فتنه و ایمان

آيت الله محمدي
گلپايگاني

«قرآن و سنن الهي در
اجتماع بشر»

فتنه و ایمان

فتنه دارای دو چهره ،
فتنه الحاد آفرین، اشد و اکبر از قتل است ام هانی خواهر امیرالمومنین (ع)روایتی در
باب فتنه دارد. فتنه الحادآفرین در شکل های مختلف مورد بهره برداری ائمه کفر و
استعمار است و از آن جمله در شکل قوانین ابلیسی خصوصا در امور آموزش و پرورش و
مراکز علمی و رسانه های گروهی و القاء شبهات ببهانه بحث آزاد و غیره که جملگی در
عنوان افساد فی الارض داخل است و کیفر عامل آن ها کیفر محارب است. عنوان مفسد فی
الارض اعم مطلق از عنوان محارب است. چرا آیات کیفر محارب و مفسد در ذیل قصه هابیل
و قابیل آمده؟ آیا عنوان ارجاف یعنی شایعه پراکنی علیه دولت حقی که در قرآن آمده
است از مصادیق فتنه و افساد روی زمین است؟ اشاره اجمالی به مرجفون فی المدینه و
کیفر سخت و دشوار شایعه سازها و دروغ پراکن ها و اخطار قهر آمیز قرآنی آیا اخطار
قانونی نیست؟ دولت مردان و مسولان حکومت اسلامی بدانند…

چنان که گفتیم فتنه
دارای دو چهره و دو رو دارد از یک رو به خداوند متعال انتساب دارد و از روی دیگر و
چهره دومش به خلق با آن روی و چهره که به حق تعالی حکمت و مصلحت نظام آفرینش است که
وجود فتنه و گدازه اختیار و امتحان در تکمیل فرد و جامعه از سنت های ضروری الهی
است که به قدر محال در این زمینه بحث و گفت و گو کردیم.

و با آن روی و چهره
که به غیر خدا نسبت می یابد و انسان یا شیطان و یا دیگری فاعل فتنه است چهره و وجه
گمراهی و شقاوت است و گناه و وز مترتب بر فتنه ای که موجب ضلال از صراط مستقیم و
خروج از دین است، و از گناه وزر مترتب بر قتل نفس محترم شدیدتر و عظیم تر است و چه
قتل نفس به غیر حق مایه حرمان مقتول از استمرار حیات طبیعی است و احیانا سبب علو
درجاتش می شود.

ولی فتنه الحاد آفرین
مایه بدبختی ابدی و خلود در آتش غضب خداوند شدید العقاب می شود و مفتون ملحد برای
همیشه از بهره وری از نعمت های جان نواز و لقاء پروردگار محروم و محجوب است و همین
است معنای آیه کریمه«4èpuZ÷FÏÿø9$#ur ‘‰x©r& z`ÏB È@÷Gs)ø9$#»
(بقره، 191)  و آیه کریمه :«èpuZ÷GÏÿø9$#ur çŽt9ò2r& z`ÏB È@÷Fs)ø9$#»
(البقره ، 217)

فتنه مشرکین نسبت به
مومنین که مورد نزول آیات مزبور است فقط بیان مصداق و جزئی از قاعده فراگیر است که
آیات شریفه افاده فرموده اند و میزان و مناز در این قسم از فتنه همانا الحاد
آفرینی فتنه و اخراج مفتون از دین است در هر شکل و قیافه ای که باشد در شکل اذیت و
شکنجه یا غیر آن.

مشرکان مکه با القاب
شبهات و ایجاد انواع آزارها و شکنجه ها کوشش می کردند تا مومنان را ملحد نموده و
از ایمان بیرونشان کنند، وجود سرشار از ایمانشان را تهی کرده و به صورت کهنه
انبانی پر از استخوان بلکه مملو از کفر و عصیان درآورند، چنان که فتنه ها و شکنجه
های طاقت فرسای به عمار و یاسر و سمیه و عبدالله برادر عمار و بلال و صهیب و خباب
بن ارث مشهور است که همچون کیمیایی وجود آنان را به وجود متعالی مغبوط مبدل ساخت.

عمار متکرراً با آتش
شکنجه می شده و بر او داغ می نهادند که از اسلام برگردد و پیمبر گرامی (ص) هنگامی
که گذارش بر وی می افتاد، آثار داغ ها و شکنجه های با اتش در بدن عمار همچون لکه
های برص مشاهده می کرد.

از ام هانی خواهر
امیر المومنین (ع)نقل می شد که گفت: عمار و پدرش یاسر و مادرش سمیه و برادرش
عبدالله در راه خداوند متعال با آتش، شکنجه می شدند، و گذار رسول الله (ص) بر آنان
فتاد فرمودند: «صبرا آل یاسر صبرا آل یاسر فان موعدکم الجنه» و در روایتی : «صبرا آل
یاسر اللهم اغفرلآل یاسر و قد فعلت».

یاسر زیر شکنجه چنانی
شهید شد و سمیه آن زن پیر سال خورده سرشار از عشق و ایمان به خداوند متعال را
طوفان شکنجه های گوناگون هک شدیدترینش همانا تهمت هائی بود که بوجهل به وی روا می
داشت نلغزاند، و آن پیربرنا دل به نور ایمان در این پیکار، همچون بنیانی مرصوص،
استوار ماند، و سرانجام بدترین و بی شرمانه ترین کیفیت کشتن را که امتیازی است بری
او بر وی روا داشتند و فاتحانه به «دارالسلام» عند ربهم شتافت.

و بلال به دست امیه
بن خلف انواع شکنجه ها از آن جمله گشنگی ها و تشنگی ها را چشیده و در چنین حالی او
را بر ماسه  های گداخته می انداخت و سنگی
گران بر شانه اش می نهاد و بدو می گفت: یا مردان یا برگشت از اسلام و پرستیدن لات
و عزی و گاهی ریسمان بر گردن وی می افکند و به دست اطفال ببازیگری می داد.

و از خباب بن ارت نقل
شده که گفت: روزی با آتش افروخته در شانه ام شکنجه می شدم ناگهان آتش فروزان با
جوشش روغن شانه ام به خاموشی گرائید!

و اما مفتون ملحد
چنان که گفتیم برای همیشه از لقاءالله تعالی محجوب است، و چنین فتنه سعادت سوز و
شقاوت آفرین در منطق وحی اشد  و اکبر از
قتل نفس به غیر حق است در صورتی که قتل نفس محترم در منطق قرآن کریم به منزله قتل
همه مردم است:

«`tB Ÿ@tFs% $G¡øÿtR ΎötóÎ/ C§øÿtR ÷rr& 7Š$|¡sù ’Îû ÇÚö‘F{$# $yJ¯Rr’x6sù Ÿ@tFs% }¨$¨Z9$# $Yè‹ÏJy_ ô» ( المائده ، 32)

بهره برداری
استعمارگران از فتنه الحاد آفرین

فتنه الحاد آفرین
همان گونه که گفتیم متشکل به اشکال مختلفی می شود که شکلی از آن در هیئت ایذاء و
شکنجه می باشد و نمونه ای را یادآور شدیم و اشکال فریبنده دیگری دارد که در مورد
بهره برداری ائمه کفر و استعمارگران گردیده می گردد مانند شکل های متنوع قوانین
الحادی خصوصا در امور آموزش و پرورش و مراکز علمی و رسانه های گروهی ، و شکل های
مختلف اشاعه فحشاء و منکرات و امور سکسی و بی عفتی و انحراف اخلاقی و ترویج باطل و
القاء شبهات و بحث آزاد و بی قید به بهانه دموکراسی ، و ساخت  و پخش مواد مخدر و مشروبات حرام و کشف حجاب و
اختلاط دختران و پسران و مردان و زنان و تاسیس عشرتکده ها و قمارخانه ها و
استخرهای شنا و انتشار نشریات گمراه کننده و احتکار اجناس مورد نیاز ضروری مردم و
سوزاندن خرمن ها و نظائر این ها به قصد مقابله با حکومت حق و اخراج مردم از ایمان
و اسلام انجام پذیرد و عامل چنین فتنه ای مفسد فی الارض است و کیفر وی همان کیفر
محارب است این توضیح که در ذیل آیه کیفر محارب و مفسد می گوید:

«$yJ¯RÎ) (#ätÂt“y_ tûïÏ%©!$# tbqç/͑$ptä† ©!$# ¼ã&s!qߙu‘ur tböqyèó¡tƒur ’Îû ÇÚö‘F{$# #·Š$|¡sù br& (#þqè=­Gs)ム÷rr& (#þqç6¯=|Áム÷rr& yì©Üs)è? óOÎgƒÏ‰÷ƒr& Nßgè=ã_ö‘r&ur ô`ÏiB A#»n=Åz ÷rr& (#öqxÿYムšÆÏB Ç Úö‘F{$# …» 4  (المائده ، 33)

یعنی: همانا کیفر
کردار کسانی که به محاربه با خدا و رسولش بر می خیزند و در فساد روی زمین می کوشند
قتل مفتضحانه یا دار آویز رسواگرانه یا بریدن دست ها و پاهایشان به نحو خلاف یا
نفی از روی زمین است.

آیه شریفه در خلال
بحث از سیئات اخلاقی یهود و بیان فتنه گریهای آنان آمده است آن گروه از یهودیانی
که وجودشان لبریز از حسد و عداوت بر پیمبر گرامی اسلام (ص) و سلم بوه و هست و در
همه اطوار و ادوار تاریخ اسلام مایه فتنه و خون ریزی میان مسلمین بوده و می باشند.

قرآن کریم در خلال
بحث مزبور یهودیان را به قصه دو فرزند آدم هابیل و قابیل توجه می دهد که هر دو
قربانی به منصّه استان قرب پروردگار آوردند ولی نیت پاک و اخلاص یکی موجب قبول
قربانی وی شد و سوء ادب و خبث طینت آن دیگری سبب حرمان قبولی قربانیش گردید و آتش
تفتیده رشک و حسد و جمره گداخته خشم و غضب در وی زبانه کشید و خرمن عمر برادرش را
سوزاند و خود در جرگه زيان کاران داخل شده باشد که یهودیان و هر عبرت پذیری در این
قصه نیک بیندیشد و دریابند که انسان طبعا فرزونی طلب و متجاوز است زیرا مفطور بر
عشق به کمال است و از هر نقصی گریزان است : «فطره الله التی فطر الناس علیها» و
همین سرشت است که او را بر رشک بردن و هیچ راه خلاصی برای انسان از این نهاد تجاوز
نیست مگر با پیروی از دین حنیف که قائد و سائق انسان در متن صراط مستقیم است.

پس دین حنیف و به
عبارتی روش و نظام منطبق با آفرینش یگانه تامین کننده سعادت انسان ها است و ستیزه
با آن ستیزه مستقیم با مقتضای ربوبیت تعالی و رسالت سفیر مکرم او است و مال ستیزه
گر دوری و حرمان از لقاء الله که عین عذاب دردناک است می باشد و کیفر دنیوی آن یکی
از کیفرهای چهارگانه مذکوئر در آیه است.

محارب کیست؟

محارب مشتق از حرب
است و حرب ضد یا نقیض سلم است این که گفته می شود فلانی آدم سلمی است یعنی دیگران
از ایذاء و تجاوز در امانند و او خوفی بر مال و عرض و جان ندارند و به حکم تقابل،
حرب عبارت است ازایجاد خوف و سلب آرامش و امینت مردم که طبعا همراه با آلت و وسیله
اضافه است و بنابراین محارب مرادف با مقاتل نیست بلکه کسی است که به وسیله ای از
وسائل سبب خوف مردم می شود و امنیت نظام صالح را متزلزل می کند.

نسبت بین افسار و
محاربه

و اما فساد نقیض صلاح
است و راغب مفردات می گوید فساد بیرون رفتن چیزی از حد اعتدال است و علیهذا افساد
در روی زمین خارج ساختن دین حنیف و نظام الهی سعادت آفرین از حد اعتدال است چه این
افسار با ایجاد رعب و وحشت با آلت خوف زا می باشد یا بدون آن، و از این رو نسبت
بین افسار  در روی زمین و بین محاربه نسبت
عموم و خصوص مطلق است یعنی بر هر چه که محاربه صدق می کند افساد نیز صادق است ولی
بر شکل های گوناگون فریبنده الحادآفرین که نمونه هائی را ذکر نمودیم، افساد صادق
است وئ محاربه بر آن ها صدق نمی کند بلکه اکثر آن امور برای اهل فسوق چون آب جهت
ماهی است نه فقط همراه با رعب و ترس نیست که مایه انس و طیب خاطر و آرام بخش درون
تیره و فاسد آن ها است.

مرجفان و شایعه
پراکنان

به نظر می آید که
عنوان ارجاف: شایعه پراکنی علیه رزم و رزمندگان به قصد تضعیف حکومت اسلامی از طریق
ایجاد تشویق و اضطراب در مردم از مصادیق فتنه و افساد در روی زمین است که در عصر
رسول الله (ص) این عمل ابلیسی را برخی از عافیت طلب های خناس لیبرال انجام می
دادند؛ این فرومایگان مسخ شده ، علاوه بر این که در غیبت رزم آوران فی  سبیل الله متعرض نوامیس اهل ایمان می شدند و در
معبرها و کوچه و پس کوچه ها با آنان متلک می گفتند و مزاحمت فراهم می آوردند باشد
که روحیه صبر و صلابت را در آنان بشکستند و مالاً دولت اسلامی را دچار وهن کنند؛
شایعه سازی می نمودند و اخبار دروغ جعل می کردند و می گفتند تجهیزات دشمن بسیار
قوی و جمعیتشان فوق العاده زیاد بوده و قشون مدینه چون اندک بود جملگی متلاشی و
نابود شدند و از این قبیل ترهات با این گونه دروغ پراکنی و شایعه سازی می خواستند
تشویش و اضطراب در مردم پدید آرند و بالنتیجه فتور و سستی در صفوف پیکارگران فی
الله ایجاد کنند و خشم ملتهب کفر سوز سپاهیان اسلام را به خاموشی کشانند، و دیو
گرفتار شده در لهیب غضب حزب الله را خلاصی بخشند که این خطار جاودانی از اسم مبارک
قهار بر قلب رسول الله (ص) نازل گردید:«ûÈõ©9 óO©9 ÏmtG^tƒ tbqà)Ïÿ»oYßJø9$# tûïÏ%©!$#ur ’Îû NÎgÎ/qè=è% ÖÚt¨B šcqàÿÅ_ößJø9$#ur ’Îû ÏpuZƒÏ‰yJø9$# š¨ZtƒÎøóãZs9 öNÎgÎ/ ¢OèO Ÿw štRrâ‘Îr$pgä† !$pkŽÏù žwÎ) Wx‹Î=s% šúüÏRqãèù=¨B ( $yJuZ÷ƒr& (#þqàÿÉ)èO (#rä‹Ï{é& (#qè=ÏnFè%ur Wx‹ÏFø)s? » اگر منافقان و بیمار دلان و شایعه پراکنان در
مدینه علیه رزم رزمندگان از این اعمال خناسی باز نیاستند حتما ترا بر آنان می
شورانیم که در کم ترین مدت به مجاورتشان در مدینه خاتمه دهی اینان ملعونند هر جا
که باشند باید ماخوذ شوند و به دشوارترین قتل نابود گردند.

هشدار به دولت مردان
و مسولان

این اخطار قهر آمیز
(اخطاری که هیچ گونه توانی و مسامحه و بی تفاوتی در حریمش جرات عرضه ندارد) در حفظ
مرز امنیت داخلی کشور اسلامی باید نصب العین حکومت اسلامی باشد، بی تفاوتی و باین
دستور الهی و هر دستور دیگر الهی به بهانه این قانونی نیست اگر چه قرآنی است همراه
با ندامت و پشیمانی است باید دولت مردان و مسئولان حکومت اسلامی بدانند:

رگ رگ است این آب
شیرین و آب شور

                                بر خلایق می رود
تا نفخ صور

و این آب شور ارجاف و
شایعه سازی لیبرال خناس تا ظهور حکومت عدل جهان شمول ولی الله الاعظم امام زمان (عج)
در جریان بلکه در عصر حکومت آن جان جهان نیز جاری است و این خود یک سنت تغییر
ناپذیر الهی است که حاملان رسالات بدان مبتلا بوده و هستند و خواهند بود.

قال الله تعالی:«$¨B ãA$s)ムy7s9 žwÎ) $tB ô‰s% Ÿ@‹Ï% È@ߙ”=Ï9 `ÏB y7Î=ö7s% 4»  (
فصلت ، 43) و این روش اهریمنی و حق شکنی از آن اسلاف «ملعونین» در منطق قرآن به
اخلاف اخوان الشیاطین در اعصار متوالی با تواصی و سفارشات اکیده بمیراث رسیده  می رسد و صدق الله العی العظیم:«y7Ï9ºx‹x. !$tB ’tAr& tûïÏ%©!$# `ÏB NÎgÎ=ö7s% `ÏiB @Aqߙ§‘ žwÎ) (#qä9$s% íÏm$y™ ÷rr& îbqãZøgxC  (#öq|¹#uqs?r& ¾ÏmÎ/ 4 ö@t/ öNèd ×Pöqs% tbqäî$sÛ »  (ذاریات 53-52)

باری توافق مفسدان در
کیفیت پیکار با حکومت حق و عدل در طول تاریخ یک اصل مسلم قرآنی است و اختلاف قوام
و ملل و فاصله های زمانی و مکانی تفاوت های منطقه ای و جغرافیائی، کمترین تاثیری
در دگرگونی یا تغییر تشابه مفسدان در روش اهریمنی و حق کشی نداشته. جمعی حسود و
مبتلا به بیماری هذیان بزرگ منشی در زیّ روحانیت و گروهی در هیئت روشن فکری و
لیبرالی و گروهی … با وسائل مختلف و از آن جمله با ارجاف و شایعه سازی و انتشار
اکاذیب و نشریات مزورانه و مدل سانه جهت تضعیف حکومت حق و عدالت قیام و اقدا کرده
اند و لکن «لا یحیق المکرالسی الا باهله»