ياران امامان
علی بن يقطين
سيد محمد جواد مهری
« من بهشت را برای
علی بن يقطين تضمين می كنم و اينكه هرگز آتش به بدن او نرسد. »
اين ضمانت را امام
كاظم سلام الله عليه به يكی از مخلص ترين و با وفا ترين ياران خود داده است كه
هرگز آتش جهنم مس نمی كند بدن اين مرد بزرگ را كه در راه خدا ، خدمت كرده و همانا
بهشت برين ، جايگاه جاودانه او است .
اين ضمانت دليلی است
روشن بر خشنودی و رضايت كامل امام معصوم « ع » از يكی از اصحاب صدّيق خود و
بهترين مدال افتخار است برای آن رادمردی كه تمام عمرش را با مجاهدت در خدمت به
آرمان مقدس امام و پيشوای بر حقّش گذراند ، در حالی كه به صورت ظاهر در دستگاه
حاكمه به وزارت اشتغال داشت .
امام هفتم سلام الله
عليه در حالی اين ضمانت را بر زبان مبارك جاری می كند كه دست خود را نيز بر سينه
می گذارد تا اينكه با دست و زبان تأكيد بر اين ضمانت نمايد و به راوی بفهماند كه
از هر جهت از علی بن يقطين راضی است و رضايت او رضايت خدا است و هر كس رضايت خدا
را كسب كند ، بهشت برای او تضمين شده است . « ان الذين آمنوا و عملوا الصّالحات
كانت لهم جنات الفردوس نزلا » ـ آنانكه ايمان آوردند و اعمالشان شايسته داشتند ، باغ
های بهشت پيشكش و تقديمشان می شود . ( سوره كهف ـ 107) .
علی بن يقطين كيست ؟
علی بن يقطين يكی از
بارزترين اصحاب امامان است كه در ستايش او ، سخنان والای امامان و علما و اصحاب
حديث بسيار است وروايت های صحيح در فضيلت و منقبت او فزون بر حد است .
مرحوم شيخ طوسی « ره
» درباره اش می فرمايد :
« علی بن يقطين كه
خدايش رحمت كند مردی جليل القدر ، ثقه و دارای شخصيتی والا است . او نزد امام موسی
كاظم عليه السلام مقام ارجمندی داشت و در بين طايفه ( شيعيان ) دارای مكانت و
منزلتی عظيم است … علی بن يقطين در سال 124 در كوفه به دنيا آمد و مادرش او و
برادرش عبيد بن يقطين را ـ از ترس مروان ـ به مدينه آورد … علی بن يقطين در
بغداد در سال 182 از دنيا رفت و در آن وقت عمرش پنجاه و هفت سال بود …
علی بن يقطين دارای
كتاب های زيادی است از جمله كتاب ملاحم كه سؤال هائی در اين باره است از امام صادق
عليه السلام و كتاب « مناظره الشاك » و مسائل امام كاظم عليه السلام »
شيخ مفيد او را از
خواص و افراد مورد اطمينان امام هفتم « ع» شمرده و او را اهل ورع و پارسائی و علم
دانسته و از فقهای اصحاب امام كاظم میداند و اضافه می كند كه علی بن يقطين از
امام هفتم روايت هائی دالّ بر امامت فرزند بزرگوارش امام رضا «ع» نقل كرده است .
علی بن يقطين از زبان
امامان
عبدالرحمن بن حجاج
گويد : يكی از سال ها كه پول های زيادی برای امام هفتم «ع» با خود حمل میكردم ،
علی بن يقطين نامه ای از امام درخواست كرده بود ، برايش دعا كند . ابن حجاج گويد :
وقتی كارهايم را تمام كردم ، به خدمت امام رسيدم و پول ها را تقديم حضرت كردم
آنگاه عرض كردم : فدايت شوم ! علی بن يقطين از شما درخواست كرده است كه برايش دعا
كنيد .
حضرت فرمود : برای
امر آخرت ؟ عرض كردم : آری !
آنگاه حضرت دست مبارك
را بر سينه خود گذارد و فرمود : « ضمنت لعلي بن يقطين الّا تمسّه النار ابدا » ـ
تضمين كردم برای علی بن يقطين كه هرگز آتش جهنم با او تماس حاصل نكند .
يعقوب بن يقطين گويد
: شنيدم امام رضا عليه السلام می فرمود :
« اما ان علی بن
يقطين مضی و صاحبه عنه راض ـ يعنی ابا
الحسن عليه السلام » ـ همانا علی بن يقطين از دنيا رفت در حالی كه دوستش ( امامش
) از او راضی بود ، يعنی امام كاظم عليه السلام .
عبد الله بن يحيی
كاهلی گويد : نزد امام ابو ابراهيم ( امام كاظم ) عليه السلام نشسته بودم كه
ناگهان علی بن يقطين وارد شد .
پس حضرت رو به اصحابش
كرد و فرمود :
« من سرّه أن يریرجلا
من اصحاب رسول الله صلّی الله عليه و آله فلينظر الی هذا المقبل » هر كه ميل دارد
يكی از اصحاب پيامبر صلی الله عليه و آله را ببيند ، پس به اين شخصی كه وارد می
شود نگاه كند .
يكی از حاضرين عرض
كرد : پس او از اهل بهشت است ؟
حضرت پاسخ فرمود : «
امّا انا فأشهد انّه من اهل الجنّة » ـ امّا من شهادت میدهم كه او اهل بهشت است .
در قلب امام
امام كاظم عليه
السلام به قدری علاقه و محبت نسبت به اين يار باوفايش اظهار می داشت كه راوی نقل می
كند : روز عيد قربان ـ در منی ـ به خدمت حضرت رسيدم ، حضرت ابتداء فرمود :
« ما عرض في قلبی احد
و أنا علي الموقف الّا علی بن يقطين مازال معي و ما فارقنی حتّی أفضت » هنگامی كه
در موقف بودم هيچ كسی به دلم خطور نكرد ( و به يادم نيامد ) جز علی بن يقطين كه در
تمام وقت تا آنگاه كه مراسم حج را به پايان آوردم ( گويا ) با من بود و هرگز از من
جدا نشد .
در روايت ديگری يونس
بن عبدالرحمن نقل می كند كه امام هفتم عليه السلام فرمود :
« من سعادة علی بن
يقطين اني ذكرته في الموقف » ـ از سعادت و خوشبختی علی بن يقطين است كه من او را
در موقف ياد كردم .
اين مرد والا دارای
چنان مقام عظيم و ارجمندی است كه حضرت كاظم عليه السلام در مواقف مقدّسه̾ حج او را
همواره ياد می كند تا آنجا كه می فرمايد : اصلا هرگز از من جدا نبود . و بالاتر اينكه حضرت به قدری اظهار
علاقه و رضايت نسبت به او می نمايد كه می فرمايد : جز او به ياد هيچ شخص ديگری
نبودم .
اين مردم بزرگ با آن
همه علاقه و ارادت كه نسبت به امام و رهبرش داشت و مايل بود همواره در خدمتش باشد
و از محضر پر فيضش استفاده ببرد ، سخت ناراحت و نگران بود كه مجبور است در دستگاه
ظالم و جائر خلفای غاصب به شغل خود ادامه دهد تا اينكه از اين راه به اسلام و
مسلمين و اهداف مقدس رهبر بر حقش خدمت خالصانه و صادقانه كند . راوی نقل میكند ،
هنگامی كه امام موسی بن جعفر عليه السلام وارد عراق شده بود ، علی بن يقطين به
خدمت حضرت رسيد و عرضه داشت : می بينی در چه حالی هستم ؟
حضرت در پاسخ فرمود :
« يا علی ! انّ الله
تعالی اولياء مع اولياء الظلمة ليدفع بهم عن اوليائه و أنت منهم يا علی » .
ای علی ! خدای تبارك
و تعالی را اوليا و يارانی هست كه ـ به صورت ظاهر ـ با زمامدارن ستمگر هستند تا
اينكه از اوليا و ياران خدا ، ظلم و جور آنان را دفع و رد نمايند و تو ای علی از
آن اوليای خدا هستی .
حسين بن عبدالرحيم
گويد : امام ابوالحسن ، موسی بن جعفر عليه السلام به علی بن يقطين فرمود : يك خصلت
را برای من تضمين كن من سه خصلت را برای تو تضمين می نمايم .
علی عرض كرد : آن سه
خصلتی كه شما برای من تضمين می كنيد چيست و آن خصلتی كه من برای شما تضمين بايد
بكنم چه می باشد ؟
حضرت فرمود : اما آن
سه چيز كه من برای تو تضمين می كنم اين است كه هرگز شدّت آهن ترا از پای در نياورد
( سلاح آهنين بر تو تأثير نخواهد داشت ) و هرگز فقر به تو نرسد و هرگز زير سقف
زندان نخواهی بود .
علی عرض كرد : پس
بفرمائيد من چه تضمينی بايد برای شما بدهم ؟
حضرت فرمود : « و اما
الخصلةالتي تضمن لي أن لا يأتيك ولي ابدا الّا اكرمته » .
و اما آن خصلتی كه تو
بايد برای من تضمين كنی اين است كه هيچ يك از ياران خداوند نزد تو نيايد مگر اينكه
او را اكرام و پذيرائی نمائی.
داستان های زيادی در
كتب تاريخ ذكر كرده اند كه دشمنان همواره سعی داشتند ، از علی بن يقطين نزد خلفای
غاصب سعايت كرده و او را از شيعيان و خواص امام قلمداد كنند تا مورد غضب دستگاه
قرار گرفته و او را طرد يا اعدام نمايند ، ولی در هر فرصت امام به ياری او می
شتافت و او را از توطئه گران آگاه می ساخت و از شرّ دشمنان نجات می داد .
نام علی بن يقطين در
187 روايت آمده كه يا مستقيما از امام روايت كرده و يا از ديگران نقل می كند و يا
اينكه اصحاب از او نقل می كنند .
در هر صورت اين شخصيت
والا پس از آن همه خدمت های بی شائبه و خالصانه به مكتب مقدّس خويش ، در سال 180
يا 182 هجری قمری در بغداد از دار دنيا رفت و به جايگاه جاودانه اش كه امامش برای
او تضمين كرده بود رسيد . درود و سلام بی پايان بر او باد .