رسول اکرم (ص) از دیدگاه قرآن

به مناسبت سالروز رحلت پیامبر بزرگ اسلام (ص)

رسول اکرم (ص)

از دیدگاه قرآن

23 سال خورشید هدایت در آن تاریکی های جاهلیت و گمراهی چنان درخشید که قرن ها
متمادی است انسانیت همچنان از گرمی و روشنایی که قرن های متمادی است انسانیت را هم
چنان از گرمی و روشنایی خویش بهره مند می سازد و با گذشت ایام و پیشرفت تمدن بشری،
هر روز درخشش بیشتر و تحرک افزون تر می آفریند. چنین است چراغی که ایزد آن را
برافروزد هر چند که غروب کرد نور آن همچنان باقی و جاودانه است.

به روایت مشهور میان علمای شیعه، خورشید رسالت در آخرین ساعات روز 28 صفر سال
11 هجرت در سن شخصت و سه سالگی غروب کرد ولی هرگز نور و فروغ او خاموش نگشت بلکه
هر روز فروزان تر و پر فروغ تر از پیش بر جهانیان تابید چرا که نور او با ورقه ای
از نور خدا بود پس برای او پایانی نیست بلکه برای او آغازی نیز بود. نور او ازلی و
ابدی است باز هم به همان دلیل که نور خدا است و نور خدا را مبدا منتهایی نیست.

رهبرا! درباره تو چه می گوئیم و چه بنویسیم؟ نه قلم را یارای نوشتن است و نه
مغز را قدرت اندیشیدن همان به که تنها در مدح تو قرآن بخوانیم و ستایشت را از
گفتار خدا بازگو کنیم که جز خدای متعال که پرورش دهنده مستقیم تو بود و جز علی (ع)که
پرورش یافته مستقیم تو بود کسی دیگر تو را نشناخت.

عظمت پیامبر در قرآن

خداوند متعال در قرآن از جهات مختلف اشاره به عظمت و مقام والای رسول
اکرم  (ص) نموده است که برخی از آن ها را
یادآور می شویم:

از نکات بارز قرآن درباره رسول خدا (ص) این است که هرگز او را به نام خطاب نمی
کند و با این که خطاب های خداوند به پیامبران گذشته همگی به نام آن ها است ماندن:
یا ابراهیم یا موسی یا عیسی بن مریم و … و اما در مورد رسول گرامی اسلام (ص) به
«یا ایها النبی» و «یا ایها الرسول» خطاب می نماید: ای پیامبر وای فرستاده خدا و
این خود مزیتی است وبارز و مقامی است ارجمند.

در سوره حجر آیه 72 به جان آن حضرت قسم یاد کرده است:« لَعَمرُکَ اِنَّهُم لَفی
سکَرِتهِم یَعمَهون». عمر به فتح عمر عين همان عمر و زندگاني است که در مورد قسم،
(به فتح) خوانده می شود.این قسم مانند سایر قسمت های خداوند نیست که به زمین و
آسمان و سایر مخلوقات قسم یاد می کنند زیرا در آن موارد فقط جنبه انتساب  آن ها به خداوند مطرح است و در این جا قسم به
حیات وعمر و بقای آن حضرت یاد شده و این نشانگر نهایت لطف و محبت و توجه بار تعالی
است.

و در سوره بلد قسم به شهر مکه یاد شده ولی تنها در حالی که آن حضرت در اقامت
داشته باشد: «لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَدَ وَ اَنتَ حِلِّ بِهذاَ البَلَدَ»- لا زائده
است یعنی : قسم یاد می کنم به این شهر در حالی که 
تو در آن اقامت داری، و معنای این جمله این است که، تشرف این شهر به وجود
تو است که این ارزش را به آن داده است که مورد قسم خداوند واقع شود.

مدح و تسایش پیامبر در قرآن

و در مقام مدح او خداوند فرموده است: «$pkš‰r’¯»tƒ
ÓÉ<¨Z9$#
!$¯RÎ)
y7»oYù=y™ö‘r&
#Y‰Îg»x©
#ZŽÅe³t6ãBur
#\ƒÉ‹tRur $·ŠÏã#yŠur ’n<Î) «!$# ¾ÏmÏRøŒÎ*Î/ %[`#uŽÅ ur #ZŽÏY•B »

 (احزاب ، 46)

ای پیامبر ! ما تو را فرستادیم، که گواه و ناظر بر اعمال مردم باشی؛ نیکوکاران
را به پاداش نیک بشارت دهی و بدکاران را از کیفر بد بترسانی و بشر را به سوی
خداوند به اذن او بخوانی و بر ای جهانیان چراغی فروزان باشی و چه زیبا است، ستایش
خداوند!

و در سوره حاقّه، آیه 40 می فرماید:

«¼çm¯RÎ) ãAöqs)s9 5Aqߙu‘ 5OƒÌx. وَ ما هُوَ بِقَولَ شاعِرٍ…» 

قرآن گفتار فرستاده بزرگوار ما است و نه گفتار یک شاعر.

و بقرینه نفی شاعر و نفی کاهن در آیه بعد باید گفت: منظور از رسول کریم در آیه
پیغمبر گرامی اسلام (ص) است گرچه در سوره تکویر چنین آیه ای درمدح حضرت جبرئیل (ع)آمده
است. و منافاتی ندارد که قرآن با این که کلام خداوند است گاهی آن را به خودش نسبت
دهد و گاهی به جبرئیل علیه اسلام و گاهی هم به رسول اکرم (ص) ، زیرا هر کدان از
نسبت ها در مقام خاصی است، مثلا در این مقام که منظور نفی گفتار شاعرانه است در
برابر تهمت های مشرکان نسبت به رسول خدا (ص) و سلم قرآن در مقام توصیف او به رسول
کریم و نفی شاعریّت و کاهنیت از آورنده گفتار چنین تعبیر فرموده است.

نهایت کمال ممکن

و در نخستین آیات سوره نجم نهایت قرب آن حضرت به پروردگار خویش را چنین بیان
فرمود: «وَ هُوَ بِالأُفُقِ الأَعلی، ثُمَّ دَنا فَتَدَلّی فَکانَ قابَ قَوسَینِ اَواَدنی.»

او در بالاترین افق و والاترین مدارج کمال بود سپس نزدیک شد، پس در آویخت (
یعنی بسیار نزدیک شد) تا آن اندازه که به مقدار دو کمان بلکه نزدیک تر بود.

در این آیات چیزی که چشم می خورد، عجز الفاظ از بیان آن قرب و نزدیکی است. به
طور کلی در مجموعه آیات اول سوره نجم که در مقام بیان منزلت رسول اکرم (ص) در
معراج یعنی نهایت اوج بشریت بلکه نهایت کل کمال ممکن است مطالبی آمده که نه تنها
شرح و توضیح آن در این گفتار نمی گنجد که درک آن از حیطه اندیشه ما بیرون است،
تنها باید با شگفتی و اعجاب در این معانی فوق درک بشر تامل کنیم.

بیعت با خداوند

و در سوره فتح آیه 10 می فرماید:

«¨bÎ) šúïÏ%©!$# y7tRqãè΃$t6ム$yJ¯RÎ) šcqãè΃$t7ム©!$# ߉tƒ «!$# s-öqsù öNÍk‰É‰÷ƒr& 4 …»   آنان که با تو بیعت می کنند در واقع با خدا بیعت می کنند و آن دستی که بالای
دست آن ها است در حال بیعت، دست خداوند است….

حضرت رسول (ص) همان گونه که از آیه پیدا است در وقت بیعت دست را بالای دست
مردم قرار می دادند و خداوند متعال از باب شرافت و عظمت مقام آن حضرت، دست او را
دست خود می داند و بیعت با او را بیعت با خود می داند؛ و این نهایت عظمت و کرامت
مقام انسان است و این تنزیل در موارد دیگر نیز آمده است.

اطاعت او اطاعت از خدا است.

در سوره نساء آیه 8 اطاعت او را اطاعت خود دانسته می فرماید:

«مَن يُطِعِ
الَّسُولَ فَقَد اَطاعَ اللهَ…»و در سوره انفال آیه 17 تیر اندازی او را
تیراندازی خود می داند. «$tBur |Mø‹tBu‘ øŒÎ) |Mø‹tBu‘  ÆÅ3»s9ur ©!$# 4’tGu‘ 4»

و در حدیث از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «مَن زارَني في حَياتي اَو بَعدَ
مَوتي فَقَد زارَ اللهَ تَعالي»

هر کس مرا در حیات يا پس از مرگ زیارت کند ، خدا را زیارت کرده است.

رابطه پیامبر با خداوند

این رابطه خدا و رسول در آیات قرآن بسیار چشمگیر است. قریب به بیست مورد اطاعت
رسول در پی اطاعت خدا با تعبیرات گوناگون ذکر شده مانند: «اطیعوالله و اطیعوا
الرسول»- و من یطع الله و رسوله و … و در مواردی دیگر نیز قرآن این رابطه را
گوشزد نموده است مانند: ایمان در آیه : آمنوا بالله و ر سوله (نساء 136) و آیات
دیگر هجرت، در آیه :

«وَ مَن يَخرُجُ مِن
بَيتِه مُهاجِراً اِلَي اللهِ وَ رَسُولِه»  
(نساء/100)

تولی، در آیه:«`tBur ¤AuqtGtƒ ©!$# …&s!qߙu‘ur» (مائده ، 56)

نصرت، در آیه:«وَ يَنصُرُونَ اللهَ وَ رَسُولَه…»(حشر 8 )

ولایت در آیه: «$uK¯RÎ) ãNä3–ŠÏ9ur ª!$# …&è!qߙu‘ur» ( مائده /55)

مراقبت اعمال در آیه:«“uŽzy™ur ª!$# öNä3n=yJtã …&è!qߙu‘ur»
(توبه /94)

مرجعیت در آیه: «bÎ*sù ÷Läêôãt“»uZs? ’Îû &äóÓx« çnr–Šãsù ’n<Î) «!$# ÉAqߙ§9$#ur» (نساء 59)

قنوت و خضوع

و از این ها بالاتر مواردی که در عبادت و قصد قربت نیز خدا و رسول با هم ذکر
شده اند. مانند :«`tBur ôMãZø)tƒ £`ä3ZÏB ¬! ¾Ï&Î!qߙu‘ur ö@yJ÷ès?ur $[sÎ=»|¹ !$ygÏ?÷sœR $ydtô_r& Èû÷üs?§tB» (احزاب، 31)

قنوت گرچه لغت به معنای خضوع و اطاعت است ولی تنها در مواردی به کار می رود که
در نهایت خصوع باشد و آن همان عبادت است. و از این رو همیشه در مورد خداوند به کار
می رود، تنها در این مورد به همسران حضرت رسول (ص) خطاب شده است که هر کس از شما
برای خدا و رسول خضوع کند و عمل صالح انجام دهد اجرش را دو چندان خواهیم داد.

و در سوره توبه آیه 99 می فرماید:

«šÆÏBur É>#tôãF{$# `tB ÚÆÏB÷sム«!$$Î/ ÏQöqu‹ø9$#ur ̍ÅzFy$# ä‹Ï‚­Gtƒur $tB ß,ÏÿZムBM»t/ãè% y‰YÏã «!$# ÏNºuqn=|¹ur ÉAqߙ§9$#…»


و از اعراب بادیه نشین کسانی هستند که به جز خدا و روز جزا
ایمان دارند و آن

چه از اموال خویش انفاق می کنند برای تقرب به خدا و دست یابی به دعاهای رسول
است…

از این آیه معلوم می شود همان گونه که قصد تقرب به خداوند در اعمال عبادی
مطلوب است دست یابی به دعای رسول اکرم (ص) و سلم نیز انگیزه مطلوبی برای اعمال
عبادی مانند انفاق می باشد.

رابطه در موارد منفی

و در مواردی منفی نیز که نهی یا نکوهش شده این رابطه به چشم می خورد مثلا در
مورد عصیان در سوره نساء در آیه 14 آمده است: «ÆtBur ÄÈ÷ètƒ ©!$# ã&s!qߙu‘ur»

و در محاربه : «$yJ¯RÎ) (#ätÂt“y_ tûïÏ%©!$# tbqç/͑$ptä† ©!$# …ã&s!qߙu‘ur» (مائده/33)

و در کفر :«y7Ï9ºsŒ öNåk¨Xr’Î/ (#rãxÿŸ2 «!$$Î/ Ï&Î!qߙu‘ur»(توبه،80)

و در محادّه و عدم تسلیم :« öNs9r& (#þqßJn=÷ètƒ ¼çm¯Rr& `tB ϊϊ$ptä† ©!$# ¼ã&s!qߙu‘ur žcr’sù ¼çms9 u‘$tR zO¨Zygy_»(توبه/63)

 

 و در مورد شقاق و دشمنی: «š`tBur È,Ï%$t±ç„ ©!$# ¼ã&s!qߙu‘ur  cÎ*sù ©!$# ߉ƒÏ‰x© É>$s)Ïèø9$#»

(انفال ،13)

و در خیانت : ¢«يا
اَيُّها الَّذينَ آمَنُوا لاتَخُونُوا اللهَ والرَّسُولَ»   (انفال ، 27)

و در دروغگویی و نقض عهد: «tûïÏ%©!$# (#qç/x‹x. ©!$# ã&s!qߙu‘ur»
(توبه /90)

و در اذیت و آزار رسانی: «¨bÎ) tûïÏ%©!$# šcrèŒ÷sム©!$# ã&s!qߙu‘ur »(احزاب ، 57)

و در رعایت حدود:«Ÿw (#qãBÏd‰s)è? tû÷üt/ ēy‰tƒ «!$# Ï&Î!qߙu‘ur»( حجرات،1)

رابطه در موارد احکام و تشریعات

و هم چنین در موارد تشریع احکام صدور اعلامیه براءت از مشرکین خدا و رسول خدا
با هم ذکر شده اند.

«×bºsŒr&ur šÆÏiB «!$# ÿ¾Ï&Î!qߙu‘ur ’n<Î) Ĩ$¨Z9$# tPöqtƒ Ædkptø:$# Ύy9ò2F{$# ¨br& ©!$# Öäü“̍t/ z`ÏiB tûüÏ.Ύô³ßJø9$#   ã&è!qߙu‘ur» (توبه،3)

از سوی خدا و رسول به مردم در روز حج بزرگ اعلام می شود که خدا و رسول او از
مشرکان بیزارند.

و در مورد تحریم که یکی از احکام و تشریعات است می فرماید:

«قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤمِنُونَ بِاللهِ وَ لا بِالیَومِ الآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ
ما حَرََّمَ اللهُ وَ رَسُولُه»

با آنان که ایمان به خدا و  روز جزا
ندارند و آن چه را خدا و رسول تحریم منع کرده اند حرام نمی دانند کارزار کنید.

و هم چنین در نفوذ تشریعات می فرماید:

«$tBur tb%x. 9`ÏB÷sßJÏ9 Ÿwur >puZÏB÷sãB #sŒÎ) Ó|Ós% ª!$# ÿ¼ã&è!qߙu‘ur #·øBr& br& tbqä3tƒ ãNßgs9 äouŽzÏƒø:$# ô`ÏB öNÏd̍øBr& »(احزاب، 36)

اگر خدا و رسول حکمی را صادر نمودند هیچ مرد و زنی مومنی نباید در برابر آن
برای خود اختیار قائل باشد.

رابطه درتکوینیات

بلکه حتی در تکوینیات خدا و رسول با هم ذکر شده اند مانند آیه 59 سوره توبه،
در مورد کسانی که از تقسیم صدقات ناراضی بودند، می فرماید:«öqs9ur óOßg¯Rr& (#qàÊu‘ !$tB ÞOßg9s?#uä ª!$# ¼ã&è!qߙu‘ur (#qä9$s%ur $uZç6ó¡ym ª!$# $oYŠÏ?÷sã‹y™ ª!$# `ÏB ¾Ï&Î#ôÒsù ÿã&è!qߙu‘ur…»-

بهتر بود که آنان به
آن چه خدا و رسول به آن ها عطا کرده اند خشنود شوند و بگویند خداوند ما را کفایت
می کند و خدا و رسول از فضل و کرم خود ما را بی نیاز خواهند کرد.

و در مورد منافقان می
فرماید:

«وَ ما نَقَمُوا اِلّا
اَن أَغناهُمُ اللُه وَ رَسُولَهُ مِن فَضلِه»- چیزی موجب خشم و انتقام آنان نیست
به جز خشم و انتقام آنان نیست به جز این که خدا و رسول، آن ها را از فضل و کرم
خویش بی نیاز ساخته اند، و در این در مقام تعجب است که آیا سزای این همه فضل و کرم
و بخشش انتقام و دشمنی است؟!

و هم چنین در موارد
بسیار دیگر که خدا و رسول با هم ذکر شده اند و این نشانه علو مقام و مرتبه آن حضرت
است که حتی تصور آن از قدرت تفکر ما خارج می باشد.

بشارت انبیای سلف به
ظهور آن حضرت

از ویژگی های پیامبر
اسلام (ص) طبق تصریح قرآن قرآن بشارت کتاب های آسمانی و انبیا سلف به ظهور و بعثت
آن حضرت است در سوره بقره آیه 129 از دعاهای حضرت ابراهیم (ع)نقل فرموده است: «$uZ­/u‘ ô]yèö/$#ur öNÎg‹Ïù Zwqߙu‘ öNåk÷]ÏiB (#qè=÷Gtƒ öNÍköŽn=tæ y7ÏG»tƒ#uä ÞOßgßJÏk=yèãƒur |=»tGÅ3ø9$# spyJõ3Ïtø:$#ur öNÍkŽÏj.t“ãƒur4…»

خداوندا! در میان اهل
مکه پیامبری از خود آن ها بر انگیز که آیات تو را بر آنان تلاوت کند و معارف کتاب
و حکمت را به آنان بیاموز و نفوسشان را تزکیه نماید.

و خداوند همین نعمت
را بر مومنان منت نهاده است:

«لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی
المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهم رَسُولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلُو عَلَیِهم آیاتِهِ وَ
یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ»-

خداوند بر مومنان منت
گذاشته است که رسولی از خود آن ها در میان آنان برانگیخته که آیات او را دربر آن
ها بخواند و آنان را تزکیه نماید و معارف کتاب و حکمت بیاموزد.

و همچنین خداوند در
پاسخ به دعاهای حضرت موسی علیه اسللام فرمود:

«قالَ عَذابي اُصيبُ
بِهِ مَن اَشاءُ وَ رَحمَتي وَسِعَت کُلَّ شَيءٍ فَسَأَکتُبُها لِلَّذينَ
يَتَّقُونَ وَ يُؤتُونَ الزَّکوةَ وَالَّذينَ هُم بِآياتِنا يُؤمِنُون، الَّذينَ
يَتَّبِعُونَ الَّرسولَ النَّبيَّ الأُميَ الَّذي يَجِدُونَهُ مَکتُوباً عِندَهُم
فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعرُوفِ وَ يَنهاهُم عَنِ المُنکَر وَ
يحِلُّ لَهُم الطَّيباتُ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهمُ الخَبائِثَ وَ يَضَعُ عِنهُم
اِصرَهُم وَ الأَغلالَ الَّتي کانَت عَلَيهِم…» (اعراف ، 157 )

عذابم به هر که
بخواهد اصابت می کند و رحمت من همه چیز را فراگرفته ولی من آن را برای کسانی مقرر
می کنم که تقوی دارند و زکات می دهند و به آیات ما ایمان دارند و پیروی می کنند و
از آن پیامبر و فرستاده امّی که نام و نشانش را در توارت و انجیل می خوانند همو که
آنان را به نیکی وادار و از بدی باز می دارد کارها و چیزهای پاک را حلال و ناپاکی
ها را حرام می داند و غل و زنجیرهایی که مانع تکامل و رشد انسان است از آن ها بر
می دارد…

و در سوره صف آیه 6
می فرماید:« øŒÎ)ur tA$s% Ó|¤ŠÏã ßûøó$# zNtƒótB ûÓÍ_t6»tƒ Ÿ@ƒÏäÂuŽó Î) ’ÎoTÎ) ãAqߙu‘ «!$# /ä3ø‹s9Î) $]%Ïd‰|Á•B $yJÏj9 tû÷üt/ £“y‰tƒ z`ÏB Ïp1u‘öq­G9$# #MŽÅe³t6ãBur 5AqߙtÎ/ ’ÎAù’tƒ .`ÏB “ω÷èt/ ÿ¼çmèÿôœ$# ߉uH÷qr&…»

عیسی بن مریم (ع)
گفت: ای بنی اسرائیل من به راستی فرستاده خدا به سوی شما هستم که بر صحت تورات و
مضامینش گواهی می دهم و شما را بشارت می دهم به پیامبری که بعد از من خواهد آمد و
نام او احمد است.

در شماره آینده به
خواست خداوند، سخنی کوتاه درباره اخلاق شکوهمند پیامبر گرامی اسلام (ص) خواهیم
داشت که به مناسبت 17 ربیع الاول و سال روز ولادت منجی بزرگ عالم بشریت تقدیم
خوانندگان عزیز خواهد شد. انشاء الله .  ادامه
دارد