توبه؛ انقلابى در برابر خويشتن

توبه، انقلابى در برابر خويشتن‏
حجةالاسلام و المسلمين محمدرضا مصطفى پور
آدمى موجودى است كه كارهاى خود را به ميزان درجه شعور و آگاهى كه از زندگى و اصالت‏هاى آن دارد، انتخاب مى‏كند و وقتى آگاهى‏ها و تجربه‏هاى در زندگى بيشتر گردد و از ديد وسيع‏ترى بهره‏مند شود حالت بازبينى و بازسنجى نسبت به كارهاى گذشته‏اش پيدا مى‏كند در اين بازبينى نسبت به گذشته گاهى دچار حالت پشيمانى مى‏شود و كارهايى را كه در گذشته انجام داده، ترك كرده و ديگر آن كار را انجام نمى‏دهد، بلكه درصدد جبران گذشته بر مى‏آيد. البته گاهى نيز در اثر آلودگى زياد و وابستگى به اعمال گذشته و عادت به آنها با همان اعمال خود را سرگرم مى‏سازد و از گذشته خود پيشمان نمى‏شود.
آن انسانى كه با بازبينى گذشته در پرتو آگاهى‏ها دچار حالت ندامت و پشيمانى مى‏شود. احساس مى‏كند بايد تغيير مسير دهد و مسير گذشته را طى نكند بلكه مسير جديد براى خود انتخاب نمايد اين حالت ندامت و پشيمانى از گذشته و تغيير دادن مسير را توبه مى‏گويند. در واقع توبه آن است كه انسان با ادراكات و آگاهى‏هاى زمان حاضر، اعمال و افكار گذشته‏اش را زيبنده انسانيت خود نمى‏بيند و در آن‏ها نوعى كوتاهى و تقصير مى‏بيند و مى‏خواهد آن تقصير و كوتاهى را جبران نمايد.
يكى از امتيازات انسان‏
يكى از مشخصات انسان نسبت به حيوانات و يكى از استعدادهاى عالى در انسان مسئله توبه است، توبه يعنى انقلابى درونى عليه خويشتن، نوعى قيام از ناحيه خود انسان در برابر خود، از ويژگى‏هاى انسان است، به گفته برخى بزرگان، توبه عبارت است از عكس العمل داشتن مقامات عالى و مقدّس روح انسان عليه مقامات دانى و پست و حيوانى انسان، توبه عبارت است از قيام و انقلاب مقدّس قواى فرشته صفت انسان عليه قواى بهيمى صفت و شيطان صفت انسان، يعنى انسانى كه انسانيت او بيدار شود عليه قواى بهيمنى و شيطانى و خوى درندگى به پا مى‏خيزد و آن صفات را از خود دور مى‏كند.
توبه يكى از بايستگى‏هاى مؤمنان‏
يكى از برنامه‏هاى مؤمنان آن است كه او هميشه در يك حالت توبه از كوتاهى‏هاى گذشته است. براى همين جهت قرآن كريم خطاب به مؤمنان فرمود: «يا ايها الذين آمنوا توبوا الى اللّه توبة نصوحاً عسى ربّكم ان يكفّر عنكم سيّئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار يوم لايخزى اللّه النّبى و الذّين آمنوا معه، نورهم يسعى بين ايديهم و بايمانهم يقولون ربّنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انّك على كلّ شى‏ء قدير؛(1) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از كارهاى ناروا و نامناسبى كه داشته‏ايد به سوى خدا بازگشت نمائيد، بازگشتى خالصانه(صادقانه و جدى و صيميمانه) اميد است با اين كار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ‏هايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند. در آن روزى كه خداى سبحان پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آورده‏اند، خوار نمى‏كند، اين در حالى است كه نور آن‏ها از پيشاپيش آنها و از سوى راستشان در حركت است و مى‏گويند: پروردگارا نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر كارى قادر و توانايى.»
البته در سوره نور نيز خطاب به مؤمنان فرمود: «وتوبوا الى اللّه جميعاً ايّها المؤمنون لعلّكم تفلحون؛(2)اى مؤمنان همه شما به سوى خدا توبه كنيد شايد رستگار شويد.»
براى توضيح آيه مطالبى با عناوين ذيل مطرح و بررسى مى‏شود.
1- پيشگيرى مقدّم بر درمان‏
همان طورى كه آدمى براى حفظ سلامت جسمى اول بايد به سراغ بهداشت رفته و با رعايت امور بهداشتى خود را از ابتلاء به بيمارى حفظ كند و اگر در صورت عدم رعايت بهداشت و مسئله پيشگيرى به بيمارى مبتلا شد براى درمان بيمارى اقدام كند و همانطورى كه پيشگيرى راحت‏تر از درمان است، براى انسانى كه مى‏خواهد به تهذيب نفس بپردازد پيشگيرى و ترك گناه بهترين و راحت‏ترين راه است، نفسى كه اصلاً آلوده به گناه نشود و با همان صفا و پاكى ذاتى باقى بماند يقيناً از گناه كارى كه بعداً توبه كند افضل مى‏باشد، انسانى كه هنوز مزه گناه را نچشيده و به آن عادت نكرده بهتر و آسان‏تر مى‏تواند از گناه چشم بپوشد تا آدمى كه به گناه آلوده شد و مى‏خواهد آن را ترك كند از اين رو حضرت على(ع) فرمود: «ترك الذنب اهون من طلب التوبه؛(3) ترك گناه آسان‏تر از طلب توبه است.» اما در عين حال اگر انسانى گرفتار گناه شد نبايد از رحمت خدا مأيوس شده و آن آلودگى را ادامه دهد بلكه بايد بداند كه راه سير معنوى و تكامل روحى و اصلاح نفس هيچگاه بسته نمى‏شود، بلكه خداى سبحان راه توبه را به سوى انسان باز نموده و از آنان خواسته به سويش بازگردند و با آب توبه لوح نفس را از آلودگى‏ها و پليدى گناهان شستشو دهند. زيرا خدا فرمود: «قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه يغفر الذنوب جميعاً انّه هو الغفور الرحيم؛(4) به بندگان من كه بر خود ستم كرده‏اند، بگو: از رحمت خدا مأيوس نشويد كه خدا همه گناهان را مى‏آمرزد و او بخشنده و مهربان است.»
2- ضرورت توبه‏
الف: براى انسان مؤمنى كه به خدا و قيامت و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم و حساب و كتاب روز قيامت اعتقاد دارد و مى‏داند كه انسان با مردن از بين نمى‏رود، بلكه حيات او پس از مرگ همچنان ادامه پيدا مى‏كند، و انسانى كه مى‏داند سعادت واقعى در عالم ابديت بايد تأمين شود، توبه از گناهانى كه باعث گرفتارى به عذاب جهنم و شقاوت او در عالم ابديت مى‏گردد از ضروريات است تا با آن سعادت و رستگارى را براى خود فراهم نمايد.
و خدا از در رحمت و لطفش راه توبه را براى بندگانش باز گذاشته تا با ورود به آن به آن سعادت دست يابند.
درست مانند انسانى كه مسموم است و به سلامت خود مى‏انديشد هيچگاه در معالجه و اخراج سموم از بدن خود ترديد و تأخير روا نمى‏دارد از اين رو به سرعت براى معالجه خود اقدام مى‏كند. انسان گناهكار نيز بايد بداند گناهان سمومى هستند كه حيات ابدى آدمى را در معرض خطر قرار مى‏دهد و او را از خدا و فيض و قرب و لقاء پروردگار محروم مى‏سازد. به توبه مى‏پردازد و به فكر جبران گذشته بر مى‏آيد. از اين رو قرآن فرمود: اولاً توبه خالص و جدى و صادقانه داشته باشيد و ثانياً بدانيد كه اين توبه خالص وسيله رستگارى اخروى و سعادت و حيات معنوى خواهد بود.
ب: با توجه به اين كه توبه بعد از گناه و نافرمانى و معصيت است و گناه آدمى را از مقام انسانيت ساقط مى‏كند و او را در رديف چارپايان و بلكه پايين‏تر قرار مى‏دهد «اولئك كالانعام بل هم اضلّ؛ آنان مانند چارپايان بلكه گمراه‏ترند.» توبه موجب مى‏شود كه آدمى به انسانيت خود باز گردد بنابراين بر آدمى لازم است انسانيت خود را از طريق توبه باز يابد تا در قيامت به صورت انسان محشور گردد. زيرا توبه انسان را شستو مى‏دهد از اين رو پيامبر گرامى اسلام فرمود: «التائب من الذنب كمن لاذنب له؛(5) كسى كه از گناه توبه كند همانند كسى است كه اصلاً گناه نكرده باشد.»
3- حقيقت توبه‏
توبه تنها ندامت و پشيمانى از گذشته نيست بلكه حقيقت توبه با سه علامت مشخص مى‏شود:
الف: بيزارى قلبى از گناهان گذشته و تنفر و انزجار از آن و پشيمانى واقعى از آن.
ب: تصميم جدى داشته باشد كه در آينده مرتكب گناه نشود.
ج: تلافى و جبران اعمالى كه در گذشته انجام داده و قابل جبران نيز باشد از باب مثال نماز نخوانده و روزه نگرفته، حال بايد آنها را قضا نمايد.
براى همين در آيه مورد بحث فرمود: «اى مؤمنان توبه خالص كنيد توبه‏اى كه از هر جهت خالص باشد، توبه‏اى كه براى هميشه انسان را از معصيت جدا كند و لذا اركان را به اين ترتيب مى‏توان ذكر كرد ترك گناه، ندامت، تصميم بر ترك در آينده، جبران گذشته، استغفار.»
از پيامبر اسلام سؤال كردند: توبه نصوح چيست؟ آن حضرت فرمود: «ان يتوب التائب ثم لايرجع فى ذنب كما لايعود اللبن الى الضرع؛(6) توبه نصوح آن است كه شخص توبه كننده به هيچ وجه بازگشت به گناه نكند آن چنان كه شير هرگز به پستان بر نمى‏گردد.»
شرائط پذيرش توبه‏
توبه در صورتى موجب فلاح و رستگارى انسان مى‏شود كه شرائط آن تحقق پيدا كند قرآن كريم در سوره نساء فرمود: «انما التوبة على اللّه للذين يعملون السوء بجهالة ثم يتوبون من قريب فاولئك يتوب اللّه عليهم و كان اللّه عليماً حكيما، وليست التوبة للذين يعملون السيئات حتى اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن و لاالذين يموتون و هم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما؛(7) پذيرش توبه از سوى خدا تنها براى آنانى است كه گناهى را از روى جهالت انجام دهند، سپس زود توبه كنند، خداوند توبه چنين اشخاصى را مى‏پذيرد و خدا دانا و حكيم است، براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مى‏دهند و هنگامى كه مرگ يكى از آن‏ها فرا مى‏رسد مى‏گويد: الآن توبه كردم توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى‏روند، اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كرده‏ايم.»
از اين آيات استفاده مى‏شود كه در صورتى توبه مقبول واقع مى‏شود كه داراى شرايط زير باشد.
الف: توبه از گناهانى باشد كه از روى جهالت انجام داده باشد يعنى انسانى كه بر اثر طغيان اميال و شهوات و تسلط هوى و هوس و غلبه آن‏ها بر عقل و ايمان گناهانى را مرتكب شود در اين صورت اگر توبه كند، توبه او مقبول واقع مى‏شود.
ب: بعد از انجام گناه به زودى توبه كند يعنى انسانى كه گناهى مرتكب شده نبايد توبه را به تأخير بيندازد بلكه وقتى متوجه شود كه گناهى انجام داده بلافاصله به توبه اقدام كند زيرا اگر توبه نكند. اين گناه در دل انسان ريشه مى‏دواند و به صورت عادت در مى‏آيد كه در اين صورت چون آثار گناه در روايات قلب و روح انسانى باقى است. آن اثرى كه بايد توبه داشته باشد نخواهد داشت.
ج: توبه در زمانى كه آثار مرگ ظاهر شده و حالت احتضار رخ داده نباشد. زيرا در حال احتضار و در آستانه مرگ پرده‏ها از برابر چشم انسان كنار مى‏رود و آدمى نتيجه اعمالى را كه انجام داده مى‏بيند. از اين رو هر گناهكارى از اعمال بد خود پشيمان مى‏شود و اين پشيمانى به لحاظ اين كه نمى‏تواند با تكاليف و عمل همراه باشد سودى نخواهد داشت.
د: كسانى كه در حالت كفر از دنيا مى‏روند توبه آن‏ها نيز پذيرفته نمى‏شود بنابراين شرط قبولى توبه آن است كه اولاً انسان قبل از مشاهده نشانه‏هاى مرگ توبه كند و ثانياً با ايمان از دنيا برود.
توبه از چه؟
آدمى كه بايد از گناه توبه كند آن گناه چيست كه بايد از آن توبه كرد. گناهان را از چند جهت تقسيم كرده‏اند از يك جهت گفته‏اند: گناهان يا مربوط به حق خداست يا مربوط به حق مردم.
على(ع) فرمود: «الذنوب ثلاثة فذنب مغفور و ذنب غير مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف عليه قيل يا اميرالمؤمنين فبيّنها لنا قال نعم؛گناهان سه دسته‏اند گناهانى كه خداى سبحان آن را مى‏بخشد و گناهانى كه خداى سبحان آن را نمى‏بخشد و گناهانى كه انجام دهنده آن بين خوف و رجاء است.»
«اما الذنب المغفور فعبد عاقبه اللّه على ذنبه فى الدّنيا و اللّه تعالى احلم و اكرم من ان يعاقب عبده مرّتين»، گناهى كه خدا آن را مى‏بخشد، گناهى است كه انجام دهنده آن در دنيا كيفر گناهش را تحمّل كرده است (از باب مثال زنا كرده و حد بر او جارى شده دزدى كرده و حد سرقت بر او جريان پيدا كرد) در اين صورت به لحاظ اين كه خدا دوبار انسانى را عقاب نمى‏كند و كيفر نمى‏دهد، در قيامت او را عذاب نخواهد كرد.
اما گناهى كه خداى سبحان او را نمى‏بخشد گناهى است كه انسان‏ها نسبت به همديگر اعمال كرده‏اند كه در اين صورت اين انسان در قيامت كيفر مى‏بيند.
اما گناهى كه صاحب آن در بين خوف و رجاء است گناهى است كه خدا آن را بر خلق پوشانده و توبه را روزى فاعل آن قرار داده است و اين انسان از سويى از گناهش مى‏ترسد و از سوى ديگر به رحمت خدا اميدوار است.(8)
و از جهت گناهان را به صغيره و كبيره تقسيم كرده‏اند و گفته‏اند گناهان صغيره در صورتى كه از گناهان كبيره اجتناب شود، مورد مغفرت و آمرزش قرار مى‏گيرد. اما بايد توجه داشت اگرچه برخى گناهان بالنسبه صغيره هستند اما در واقع چون تخلف از خداى بزرگ و عظيم است خود آن صغيره نيز در رابطه با خدا عظيم خواهد بود.
از جهتى مى‏توان گفت هرچه كه مانع سير و سلوك انسان و قرب او به خداى متعال باشد گناه است و بايد از آن اجتناب كرد خواه اخلاق رذيله و صفات پليد نفسانى باشد و خواه گناهان عملى باشد كه به حق و حقوق مردم مربوط مى‏شود، رذايل اخلاقى مانند رياء، نفاق، حسد، بخل، سخن چينى، عيبجويى، دروغ، خلف وعده، حب دنيا، تبذير و اسراف و صفات زشت ديگر و گناهان عملى مانند دزدى، آدم كشى، زنا، ربا دادن و ربا گرفتن، غصب اموال مردم، خيانت در امانت، استفاده از مسكرات، قمار بازى، ترك نمازهاى واجب، ترك روزه واجب و مانند آن.
ياد سپارى اسباب كبيره شدن صغاير
با توجه به اين كه از جهتى گناهان به صغيره و كبيره تقسيم شدند بايد توجه داشت كه گناهان صغيره با اسبابى به گناهان كبيره تبديل مى‏شود و آن اسباب عبارتند از:
1- اصرار بر صغاير يعنى انسان گناه صغيره‏اى انجام دهد و از آن توبه ننمايد و آن را ادامه دهد.
2- شاد شدن از انجام گناهان.
3- ناديده گرفتن پوشيدن خدا و مهلت دادن به او و كيفر ندادن وى.
4- اظهار گناه بعد از انجام آن يا در حضور ديگر به گناه پرداختن.
5 – كوچك شمردن گناهان.
6- عالمانى كه مورد توجه مردمند اقدام به انجام گناه كنند.
آثار توبه‏
توبه واقعى و صادقانه آثارى دارد كه به آن مى‏پردازيم:
1- بخشيدن گناهان، و در نتيجه مانند انسانى شدن كه اصلاً گناه نكرده است.
2- وارد شدن به بهشتى كه نهرها از زير درختان آن جارى است، بهشتى كه پر از نعمت‏هاى جسمانى و روحى است.
3- محفوظ ماندن از خوارى و رسوايى روز قيامت و روزى كه خدا پيامبر و مؤمنان به او را خوار نمى‏سازد.
4- روشن شدن عرصه محشر در قيامت با نور آن‏ها، نورى كه از پيش و از سوى راستشان در حركت است.
5 – توجه بيشتر به خدا و تقاضاى تكميل نور و آمرزش گناه خويش از خداى سبحان.
6- رستگارى و فلاح در قيامت.
7- محبوب خدا واقع شدن، چنان كه خداى سبحان فرمود: «انّ اللّه يحب التوابين و يحبّ المتطهرين؛(9) خدا توبه كنندگان و پاكان را دوست دارد.»
در روايتى نيز آماده است: «اذا تاب العبد توبة نصوحاً احبّه اللّه فستر عليه فى الدنيا و الآخرة فقلت: و كيف يستر عليه؟ قال ينسى ملكيه ماكتبا عليه من الذنوب، ثم يوحى الى جوارحه: اكتمى عليه ذنوبه و يوحى الى بقاع الارض، اكتمى عليه ما كان يعمل عليك من الذنوب، فيلقى اللّه حين يلقاه و ليس شى‏ء يشهد عليه لشى‏ء من الذنوب.»(10)
امام صادق(ع) فرمود: وقتى كه بنده‏اى توبه خالص كند، خداى سبحان او را دوست بدارد و او را در دنيا و آخرت بپوشاند، پرسشگر پرسيد چگونه او را بپوشاند؟ امام فرمود: دو فرشته‏اى كه گناهان او را نوشته‏اند به فراموشى سپرند؟، به اعضاء و جوارح او وحى مى‏كند، گناهان او را كتمان كنند و به بقعه‏هاى زمينى وحى مى‏كند گناهانى كه انجام داده است بپوشانند و زمانى كه خدا را ملاقات مى‏كند در حالى است كه چيزى نيست تا به گناهان او شهادت دهند.
بر اساس اين روايت اگر انسانى توبه حقيقى كند و در توبه شرايط آن را رعايت كند محبوب خدا مى‏شود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو مى‏گردد.
نتيجه‏گيرى‏
با توجه به اين كه انسان موجودى است كه از سويى با اختيار و عقل آفريده شده و از سوى ديگر تمايلاتى در او نهاده شده كه گاه اين تمايلات انسان را به آلودگى و گناهان سوق مى‏دهد و حتى گاهى عقل آدمى را مغلوب مى‏سازد، وقتى كه به خود مى‏آيد و به بازبينى اعمال گذشته مى‏پردازد. گاهى در اين بازبينى واقع بينانه پرونده گذشته خود را سياه مى‏بيند و احساس مى‏كند از مقام انسانيت سقوط كرده و از خداى جهان آفرين دور گرديده و فاصله گرفته است، قرآن اين درس اميد را به انسان مى‏دهد كه مى‏توانى از گذشته تاريك و سياه خود فاصله‏بگيرى و آن اين است كه تغيير مسير بدهى و بر عليه خودت انقلاب كنى و انسانيت را بر خود حاكم كنى و با توبه اين تحوّل روانى در خود ايجاد نمايى و خود را اصلاح كنى. كارهايى را كه از روى جهل يا هوس‏هاى آنى انجام دادى در نظر بگيرى و آثار آن را در زندگى خود بررسى نمايى و واقعاً و صادقانه و صميمانه تصميم‏بگيرى كارهاى گذشته را ترك و آن چه قابل جبران است جبران كنى، و هيچگاه يأس و نااميدى به خود راه ندهى زيرا خداى سبحان همه گناهان را مى‏بخشد و نه تنها همه گناهان را مى‏بخشد بلكه به رستگارى و فلاحى مى‏رسى و به بهشت خدا وارد مى‏شوى و از نعمت بيكران الهى بهره‏مند و از نعمت‏هاى فراوان آن برخوردار خواهى شد.
پى‏نوشت‏ها:
1. سوره تحريم، آيه 8.
2. سوره نور، آيه 31.
3. بحارالانوار، ج 73، ص 364.
4. سوره زمر، آيه 53.
5. اصول كافى، ج 2، ص 316.
6. مجمع البيان، ج 10، ص 318.
7. سوره نساء، آيه 17 – 18.
8. الحقايق فيض كاشانى، ص 292 – 293.
9. سوره بقره، آيه 222.
10. اصول كافى، ج 2، ص 430.