دوازدهم فروردین غدیر جمهوری اسلامی

دوازدهم فروردین

غدیر جمهوری اسلامی

دوازدهم فروردین، غدیر جمهوری
اسلامی… روزی مبارک و خجسته که در آن یکی از اهداف بزرگ انبیاء و امامان و شهدا
و صالحین تحقق یافت.

دوازدهم فروردین، روزی که خون های
پاک شهیدان مظلوم این مرزو وبوم به ثمر نشست و بارور شد.

دوازدهم فروردین، روزی که پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله دوباره علی علیه السلام را به خلافت نصب کرد و ملت ایران
را به گواهی طلبید.

دوازدهم فروردین، روزی که امامان و
راهبران معصوم ما (علیهم السلام) یکی از پس دیگری در جایگاه خلافت قرار گرفتند و
ملت دست به سینه در برابر آنان تعظیم کرد و خود را آماده اجرای دستوراتشان نمود.

دوازدهم فروردین، روزی که انقلاب
اسلامی حاکمیّت یافت.

دوازدهم فروردین، روزی که آمال امام
عزیزمان محقق شد… آرزوی مستکبران به نومیدی بدل گشت… دست ابر قدرتها از کشور
امام زمان قطع شد و چشم امید جهانخواران کور شد.

دوازدهم فروردین، روزی که شعارهای
انقلاب جامه عمل به خود پوشید و شهیدان گلگون کفن جشن پیروزی برپا کردند و کبوتر
آزادی بر فراز ایران زمین به پرواز درآمد و لبخند شادی بر لبهای محرومین و
مستضعفین جهان نقش بست.

دوازدهم فروردین، روزی که اسلام پس
از گذشت چهارده قرن رونق گرفت و ریشه پادشاهان ستمگر برای همیشه خشکید.

دوازدهم فروردین تکرار غدیر بود.
غدیری در بهار و بهاری سرشار از امید.

صبحگاهان دوازدهم فروردین، هنگامی که
نسیم علیل بهاران می دمید، هر دلباخته خداخواهی، شناسنامه خود را بدست گرفته بود و
به سوی مراکز رأی گیری یا صراط بهشت روانه بود… می رفت که نبوت محمّد «ص» را و
ولایت علی «ع» را گواهی دهد… می رفت که به پیامبر «ص» عرض کند: لبیک یا رسول
الله! سخنانت را در روز عید غدیر شنیدم و اکنون آمده ام با جانشین بر حقّت دست
بیعت بدهم. امیدوارم این بیعت را از من پذیرا باشید. می رفت که به علی علیه السلام
عرض کند: فریادهای مظلومانه ات را در سالهای رنج و محنت شنیدم و اگر آن سست عنصران
سرمای زمستان و گرمای تابستان را برای شانه خالی کردن از بار وظیفه، بهانه می
آوردند، من بی هیچ بهانه ای در هر فصل و زمانی که دستور دهی برای دفاع از تو و
آرمان مقدست آماده و مهیّایم. مرا بپذیر. می رفت که به امام حسین علیه السلام عرض
کند: اگر در صحرای کربلا نبودم که «هل من ناصرت» را پاسخ گویم، الآن آمده ام و با
جان و دل به تو و ندایت، لبیک می گویم و در عمل ثابت خواهم کرد که سرباز توام، مرا
پذیرا باش. می رفت که به یک یک امامان عرض ادب کند و بگوید: اگر ظالمان و ستمگران
حق شما را غصب کردند، من آمده ام تا جان و مال و هستی ام را در طبق اخلاص گذارم و
به نام شما، در راه شما قدم بگذارم، یاریم فرمائید. می رفت که به ولی عصر ارواحنا
فداه عرضه بدارد: اکنون که ایران را از دست ظالمان باز گرفته ایم، و جز تو پناهی
نداریم، تو ما را پناه ده و حق ما را از ظالمان بستان و به خانه دل ما قدم بگذار.
کرم نمای فرود آی، خانه خانه تو است.

می رفت که به نایب برحق امام زمان
«عج» رهبر عزیزش خمینی بت شکن بگوید: «من به جمهوری اسلامی رأی می دهم، نه یک کلمه
کم و نه یک کلمه زیاد».

و چنین هم شد… روز به شب نرسیده
بود که بر همگان ماه تابان «جمهوری اسلامی» از افقی گلگون دمید و نه تنها ایران را
که خانه های مستضعفان و کوخ های محرومان را در سراسر گیتی روشن ساخت و حاکمیت
جمهوری اسلامی به امضای امام و بیش از 98% ملّت رسید و تثبیت شد.

حال چه باید کرد؟

اکنون که جمهوری اسلامی تحقق یافت،
تکلیف ما در برابر آن چیست؟ وظیفه ما در برابر آن همه خونهای پاک شهیدانِ انقلاب
از آغاز تا کنون بلکه تمام شهدای اسلام که چشم به این انقلاب و جمهوری دوخته اند
چیست؟ ما که وظیفه را طبق فرموده امام تشخیص دادیم و به جمهوری اسلامی رأی مثبت
دادیم، الآن برای پابرجائی آن چه باید کنیم؟ آیا دست روی دست بگذاریم و آن همه
نقشه ها و توطئه های خائنانه دشمنان اسلام و انقلاب را نادیده بگیریم، یا باید
همچنان گذشته قیام کنیم، مبارزه نمائیم و در برابر حوادث و مشکلات و نابسامانیها
همچون کوهی استوار بایستیم و از آرمانمان دفاع کنیم؟

آری! بیاد همیشه و در هر حال به یاد
این یوم الله بزرگ باشیم و در راه پایداری آن بکوشیم و مطمئن باشیم زحمت ها، تلاش
ها، نبردها و مبارزه هایمان به هدر نخواهد رفت، بلکه هم در دنیا از آن بهره مند
خواهیم شد و هم نتیجه شیرینش را در آخرت خواهیم چشید.

در خاتمه برای تیمّن و تبرک قسمتی از
نخستین پیام امام، بمناسبت این یوم الله بزرگ را نقل می کنیم و امیدواریم
عزیزانمان با دقت، کلمه کلمه این پیام بزرگ را بخوانند و از آن بهره جویند:

«من در این روز مبارک، روز امامت امت
و روز فتح و ظفر ملّت، جمهوری اسلامی ایران، را اعلام می کنم… مبارک باد بر شما
روزی که پس از شهادت جوانان برومند و داغ دل مادران و پدران و رنجهای طاقت فرسا،
دشمن غول صفت و فرعون زمان را از پای درآوردید و با رأی قاطع به جمهوری اسلامی،
حکومت عدل الهی را اعلام نمودید. حکومتی که در آن جمیع اقشار ملت با یک چشم دیده
می شوند و نور عدالت الهی بر همه و همه به یک طور می تابد…

صبحگاه دوازده فروردین که روز نخستین
حکومت الله است، از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملّی ما است. ملت باید این روز را عید
بگیرند و زنده نگهدارند. روزی که کنگره های قصر دو هزار و پانصد سال حکومت طاغوتی
فرو ریخت و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بر بست و حکومت مستضعفین که حکومت خدا است
به جای آن نشست…

هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان
خود، حقّ خود را بدست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید و در
تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمائید. من با
تمام قوا در خدمت شما که خدمت اسلام است این چند روز آخر عمر را می گذرانم و از
ملت انتظار دارم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی ایران پاسداری
کنند».