رسانه‌های گروهی و وضعی دیگر

انتقادها و پیشنهادها

رسانه‌های گروهی و وضعی
دیگر

«به کسانی که نظام را
تضعیف می‌کنند، نصیحت می‌کنم ولی اگر مؤثر نشد آن وقت وضعی دیگر پیش می‌آید»

امام خمینی

واضح است که رسانه‌های
گروهی (مطبوعات- رادیو- تلویزیون و سینما) نقش بسیار مهم و حسّاس در نشر افکار سالم
یا ناسالم، پخش یا تحریف واقعیتهای گذشته و حال و تاثیر مستقیم بر افکار و ایده‌های
جامعه بخصوص جوانان و نوجوانان دارد، و این اهمیت و حساسیت، مورد توجه استعمارگران
بوده و هست و همواره از این راه توانسته اند به اهداف سلطه جویانه خود در مناطق
مختلف جهان برسند. آنها سعی می‌کنند مهمترین وسائل تبلیغی را تحت کنترل داشته
باشند به نحوی که فقط آنچه به مصلحت استعماری آنها است منتشر شود، در حالی که – به
صورت ظاهر – به شعار آزادی و دموکراسی خدشه‌ای وارد نیامده است و بهمین دلیل در
ترفندهای تبلیغی آنها، نوعی انسجام و هماهنگی به طور واضح، مشهود است.

آزادی محدود در جامعه
اسلامی

در جامعه اسلامی هرگز
آزادی به آن معنی که در دموکراسی غربی مطرح است، وجود نخواهد داشت و نباید داشته
باشد، چه در زمینه تبلیغات و چه در زمینه اقتصاد و سیاست و هر زمینه دیگر. به
عنوان مثال، در زمینه اقتصادی، ما معتقدیم نباید فعالیتهای اقتصادی جامعه دربست در
اختیار دولت باشد و مردم همه آلت دست او باشند. این یک ایدۀ مارکسیستی است که خود
آنها نیز در بکارگیری آن، موفقیت چندانی به دست نیاورده‌اند؛ بلکه باید بر
استعدادهای مردمی در زمینه صنعت، کشاورزی، تجارت و هر زمینه دیگر اجازه فعالیت داد
تا خلاقیّت‌ها بروز کند و اقتصاد جامعه شکوفا گردد، ولی نه در آن حدّ از آزادی که
در رژیم اقتصادی کاپیتالیستی وجود دارد. هر فعّالیت اقتصادی اگر در راه‌های
نامشروع و مخالف حکم الهی باشد یا به زیان سایر افراد جامعه باشد، باید بطور قاطع
جلوی آن گرفته شود، بلکه باید از تبلیغات دروغین دربارۀ فرآورده‌های صنعتی و غیره
که فقط به انگیزۀ جلب مشتری و فریب دادن ناآگاهان صورت می‌گیرد، ممانعت بعمل آید
زیرا این نوعی غش است و غش در جامعه اسلامی ممنوع است. ولی در جامعه غربی و نظام
سرمایه‌داری. آزادی لجام گسیخته‌ای به ثروتمندان و سرمایه‌داران بزرگ داده می‌شود.
گر چه روزبروز، اینان نیز همانند، مارکسیست‌ها به اشتباه خود پی برده و
محدودیتهائی قائل می‌شوند.

همین گونه نیز آزادی
مطبوعات و سایر وسایل تبلیغ و نشر باید محدود و تحت کنترل باشد، بلکه باید گفت: ایجاد
این محدودیت، مهمتر و حیاتی‌تر است زیرا از نظر اسلام و همه ادیان الهی، فرهنگ
جامعه و معنویّت افراد، مهمتر از اقتصاد و امور مادی است. و روی همین اساس،
نشریاتی که موجب گمراهی افراد باشد یا به اصل دین و اعتقادات مسلّم اسلام لطمه
بزند، کتب ضلال شمرده می‌شود. حفظ و نگهداری آنها حرام است چه رسد به تالیف و نشر
و خرید و فروش، بلکه از بین بردن آنها واجب و لازم است.

ما در حال انقلابیم

بنابراین، در هر زمانی
لازم است مطبوعات و نشریات تحت نظارت و کنترل باشد تا چه رسد به این زمان که کشور
اسلامی ما هنوز در حال انقلاب و از آن بالاتر در حال جنگ است. هنوز ضد انقلاب نا
امید نشده و، بمب‌گذاری می‌کند و هنوز در کوه و درّه و جنگل پنهان می‌شود و نیرو
جمع‌آوری می‌کند و هنوز چریک پیر آنان کتاب منتشر می‌کند و در آن، همه اصول و پایه‌های
انقلاب را زیر سؤال می‌برد و کل نظام را به آن چه اربابان گفته‌اند، متهم می‌سازد.

پس ما هنوز در حال
انقلابیم و همانا انقلاب با سرنگونی طاغوت پایان نمی‌پذیرد بلکه باید تمام دست‌نشاندگان
سرنگون شوند.

و از آن بالاتر، کشور در
حال جنگ است.

کجا دیده‌اید کشوری در
حال جنگ، این همه رفت و آمدها آزاد و تبلیغات آزاد و حرکتهای جاسوسان و بمب‌گذاران
آزاد باشد؟!

ما به هیچ‌وجه طرفدار
اختناق و فشار نیستیم ولی شرایط جنگی حتی در آن کشورهای قدترمندی که دعوی آزدی
دارند، وضع دیگری را ایجاب می‌کند، چه رسد به کشوری که تنها و تنها در برابر تمام
قدرتهای سلطه‌گر و ستم‌پیشه برخاسته است.

خوشبختانه معمولاً قلم
بدستان مطبوعات به اصل انقلاب و ولایت فقیه و نظام موجود معتقد و علاقمندند، پس
باید خود بر نوشته‌های خویش نظارت کنند. «حاسبو انفسکم قبل أن تحاسبوا» به حساب
خود برسید، پیش از آنکه به حسابتان برسند.

شرایط جنگی نه تنها
اقتضا می‌کند لحن انتقاد، ناصحانه و مشفقانه باشد بلکه ایجاب می‌کند که ازخیر
بسیاری از انتقادها بگذریم تا دشمن دست‌آویزی نیابد و دوست از ادامه مسیر خسته
نگردد و رزمندۀ عزیز از نشاط خود نکاهد و در قدرت و نیروی او خللی – خدای نخواسته
– وارد نشود. باید همراه با هر انتقادی ازدولت، تاییدی باشد که این توهّم در اذهان
بوجود نیاید که هدف، چیزی ورای اصلاح امور جامعه است.

ولایت فقیه را خدشه‌دار
نکنید.

در جامعه اسلامی، انتقاد
باید تحت عنوان: «النصیحة لأئمة المسلمین» داخل باشد، یعنی انتقاد کننده باید
خیرخواهانه انتقاد کند نه به دنبال دست‌آویزی باشد که اصل ولایت را خدشه‌دار سازد.

کسی که معتقد به ولایت
فقیه است باید بداند که همین ولایت، به تمام مقاماتی که از سوی ولی فقیه منصوبند –
چه به واسطه و چه بدون واسطه – هر یک در حدّ ماموریت خویش سرایت می‌کند ولی چون
ولایت از نظر اسلام در محدودۀ قانون است، هر گاه یکی از مسئولین، از این مرز، پا
را فراتر نهد، یا کار او با قانون وفق ندهد، باید به او خیرخواهانه و مشفقانه تذکر
داد و اگر مفید نشد و تاثیری نبخشید، به مقام بالاتر گزارش کرد تا ولایت از او سلب
شود، نه اینکه او را با فرض ولایت چنان مورد انتقاد قرار دهیم که به اصل ولایت،
لطمه وارد آید و هیبت نظام کاسته شود.

و اگر قلم بدستان یا
مسئولین مطبوعات، در امر نظارت کوتاهی کنند، چاره‌ای نیست بجز نظارت اولیاء امور
بر نشریات آنان و این همان وضع دیگر است که امام از آن هشدار می‌دهد. ما باید به
هوش باشیم که خدای نخواسته چنان وضعی پیش نیاید و خود به حساب خویشتن برسیم.

انتقاد نه انتقام

ممکن است بعضی از افراد
چنان نظر سوئی دربارۀ دولت داشته باشند که بطور کلی آن را شایستۀ این مقام ندانند
بلکه سوء ظن به حدّی باشد که وجود این دولت را مثلا خطری در راه تحقق اهداف
اسلامی! بدانند و شاید هم از این بالاتر!! مانعی ندارد. انسان در داشتن رأی خاص در
هر زمینه آزاد است ولی باید توجه داشت که در نظام اسلامی، اعلام این گونه رأی‌ها
تنها پیش از تصمیم‌گیری ولیّ امر مجاز است. فرض کنید در دوران خلافت امیرالمؤمنین
علیه‌السلام، ‌حضرتش با شما در مورد نصب یک والی مشورت کرده‌اند، شما می‌توانید
رأی خود را هر چند بدانید برخلاف نظر آن حضرت است، اظهار نمائید ولی در نهایت اگر
تصمیم آن حضرت برخلاف نظر شما بوده، حق ندارید کمترین خدشه‌ای در ولایت آن شخص
وارد سازید، زیرا این امر خدشه‌ای در ولایت ولیّ‌امر بحق مسلمین است.

در این زمان نیز شما
مجازید هنگام رای‌گیری در مجلس شورای اسلامی که در واقع همان مجلس مشاورۀ ولی‌امر
است، با کمال صراحت رای خود را در مورد دولت اعلام نمائید ولی پس از تصویب مجلس که
در حقیقت همان تصویب ولیّ‌امر است، دیگر هیچ کس حق ندارد بجز در محدودۀ نصیحت و
خیرخواهی، ولایت دولت را در محدودۀ مسئولیت خویش مورد خدشه قرار دهد. این در واقع
همان نقض حکم حاکم است که بدون شک حتی برای مجتهد دیگر نیز جایز نیست. حتی اگر
بدانیم حاکم شرع در تشخیص موضوع اشتباه کرده است، نمی‌توانیم علناً آن را نقض کنیم
بخصوص در مورد ولایت که به نظم امور ارتباط دارد.

بهرحال امیدواریم
انتقادها بعد از این، رنگ انتقام را به خود نگیرد و شرایطی به وجود نیاید که اگر
کسی بخواهد انتقاد سازنده‌ای داشته باشد به نظر، توهین و تخریب بیاید و نیازی
نباشد که وضع دیگری به وجود آید که دشمنان از آن سوء استفاده تبلیغی کنند. پس باید
در رسانه‌های گروهی و از سوی مسئولین و صاحبان امتیاز، نظارتی دقیق بعمل آید که در
جامعه اسلامی چنین نیست که هر سخنی را بتوان گفت و هر گفته‌ای را بتوان نوشت و هر
نوشته‌ای را بتوان منتشر ساخت بلکه باید همه جهات بدقّت مورد ملاحظه قرار گیرد.