پیام شهید

پیام شهید

این وصیت نامه ها انسان را میلرزاند
و بیدار میکند. (امام خمینی)

قسمتی از وصیتنامه روحانی شهید
محمدمهدی آفرند

… شاهد باشید که من با چشم و گوشی
باز و با آگاهی کامل از مسائل جبهه به جبهه آمدم و باید بفهمند آنهائی که عمداً
نمی خواهند قبول کنند که رزمندگان اسلام با آگاهی کامل و با دیدی وسیع به جبهه می
روند تا از اسلام دفاع کنند، این رزمندگان خون دادن را از حسین می آموزند.

… از شما ای امت قهرمان و شهید
پرور ایران عاجزانه درخواست می کنم که اگر می خواهید در روز قیامت شهیدان از شما
راضی باشند… و اگر می خواهید اسلام در تمام نقاط جهان طنین افکند پیرو امام و
قائم مقام رهبری و پیرو روحانیت در خط امام باشید که خط امام جز خط اسلام نیست…

قسمتی از «وصیتنامه شهید هادی زرگر»

یاالله، یاالله، یاالله ترسم از آن
است که نکند بر اثر سنگینی گناهانم نتوانم سبک شوم و به سویت پرواز کنم ولی تو
یالله خودت می دانی که از بچگی عاشق حسین بودم وزندگی ام را وقف حسین کردم و هر
موقع که از حسین نامی به میان می آمد بی اختیار به گریه می افتادم و الان هم که در
جبهه هستم صبح را بیاد اباعبدالله شروع می کنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله
به صبح می رسانم. بخدا از همینجا مقبره آقا اباعبدالله الحسین (ع) و حضرت ابوالفضل
العباس (ع) برایم نمایان است و آرزویم این است که آقایم، مولایم امام حسین (ع)
شفاعت ام را بکند و چون بدون شفاعت او نمی توانم پیش دوستان شهیدم بروم و همانطور
که اماممان گفت: تکلیف ما را سیدالشهداءِ معلوم کرده است شاید من بخاطر نداشتن
سواد نتوانم بدین صورت ادبی صحبت کنم ولی از شما عاجزانه می خواهم که امام را تنها
نگذارید و از جبهه ها غافل نشوید که قیامت شما شرمنده و خجل زده اید نزد ائمه
اطهار و معصومین.

قسمتی از وصیتنامه شهید محمدعلی
باقری

ای آفریدگار من این نکته را باید
بگویم که با آنکه عمل من غضب تو را برمی انگیخت ولی به ذات مقدست سوگند هیچگاه جز
مهربانی از تو ندیدم، و به همین جهت مهربانی تو مرا در مقابل گناه شرمنده می ساخت.

معبودا نمی دانم کدام یک از اسماءِت
را ذکر کنم که تو را بیشتر خوش آید، وقتی می گویم که تو با من مهربانی به این دلیل
است که مهربانی تو را در همه حال و در همه جا با خود دیده ام، وقتی میگویم تو
ستارالعیوبی به این دلیل است که می بینم که تو گناهان مرا از تمام بندگانت وحتی
بهترین آنها پوشاندی، وقتی می شنوم که از حکومت تو فرار محال است با خود میگویم که
اگر من جائی را میداشتم که از حکومت تو فرار کنم، هرگز چنین کاری را نمی کردم و
هرگز به چنین جائی نمی رفتم. زیرا تو از همه کس نسبت به من مهربان تری.

معشوقا تو می دانی که از تو شهرت و
نام نمیخواهم، از تو کسی و چیز را نمیخواهم بلکه از تو فقط تو را میخواهم، میخواهم
که با تو باشم در همه حال و در همه جا و برای همین است که اینجا دَم به دَم مولایم
علی «ع» داده وهم صدا با او به تو عرض میکنم، خدایا گیرم که من در آتش غذاب تو صبر
کنم، چگونه در آتش فراق تو صبر کنم.

خدایا تو می دانی که هدفم از نوشتن
وصیت نامه روشن کردن شمعی هر چند کم سو، برای پویندگان این راه جهت تندتر نمودن
گامهایشان در ادامه دادن راه شهیدان است و اِلاّ از نوشتن همین چند خط نیز خودداری
میکردم