سرمقاله

بسم الله الرحمن
الرحيم

مشکلات و گراني
زمينه اي براي يک پيروزي ديگر

با پيروزي انقلاب
اسلامي در ايران،‌تحولات و دگرگوني هاي شگرفي در تمام جهان و منطقه پديدار شد از
جمله در سطح داخلي:دست و چنگال پليد استعمارگران خون آشام  و ايادي کثيف آنان برچيده شد و تلاش گستردهو بي
وقفه اي در رفع استضعاف در همه ي جوانب آن آغاز گرديد که با توجه به ريشه چند ساله
مفاسد و ميراث هاي شوم نظام ستمشاهي طبيعي است هنوز راه زيادي را تا رسيدن به سر
منزل مقصود و تحقق همه جانبه اهداف اسلامي در پيش داريم.بهر حال فعلا در مقام بيان
دستاوردهاي بزرگ و بي شمار انقلاب اسلامي در داخل و خارج نيستيم که دوست و دشمن به
عظمت و گستردگي آنها معترفند و طبيعي است که دوستان اعم از مسلمانان راستين يا ملت
هاي آگاه آنها را مثبت مي شمارند و دشمنان بشريت و اسلام آنها منفي و نادرست مي
پندارند.

در اين ميان
مشکلات فراواني که ميراث نظام ستمشاهي است و مشکلاتي که به طور طبيعي لازمه يک
انقلاب عظيم است به همراه گرفتاري هايي که دشمنان انقلاب ايجاد کرده اند نيز همگي
يکجا بر سر راه نظام اسلامي قرار گرفت که از آنجمله است کمبودها و نارسائي و گراني
متصاعدي که به طور عمده دوش مردم مستضعف را مي فشارد و سخن در اينجا به طور اجمال
درباره شيوه برخورد با اين نوع پديده ها است پس فعلا بحث در اين نيست که آيا مثلا
به طور خاص پديده گراني را دشنان اسلام همچون جنگ بر ما تحميل کرده اند؟ يا اينکه
اين پديده جزئي اجتناب ناپذير از يک روند کلي است که تقريبا تمام کشور هاي جهان را
در بر گرفته است و يا آنکه اين مسئله معلول نارسائيها و عوامل خائن داخلي و ضعف
مديريت ها است و يا آنکه مجموعه اين عوامل و امثال آنها در ايجاد چنين وضعي نقش
دارند که اين بحث جداگانه اي است.بلکه سخن در اين است که آيا تلقي و برخورد ما
نسبت به اين نوع گرفتاريها بايد چگونه باشد؟

در زمينه مورد
نظر، نکات فراواني است که ملت مسلمان و مصمم ايران به آنها توجه کامل دارند ولي
براي آنان که هنوز مکتب و امت اسلام را نشناخته اند و گمان مي کنند با اين مشکلات
مي توانند ملت مسلمان را از پاي در آورند، برخي اين نکات را متذکر مي شويم:

اولا: اسلام هم
دنياي خوب را براي مردم مي خواهد و هم آخرت را ولي نکته اساسي در اينجا است که
دنياي خوب از نظر اسلام دنيائي است که که در خدمت آخرت و در مسير نيل به مسير
جاوداني باشد. پس رفاه دنيا و حتي زندگي آن اگر با عزت و شرافت انساني و سعادت
اخروي تصادم پيدا کند، در دوران امر بين اين دو بايد همه چيز دنيا را و حتي آسايش
رفاه را جسم و جان را فداي آخرت کرد که «مرگ در راه عزت جاودانه از زندگي در ذلت
فساد و سايه ظلم بهتر است.»:« مومن في عز خير من حياة في ذل» (امام حسين عليه السلام)و
زندگي در اين است که بميريم ولي پيروز باشيمو مرگ در اين است که بمانيم ولي مغلوب
و مقهور دشمنان خدا باشيم))الحياة في موتکم قاهرين و الموت في حياتکم مقهورين))(نهج البلاغه)و اين يک
مسئله عقلي است و هر عاقلي تشخيص مي دهد که هميشه بايد مهم را فداي اهم کردو از
باب مثال: اگر امر دائر شود بين از دست دادن تمام ثروت يا از دست دادان يک عضو
بدن، هر انساني مال را به هر اندازه که باشدفداي نگهداري عضو بدنش مي کند و اگر
امر دائر شود بين از دست دادن يک عضو يا مردن،عضو را فداي زنده بودن مي کند و اگر
حفظ دين و سعادت جاودانه متوفق بر دادن جان باشد زندگي فاني را فداي زندگي باقي مي
کند:(( اذا نزلت
نازله فاجعلوا انفسکم دون دينکم))( امام علي عليه السلام) و بديهي است که تمام
مشکلات و ابتلاء ات موجود از جنگ گرفته تا گراني ها عمدتا ناشي از اعمال خصومت
دشمنان اسلام و بشريت استو چناچه در هر لحظه اي ما از اسلام و اصول اسلامي مان دست
برداريم و سر تسليم به جاي خدا در برابر شياطين و بوي‍ه شيطان بزرگ فرود آوريم بي
گمان عمده اين مشکلات ظاهري زائل مي شود و تحريم ها، کارشکنيها، حصارها و …
برداشته و سيل مواد مصرفي، وامها! کمکهاي بلا عوض! و انسان دوستانه!! همراه با
کارشناسان و مستشاران گوناگون سرازير مي شود و ايران دوباره همچون گورستان مرده
هاي متحرک و خاک مذلت بر سر به جزيره ثبات! تبديل و تمدن بزرگ! براي يک زندگي
حيواني دروازه اش را مي گشايد ولي (( هيهات منا الذله و المنية ولا الدنية و …))

ثانيا: مشکلات و سختيها گرچه به ظاهر
پديده هاي ناخوشايندي است ولي هيچ مرتبه از کمال نيست که تواه با مشکلات نباشد و
رسيدن به کمال بدون عبور از لابلاي سختيها ميسور نيست و حتي در مورد کمالات نازل
يا موهوم دنيوي اين قانون کلي صادق است. از کشاورزي که مي خواهد به محصول خوب دست
يابدتا ملتي که ميخواهد به استقلال و خودکفايي برسد:نابرده رنج گنج ميسر نمي شود.
و به عنوان مثال مروري گذرا بر تاريخ اروپاي معاصر بوي‍‍ژه در طي جنگ هاي اول دوم
جهاني و خسارات و سختيها و قحطيها و… و مقاومتها يي که موجوديت آنها را حفظ و
موجب آبديدگي و جهش در جهت اهداف دنيوي آنها شد گواهي براين واقعيت است.

ولي اين مسئله بر اساس جهان بيني
الهي اسلام و اهداف دير پاي آن از عمق و محتواي بالاتري نيز برخوردار است و اصولا
گرفتاريها و بردباري و شکيبايي در برخورد با آنها به عنوان يک ضرورت اجتناب ناپذير
در راستاي تکامل معنوي و ساختن و پرداختن انسانها در رسيدن به سعادت جاوداني مطرح
است.

در اين رابطه گذشته از آيات بسياري
که در قرآن کريم آمده است:(( لبنلونکم بشي… و بشر الصابرين)) روايات فراواني نيز
وارد شده که فقط دز 30 حديث در اصول کافي تحت عنوان (( شدة ابتلاء المومن)) ذکر
شده است و از آن جمله است از امام صادق (ع):(( ما احب الله قوما الا ابتلا هم)) که
در اين روايت هم ضرورت ابتلاء بيان شده و هم اين که جامعه نيز بسان فرد مورد
ابتلاء قرار مي گيرد و نکته جالب آن که ابتلاء را نشانه محبت خدا دانسته است ((
البلاؤ للولاء))

پس اگر ملت ايران با تمسک قطعي به
اسلام و عظم جزم در پياده کردن حکومت الهي در جمهوري اسلامي ،مواجه با مشکلات و
سختيها گرديده دور از توقع آنها نيست و روايان فوق بيانگر حقانيتو محبوبيت آنها در
پيشگاه خداوند استو هرچه اين سختيها افزونتر شود به درستي راه و هدفشان مطمئن تر و
بر ادامه آن راسختر مي شوند که:((انما المومن بمنزلة کفة الميزان کلما زيد في
ايمانه زيد في بلائه)) (امام صادق عليه السلام کافي 2/254) مومن به منزله کفه
ترازو است که هر چه بر ايمانش افزوده شود ابتلاء اش زيادتر گردد:

و در مقابل آن:(( من سخف دينهو ضعف
عمله قل بلائه))(اميرالمونين«ع»/اصول کافي) کسي که وزنه دينش سبک و عملش ضعيف باشد
ابتلاءش کمتر است!و به طور خاص  در مورد
تنگدستي از امام صادق چنين نقل شده:(( کلما ازدادالعبد ايمانا ازداد ضيقا في
معيشته)) (کافي/2/261)هرچه ايمان بنده خدا افزوني گيرد تنگدستي اش در زندگي
افزونتر است.

ثالثا: منظور از صبر بر گرفتاريها و
سختيها بويژه گرفتاري هايي که به خاطر پيمودن راه خدا از سوي دشمنان خدا ايجاد مي
شود مانند جنگ و محاصره اقتصادي و گراني و احتکار، اين است که جامعه اسلامي نبايد
زير  فشار اين ابتلائات احساس شکست کند و
تسليم دشمن شود چرا که هدف دشمن همين است بلکه بايد با مقاومت و پايداري از تمام
سختيها به جاي اهرم فشار و شکست به عنوان عاملي در جهت رسيدن به کمالات مادي و
معنوي استفاده کند زيرا که اين فشارها بهترين زمينه است براي زدودن رسوبات فرهنگ
منحط دوران گذشته مانند ترس،وابستگي،مصرف گرائي،تنبلي وگريز از کار و مسئوليت و
…و به دست آوردن شجاعت،استقلال،عزت،صرفه جويي،توليد،خودکفائي و جديت در کار و
انجام مسئوليت و بالاخره ثواب اخروي و … و بديهي است که با تحقق چنين اموري ،
بزرگترين گامها رل در جهت عزت و سربلندي و تکامل مادي و معنوي برداشته ايم و ديگر
صادرات نفتي و وادرات مواد غذايي! رگ حياتي ما نخواهد بود و راه نفوذ را بر دشمنان
اسلام بسته و آنها را از  دست درازي به
استقلال و منابع خود مايوس خواهيم کرد.

و سخن آخر اين که در عين استقبال از
سختيها و استفاده مثبت از آنها، نقاط ضعف و ايادي مرموز دشمن را در صحنه داخلي نيز
بايد شناسايي و چاره کنيم و عواملي که از پشت به جامعه اسلامي خنجر مي زنند و با
اتحکار و ايجاد بازار سياه همواره با((هل من مزيد))جيبهاي جهمني شان را هر روز
پرتر کردند و همچون زالو خون مردم مستضعف را مي مکند و دشمن را اينگونه ياري مي
کنند با همکاري امت حزب الله و برنامه ريزي صحيح دولت خدمتگزار وبوسيله ديتگاه
قضايي بدون شعار  بلکه با عمل قاطعانه دست
پليدشان را براي هميشه قطع مي نمائيم که کمبود و گراني اگر  براي همه باشد قابل تحمل است ولي وجود چنين
عناصر ناپاک و ميکربهاي مسري و کشنده اي که غرق در اسراف و تبذير هستند و با اعمال
و چهره هاي ضداسلامي شان دلهاي پاک امت شهيدپرور را جريحه دار مي کنند بهيچ وجه
قابل تحمل نيستند و هر چه زودتر بايد پيکر جامعه اسلامي را از لوث وجود آنان پاک
کرد. انشاءالله. والسلام

رحيميان  29/2/66