معاد

معاد

قسمت نهم

آيه الله حسين نوري

نخستين منزل

1ــ مرگ يك امر
حتمي است.

2ــ صحنه عوض مي
شود و پرده ها بركنار مي رود.

براي شناخت كامل
«معاد» طرح مباحث متعددي لازم است زيرا اين سفر طولاني و بسيار با اهميتي كه سير
به سوي خداوند و حركت به طرف صحنه اي است كه خداي «احكم الحاكمين» در آن جا حاكم
خواهد بود و عزيمت به سوي مقصدي است كه جهان ابدي و جاويد است داراي منازل و مراحل
متعددي است كه بايد آنها، منزل به منزل بلكه در صورت امكان گام به گام مورد بحث و
بررسي قرار بگيرد تا شناخت بهتر حاصل گردد.

 

نخستين منزل

نخستين منزل «معاد»
مرگ است مرگ در حقيقت دروازه اي است كه با عبور از آن انسان وارد عالم ديگر مي
گردد كه «عالم برزخ» ــ يعني: عالمي كه فاصله ميان مرگ و روز قيامت است ــ ناميده
مي شود و يا پلي است كه دنيا را به آخرت متصل مي گرداند.

بايد توجه  داشت كه بر اساس دلائل عقلي و نقلي كه قسمتي از
آنها را در ضمن اقامه برهان براي اثبات معاد ذكر كرديم «مرگ» به معناي از كار
افتادن حسّ و حركت بدن انسان يا از بين رفتن زندگي انسان نيست بلكه «مرگ» تحوّل و
تطوّر است «مرگ» غروب از يك نشأه و طلوع در نشأء ديگر است «مرگ» از دست دادن يك
حالت و به دست آوردن حالت ديگر است و بر اساس همين تفسير است كه ديدگاه الهيين و
ماديين فرق مي كند و تفاوت جهان بيني الهي با جهان بيني مادي روشن مي گردد.

و اين كه ما هميشه
به حقانيت مرگ شهادت مي دهيم و عبارت «اَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ‌ حَقّ» را يكي از
شعارهاي معارف اعتقادي خود قلمداد مي كنيم بر پايه همين تفسير است و اين مطلب يكي
از پايه هاي مهم مباحث معاد است.

در رابطه با مساله
مرگ بر اساس آيات قرآني و احاديث بسياري كه از اهل بيت سلام الله عليهم وارد
گرديده است مطالب بسياري وجود دارد كه لازم است با توفيق خداوند متعال آنها را
مورد توجه قرار بدهيم:

 

1ــ مرگ يك امر
حتمي است

يكي از مطالبي كه
در رابطه با مرگ بايد به آن توجه كنيم اين است كه مرگ براي انسان ها يك امر حتمي و
مسلم است كه با قلم تقدير خداوندي بر همگان نوشته شده است.

قرآن كريم مي
فرمايد: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمْ الْمَوت وَ ما نَحْنُ بَمَسْبُوقينَ»[1] يعني ما مرگ را
ميان شما مقدر ساخته ايم و هيچ كس بر قدرت ما غلبه نخواهد كرد.

حضرت اميرمومنان
(ع) مي فرمايد:

«فَلَوْ اَنَّ
اَحَداً يَجِدُ اِلَي الْبَقاءِ سُلّماً اَو اِلي دَفْع الْمَوتِ سَبيلاً لَكانَ
ذلك سُلَيْكانَ بنَ داوُدَ الذَّي سُخِرَ لَهُ مُلْكُ الجنَ وَ الْأنْس مَعَ
النُّبُوَّةِ وَ عَظيمِ الزُّلْفَةَ فَلَمَّا اسْتَوْفي طُعْمَته وَ اسْتَكْمَل
مُدَّتَهُ رَمَتْهُ قِسيُّ الْفَناءِ بِنَبال الْمَوتِ».[2]

اگر كسي در دنيا
نردباني براي باقي ماندن يا راهي براي جلوگيري از مرگ پيدا مي كرد آن كس شايسته
بود كه حضرت سليمان (ع) فرزد حضرت داود (ع) باشد زيرا سلطنت جن و انس براي او
فراهم گرديده بود به علاوه داراي مقام پيغمبري و موقعيت عظيم بود ولي همين قدر كه
روزي مقدر خود را در دنيا به پايان رساند و مدت زندگي خود را به سر برد كمان فنا و
نيستي (از اين جهان) با تبر مرگ او را از پاي در آورد و به زندگي اين جهانش پايان
بخشيد».

البته اين مرگ نيز
بر حسب تقدير خداوندي مقدمه قيامت و جزاي اعمال است.

در قرآن مجيد در 3
مورد اين عبارت ذكر شده است:

«كُلَّ نَفْسٍ
ذائقَةُ الْمَوْتِ» هر فردي از انسان بالأخره طعم مرگ را خواهد چشيد.

ولي در هر مورد پس
از ذكر آن، عبارتي كه مرگ را با معاد مرتبط مي ــ

سازد را ذكر نموده
است.

در سوره آل عمران
فرمود: « كُلَّ نَفْسٍ ذائقَةُ الْمَوْتِ وَ اِنَّما تُوَفّونَ اُجُورَكُمْ يَوْمَ
الْقيمَة»[3].

يعني هر فردي از
انسان طعم مرگ را خواهد چشيد و شما انسان ها مزدهاي اعمال خود را در روز قيامت باز
خواهيد يافت.

در سوره انبياء
ابتداءاً فرموده است: «وَ ما جَعَلنا لِبَشَرٍ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌ الْخُلْدَ اَفَاِنْ
مِتَّ فَهُمُ الْخالِدونَََ».

يعني: براي هيچ
بشري پيش از تو (اي پيغمبر) زندگي جاويد در دنيا قرار نداده ايم آيا اگر تو بميري
اينها بعد از تو هميشه زنده خواهند بود و زندگي جاويد خواهند يافت؟ از آن پس
فرمود: « كُلَّ نَفْسٍ ذائقَةُ الْمَوْتِ وَ تَبْلُؤَكُمْ بِالشَرِّ وَ الْخَيْرِ
فِتْنَة وَ اِلَيْنا تُزْجَعُونَ».[4]

يعني هر فردي چشنده
مرگ است و شما را به وسيله پيش آمدها رنج ها و مصيبت ها و نعمت ها و وظائف و
تكاليفي كه در برابر آنها داريد امتحان مي كنيم و پس از آن به سوي ما باز مي
گرديد.

علامه طباطبائي
رضوان الله عليه در اين مورد در تفسير الميزان مي گويد:

اين عبارت اشاره
است به اينكه مرگ براي هر انسان زنده حتمي است زيرا زندگي هر انسان براساس اين آيه
زندگي امتحاني است و روشن است كه امتحان و آزمايش همواره مقدمه است و چيزي كه جنبه
مقدمي دارد هرگز هميشگي نمي تواند باشد و امتحان مقدمه است براي نتيجه اي كه در
نظر گرفته شده است و نتيجه اين امتحان بازگشت به سوي خدا و باز يافتن و به دست
آوردن جزاي اعمال است.[5]

در سوره عنكبوت نيز
مي فرمايد: « كُلَّ نَفْسٍ ذائقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ اِلَيْنا تُزْجَعُونَ»[6]، يعني: «هر
انساني طعم مرگ را خواهيد چشيد و همه شما به سوي ما باز مي گرديد».

 

2ـ‌ـ صحنه عوض مي
شود و پرده ها بر كنار مي رود

به محض اينكه مرگ
انسان تحقق يافت و او از اين دروازه عبور كرد و گام در جهان ديگر نهاد و چشم بر
صحنه آن جهان گشود بسياري از رسوم و جريان هائي كه در دنيا تحقق داشت از بين مي
رود:

در اين دنيا انسان
ها در زندگي خود معمولا با دو نوع از موجودات ارتباط بيشتر دارند.

1ــ اشياء

اشيائي از قبيل
اموال: زينت ها و زخارف اين جهان مقام ها و منصب ها كه انسان به وسيله آنها به
اهداف خود نائل مي گردد و از آن ها استفاده مي كند.

2ــ اشخاص

اشخاصي از قبيل زن
و فرزند و خويشاوند و رفيق و مصاحب و رئيس و فرمانبردار و زيردست كه انسان به
وسيله ارتباط با آنها زندگي مي كند و به زندگي خود رنگ و رونق مي بخشد.

اما به مجرد اين كه
مي ميرد ارتباط او با اين دو نوع از موجودات قطع مي شود و به جهاني گام مي گذارد
كه اين رابطه ها در آن جا وجود ندارد.

قرآن كريم اين
موضوع را با اين عبارت بيان فرموده است:

«لَقَدْ جِئْتُمونا
فُرادي كَما خشلَقْناكُم اَوّشلَ مَرّشةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ
ظُهُرِكُمْ وَ ما نَري مَعَكُمْ شُفَعائكُمْ وَ الذَّينَ زَغَمْتُمْ اِنَّهُمْ
فيكُمْ شُرَماءُ لَقدْ تَقَطَّعَ بيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ
تَزُعَمُونَ».[7]

يعني شما تنها و
جدا از همه چيز همان طور كه شما را در آغاز آفريديم به سوي ما آمديد و آن چه را كه
در دنيا به شما داده بوديم همه را پشت سر گذاشتيد و آن شفيعاني كه در زندگي خود
آنان را شريك خويش مي پنداشتيد را همراه شما نمي بينيم و ميان شما و آنها ارتباط
قطع شده است و آن چه را كه گمان مي كرديد به شما كمك خواهند كرد از دستتان خارج
گرديده است.

كه در اين آيه
مباركه عترت «و تركتم ما خوّلناكم» اشاره به نوع اوّل «و ما نري معكم شفعائكم»
اشاره به نوع دوم از موجوداتي است كه ذكر گرديد.

حضرت امير مؤمنان
(ع) فرمودند: مال و فرزند و عمل انسان در آخرين روز از زندگي دنيا و نخستين روز از
زندگي آخرت او، در برابر ديدگانش مجسم مي گردد.

انسان در اين حال
نخست روي به مال خود مي آورد و به آن مي گويد قسم به خداوند كه من نسبت به تو حرص
فراواني داشتم، تو امروز نسبت به من چه كاري را انجام مي دهي؟ مال در پاسخ مي
گويد: «كفن خود را از من بردار» از آن پس روي به فرزندان خود مي كند و به آنان مي
گويد من شما را بسيار دوست مي داشتم و از شما حمايت مي كردم و پشتيبان شما بودم.
شما امروز نسبت به من چه كاري را انجام مي دهيد؟

آنها در جواب مي
گويند: تو را تا لب گور همراهي مي كنيم و به خاكت مي سپاريم.

از آن پس روي به
عمل خود مي آورد و مي گويد سوگند به خدا كه من براي تو اهميت زيادي قائل نبودم و
تو بر من گارن و سنگين بودي و در عين حال امروز چه نقشي را ايفا مي كني؟

عمل انسان در پاسخ
مي گويد: من در خانه قبر همراه تو هستم و هم چنين تا روز محشر با تو همراهم تا مرا
با تو به پيشگاه پروردگار عرضه بدارند».[8]

توانگري نه به
مالست نزد اهل كمال

كه مال تا لب گور
است و بعد از آن كمال

از طرف ديگر پس از
مرگ پرده ها بالا مي رود و درك و فهم و هوش انسان افزايش مي يابد و بسياري از
حقايق را كه در زندگي از ديده و درك او پنهان بود مي بيند و اين عبارت كه از حضرت
رسول اكرم (ص) نقل گرديده است كه فرموده اند: «النّاسُ نِيامٌ فَاِذا ماتُوا
اِنتَبَهُوا» يعني: مردم تا در اين دنيا زنده هستند در خواب به سر مي برند و
هنگامي كه مي ميرند بيدار مي شوند بر همين مطلب دلالت دارد. در جنگ بدر عده اي از
مشاهير قريش كه از دشمنان سرسخت پيغمبر اسلام (ص) بودند و همواره نقشه هائي را
براي جلوگيري از پيشرفت اسلام طرح مي كردند و براي تضعيف اسلام و خاموش نمودن چراغ
هدايت توطئه ها مي چيدند جمع شدند و با ساز و برگ و تجهيزات به طرف مدينه آمده و
اين جنگ را عليه پيغمبر عزيز اسلام (ص) و مسلمانان تشكيل دادند و سرانجام در اين
جنگ مغلوب گرديدند و تعداد 70 نفر از آنها مانند «ابوجهل» و «عتبه» و «شيبه» به
دست جهادگران بزرگ اسلام كشته شدند به دستور پيغمبر اكرم (ص) اجساد آنها را در
ميان چاهي ريختند پيغمبر (ص) از آن پس به كنار چاه آمده آنها را صدا كرد و با آنها
اين چنين سخن گفت:

شما با پيغمبر خدا
همسايه بوديد ولي در عين حال او را مورد اذيت و آزار قرار داديد تا اينكه وي را از
شهر مكه اخراج كرديد و بعد از آن اجتماع كرده عليه او اين جنگ را به راه انداختيد
اكنون من وعده خداوند را درباره خود درست يافتم آيا شما هم وعده خدا را درست
يافتيد؟ (خداوند به من وعده نصرت و غلبه بر شما را داده بود) در اين حال تعدادي از
همراهان پيغمبر (ص) گفتند يا رسول الله اينها مرده اند و تو چگونه با مردگان سخن
مي گوئي حضرتش در پاسخ فرمودند « انّهم اسمع منكم» آن ها بهتر از شما مي شنوند[9] و بالاخره اين
مطلب كه پس از تحقق مرگ فهم و درك انسان قدرت بيشتري پيدا مي كند و در شعاع ديد و
درك انسانها وسعت بيشتري پديد مي آيد مطلبي است كه از احاديث بسياري به دست مي
آيد.

ادامه دارد

 



1ـ سوره واقعه،‌
آيه 60.