مديريت هاي اجرائي

ساختار نظام اجرائي
كشور

مديريت هاي اجرائي

قسمت چهاردهم

محمد رضا حافظ نيا

هماهنگ سازي اجزاء
دستگاه اداري

يكي از اركان مهم
سازمان ها و دستگاههاي اجرائي، ركن مديريت است. مديريت سازمان و دستگاه نقش رهبري
و هدايت آن را به عهده دارد. مديريت، فرمانده سازمان و اداره و دستگاهي است كه در
راس آن قرار دارد.

تمام كساني كه در
جايگاه رياست، فرماندهي، مدير عاملي، وزارت، دبير كلّي و مدير كلّي و فرمانداري ــ
استانداري و افسري و و … انجام وظيفه مي نمايند، در حقيقت كار مديريتي انجام مي
دهند و همه آنها به نوعي مديريت مي كنند، منتها نوع مديريت ــ حيطه و قلمرو كارــ
نوع وظيفه، بسته به فلسفه وجودي دستگاه و سازمان در آنها تفاوت مي نمايد. و همان
گونه كه مغز انسان بر سازمان بدن انسان مديريت مي كند مدير، نيز مغز متفكر دستگاه
مي باشد مديريت هر دستگاه ضمن هدايت و رهبري، نقش اصلي را در هماهنگي و هم نوائي و
هم سوئي و هم سازي اجزاء و عناصر بي روح و با روح سازمان و تشكيلات خود به عهده
دارد. هم چنان كه تمام اجزاء بي جان يك ساعت با همديگر هم نوائي و هماهنگي دراند
كه نتيجه آن، درست كار كردن ساعت است و يا اگر كليّه عناصر و اجزاء و زير سيستم هاي
بدن انسان با همديگر هماهنگ و هم نوا باشند، انسان، سالم بوده و ناخوشي نخواهد
داشت و ناخوشي از زماني پيدا مي شود كه يكي از اجزاء بدن نتواند هماهنگ با ساير
اعضا از عهده نقش و وظيفه مربوطه به موقع بر آيد، از اين رو در يك شهرستان يا
استان اگر فرماندار يا استاندار نتواند بين ادارات و سازمان هاي رسمي و غير رسمي
هماهنگي و هم سوئي ايجاد نمايد قطعا امور شهرستان و استان دچار ركود و تشنّج شده و
مشكلات مردم افزوده خواهد گشت.

در يك اتومبيل اگر
كليّه سيستم ها و اجزاء آن با هم هماهنگ شده و راننده بتواند بين آنها هماهنگي سيستمي
و سازماني را حفظ كرده و درست هدايت نمايد اتومبيل خوب كار خواهد كرد و اگر يكي از
اجزاء نتواند هماهنگي خود را با ساير اجزاء و سيستم ها و زير سيستم هاي اتومبيل
برقرار نمايد قطعا اتومبيل يا كار نخواهد كرد و يا در مسير كار كردن دچار تشنج
خواهد شد. در يك اداره و سازمان كه هر قسمت از آن داراي وظايف خاصي مي باشد و حتي
هر كارمند نقش و وظيفه و شرح وظايف ويژه اي دارد و در مجموع تشكيل يك سازمان كامل
و يك سيستم و نظام را مي دهد اگر بين آنها هماهنگي و هم سوئي نباشد. قطعا امور
دستگاه دچار تشنج گرديده و توقف و ركود در امور آن پيش آمده و آثار منفي آن در
جامعه بروز خواهد كرد زيرا سازمان ها و دستگاه ها در سطوح مختلف با دستگاه ها و
سازمان هاي هم رديف و هم خط خود در يك ارتباط افقي و عمودي در مقياس هاي مختلف
تشكيل نظام و سيستم بزرگتري را مي دهند و بر روي همديگر اثر گذاشته و داراي روابط
متقابل مي باشند تا اين كه سرانجام نظام اجرائي يك كشور را در مقياس بزرگتري مي
سازند. حال اگر يكي از دستگاه ها دچار ناهماهنگي درون تشكيلاتي شده و تشنج در آن
به وجود آيد، مطمئنا در انجام وظايفش نسبت به ساير دستگاه ها و نيز احتياجات
جامعه، وقفه و ركود پيش آمده و اين موج ركود و وقفه و ناهماهنگي به ساير دستگاه ها
و سازمان هاي مرتبط با آن اعمّ از افقي و عمودي سرايت كرده و آنها را نيز دچار
تشنج خواهد كرد و نهايتا مي بينيم كه اگر جلوي ناهماهنگي گرفته نشود كل دستگاه هاي
اجرائي يك جامعه دچار تشنج شده و در انجام وظايف مربوطه توفيق نيافته و نارضايتي
عمومي به وجود خواهد آمد و چنين پديده اي از گذشته تا كنون متاسفانه دامن گير
دستگاههاي اجرائي كشور ما مي باشد. به هر حال يكي از نقش هاي مهم مديريت و رهبر هر
دستگاه هماهنگ سازي اجزاء و زير شاخه هاي آن دستگاه و سيستم مي باشد.

 

بهره برداري از
توانائي ها

نقش اساسي ديگر
مديريّت، بهره برداري كامل از توانائي بالفعل و بالقوه دستگاه و سازمان مي باشد و
به عبارتي استفاده كامل از توانائي بالفعل و شكوفا كردن استعدادهاي نهفته در
مجموعه عناصر و اجزاء دستگاه از وظايف مديريت است. طبيعي است كه مديريت ابتدا بايد
بينش و عقل اجرائي لازم را جهت تشخيص اين توانائي ها داشته باشد و اگر مديريت
بتواند اين كار را انجام دهد يقينا دستگاهها در انجم امور محوله اجتماعي و نيز در
رشد و كمال خودشان شتاب خواهند گرفت و انگيزه لازم براي كار و تلاش و فعاليت توسط
نيروي انساني موجود و كادرهاي كارشناسي و غير كارشناسي به وجود خواهد آمد و بالعكس
اگر مديريت از چنين مشخصه اي برخوردار نباشد قطعا توانائي هاي دستگاه، مورد
استفاده قرار نگرفته و در انجام وظايف آن نيز توفيق حاصل نخواهد گرديد. سرمايه ها
ــ منابع نيروي انساني بلا استفاده خواهد ماند و اجتماع از ناتواني دستگاه، ‌در
تامين نيازهاي اجتماعي محوله محروم مانده و در اين زمينه نابساماني عمومي ايجاد
خواهد گرديد و به علاوه اينكه روح تنبلي و بيكاري بر پيكره دستگاه سايه افكنده و
نيروهاي انساني نيز انگيزه اي جهت تلاش و كوشش نخواهد داشت و دستگاه به روزمره كار
كردن و روز گذراندن دچار خواهد گرديد.

حال پس از اين بحث
مقدماتي سعي خواهد گرديد تا مسائل مديريت ها قدري بيشتر مورد بررسي و توجه قرار
گرفته تا اهميت كار و مديريت هاي لايق و توانا در گشايش امور و انجام مسائل مردم و
جامعه و بالعكس نقش مديريت هاي ناتوان و نالايق در ايجاد تنگناها و نابسامانيها و
ناهنجاري ها و زايش گرهها در امور مردم و جامعه روشن گردد.

بدين لحاظ در مبحث
مديريت ها ابتدا مشخصه هاي اعتقادي و اخلاقي و رفتاري و كار كردي و تخصصي مديريت
مطلوب در هر دستگاه و سازماني با هر هدف و فلسفه وجودي كه دارد بيان و توضيح داده
خواهد شد و در بخش ديگر ملاحظات و مسائل كلي پيرامون مديريت ها به ويژه شرايط
كنوني دستگاههاي اجرائي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

بخش اول: ويژگيها و
مشخصه هاي يك مدير مطلوب:

الف: ويژگيهاي
اعتقادي، اخلاقي، سياسي و رفتاري.

كسي كه مي خواهد در
جايگاه مديريت و هدايت و سر پرستي يك دستگاه يا سازمان و نهاد اجتماعي به ويژه در
نظام اسلامي قرار بگيرد لازم است داراي ويژگي هاي خاصي باشد كه ذيلا به طور مختصر
به آن ها اشاره مي گردد:

 

1ــ ايمان و اعتقاد
راسخ به اسالم و ارزشهاي متعالي آن:

يك فرد مدير بايد
مومن به اسلام بوده و در جهت تحقق ارزشهاي آن كوشا باشد. چنين فردي مسلما وجود خود
را از خدا دانسته و اين كه بايد تمام وجود و هستي خود را در راه او و براي او بكار
گيرد، بنابراين براي خود اصالتي قائل نبوده و همه چيز را از خدا و براي خدا تلقي
خواهد نمود. برجستگي هاي وجود خويش را لطف خدا دانسته و استعدادي از ناحيه
او،  كه بايد در راهش و تحقق احكامش در
جامعه بشري به كار گرفته شود و از اينكه او مشمول لطف الهي قرار گرفته و وسيله
تحقق ارزش ها و احكام الهي در جامعه واقع شده است به درگاه خداوند شاكر خواهد بود
و چنين مديري هيچ وقت دچار روحيه استكباري و تكبر و غرور و نخوت نخواهد شد و
بالعكس روحيه تواضع سرتاسر وجودش را در بر خواهد گرفت چرا كه منشا همه قدرت ها و
توان ها را خداوند متعال دانسته و طبعا به گونه اي رفتار خواهد كرد كه مورد رضاي
او باشد و مسلما تكبر و غرور در برابر بندگان خدا مورد رضاي خداوند نخواهد بود و
بالعكس، در مقابل كساني كه روحيه استكباري داشته و در مقابل فرمان خدا ايستاده و
سر بندگان خدا تكبر و ظلم مي نمايند با قدرت ايستاده و تواضع نخواهد نمود.
بنابراين ايمان راسخ به اسلام و عمل به آن از ضروريات اوليه يك مديريت است زيرا
اولا طبيعت كارهاي مديريتي به خصوص براي نفس سركش انسان تكبرزا مي باشد مثلا فردي
كه در راس كاري قرار گرفته و مدير كل يا رئيس يا مدير عامل يا وزير يا رئيس دولت
يا رئيس جمهوري يا وكيل يا فرماندار يا استاندار يا فرمانده و و … شده است به
لحاظ وجود نفس سركش در انسان، خود به خود احساس نوعي برتر بيني بر ديگران مي نمايد
اعم از اين كه در حيطه اختيارات و قلمرو مديريتي او باشند يا اين كه نباشند و مردم
عادي جامعه باشند، و مظاهر اين تخبتر و تكبر به شكل هاي مختلف مشاهده مي گردد، مانند
قيافه و ژست گرفتن ــ برخورداري از امكانات و وسايلي شيك تر و مدرنتر ــ اتاق كار
تشريفاتي ــ ميز و صندلي ها و مبلمان باصطلاح طاغوتي ترــ امتيازات اجتماعي بالاتر
از ديگران و غيره و بهترين شكل تظاهر اين خصيصه ناپسند، همان برخورد غرور آميز با
ارباب رجوع و مردم است و متاسفانه در جوامع بشري در طول تاريخ اين سنت نكوهيده آن
چنان رايج و مرسوم بوده كه هميشه به صروت فرهنگ غالب بر اذهان جامعه حكومت كرده و
نه تنها مديران اجتماعي مغرور، اين امر را حق مسلم خود دانسته بلكه مردم جامعه نيز
امر بر آنها مشتبه شده و در مناسبات خود با مديران به گونه اي عمل مي كرده اند كه
به اين خصلت ناپسند مشروعيت مي بخشيده اند و هميشه بهترين امكانات ــ كاخهاــ
امتيازات اجتماعي ــ ابزار محيط كار و و … متعلق به مديران و فرماندهان، حاكمان،
پادشاهان، روساي جمهور، واليان و و … بوده است و فقط در نهضت هاي پيامبران الهي
ــ و به خصوص در حكومت هاي اسلامي ــ اين سنتِ غلطِ تاريخ اجتماعات بشري معكوس شده
و تغيير يافته است. و ما در صدر اسلام نمونه هاي زيادي داريم و امروزه نمونه عيني
در نظام اسلامي جامعه ما، وجود با بركت حضرت امام خميني مدظله العالي است كه با آن
همه عظمت جهاني و جايگاهي كه در قلب مسلمانان جهان دارد، معهذا وقتي انسان به
حسينيه جماران مي رود و يا اتاق محل سكونتش را مي بيند و يا تغذيه اش و وسايل
زندگي اش را جستجو مي كند و يا رفتارش را مشاهده كرده و يا مي شنود كه او دنيا و
ارزش هاي دنيوي را با آن همه امكاني كه برايش وجود دارد، طلاق داده و ترك گفته و
نفس سركش را به شدت مهار كرده و بر آن مسلط شده و در نهايت سادگي، زندگي نموده و
حتي حاضر نشده تغييري در ساخت و بافت و فرش و زيلو و ديوار كاهگلي حسينيه جماران و
محل سكونتش ايجاد گردد و در مقابل محرومين و كوخ نشينان و مردم ايثارگر شديدا
تواضع داشته و خود را نه رهبر بلكه طلبه اي بيش نمي داند و در عوض در مقابل
ستمكاران جامعه بشري و مستكبرين و شياطين هم چون كوهي بزرگ و استوار ايستاده و
مقاومت نموده و نه تنها تواضع نكرده بلكه جبهه تهاجم را عليه آنها گشوده است، بي
شك هر انساني ايمان مي آورد كه اين نظام هاي الهي و اسلامي است كه مي تواند سنت
غلط تاريخ بشري را در هم شكسته و روح استكباري مديريت هاي غير اسلامي را نابود
نموده و مديران مؤمن به اسلام و ارزشهاي الهي را در مقابل خداوند قادر و بندگانش
متواضع نمايد.

البته بين عملكرد
متواضعانه و خدا پسندانه مديران مومن به اسلام و پيدا شدن محبوبيت قلبي براي آنها
در قلوب بندگان خدا، رابطه اي مستقيم وجود دارد. در اين جا توضيح اين نكته ضرورت
دارد كه ممكن است اين مسئله جاي سوال ايجاد كند كه در نظام اسلامي جامعه ما اگر چه
افراد مؤمن در جايگاه مديريت هاي اجتماعي و اجرائي قرار دارند چرا هنوز ابزار
تشريفاتي و محل كار و وسايل تشريفاتي به جاي ساده زيستي در دستگاههاي اداري و
اجرائي كشور وجود دارد؟.

پاسخ اين سوال روشن
است؛ چرا كه اولا اين ابزار و مكان ها و وسايل از زمان حاكميت نظام طاغوتي
شاهنشاهي كه مديران آن از همان خصلت استكباري و در حد بالا برخوردار بودند باقي
مانده و نمي شود آنها را از بين برده و يا انبار كرد و متقابلا براي تامين امكانات
مورد نياز ولو ساده، بودجه و هزينه جديدي بر بيت المال تحميل كرد.

ثانيا وجود روحيه
استكباري كه گفته شد در طول تاريخ و در جوامع و حكومت هاي غير الهي به صورت فرهنگ
غالب در آمده بود و طبيعتا در وجود ما انسان هاي رشد يافته در نظام طاغوت ريشه
دوانده، و زايل شدن آن به ايماني قوي و كار فرهنگي گسترده و مستمر نياز دارد و
طبعا انتظار تظاهر اين روحيه در وجود افراد به شكل هاي مختلف امري نامعقول نيست
منتها بايد با كار فرهنگي وسيع و الگو قرار دادن ارزش هاي اسلامي، به ويژه نمونه
مجسم و عيني اين ارزشها يعني امام بزرگوار امت تلاش گردد كه علائق به اشياء و
ابزار تشريفاتي زايل گردد زيرا اگر اين كار نشود. اين خطر نيز وجود دارد كه تدريجا
غفلت به وجود آيد و خداي ناكرده امر مشتبه گردد كه وجود اين ابزار تشريفاتي و
اسراف گونه، چيز خوبي است و مغايرتي با ارزشها ندارد! و لذا بايد متوجه بود كه يكي
از ضروريات تواضع و درهم شكسته شدن روحيه استكباري در وجود مديران سياسي ــ اداري
ــ اجرائي ــ اجتماعي ــ نظامي و غيره كه هميشه در معرض اين خطر بزرگ قرار دارند،
دوري جستن از تشريفات و وسايل لوكس و مكان ها و ابزار تجملاتي است. به علاوه اين
كه يك مدير در نظام اسلامي وظيفه دارد زمينه هاي اجرائي احكام و ارزشهاي اسلامي را
در سطح جامعه به ويژه در قلمرو و حيطه عملياتي خود ايجاد نموده و به آنها تجسم
عيني دهد و اين امر تنها محدود به حفظ شعائر اسلامي در قلمرو مديريت و آراسته كردن
ظاهر نمي گردد، بلكه وظيفه اصلي اين است كه ماهيت فعاليت ها ــ برنامه هاــ سياست
هاــ خط مشيهاــ اقدامات ــ جهت گيريهاي مجموعه حيطه مديريت برخاسته از متن اسلام
باشد و اقدام و اعتقاد به چنين امر مهمي مسلما در گرو ايمان و اعتقاد راسخ به
اسلام و ارزشهاي متعالي آن را طلب مي نمايد. بنابراين مدير بايد اين ويژگيها را
دارا باشد تا تمام وجود خود و دستگاه و حيطه مديريت خود را در راستاي مكتب قرار
داده و تلاش در اين زمينه را براي خود تكليف اسلامي بداند.

 

2ــ دارا بودن
ارشديّت تقوائي نسبت به همكاران حيطه مديريت:

تقوي و پرهيزكاري و
خدا ترس بودن، لازمه يك مديريت در نظام الهي و اسلامي مي باشد و البته اين شرط در
گِرو شرط اول يعني ايمان راسخ به اسلام قرار دارد. يك مدير معمولا اختيارات وسيعي
نسبت به همكاران خود در امور دستگاه و سازمانش دارد و تجربه ثابت كرده است كه كمتر
مي توان با امور بازرسي يا برقراري نظارت و ارزشيابي، مديريت را كنترل نموده و
رفتارش را مراقبت كرد و نظام هاي اجرائي كه اصل را بر عدم اعتماد به كارگزاران خود
گذاشته اند و باصطلاح نظامات كنترلي و نظارتي برقرار كرده اند مانند نظام اجرائي
فعلي كشور كه از گذشته باقي مانده و متاسفانه هنوز هم به شكل ساختاري و اساسي و
بنيادي تغيير نكرده و روح و اصل عدم اعتماد بر زوايا و مقررات و نظامات آن حكم فرما
مي باشد، نه تنها نتوانسته اند رفتار مديران را كنترل نمايند بلكه گريز از مقررات
آن و تخلّفات و حيف و ميلها به مراتب زيادتر بوده و شايد هم اين امر عكس العمل سخت
گيريهاي ناشي از عدم اعتماد به كارگزاران باشد. لذا در نظام اسلامي كه نظام اجرائي
آن بايد بر اصل اعتماد به كارگزاران پايه گذاري گردد به طريق اولي بايد مديران آن
پرهيزكار و با تقوي بوده تا علاوه بر خصلت عمومي پرهيزكاري، در انجام وظيفه
سازماني و بهره برداري از امكانات و نيروها و منابعي كه در اختيار دارد، تمام كوشش
خود را به كار برده و خداوند را در همه حال حاضر و ناظر بر اعمال خود ببيند و وقتي
اِعمال نظارت از ناحيه او را اصل بداند مسلما نيازي به نظامات كنترلي انساني
نخواهد داشت. ناگفته نماند كه وجود پرهيزكاري و تقوي در مديريت به ويژه ارشديت
تقوايي باعث به وجود آمدن اعتماد و اطمينان از ناحيه همكاران و كارگزاران دستگاه
شده و مردم نيز به مديريت اعتماد خواهند داشت.

 

3ــ آشنائي با
معارف اسلامي:

يك مدير به منظور
تصحيح رفتار و عمل كرد خويش و تطبيق آن با معيارها و ضوابط و ارزشهاي اسلامي چه در
مسائل فردي و چه در مسائل اجتماعي از طرفي، و نيز به منظور تطبيق كليه فعاليت هاــ
سياست هاــ برنامه ها و خط مشيهاي دستگاه و سازمان و حيطه مديريتش با متن اسلام،
لازم است آگاهي از معارف اسلامي داشته باشد چرا كه ضعف اطلاعات و معارف اسلامي
باعث خواهد گرديد كه او از ديدگاه اسلام نسبت به مسائل مختلف بي اطلاع بوده و
معيار و محكي براي تطبيق خود و رفتارها و عملكردهاي فردي و اجتماعيش در اختيار
نداشه و يا لااقل از آنان بي اطلاع باشد. البته به اين نكته مهم نيز بايد توجه
داشته باشد كه داشتن آگاهي و آشنا بودن با اصول اعتقادات و احكام و اخلاق اسلامي
او را بي نياز از مشورت با انديشمندان و صاحب نظران و متخصصين مسائل اسلامي به
ويژه در اسلامي كردن ماهيت فعاليت ها و برنامه ها و سياست ها و جهت گيريها نخواهد
كرد. بنابراين بايد اين تواضع را نيز داشته باشد كه او در زمينه مورد نظر، تخصص
اسلام شناسي را ندارد و بر اساس اعتقادي كه به اسلامي كردن امور دارد، مي بايست
نزد اسلام شناسان واقعي و اساتيد و فضلاي حوزه هاي علميه كه در مسائل اسلامي تسلط
دارند رفته و از نقطه نظرات اسلامي آنها مطلع شده و آن را بكار بسته تا خداي
ناكرده دچار اشتباه نگردد.

 

4ــ برخورداري از
اخلاق اسلامي:

هر مديريتي به طور
طبيعي با افراد و همكاران و ارباب رجوع در ارتباط با وظايف سازماني و اجتماعي كه
به عهده دستگاه و حيطه مديريتي او است، سر و كار دارد و داشتن اخلاق اسلامي در
ارتباط با رفتارها و كردارها و برخوردها، موضوعيت پيدا مي كند. اگر مديريت داراي
ويژگيهاي اخلاق اسلامي و خلق نيكو باشد تاثير مثبت زيادي در ايجاد رضايت مندي
عمومي و مردمي و نيز جلب اعتماد آنها و ايجاد علاقه و رغبت در همكاران و كار
گزاران دستگاه از خود به جا مي گذارد و بالعكس نداشتن اخلاق نيكو باعث زدگي مردم و
نارضايتي آنها و نبودن رغبت و كشش همكاري در بين همكاران مدير با او خواهد گرديد و
نارضايتي عمومي شكل خواهد گرفت. مشكلي كه هم اكنون دستگاه هاي اجرائي كشور ما
مقداري دست به گريبان آن مي باشد همين مسئله است كه بعضي برخوردهاي غير اسلامي و
غير اخلاقي و حتي غير مسئولانه از ناحيه بعضي از كارگزاران كه متخلق به اخلاق
اسلامي نيستند با مردم و ارباب رجوع باعث نارضايتي مردم گرديده است. تجربه ثابت
كرده است كه وجود اخلاق اسلامي در مديريت يا كارمندان علي رغم تامين نشدن خواسته
ارباب رجوع باعث نه تنها رضايت او گرديده بلكه باعث شده كه بعضي عيوب اجرائي
مديريت و كارمندان و دستگاه از ناحيه مردم ناديده گرفته شده و پوشيده گردد.

لذا اين اصل از
اهميت خاصي برخوردار است و باز هم در گرو اصل اول يعني ايمان و اعتقاد راسخ به
اسلام و ارزشهاي آن قرار دارد. در اينجا ذكر مثالي لازم به نظر مي رسد كه اگر فرضا
فرمانداري به روستائي برود و با برخورد اسلامي توام با تواضع با مردم برخورد كند و
خواسته هاي مردم را با زبان خوش بررسي و پاسخ منطقي با توجه به شرايط و اوضاع و
احوال كنوني بدهد، تجربه ثابت كرده كه مردم با مشاهده همين شيوه برخورد متقاعد شده
و به گفته هاي او اعتماد خواهند نمود ولي بالعكس اگر همين فرماندار با برخورد
زننده توام با تكبر با مردم برخورد كرده و چند خواسته مردم را نيز برآورده نمايد،
در عين حال مردم خواهان نه تنها رفع ساير خواسته هاي خود خواهند بود بلكه توجيهات
او را در زمينه نبود امكانات نپذيرفته و اعتماد بر گفته هايش پيدا نخواهد نمود.

مسئله اخلاق آن قدر
مهم است كه مي بينيم اسلام به وسيله همين اصل مهم، قلب هاي انسان ها را تسخير كرده
و افراد به اسلام گرويده اند و حضرت رسول صلي الله علهي و آله كه مظهر اخلاق
اسلامي بوده، خداوند او را اسوه و الگو براي امت اسلامي قرار داده و به انسانها
تاكيد شده كه به اخلاق اسلامي و الهي متخلّق گردند. بنابراين لازم است مديريت ها
با الگو قرار دادن حضرت رسول صلي الله عليه و آله، به اخلاق اسلامي متخلق شوند و
در مقام عمل به گونه اي باشند كه خود الگو و نمونه براي همكاران و كارگزاران و
ارباب رجوع واقع شوند.

ادامه دارد

پاسخ به نامه ها

تذكر مهم

نامه هاي بسياري از
برادران و خواهران مي رسد كه چاره اي نداريم به جز ناديده گرفتن و به آن پاسخ
ندادن. و دليل اين كار، بي اعتنايي به نامه هاي خوانندگان عزيز مجله نيست بلكه
دليل آن اين است كه آدرس كامل و نام كامل يا يكي از اين دو را ندارند.

همه توقع دارند كه
پاسخ آنها در مجله درج شود غافل از اينكه در اين صورت، بايد تمام مجله را به اين
بخش اختصاص دهيم. لذا براي چندمين بار اين مطلب را متذكر مي شويم كه تنها نامه
هائي در مجله درج مي شود كه پاسخ آنها براي عموم مفيد باشد يا به تشخيص هيئت
تحريريه، عذر نويسنده در عدم ذكر آدرس و نام كامل پذيرفته باشد.

بخش پاسخ به نامه
ها

·       
كرج
ـ ن‌ ـ ص ـ ه

در مواردي كه شما
پرسيده ايد ازدواج جايز است.

·       
تهران
ـ برادر، الف ـ ت

1ـ اگر به دليل فقدان آب تيمم كرديد هر گاه
به آب دست يافتيد تيمم باطل مي شود.

2ـ اگر در حال
نشستن و قبل از ورود به تشهد و قبل از قيام شك كنيد كه يك سجده انجام داده ايد يا
دو سجده بايد سجده ديگري را انجام دهيد.

3ـ بسم الله الرحمن
الرحيم براي شروع در هر كار خوب و مطلوب است به خصوص عبادت و خواندن قرآن هر چند
از اواسط سوره باشد.

4ـ اگر بعد از وضو
شك كند كه مسح كرده يا نه وضو صحيح است.

5ـ اطاعت از پدر و
مادر تنها در مواردي واجب است كه امر آنها مبني بر شفقت و مهرباني باشد نه اوامر
خودسرانه و بي دليل يا براي منافع شخصي خود و اما در مواردي كه خلاف شرع است اطاعت
از آنها حرام است.

·       
برادر
عبدالله ع ـ م

نوشته ايد مي خواهم
اخلاقي خوب و پسنديده و مورد رضاي خداوند داشته باشم و مي خواهم فردي متقي و
پرهيزكار باشم و مي خواهم تمام صفات پستي را كه موجب گمراهي انسان مي شود از خود
دور كنم و به خدا نزديك شوم. كتابهاي اخلاقي را زياد مطالعه كرده ام و در آن لحظه
تصميم خود را گرفته ام اما بعد از چند روز همه چيز فراموش مي شود و … .

آري برادر! همه
انسان ها در پي كمال اند و همه صفات خوب و پسنديده و اخلاق فاضله و ايمان و تقوي
را دوست دارند ولي مي بينيد كه اكثر انسان ها در پي كسب اين كمالات نيستند. و اين
فقط يك دليل دارد و آن سختي راه است. راه بي بند و باري و بي اعتنائي به احكام شرع
و رهائي از قيد و بند اخلاق بسيار آسان است و همه خواسته ها و تمايلات انسان را در
حد مقدور براي انسان تجويز مي كند ولي تقوي و اخلاق انسان را در غل و زنجير محكمي
مي بندد. عقل را به همين دليل عقل گفته اند. عقل به معناي بستن است.

نامه هاي زيادي از
برادران و خواهران در اين زمينه به ما مي رسد همه خواهان يك داروي سحر آميز يا
دعاي موثري هستند كه فورا و بدون زحمت و بدون نياز به تحمل سختي ها و ترك تمايلات
و هواهاي نفساني راه صد ساله را يك شبه بپيمايند و در عين حال كه از همه لذت ها و
خوشيها برخوردارند انساني كامل و با تقوي و ايده آل بشوند. متاسفانه نه چنين
داروئي وجود دارد و نه چنان دعائي. راه تقوي راهي سخت و دشوار است. كسي كه طالب
كمال است بايد بر نفس خويش مسلط شود و آن را مهار كند. البته علماي اخلاق راههائي
براي معالجه بيماريهاي اخلاقي ذكر كرده اند ولي همه آنها بدون مهار كردن نفس ميسر
نيست.

·       
باختران
ـ برادران مصطفي و مرتضي فرزندان مجتبي

به هيچ وجه جايز
نيست به او اظهار تمايل كنيد و هم چنين براي او جايز نيست. حرمت حريم ازدواج را
نگه داريد.

·       
تهران
ـ برادر حميد سادات اخوي

سوال شما در رابطه
با سخن حضرت امام است كه فرمودند من تا كنون دو ركعت نماز براي خدا نخوانده ام.
نوشته ايد بعضي دانسته يا ندانسته اين سخن را به طور نامطلوبي معني مي كنند. پاسخ
اين است كه حضرت امام توضيح دادند كه نمازهاي ما براي رفتن به بهشت و فرار از جهنم
و عذاب خداوند است بنابراين باز هم براي خود نماز مي خوانيم. ايشان در يكي از
تاليفات ارزنده شان فرموده اند حتي اگر كسي به قصد رسيدن به مقامات عاليه قرب الهي
و تمتع به لقاء‌الله نيز نماز بخواند باز هم مرحله كامل اخلاص را ندارد تا چه رسد
به نمازهائي كه به اميد بهشت است. زيرا آن هم براي خود است. تنها كسي موفق مي شود
كه فقط براي خدا نماز بخواند كه در عالي ترين مقام عرفان الهي باشد. اميرالمؤمنين
عليه السلام مي تواند ادعا كند كه من چون ترا اهل عبادت ديدم عبادتت مي كنم. ما
اگر ادعا كنيم سخني گزاف نگفته ايم بلكه بايد اعتراف كنيم كه ما هنوز نمازي با
اطمينان كامل به آثار آن نخوانده ايم و شايد اكثرا چنين باشد كه به اميد نماز مي
خوانيم. مرحله اي كه حضرت امام فرمودند باز هم يك مقام عالي است كه انسان به آخرت
يقين داشته باشد و براي بهشت نماز بخواند. البته نه به عنوان معامله و قرار داد و
گرنه نماز نخواهد بود بلكه به قصد تحصيل رضاي الهي و امتثال فرمان او كه بهشت را
در پي دارد.

·       
انديمشك
ـ برادر محسن دروديان

رقيه دختر امام
حسين عليه السلام است كه در حادثه عاشورا ظاهرا سه ساله بوده است و در خرابه شام
با ديدن سر مقدس پدر جان خود را از دست داد. و هم اكنون مزار مطهر او به رغم
دشمنان اموي و پيروانشان در همان شام مزار خاص و عام است.

·       
كاشمرـ
خواهر، س ـ م‌ـ 535

بدون آدرس توضيح
كافي مشكل است ضمنا شما نيز توضيحتان در رابطه با سوال كافي نيست.

·       
ملايرـ
برادر حسين 444

توبه كنيد و به لطف
خداوند اميدوار باشيد. چيز ديگري بر شما نيست.

·       
مهديشهرـ
برادر، م ـ م ـ م

توضيح كافي و آدرس
كامل بدهيد.

·       
قزوين
ـ برادر، ح ح ح ـ 7431

شما كاملا طبيعي
هستيد نگران نباشيد.

·       
تهران
ـ خواهر ليلا ـ هـ

نااميد و نگران
نباشيد چنين نيست كه ساختار شخصيت فرزند به طور كلي تحت تاثير محيط باشد بلكه محيط
و خانه جزئي از عوامل موثر در افكار و اخلاق و روحيه انسان است و انسان مي تواند
در بدترين شرايط به بهترين نحو تكامل يابد. بسياري از شخصيت هاي بزرگ صدر اسلام
جواناني بودند كه در خانه هاي مشركين تربيت شده بودند ولي يك ملاقات با رسول اكرم
صلي الله عليه و آله و سلم چنان تحولي در آنان به وجود آورد كه راه صد ساله را يك
شبه طي كردند. شما سعي كنيد در همان محيط كه چندان هم ناسالم نيست يا مطالعه كتب
اسلامي و رعايت احكام شرع به جاي اين كه تحت تاثير قرار بگيريد در آنان اثر
بگذاريد و آنان را متحول سازيد. چه بسا كودكان و نوجواناني كه پدر و مادر و ديگر
بزرگترها را تحت تاثير قرار داده اند. در رابطه با نوارهاي موسيقي اگر پدرتان
موافق نيست و جلوگيري خواهد كرد ابتدا آنها را نصيحت و سپس تهديد كنيد و اگر موثر
نبود پدر را مطلع سازيد. ولي در رابطه با آن حادثه كه گذشته است اگر ديگر تكرار
نمي شود اقدامي ننمائيد.

·       
اصفهان
ـ برادر، ع ـ ا

1ـ در مورد سوال اول و دوم يك كفاره واجب
است.

2ـ آن گونه تخيلات
نيز همان حكم را دارد.

3ـ‌ آن مطلب هيچ
گونه اثري به شما نكرده و اين فقط تلقين است كه شما را ناراحت كرده است شما سالميد
مطمئن باشيد.

·       
بيرجند
ـ برادر، ض ـ ن ـ‌س ـ ي ـ 125

آن چه ملاحظه مي
كنيد باز هم يك حالت طبيعي است و هيچ جاي نگراني نيست.

·       
قم
ـ برادر، ح ـ‌ع ـ‌17

گناه است ولي ضرري
به شما نزده، نگران نباشيد.

·       
فيروز
كوه ـ‌ برادر، م ـ‌ ا

1ـ روايتي كه مي گويد شهيد شفيع هفتاد تن از
بستگانش مي باشد به اين معني نيست كه هر كس ممكن است از اين شفاعت استفاده كند.
مقام شهيد از مقام پيامبر بالاتر نيست و شفاعت او همه بستگان آن حضرت را فرا نمي
گيرد بلكه قابليت نيز لازم است.

2ـ بر غير مسلمان
سلام كردن كراهت دارد بلكه خلاف احتياط است.

·       
فامنين
همدان ـ برادر علي اكبر عسكري

1ـ نوشته ايد تازگي ها در صدا و سيما
سرودهائي ساخته مي شود كه مي توان گفت از نظر مطرب بودن كمتر از ترانه هاي سابق
نيست و هم چنين در خواندن شعرهاي عرفاني صدايشان را چنان مي گردانند و چهچه مي
زنند كه احتمالا (غنا) مي شود لطفا مرا در اين مورد اين سوالات راهنمائي كنيد كه
آيا از نظر شرع اشكال دارد يا خير؟؟؟!!!

ما نيز از پيشروي
مطربان و عقب نشيني مومنان در شگفتيم ولي به هر حال موضوع غنا اگر تشخيص داده شود
حرام است و اگر مشكوك باشد اشكال ندارد.

2ـ آن قسمت از
روزنامه و مجله كه در آن آيات قرآن و اسماء محترمه معصومين است نگه داريد و در
دريا يا رودخانه بياندازيد و از آن براي تميز كردن شيشه و غيره استفاده نكنيد و از
هر كاري كه موجب توهين مقدسات باشد اجتناب كنيد.

·       
ساري
ـ خواهر، ح ـ ص ـ ش

آن گونه كه نوشته
ايد او اصلا لايق شما نيست و نبايد به فكر او باشيد در عين حال از پدر و مادر خود
كمك بخواهيد آنها خيرخواه شما هستند.

·       
تهران
ـ‌خواهر، ب ـ ج 5000

خودتان خوب تشخيص
داده ايد كه فريب ظاهر سازي او را خورده ايد بنابراين بيش از اين تسليم شيطان و
نفس اماره نشويد و بدون رضايت و موافقت پدر هيچ اقدامي نكنيد.

·       
گراش
فارس ـ خواهر مريم ح

جلوگيري از بارداري
شرعا اشكال ندارد، مگر اين كه وسيله اي باشد كه موجب عقيم و نازا شدن مرد يا زن
شود كه در اين صورت جايز نيست. و اما از نظر بهداشتي متاسفانه همه راههاي آن ضرر
دارد ولي نسبت به افراد متفاوت است. بايد با مراجعه به پزشك نوع مناسب خود را كه
ضرر كمتري دارد معين كنيد.

·       
چالوس
ـ برادر، ف ـ‌ ك

نصيحت ما اين است
كه هرگز ابراز چنين مطلبي نكنيد. ازدواج بايد به همان روال سنتي و با خواستگاري و
توافق خانواده و رعايت مصالح طرفين در تاسيس زندگي مشترك باشد. اين فرهنگ منحط
غربي كه براساس ارتباط هاي نامشروع قبل از عقد شرعي است گناه است و موجب آلوده شدن
جامعه مي باشد. بايد همگي سعي در زدودن اين تقليد هاي نابجا از كفار داشته باشيم.

·       
تكاب
ـ خواهر فاطمه پوره

1ـ زيارت قبور براي زنها مكروه نيست بلكه در
عروه آمده است كه براي مردان و زنان مستحب است آن حديث اعتباري ندارد.

2ـ‌ زيارت قبور در
روز دوشنبه و پنج شنبه به خصوص عصر پنج شنبه و صبح شنبه مستحب است به شرط آن كه
صبور و بردبار باشند و بر مردگان خويش جزع نكنند.

3ـ مومن نبايد از
برادر يا خواهر مومنش كينه داشته باشد مطالبه حقوق هم نبايد موجب كينه توزي شود.

4ـ ميتي كه بايد
غسل داده شود و بدون غسل دفن شده اگر نبش قبر موجب توهين او يا ايجاد مشكلي براي
ديگران نباشد بايد قبر او را نبش كنند و غسل دهند.

·       
درود
امضا محفوظ

سوال شما در رابطه
با زن ضعيف و مسني است كه از شوهر فقط يك هشتم به او ارث مي رسد و ما بقي را
فرزندان تقسيم مي كنند و اين مقدار براي مخارج چند ماه زندگي او كافي است بعد از
آن چه كار كند و اسلام چه فكري براي اين گونه بازماندگان ميت كرده است؟

پاسخ اين است كه
نفقه اين مادر بر فرزندان او واجب است. هر گاه نيازمند شد بايد آنها مشتركا مخارج
ضروري او را تامين كنند. و اما از ارث ميت بيش از يك هشتم نمي برد.

·       
كرج
ـ برادر، د ـ‌ 123

1ـ به هر وسيله است بايد صاحب آن موتور را
راضي كنيد يا قيمت آن را بپردازيد.

2ـ كفاره روزه بر
خود شما واجب است و بر پدرتان واجب نيست پول آن را بدهد اگر پول نداريد 60 روز
روزه بگيريد ولي اگر پدر به شما پولي بخشيد مي توانيد از آن كفاره را بپردازيد.

·       
كنگاور
ـ برادر، ا ـ ام

گناه نيست ولي تا
حد مقدور از آن روش اجتناب كنيد.

·       
پلدختر
ـ برادر غلامرضا محرابي

·       
تهران
ـ براردر محمد رضا ابراهيم نوري

با تشكر و سپاس
فراوان از شما برادران عزيز كه نهايت لطف و محبت را به ما داشتيد و با تشكر از
ديگر برادران و خواهران كه با نامه، انتقاد يا پيشنهاد و اظهار همدري و محبت مي
كنند به علت كمبود جا از ذكر نام آنان متاسفانه معذوريم.