همراه با امام به سوي حج پايگاه انقلاب جهاني اسلام

همراه با امام به
سوي حج

پايگاه انقلاب
جهاني اسلام

حجة الاسلام و
المسلمين موسوي خوئيني ها

ابزار تفرقه

يك ـ ملي گرائي، دو
ـ اختلافات مذهبي.

ملي گرائي

«از مسائلي كه
طراحان براي ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن به پا
خاسته اند قوميت و مليت است…».

21/6/59

مليت و ملي گرائي
از ديرباز در ميان كشورهاي مختلف طرفداران فراواني داشته است و خصوصا در ميان
اقوام و طوائفي كه زندگي و روابط اجتماعي آنان را به يك تفكر مكتبي منسجم و
ايدئولوژي مشخص تنظيم نمي كند تعصبات ملي جاذبه فراوان تري دارد و به ميزان رشد
فرهنگي و سياسي انسانها و به ميزان وسعت نگرش جوامع و عمق جهان بيني آنها ملي
گرايانه كاربرد كمتري داد و در ميان پيروان مذاهبي كه براي مذهب مورد قبول خود
رسالتي جهاني قائلند و اصول مذهب خود را جهان شمول مي دانند، ملي گرائي يك ضد ارزش
تلقي مي شود و اكنون با قطع نظر از اين كه ملي گرائي ضد ارزش هست يا نه، بايد
اعتراف نمود كه قدرتهاي سلطه گرــ كه هميشه از ابزار تفرقه براي تحكيم حكومت خود
استفاده برده اند ملي گرائي را به مثابه يكي از كارآمدترين ابزار خود انتخاب نموده
و در اين راه تلاش فراواني نيز كرده اند و از اين رهگذر ملتهاي مختلف را نسبت به
سرنوشت يكديگر بي تفاوت ساخته اند و حتي وادار به صف آرائي در برابر هم نموده اند
و در اين راه حتي در ميان يك ملت و افراد يك كشور اقوام مختلف را به بهانه هاي
اختلاف در زبان و آداب و رسوم و فرهنگ و حتي فاصله هاي جغرافيائي به كينه توزي با
يكديگر برانگيخته اند و از زبان هر يك مطالبي در توهين و تحقير ديگري ساخته و رائج
نموده اند. امام ملي گرائي را در حد محبت نسبت به وطن دوستي نسبت به اهل وطن، حفظ
حدود كشور و به هم پيوستگي در دفاع از تهاجم دشمن همه اينها را مي پذيرند و نفي نمي
كنند وليكن:

«ملي گرائي در
مقابل ملتهاي مسلمان ديگر مسئله ديگري است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبي اكرم
(ص) برخلاف آن است و آن ملي گرائي كه به دشمني بين مسلمين و شكاف در صفوف مومنين
منجر مي شود برخلاف اسلام و مصلحت مسلمين و از حيله هاي اجانب است كه از اسلام و
گسترش آن رنج مي برند».

21/6/59

 

قرآن كريم همه مردم
را از هر قوم و طائفه و قبيله و ملتي مورد خطاب قرار داده و همه را يكسان به اسلام
دعوت نموده است و سپس همه پيروان خود را از هر ملتي در برابر هم مسئول مي داند و
دفاع از حقوق مستضعفان را تا سرحدّ جنگ با پايمال كنندگان اين حقوق بدون توجه به
مليت مظلوم و يا ظالم وظيفه همه پيروان اسلام مي داند و سستي كنندگان در اين مهم
را مستحق توبيخ مي شناسد:

«ما لكم لا تقاتلون
في سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا
من هذه القرية الظالم اهلها» و تمامي آياتي از قرآن كريم كه تكاليفي را بر عهده
مسلمانان نسبت به يكديگر قرار داده است بدون توجه به مليت آنان مكلف ساخته است و
نيز پيامبر اسلام و خلفاء آن حضرت رهبري كل مسلمانان را بر عهده دارند و رهبري
واحد براي همه مسلمانان خود به مفهوم نفي ملي گرائي است زيرا همه مسلمين تحت يك
فرمان و براي يك هدف حركت مي كنند و ملي گرائي در مضمون خود تفرقه و جدائي از
يكديگر را حتي در رهبري پذيرفته است و دشمنان ملتها نيز براي تسلط بر آنها از اين
عامل حداكثر استفاده را نموده اند.

 

اختلافات مذهبي

«از ملّي گرائي خطرناكتر
و غم انگيزتر ايجاد اختلاف بين اهل سنت و جماعت با شيعيان است و القاء تبليغات
فتنه انگيز و دشمني ساز بين برادران اسلامي است…».

دشمنان ملتهاي
مسلمان كه دريافتند با توجه به تعاليم اسلام ملي گرائي رنگ و روئي ندارد و كاربرد
لازم براي ايجاد تفرقه را از دست داده است، به توطئه ديگري دست زدند كه خطرناكتر
از اوّلي بود؛ خطرناكتر از آن جهت كه اسلام و اصول مترقي آن توانست ملي گرائي و
تنگ نظريهاي ناشي از آن را از ميان بردارد. اصول جهاني اسلام به مسلمانان آموخت كه
ملي گرائي زنداني شدن در حصار تنگي است كه در خور شان انسان جهاني با رسالتي به
وسعت سراسر تاريخ نيست. انسان مسلمان با باورهاي ديني ملي گرائي را به طور طبيعي و
منطقي نفي مي كند، از اين رو دشمن به مبارزه، با آن برخاست و اعتقادات گروههاي
مختلف اسلامي را وسيله اي براي تفرقه و رودروئي قرار داد تفاوت هاي اعتقادي در
اسلام با توجه به ميدان وسيعي كه تعاليم آن براي انديشه قائل است و آزادي در تفكر
را ارزش انساني مي شمارد، امري طبيعي است و ليكن اين تفاوتهاي اعتقادي را وسيله
براي اختلاف و تفرقه وصف آرائي در برابر هم قرار دادن جنايتي است كه به دست
قدرتمندان انجام شده است، اسلامي كه ما بين خود و ساير اديان امكان وحدت مي بيند و
از آنان دعوت مي كند كه: «تعالوا الي كلمة سواء بيننا و بينكم الاّ نعبد الا
الله…» بسيار غم انگيز است كه در ميان پيروان خود شاهد اختلاف و تفرقه باشد.

«طرح اختلاف بين
مذاهب اسلامي از جناياتي است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود
مي برند و عمّال از خدا بي خبر آنان از آن جمله وعّاظ السلاطين كه از سلاطين جور
سياه روي ترند ريخته شده و هر روز بر آن دامن مي زنند و گريبان چاك مي كنند و در
هر مقطع به اميد آن كه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند طرحي براي
ايجاد اختلاف عرضه مي دارند…».

15/6/60

در شرائطي كه
قدرتهاي بزرگ استكباري در پي برچيدن اساس اسلام و مسخ اصول آن هستند آيا اختلاف
بين مذاهب مختلفه اسلامي بر سر هر مسئله اي كه باشد و به هر اندازه مهم، جز يك
پديده شيطاني است كه مسلمين را از دشمن مشترك غافل مي كند و او را به حال خود رها
يم سازد؟ اختلافي كه هر يك از دو طائفه بزرگ ديگري را تضعيف كند و حتي اسرائيل را
بر بردار مسلمانش ترجيح دهد آن يكي از اين كه اسرائيل برادر سني اش را مي كشد
خوشحال شود و آن ديگري از اينكه شيعيان قتل عام مي شوند مسرور باشد!! و عجبا كه
دشمن با دست مزدورانش در ايام حج به اين پديده شيطاني دامن مي زند؛ مراسمي كه براي
اتحاد و اتفاق است؛ مراسمي كه همه مسلمانان با هر مذهب و اعتقادي در يك زمان بايد
در آن مواقف كريمه اجتماع كنند و اين عبادت بزرگ را انجام دهند و اين خود بهترين
دليل است كه بايد اختلافات مذهبي كنار گذاشته شود و هرگز مانع اتحاد مسلمين عليه
دشمن مشترك نباشد.

«در مراسم حج ممكن
است اشخاصي از قبيل ملاهاي وابسته به خود را وادار كنند كه اختلاف بين شيعه و سني
ايجاد كنند و آن قدر به اين پديده شيطاني دامن زنند كه بعضي ساده دلان باور كنند و
موجب تفرقه و فساد شوند برادران و خواهران هر دو فرقه بايد هوشيار باشند و بدانند
كه اين كوردلان جيره خوار با اسم اسلام و قرآن مجيد و سنت پيامبر مي خواهند اسلام
و قرآن و سنت را از بين مسلمين برچينند يا لااقل به انحراف كشانند. برادران و خواهران
بايد بدانند كه آمريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمنند چرا كه اسلام و كتاب و سنت
را خار راه خود و مانع از چپاولگري شان مي دانند».

 

اختلافات گروهي و
خط بازي ها

يكي از آفتهاي همه
انقلابات كه تا مرز تهديد موجوديت اساس انقلاب و اصول اهداف آن خطرناك است، اختلافاتي
است كه پس از پيروزي مقطعي انقلاب ما بين طرفداران آن و حتي هدايتگران انقلاب پديد
مي آيد. اختلاف بر سر شيوه هاي اجرائي اهداف انقلاب؛ اختلاف بر سر تفسير رخي از
اصول اعلام شده انقلاب؛ اختلاف بر سر چگونگي تثبيت و تداوم انقلاب و اختلاف بر سر
هر مسئله اي كه هر كسي و يا هر گروهي مدعي است كه تنها او انقلاب را مي فهمد و
تنها او مي داند كه چگونه بايد آن را حفظ كرد و مدعي است كه ديگران با شيوه هاي
خود، با تفسيرهاي خود، با تحليل هاي خود و بالاخره با برداشت هاي خود، انقلاب را
به بيراهه كشانده نابودش مي سازند و از همين جا است كه براي هر يك كوبيدن ديگري و
ديگران، مشروع و حلال مي شود! بدنام نمودن و از صحنه بيرون راندن مخالفان، هر كه و
هر گروهي باشد حتي هم رزمان ديروز، حتي هم آنان كه كبودي تازيانه طاغوت و دشمن
مشترك و دشمن اساس و اصل انقلاب هنوز بر گرده آنان باقي است و دردناكتر آن كه
اختلاف اين همسنگران ديروزي مجال گستاخي به كساني مي دهد كه تا همين ديروز و حتي
تا پايان روز و تا لحظه سقوط طاغوت و حتي پس از آن هنوز جرات نزديك شدن به صحنه
درگيري و مبارزه را نداشتند كه مبادا انقلاب سقوط كند و طاغوت برگردد، مجال مي دهد
تا در پشت سر يك يا چند چهره انقلابي ديروز سنگر بگيرند و انقلابي تر از هر
انقلابي اي مدعي حراست از انقلاب و دستاوردهاي آنان شوند و به ياران اصلي انقلاب
حمله نموده بدنام سازند تا از صحنه خارج نمايند تا شايد جائي براي خود باز كنند!!
و چه اشتباه بزرگي مرتكب مي شوند آنان كه اين نامردمي ها را به حساب حمايت از خود
و از خط خود مي پذيرند و به اينان به مثابه ياران راه دلخوش مي دارند.

در اين جا سخن بر
سر اين نيست كه اين ادّعاها و يا اين اعتقادها همه بيجا و بر باطل است، نه هرگز! و
چه بسا و شايد هم برخي از اين شيوه ها و برداشتها و تحليل ها و تفسيرها صحيح باشد
و حتي صحيح و حق مطلق و ادعاها و اعتقادها و درك ديگران همه بر باطل باشد؛ اما
اوّلاً: ــ چه كسي حق دارد كه نسبت به انديشه هاي خود و افكار ديگران اين گونه
قضاوت كند چه كسي؟! و جز در ميان ياران و اصحاب پيامبر تنا يك نفر و آن هم امام
معصوم چه كسي مي تواند اين چنين ادعائي داشته باشد؟ و اما آيا آن هم كه چنين حقي
داشت آيا اجازه داد كه بر سر اختلاف در مواضع اصولي و خدشه ناپذيرش، حركت انقلاب
متوقف شود و به آن نامرد فرصت طلب مسلمان نماي روزگار خود پاسخي دندان شكن داد و
دست رد به سينه نامحرمش زد، و از اين برخورد اصولي بايد همه انقلابيون تارخي درس
بگيرند و پند بياموزند كه چگونه اصيل ترين عنصر انقلابي و نزديكترين يار رهبر با
همه اطميناني كه به درستي راه خود داشت اما اجازه نداد نه خود و نه يارانش و نه
فرصت طلبهاي چهره عوض كرده، از نام او و راه او عليه ديگران خط و نشان بكشند و چه
آموزنده است اين قطعه از تاريخ اسلام كه چه كسي بيش از همه به فكر انقلاب و سرنوشت
آينده انقلاب بود.

اينجاست كه بايد
نسبت به اختلاف و تفرقه افكني به بهانه حفظ اصول انقلاب ــ از ناحيه هر كس و هر
گروهي كه باشدــ بدبين بود و از آن اجتناب نمود و اختلاف را پديده شيطاني دانست كه
از هواي نفس و خواهش هاي نفساني پنهان شده تغذيه مي شود؛ هواهائي كه در دوران
انقلاب و در فراز و نشيبهاي آن، مورد غفلت عنصر انقلابي بوده است و لذت مبارزه با
دشمن و شيريني مقاومت در برابر ستم، اين هواها و خواهش ها را ارضاء مي كرده است و
اكنون كه طاغوت رفته و اين هواها ماده است، طاغوت رفته و لذت اشباع كننده سرافرازي
مبارزه و مبارز بودن و اكنون بايد طاغوت ديگري پيدا كرد و حتي اگر پيدا نشد از
همراهان بايد اين طاغوت را ساخت!! و با آن به جدال برخاست!! و چه عبرت انگيز است
تاريخ انقلاب ها و باز بر مي گرديم به كلام امام كه:

«در مراسم حج ممكن
است اشخاصي از قبيل ملاهاي وابسته به خود را وادار كنند كه اختلاف بين شيعه و سني
ايجاد كنند و آن قدر به اين پديده شيطاني دامن زنند كه بعضي ساده دلان باور كنند و
موجب تفرقه و فساد شوند…».

آري! حتي اختلاف
بين شيعه و سني كه در تشيع سخني بسيار متين و مستدل داريم، سخني جذاب حتي براي
امروز و براي جهان معاصر، يك نظريه انقلابي در مسئله رهبري خصوصا قابل عرضه در
جهان معاصر و براي انقلابيون زمان؛ اما با همه اين حقانيت و اصالت باز هم اگر به
همين بهانه، ايجاد اختلاف شود قطعا يك پديده شيطاني است. آخر چطور ممكن است يك
پديده شيطاني نباشد كه كاروانيان در بين راه به جدال برخيزند و راهزنان به كاروان
بتازند و هر آن چه هست به غارت ببرند و آن گاه كه يك نفر و يا يك گروه از كاروان
از اين جدال پيروز به در آمد و همه رقيبان را از صحنه خارج ساخت نه اصولي بر جاي
مانده باشد و نه انقلابي و نه اسلامي! آيا اين اختلاف يك پديده شيطاني نيست؟
اينجاست كه امام امت اختلاف را با هر رنگ و بوئي كه باشد چه در داخل كشور و چه در
جهان اسلام محكوم مي كند و بيش از هر چيزي و هر واجبي، بر وحدت تاكيد و توصيه و
سفارش مي نمايد كه:

«هان اي قطره هاي
جدا از اقيانوس قرآن و اسلام به خود آئيد و به اين اقيانوس الهي متصل شويد و …»،
(ص 155).

«هان اي مسلمانان
جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و
مقدرات خود دفاع كنيد…».

15/6/60

وظيفه علماء و خطبا
و نويسندگان

در ضمن بيان و
معرفي چهره اختلاف آفرينان و تفرقه افكنان، روشن شد كه تلاش سنگيني در جريان است
تا وحدتي ايجاد نشود و هميشه هم چنان آتش اختلاف شعله ور باشد و اين تلاش سنگين
متقابلا جهادي مستمر و اصولي و عميق را طلب مي كند، معركه اي است كه براي مقابله
با دشمن، نيروهاي ويژه اي را مي خواند و مي خواهد نيروهاي كار آزموده اي كه توان
مقابله با اختلافات مذهبي را داشته باشند، نيروهاي آموزش ديده اي كه نه تنها خود
در دام لجنزار ملي گرائي غوطه ور نشوند و نه تنها در تارهاي عنكبوتي پديده شيطاني
اختلافات مذهبي گرفتار نيابند و نه تنها شكوه زيبائي كاخ هاي سلاطين و طمطراق
دربارها آنان را مسحور و مسخر خود نسازد بلكه با بصيرت و شجاعت و درايت لازم بر
همه اين شيطنتها و شياطين بشورند و پرده هاي ريا و تزوير آنان را پاره كنند و مردم
و ملتها را بيدار سازند و گرفتاريها و بدبختي هاي ناشي از تفرقه و اختلافات را به
آنان گوشزد نمايند و از ظلمات شرك و كفر كه اوج نقطه اختلاف و تفرقه است خارج كنند
و در نورانيّت توحيد كه شعار همه موّحدان است وارد سازند و اين مهم ساخته نيست جز
از علماء و دانشمندان كه از صدر اسلام تا كنون پرچمدار اتحاد بوده اند، علماء
ربّاني كه هميشه در برابر دربارها و آخوندهاي درباري قيام كرده و بسياري نيز بر سر
اين تكليف الهي جان باخته اند.

«عقلا و علماي
اسلام از صدر اسلام تا كنون كوشش كردند تا اين كه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و
همه بر غير مسلمين يدِ واحد باشند… و علماي بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته
و كوشش كرده اند به اين كه مسلمين را تحت لواي اسلام، به وحدت و يگانگي دعوت
كنند».

(از بيانات امام در
16/8/59)

اين جهاد مقدس عليه
چهره هاي «زور» و «تزوير» از يك عالم هر چند مجاهد و فداكار به تنهائي ساخته نيست
و از علماء مجاهد و بيدار يك كشور حتي كارساز نيست هر چند كه هر قيامي براي خدا از
يك يا دو نفر آغاز شده است ليكن در اجتماع حج اين فرصت طلائي!!! (نه تعبيري
زرپرستانه است) اين فرصت الهي كه همه ساله براي مسلمين دست مي دهد لاز است علماء و
روحانيون دلسوز به حال ملتها اجتماع كنند و با هم تبادل نظر نمايند و آنان خود
ابتدا متحد شوند تا مسلمين را به اتحاد دعوت نمايند و تا با قدرت در برابر
آخوندهاي درباري و در مقابل قدرت هاي شيطاني به مقابله برخيزند؛ اگر علماء متعهد
بلاد اسلامي از سراسر جهان در ايام حج و در مكه و از كنار خانه خدا اعلام اتحاد
كنند و مسلمين جهان را براي مقابله با دشمنان اسلام و كشورهاي اسلامي به مبارزه
دعوت نمايند، آن چنان تاثيري خواهد گذاشت كه يك ساله ره صد ساله طي خواهد شد.

«بر دانشمنداني كه
در اين اجتماع شركت مي كنند از هر كشوري كه هستند لازم است براي بيداري ملت ها
بيانيه هاي مستدلي با تبادل نظر صادر كرده و در محيط وحي بين جامعه مسلمين توزيع
نمايند و در آن بيانيه ها از سران كشورهاي اسلامي بخواهند كه اهداف اسلام را نصب
العين خود قرار داده، اختلاف را كنار گذاشته براي خلاصي از چنگال استعمار چاره
بيانديشند».

(از پيام امام به
زائران بيت الله در بهمن 1359)

حمله بر فتنه جهاني

در اين جهاد مقدس
تنها از يك جبهه حمله و هجوم بر دشمن كافي نيست بايد از هر سوي بر اين فتنه جهاني
حمله كرد، خطبا از همه تريبونهائي كه در اختيار دارند بايد بر فتنه اختلاف و تفرقه
حمله كنند، نويسندگان از سنگر كتابها مجلات؛ روزنامه ها و اعلاميه ها بر دشمن
اتحاد مسلمين حمله كنند، فقهاء‌ در فتاوي فقهي خود بر حرمت اختلاف و وجوب اتحاد و
هماهنگي تاكيد كنند و آن قدر اين حملات را پي در پي و مكرر انجام دهند كه مجال
تفكر را از دشمن بگيرند و اين گفتنها و نوشتنها و فتواها آغاز مبارزه است و بايد
آن قدر مستمر باشد تا سرانجام مسلمين جبهه واحد مستضعفين را تشكيل دهند تا در اين
جبهه همه گروهها و ملتها و كشورها با هر مذهبي از مذاهب اسلامي گرد هم آيند و شعار
محوري آنان كلمه مباركه «لا اله الا الله» باشد كه تا چنين نشود بر كفر و استكبار
كه در اين زمان آهنگ پرشتابي را عليه اسلام و مسلمين آغاز كرده است غلبه نخواهد
يافت.

«و از جمله وظايف
در اين اجتماع عظيم دعوت مردم و جوامع اسلامي به وحدت و كلمه رفع اختلاف بين طبقات
مسلمين است كه خطبا و گويندگان و نويسندگان در اين امر حياتي اقدام نمايند و كوشش
كنند در به وجود آوردن جبهه مستضعفين كه با وحدت جبهه و وحدت كلمه و شعار «لا اله
الا الله» از تحت اسارت قدرتهاي شيطاني اجانب و استعمارگان و استثمارگران بيرون
آيند و با اخوّت اسلامي بر مشكلات غلبه پيدا كنند».

جهان اسلام براي
رهائي از ذلّتها و اسارتهائي كه اكنون گرفتار آن است، نياز به يك نهضت عمومي دارد
و اين نهضت عمومي اسلامي انجام نمي شود جز به اتحاد مسلمين و اين اتحاد محقق نمي
شود جز به يك حركت جهادي از طرف همه كساني كه فرهنگ سازان جامعه هستند از همه
عالمان روشنگري كه از مسائل موجود و مصائب كشورهاي اسلامي رنج مي برند، همه بايد
دامن همّت به كمر زنند و با كوشش و فداكاري به اين تكليف الهي عمل كنند.

«اكنون بر علماي
اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و
روشنفكراني كه از اين مسائل رنج مي برند… با هر وسيله ممكن… مسلمانان را هشدار
دهند… و آنان را براي يك نهضت عمومي اسلامي مهيا كنند…».

(پيام امام به
مناسبت عيد قربان 7/6/63)

 

مسلمين بايد در حج وقتي كه مي روند يك حج زنده، يك حج كوبنده، يك حجي كه محكوم كننده اين شوروي جنايتكار و آن آمريكاي جنايتكار باشد انجام دهند، يك چنين حجي مقبول است.

امام خميني