در گوشه و كنار جهان

در گوشه و كنار جهان

در برمه از مسلمانان
جزيه مي­گيرند

برمه در جنوب شرقي آسيا
قرار دارد. چهل ميليون نفر در آنجا زندگي مي­كنند و عدد مسلمانان 6 ميليون و پانصد
هزار نفر است. دين رسمي دولت بودائي است. دولت براي اينكه بالاترين فشار را بر
مسلمانان روا دارد و زمينهاي مزروعي را از چنگ آنان درآورد، قانوني وضع كرده است
كه طبق آن قانون هر كشاورزي بايد در مقابل هر چهار هزار متر مربعي از زمين مزروعي
خود، 300 كيلوگرم از محصول آن زمين را به عنوان ماليات به دولت بپردازد و در صورت
نپرداختن- تحت هر شرايطي- دولت زمين او را مصادره مي­كند. شايد اين قانون خيلي
ظالمانه باشد ولي آنچه مايه تعجب و تأسف است اينكه چنين قانون جائرانه­اي تنها
نسبت به مسلمانان اجرا مي­شود!!

*سراسيمگي آمريكا و وعده­هاي
پوچ

چندي پيش وزراي خارجه
عرب در تونس قرار بر اين گذاشتند كه كشورهاي بزرگ را قانع كنند به اينكه اسلحه به
ايران فروخته نشود تا شايد از اين راه، صدّام مفلوك را نجات دهند. در همين رابطه
وزير خارجه كويت با اضطرابي فزون از حد به واشنگتن رفت و بمحض رسيدن به شولتز تلفن
زد و از او راه چاره را پرسيد. شولتز پاسخ داد: «مطمئن باشيد! هرگز اجازه نخواهيم
داد ايران به خط مرگ! (مرزهاي خليج)  نزديك
شود و شما آسوده خاطر باشيد، ما با هر چه در توان داريم در مقابل ايران خواهيم
ايستاد!» آن بيچاره و ديگر بيچارگان خليج از اين وعده­هاي توخالي خرسند و اميدوار
شدند ولي اكنون كه مي­بينند خود آمريكا با رسوائي درخواست تجديد روابط با ايران مي­كند
و از ايران به عنوان يك قدرت شايان احترام! ياد مي­كند، دلبستگان و وابستگان
آمريكا دو چندان بهت زده و سراسيمه شده­اند.

*انحطاط اقتصادي در
انگلستان

مجله آمريكائي نيوزويك
گزارش مفصلي از زندگي اقتصادي و اجتماعي مردم انگلستان درج كرده است كه خلاصه برخي
از مطالب آن به قرار زير است:

1-     سه ميليون و پانصد هزار نفر بي كار هستند و بيشتر از راه
دزدي يا گدائي امرار معاش مي­كنند!

2-     شش ميليون نفر با كمكهاي بسيار اندكي كه دولت به آنها مي­دهد
زندگي مي­كنند در صورتي كه اين اعانه دولتي حتي نمي­تواند بسياري از موارد ضرروي
زندگي را تأمين كند.

3-     93% از كلّ درآمد كشور به جيب 50%
جنوب شهري­هاي ثروتمند ريخته مي­شود و تنها 7% باقي مانده بين 50%  شمال شهرهاي فقير و بيچاره تقسيم مي­شود كه وضع
زندگي اينان چيزي شبيه زندگي مستمندان جهان سوم مي­باشد. لازم به تذكر است كه در
انگلستان- به عكس كشور خودمان- جنوب شهري­ها مرفّه و پولدار هستند و شمال شهري­ها
بيچاره و نادار!

4-     در اثر اين اختلاف شديد طبقاتي، ساليانه 1500 كودك بواسطه
سوءتغذيه در انگلستان از بين مي­روند.

5-     اين انحطاط اقتصادي باعث شده است كه انگلستان در درجه
نوزدهم در ليست كشورهاي بزرگ صنعتي قرار گيرد چه در ده سال اخير، شمارش كاركنان در
بخش كشتي سازي از 31000 نفر به 5750 و در معدن ذعال سنگ از 36000 به 16500 و در
ذوب آهن از 22000 به 9900 نفر كاهش يافته است.

6-     نيوزويك در خاتمه يادآور شده است كه انگلستان بازارهاي خود
را به روي صنعتگران ژاپني و ديگر ملّيتها باز كرده است تا شايد راهي به سوي ايجاد
كار براي هزاران بيكار كشور بگشايد.