه کعبه
را مرکز قیام مردم و مبارزه با شرک و کفر جهانی دانسته است؟!                              آیه
الله العظمی منتظری

تحوّل در عبادت ها

با پیروزی انقلاب
اسلامی تحوّلی در برگزاری اعمال و مناسک حج بیت الله الحرام آغاز شد که این تحوّل
ناشی از احیای ارزشها و سنتهای اسلامی بود.

عبادتها، سنّتها و
شعائر اسلامی که در طول قرنهای متمادی از محتوای اولیه خود خارج شده بود و به صورت
یک سلسله اعمال خشک و بدون محتوا درآمده بود و ارزشهای واقعی خود را از دست داده
بود، با آغاز انقلاب اسلامی انقلابی در این ستنها و شعائر اسلامی که در طول قرنهای
متمادی از محتوای اولیه خود خارج شده بود و به صورت یک سلسله اعمال خشک و بدون
محتوا درآمده بود و ارزشهای واقعی خود را از دست داده بود، با آغاز انقلاب اسلامی
انقلابی در این سنتها و شعائر اسلامی پدید آمد که آنها را به حقیقت های اصلی و
اوّلیه خویش باز گرداند و در اینجا باید اشاره ای به نقش بسیار قابل توجّه و حائز
اهمیّت امام بنمائیم:

امام خمینی دام ظله
پیش از آنکه نظام شاهنشاهی را در ایران ساقط کند و جمهوری اسلامی را جایگزین آن
سازد، در مقدمه این پیروزی بزرگ، پیروزیهای والای دیگری بدست آورده بود که یکی از
بزرگترین و ارزشمندترین پیروزیها همین موفقیت امام در احیای سنتها و شعائر اسلامی و
برگرداندن آنها به حقایق اولیه شان می‌باشد. و در این زمینه باید اقرار کرد که:
اگر امام در این قدم موفق نشده بود، در سرنگونی نظام شاهنشاهی و جایگزینی جمهوری
اسلامی هرگز موفّق نمی‌شد. و در این میان باید از جایگاه ویژه ای که حج در شعائر
اسلامی دارد و در اثر تلاشها و کوشش های مستمر امام، در آن تحوّلی شگرف پدید آمده
است، نام برد.

حج محمدی ابراهیمی

همانگونه که ملاحظه
می‌کنیم عبادتها و شعائر اسلامی در انقلاب مقدس اسلامی ما متحوّل شده و به
واقعیتهای اوّلیه خویش بازگشته است، و چون در این میان، حج از اهمیّت بسیار والائی
برخوردار است، از این روی، تحول و بازگرداندن حج به آن محتوای اولیه خودش و به
تعبیر حضرت امام «حج محمّدی ابراهیمی»، دارای برکات و بهره های فراوانی برای جامعه
جهانی اسلام خواهد بود و ما امیدواریم در آینده از همین پایگاه حج، ان شاءالله
شاهد تحولهای عظیمی در جهان اسلام باشیم. البته این امید تنها یک آرزو نیست چرا که
منشأ و مبدأش وعده‌هائی است که در روایات اسلامی به ما داده شده است و ما معتقدیم
که در کنار خانۀ کعبه، قیام جهانی اسلام بدست حضرت مهدی سلام الله علیه، ان
شاءالله آغاز خواهد شد.

امام خمینی از سالها
پیش از پیروزی انقلاب، نقطه نظرهای خود را در رابطه با حج مطرح کردند و تا آنجا که
در دست ما هست از سال 1349، در پیامهای خودشان که بمناسبت حج (هرسال) صادر می‌کردند،
مطالبی را در ارتباط با حج بیان کرده و دیدگاه خویش را در تحلیل و توصیف این عبادت
مهم، تذکر داده اند.

در پیامی که سال 49
صادر کردند، این جمله ها دیده می‌شود:

«باید توجّه داشته
باشید که این اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالی در هر سال، در این سرزمین مقدّس
فراهم می‌شود، شما ملّتهای مسلمان را مکلّف می‌سازد که در راه اهداف مقدسه اسلام و
مقاصد عالیه شریعت مطهرّه و در راه ترقّی و تعالی مسلمین و اتّحاد و پیوستگی جامعه
اسلامی کوشش کنید».

حج، عبادت اجتماعی
است

برداشت امام از حج-
همانگونه که از پیامشان پیدا است- این است که حج صرفاً یک عبادت برای اینکه انسانی
رابطه فردی و خصوصی خود را در رابطه با مبدأ جهان بسازد نیست بلکه در این عبادت،
مسائل دیگری فراتر از این امر فردی و خصوصی مورد توجه قرار گرفته است و به عبارت
دیگر: اگر مقصود از حج، صرفاً برقراری یک رابطه فردی و خصوصی بین انسان و خدای خود
بود، در همه جای زمین پهناور خداوند، مقدور و میّسر می‌شد و هیچ نیازی نبود که
تنها در نقطه خاصّی از جهان برگزار شود، چنانکه می‌بینیم مسلمانان در تمام ایام
سال هرکس در هر نقطه ای از زمین باشد می‌تواند به عبادت خدا بپردازد و مسلمانان نه
تنها در مساجد و معابد عمومی مسلمین که در خانه های خود نیز می‌توانند خدا را
نیایش و پرستش کنند و به عبادت و مناجات بپردازند. و از آن گذشته اگر فرض بگیریم
که عبادت در کنار خانه خدا یا در مواقف مشرفه ای مانند عرفات و منی و مشعر، مطلوب
خداوند است و تأثیر خاصّی در رابطه با تزکیه و تصفیه نفس در روحیه انسان می‌گذارد،
مردم در زمانهای مختلف می‌توانند به آنجا مسافرت کرده و عبادت خدا کنند، پس چه
نیازی به این هست که همه در یک زمان معیّن به آنجا بروند و در آنجا اجتماع کنند و
همه با هم این عبادت الهی را انجام دهند؟ [1]

بنابراین، بی‌گمان
واجب بودن حج در زمان مخصوص و معیّن، کنار خانه خدا و آن مواقف و مشاعر عظیم،
دارای انگیزه ای بالاتر و والاتر از انگیزه ای است که در عبادت فردی منطور شده
است.

در این ایام است که
مسلمانان از تمام نقاط جهان، با نژادهای مختلف و رنگها و زبانهای گوناگون و با آن
آداب و سنّت ها و فرهنگها که در هر قبیله و گروه و ملّتی متفاوت و متمایز است، در
یک زمان و با یک شکل، برای یک عبادت هماهنگ، جمع می‌شوند. در اینجا است که باید
مسلمانان به فکر چاره جوئی برای مسلمانان و مستضعفان دربند باشند و به داد اسلام و
مسلمین برسند. امام به این نکته مهم توجه کرده اند و با استفاده از همین نکته است
که در پیام سال 49 می‌فرمایند: «اهالی هر کشوری باید در این اجتماع مقدس
گرفتاریهای ملت خود را به مسلمین جهان گزارش دهند». یعنی این مرکز مقدس، مجمعی است
که خداوند آنرا فراهم کرده تا مسلمانان از نقاط مختلف جهان بیایند و مسائل و
مشکلات و گرفتاریها و یا پیشرفت ها و موفقیت های خود را گزارش کنند تا سایر مسلمین
در پی رفع آن مشکلات برآیند و از آن پیشرفت ها الگو بگیرند.

بنابراین، امام از
این عبادت که با این خصوصیات تشریع شده است، چنین برداشت می‌کنند که: این عبادت
دارای ابعاد سیاسی و اجتماعی است و صرفاً یک بعد عرفانی و روحانی ندارد. و این
مطلب را در پیام سال 63 به صراحت بیان کرده اند.

بعد سیاسی حج

«اکنون که در آستانۀ
فریضۀ مبارکه حج هستیم، لازم است توجّهی به ابعاد عرفانی و روحانی و اجتماعی و
سیاسی و فرهنگی آن داشته باشیم… و از همه مهجورتر و مورد غفلت تر، بعد سیاسی این
مناسک عظیم است که دست جنایتکاران برای مهجوریّت آن بیشتر در کار بوده و هست و
خواهد بود و مسلمانان امروز و در این عصر که عصر جنگل است، بیشتر از هر زمان موظف
به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند…».

آنچه از این جملات
امام و سایر پیام های معظم له بر می‌آید، تأکید بر این معنی است که: در بینش و
برداشتی که امام از حج دارند، بعد سیاسی آن مهمتر و ارزشمندتر از ابعاد دیگرش می‌باشد.
و تأکید هم می‌کنند که این بعد سیاسی در طول قرنها مهجور بلکه مهجورتر مانده و
جنایتکاران و قدرتهای ستمگر در جهان اسلام، کوشش و تلاش کرده اند که این بعد سیاسی
حج را به فراموشی بسپارند زیرا حج کنگره ای است که از آن کنگره این امکان برای
مسلمین بوده است که حرکتی گسترده را علیه قدرتهای ستمگر و ظالم آغاز کنند و از این
روی، ظالمین و ستمگران چون چنین شناختی از حج داشتند و می‌دانستند که از این
پایگاه چه خطری حیثیت بلکه وجود آنها را تهدید می‌کند، تلاش کردند که مسلمین در
انجام این عبادت بزرگ، از این بعد عظیم سیاسی غافل شوند.

و بدینجهت است که
امام با قاطعیت این نظریه را مطرح کرده اند که در حج، صرفاً اکتفا کردن به عبادت
فردی کافی نیست و آن حجّی کامل است که ضمن توجه به ابعاد عرفانی و روحانی آن،
کوبندۀ مستکبران و ستم‌پیشگان باشد. امام در سخنرانی سال 62 که در دیدار با
روحانیون کاروان های حج داشتند، چنین فرمودند:

شرط قبولی حج

«مسلمین باید در حج
وقتی که می‌روند، یک حجّ زنده، یک حج کوبنده، یک حجّی که محکوم کنندۀ این شوروی
جنایتکار و آن آمریکای جنایتکار باشد، انجام دهند. چنین حجّی، حج مقبول است. اگر
ما حج برویم و مصالح مسلمین را در نظر نگیریم بلکه برخلاف مصالح مسلمین روی جنایت
ها پرده بپوشیم و نگذاریم مسلمین صحبت بکنند از جنایتهائی که بر مسلمین می‌گذرد و
جنایتهائی که از حکومت ها و از قدرتهای بزرگ بر مسلمین می‌گذرد، این حج نیست، این
یک صورت بی‌معنی است.

حجی که خدای تبارک و
تعالی می‌خواهد و حجّی که اسلام از ما خواسته است، آن است که وقتی می‌روید حج،
مسلمین بلاد را بیدار و با هم متّحد کنید. بفهمانید به آنها که چرا باید بیش از یک
میلیارد مسلمان تحت فشار دو قدرت چند صد میلیونی باشند؟!…»

همانگونه که ملاحظه
می‌کنیم، امام قدم را فراتر گذاشته اند و شرط قبولی حج را در این می‌دانند که از
طرفی جنایتکاران و قدرتهای ستمگر را محکوم کند و از طرفی دیگر، برای مشکلات مسلمین
چاره جوئی نماید.

و در پیامهای دیگری
برای اثبات این نظریّه، به آیات قرآن در رابطه با حج و خانه کعبه استدلال می‌کنند.
در پیام سال 63 چنین می‌فرمایند:

«بیت الله الحرام،
اوّل بیتی است که برای ناس بنا شده است، بیت همگانی است هیچ شخصیّتی و هیچ رژیمی و
هیچ طایفه ای حقّ تقدّم در آن را ندارند.»

قیام برای ناس

از این سخن امام چنین
بر می‌آید که: هیچ مقام و هیچ رژیمی حق ندارد که بر سایر مسلمین در تعیین تکلیف
پیشی بگیرد و برای آنها مشخص کند که هرگاه به مکه برای انجام مناسک حج مشرف شدند،
یا در مدینه به زیارت پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین موفق شدند، چه کاری را باید
انجام دهند و از چه کاری دست بردارند!! و اساساً خانه کعبه و حرمین شریفین در
اختیار هیچ قدرت و حکومتی نیست که بخواهد برای مردم تعیین تکلیف نماید. خداوند در
قرآن کریم می‌فرماید: این خانه برای مردم بنا نهاده شده است. پس این خانه که خانه
خدا است، برای مردم است و همه مردم در آن حق دارند.

حضرت امام در قسمتی
دیگر از پیام سال 63 می‌فرمایند:

«بیتی که برای قیام
تأسیس شده است، آن هم قیام ناس وللناس؛ پس باید برای همین مقصد بزرگ در آن اجتماع
نمود و منافع ناس را در همین مواقف شریف تأمین نمود و رمی شیاطین بزرگ و کوچک را
در همین مواقف انجام داد».

آیۀ شریفه می‌فرماید:
«¨bÎ) tA¨rr& ;MøŠt/ yìÅÊãr Ĩ$¨Y=Ï9 “Ï%©#s9 sp©3t6Î/ %Z.u‘$t7ãB» [2]
نخستین خانه ای که برای مردم وضع شده و بنا نهاده شده است همان خانه مبارکی است که
در مکّه می‌باشد. بنابراین، خانه ای که برای استفاده و منعفت مردم وضع شده است،
آیا روا است که به آنجا برویم و بی‌آنکه نظر به منفعت مردم داشته باشیم، به یک
عبادت خشک بی‌محتوا بسنده نمائیم و آنگاه پس از تمام شدن مراسم حج، به سایر نقاط
زمین برویم و برای حفظ منافع مردم اقدام کنیم؟! آیا بجا است که ما عبادت حج را در
کنار خانه خدا بجا آوریم و آنگاه رمی شیاطین بزرگ و کوچک را در کشورهای خودمان
انجام دهیم؟!

رمی جمرات که ظاهر آن
در زدن سنگ ریزه به جمره اولی و وسطی و عقبه خلاصه می‌شود، در شعارهای «مرگ بر
آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر ابرقدرتها» تجلّی می‌یابد. و به عبارت دیگر: آن
مسلمان فلسطینی و یا لبنانی و یا افغانی که زیر بار ظلم قدرتهای فاسد، کمرش خم شده
و از دست آنها به ستوه آمده است، اگر بخواهد زدن سنگ به جمره را از عمل تبدیل به
لفظ کند و در قالب الفاظ بیاورد، باید فریاد بزند: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل
و مرگ بر شوروی».

و هر گاه بخواهیم این
شعارها را از لفظ به صورت عمل جدّی تر در بیاوریم، باید مبارزه همه جانبه را با
قدرتهای ظالم آغاز نمائیم!

اهتمام به امر مسلمین

امام خمینی در پیام
سال 57 می‌فرمایند:

«اکنون که موسم حجّ
بیت الله الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمده اند، لازم است
در خلال اعمال شریفه حج، به یکی از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجّه داشته و
به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی رسیدگی کرده و از گرفتاریهای برادران
ایمانی خود مطّلع گشته و در رفع آن در حدّ وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند.
اهتمام به امر مسلمین از فرائض مهم اسلام است.»

این سخن تکرار همان
روایت مشهور و معروف است که از پیامبر بزرگ اسلام (ص)نقل شده که فرمودند: «من اصبح
ولم یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم»- هر که صبح کند و اهتمام به امر مسلمین
ننماید، مسلمان نیست.

حال که اهتمام به امر
مسلمین از فرائض مهم اسلامی است و هر که به این امر اهمیّت ندهد، مسلمان نیست، آیا
می‌شود قبول کرد که این فریضه بزرگ اسلامی (اهتمام به امور مسلمین) در ایام حج
واجب نیست؟! یا بدتر از آن که کسی بگوید: جایز نیست!!! آیا این سخن می‌تواند قانع
کننده باشد که: از این اجتماع عظیم و این فرصت بزرگ که خداوند آن را فراهم کرده،
هیچ فائده ای برای مسلمین منظور ننمائیم و این فرصت را از دست بدهیم و به امر
مسلمین اهتمام نورزیم، ولی هنگامی که به کشورهای خودمان برگشتیم و همه پراکنده
شدند، هرکس در گوشه ای از جهان به این امر اهتمام ورزد؟! و مگر چنین چیزی امکان
پذیر است؟!

عقل نیز به ما حکم می‌کند
که هر وقت فریضه ای بر ما واجب شد، در مکان و زمان معیّن شده آن را انجام دهیم و
همواره منتظر فرصت باشیم تا بهترین بهره ها را در رابطه با اهتمام امر مسلمین از
آن فرصت ببریم. و برای اهتمام به امر مسلمین، چه جائی و چه زمانی بهتر و مناسبتر
از مکّه و ایام حج می‌باشد؟

امام خمینی در پیامی
ما را به این اجتماع عظیم توجه می‌دهند و چنین می‌فرمایند:

«اگر در این اجتماع
بزرگ حج، کاری برای رفع مشکلات و گرفتاریهای جهان اسلام اقدام نشود، ما نباید از
اجتماعات کوچک امیدی داشته باشیم».

یعنی اگر ما در این
اجتماع بزرگ که مسلمین از اقصی نقاط عالم به خانه خدا آمده اند، فکری برای حلّ
مشکلات مسلمانان نکنیم و در پی چاره جوئی نباشیم، بی‌گمان در اجتماعات کوچکی که هر
روز یا هر هفته برپا می‌شود مانند نماز جماعت و نماز جمعه، نمی‌توانیم آن هدف بزرگ
را تعقیب نمائیم.

و همچنین امام در
قسمتی از پیام سال 57 چنین می‌فرمایند:

«جهات سیاسی زیادی در
اجتماعات و جمعات و خصوصاً اجتماع گرانبهای حج می‌باشد که از آن جمله، اطّلاع بر
گرفتاریهای اساسی و سیاسی اسلام و مسلمین است که با گردهمائی روحانیون و روشنفکران
و متعهدان زائر بیت الله الحرام، ممکن است طرح و با مشورت از راه حلها مطّلع و در
بازگشت به کشورهای اسلامی، در مجتمع‌های عمومی گزارش داده و در رفع آنها کوشا
شوند».

تنها بعد عرفانی مطرح
نیست

برداشت حضرت امام- با
این بیان- از اجتماعات مذهبی این است که: وقتی ممکن است یک فرد مسلمان، عبادتی را
به تنهائی انجام دهد و در آن حالت تنهائی، رابطۀ خصوصی بین خود و خدایش محقّق می‌شود
و انجام می‌پذیرد، خداوند این عبادت را در حال جماعت و همراه با دیگران قرار داده
بلکه ثوابش را بیشتر تعیین نموده است و ما از این می‌فهمیم که در این عبادت علاوه
بر آن بعد عرفانی و روحانی که شاید با تنهائی و خلوت بیشتر سازگار باشد، هدف
مهمتری تعقیب می‌شود و برای تحقق آن هدف مهمتر و والاتر، خداوند این عبادت را در
حال جماعت قرار داده است.

و این برداشت درست
مخالف آن برداشتی است که هدف از عبادات اسلامی را ایجاد نوعی حالت خلوت و تزکیه و
تنهائی با خدا می‌داند. زیرا اگر با آن بینش به عبادتها بنگریم، می‌بایست نمازهای
یومیّه را فرادی و دور از جماعت بخوانیم و باید ثواب این نماز خواندن بیشتر از
جماعت باشد!! در حالی که می‌بینیم بقدری روایتهای معصومین علیهم السّلام تأکید بر
جماعت کرده اند که حتّی آن را بر نماز اول وقت خواندن، بالاتر و مهمتر می‌دانند و
فقها تأکید بر این مسئله دارند که اگر نماز جماعت در اول وقت برپا نشود، بهتر است
از خواندن آن در اول وقت و به صورت فرادی صرف نظر کنند و منتظر برپائی جماعت شوند
تا آن را با جماعت بخوانند و امامان ما ثواب نماز جماعت را به تناسب جمعیّت بیشتر
دانسته اند یعنی هر چه جمعیّت نمازگزار بیشتر شود، ثواب بیشتری عاید نمازگزاران و
مامومین می‌شود و اگر حضور قلبی در نماز پیدا شود، آن حضور قلبی مطلوب است که در
حال جماعت باشد.

اسلام حالت عرفانی و
ملکوتی و روحانی را برای یک عبادت کننده و پروردگار خود در صورتی می‌پسندد که آن
حالت در اجتماع برای انسان حاصل شود وگرنه آن تنهائی ها که دنبال آن خلسه ها و
حالت های عرفانی خشک است، مورد پسند نمی‌باشد.

پس همانگونه که نماز
جماعت بر نماز فرادی رجحان دارد و نماز جمعه ثوابش از جماعت بیشتر است و هر چه
اجتماع بیشتر شود، ثواب افزونتر می‌گردد تا برسیم به حج که در آن مسلمانان از
سراسر جهان جمع می‌شوند و می‌بینیم که در اسلام ثواب بیشتری برای آن تعیین شده
است، از این نوع تشریع ثابت می‌شود که: باید در کنگره جهانی حج، مسائل سیاسی و
اساسی جهان اسلام مطرح شود و به گفته امام بزرگوارمان: اگر حج از این مسائل تهی
باشد، مقبول نیست و یک قالب بی‌محتوا و یک صورت بی‌معنا است.

همچنین برداشت امام
از اعمال و مناسک گوناگونی که در این فریضه بزرگ اسلامی (حج) باید انجام پذیرد،
این است که مسلمان باید از تمام این اعمال، استفاده سیاسی کند. مثلاً در طواف خانه
خدا صرفاً تقویت رابطه و پیوند معنوی خود با خدا را نخواهد بلکه بداند که اگر
گرداگرد این خانه گشت معنایش این است که برگرد دیگران نگردد و تنها بر خداوند تکیه
کند و دست از شرق و غرب بشوید و در راهی جز راه مستقیم قدم نگذارد. در دنیائی که
انسان ها را وادار یا تهدید یا تطمیع می‌کنند و یا فریبشان می‌دهند که برای نجات
خود و خوشبخت شدن در دنیا باید بگرد هر کاخ نشینی بگردند، خداوند به مسلمانان
تکلیف می‌فرماید که برای رفع و حل مشکلاتشان به دور خانه خدا بگردند و با اتکال و
اتکاء بر نیروی ذوالجلال، و با وحدت و همبستگی با سایر مسلمین، در پی رفع مشکلات
باشند. پس چطور می‌توانیم بگوئیم: حج فقط برای برقراری رابطه معنوی و فردی است بین
عبادت کننده و معبود خویش؟!

ادامه دارد

 



[1]
در سوره بقره، آیه 199 می‌خوانیم: «¢OèO (#qàҋÏùr& ô`ÏB ß]ø‹ym uÚ$sùr& â¨$¨Y9$# (#rãÏÿøótGó™$#ur ©!$# 4 žcÎ) ©!$# ֑qàÿxî ÒO‹Ïm§‘»-
آنگاه از همان جا که همه مردم سرازیر می‌شوند، سرازیر شوید و از خداوند طلب آمرزش
کنید که همانا خداوند آمرزنده و رحیم است.