امر به معروف و نهي از منكر

 

اخلاق و تربيت اسلامي

قسمت يازدهم

حجة الاسلام محمد حسن رحيميان

امر به معروف و نهي از منكر

امر به معروف و نهي از منكر از بلند پايه ترين و شريف ترين
فرائض الهي است كه بوسيله آن تمام فرائض الهي بر پا داشته ميشود و وجوب آن از
ضروريات دين است و در آيات و روايات بي شمار با تعبيرات گوناگون چنان بر وجوب و
اهميت آن تأكيد شده است كه فقيه بزرگي همچون شهيد ثاني درباره آن مي گويد: پشت
انسان را مي شكند!

خداوند متعال بخاطر برجستگي امر به معروف و نهي از منكر در
مجموعه احكام و وظايف اسلامي، نشان برجسته «بهترين امت» را به امت اسلام اعطاء
فرموده است:

كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن
المنكر و تؤمنون بالله. (آل عمران/110)

بهترين امتي كه بر مردم نمودار شده است شمائيد كه امر به
معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد. و از پيغمبر اكرم(ص) درباره
اهميت نهي از منكر چنين نقل شده:

ان الله عزوجل ليبغض المؤمن الضعيف الذي لا دين له فقيل و
ما المؤمن الضعيف الذي لا دين له قال: الذي لا ينهي عن المنكر.          (تحرير الوسيله)

همانا خداوند دشمن ميدارد مؤمن ضعيفي را كه دين ندارد! سؤال
شد كه مؤمن ضعيف كه دين ندارد چيست؟ فرمود كسي كه نهي از منكر نمي كند!

و از امام باقر(ع) درباره نقش اين فريضه بزرگ الهي چنين نقل
شده است:

…ان الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر سبيل الأنبياء و
منهاج الصلحاء فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المكاسب و ترد
المظالم و تعمر الأرض و ينتصف من الأعداء و يتقيم الأمر…(كافي ج 5/56)

…همانا امر به معروف و نهي از منكر راه انبياء است و روش
مردمان صالح است و واجب بزرگي است كه بوسيله آن، ساير فرايض بر پا داشته ميشود.
راهها امن و كسبها حلال ميگردد. مظالم به صاحبان اصلي ان برگردانده ميشود- اگر كسي
به ديگري ظلم كرده جبران مي كند- زمين آباد ميشود و از دشمنان انتقام گرفته ميشود
و كارهاي مردم روبراه ميگردد.

با توجه عميق به فرازهاي روايت فوق كه به عنوان دستاوردها و
اهداف امر به معروف و نهي از منكر مورد تأكيد و تصريح قرار گرفته است به ابعاد
گسترده و گوناگون و آثار عميق اين فريضه بزرگ الهي پي مي بريم و در حقيقت امر به
معروف و نهي از منكر مهمترين وسيله اي است كه ساير فرائض الهي را در فرد و جامعه
جامه عمل مي پوشاند و به عنوان بهترين پشتوانه و قويترين و گسترده ترين ضامن اجرا
براي تحقق بخشيدن به اهداف سياسي، اقتصادي، دفاعي و برقراري عدالت اسلامي و آزادي
و عمران و آبادي در جامعه اسلامي تشريع گرديده است.

دو خصلت الهي

امر به معروف و نهي از منكر قبل از هر چيز به عنوان يك
عبادت بزرگ و اطاعت خالصانه از دستور موكد خداوند متعال، اصلي ترين نقش را در
تكامل و صعود معنوي انسان در پرتو تقرب به خداي متعال ايفاء نموده و در راستاي
همين بعد اصلي است كه «تخلق به اخلاق الهي» در روان انسان شكل مي گيرد و در اين
ميان خود امر به معروف و نهي از منكر نيز به صورت دو خصلت و خلق الهي در نفس و
درون نقش بسته و انسان نسبت به تمام خوبيها دل مي سپارد و از همه بديها و زشتيها و
منكرات منزجر و متنفر مي شود. حضرت اميرالمؤمنين(ع) در همين رابطه كه امر به معروف
و نهي از منكر پيش از آن كه در مرتبه بروني به شكل يك عمل تحقق يابد يك صفت و خوي
دروني است آنهم صفت و خلقي الهي- چنين فرموده است:…و ان الأمر بالمعروف و النهي
عن المنكر لخلقن من خلق الله سبحانه….          
(نهج البلاغه كلام 156)

همانا امر به معروف و نهي از منكر دو صفت و خلق است از صفات
خداوند سبحان.

بديهي است كه گرايش و ميل قلبي به خوبيها و احساس انزجار و
ناپسندي نسبت به بديها- كه وجداناً و طبق آيات و روايات زمينه تكويني و فطري در
وجود انسان دارد- اگر با ممارست و عمل خالصانه امر به معروف و نهي از منكر همراه
شود به صورت حب و بغض في الله يعني دو صفت و خلق جهت دار الهي در صفحه قلب و روان
انسان تثبيت ميشوند و انسان مؤمن و متعبد بويژه آنگاه كه به مرتبه حب شديد (و
الذين آمنوا اشد حباً لله) نسبت به خداوند متعال دست يافت در پرتو اين ايمان و
محبت همانگونه كه در مقام عمل به آنچه خداوند فرمان داده سر ميسپارد و از آنچه نهي
فرموده اجتناب مي كند، در درون خويش نيز به آنچه خداوند دوست ميدارد دل مي بندد و آن
را دوست ميدارد و آنچه را خداوند دوست نميدارد و نمي پسندد او نيز نسبت به آن
احساس بغض و كراهت مي كند. حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: وأمر بالمعروف  تكن من اهله (نهج البلاغه فيض ص 910) امر به
معروف كن تا اهل معروف شوي.

خداوند متعال تمام خوبيها و خوبان را دوست ميدارد و همه
بديها و بدان را دوست نداشته و از آنها بيزار است و در قرآن مجيد بسياري از موارد
آن را مورد تصريح قرار داده است مانند: ان الله يحب التوابين (بقره/222) يحب
المتطهرين(بقره/222) يحب المتقين(آل عمران 146) يحب المحسنين (آل عمران 134) يحب
الصابرين (آل عمران 146) يحبت المتوكلين(آل عمران 156) يحب المقسطين(حجرات/9) و…

خداوند، توبه كنندگان، پاكيزگان، تقوي پيشگان،‌ نيكوكاران،
صابران، توكل كنندگان به خدا، مقسطين و… را «دوست مي دارد».

ان الله لا يحب المعتدين (بقره/190) لا يحب الفساد(بقره
205) لا يحب الكافرين(آل عمران/32) لا يحب الظالمين (آل عمران/57) لا يحب
الفسدين(مائده/64) لا يحب المعتدين (مائده/78) لا يحب المسرفين(انعام/141) لا يحب
الخائنين(انفال 58)و…

خداوند متجاوزان، فساد، كافران، ستم كاران، فسادگران، اسراف
كاران، خيانتكاران و …را «دوست ندارد».

و نيازي به توضيح نيست كه محبت و عدم محبت خداوند نسبت به
بندگانش بخاطر صفات و اعمال خوب يا بدي استكه آنها دارا هستند به اين معني كه اگر
خداوند متعال مثلاً صابران را دوست ميدارد بدليل آن است كه آنان از صفت پسنديده و
محبوب صبر برخوردار هستند و اگر مفسدين را دوست نميدارد بدينجهت است كه آنان به
كردار و رفتار زشت و ناپسند گناه و فساد آلوده اند. و در حقيقت اين خوبي و بدي
صفات و اعمال است كه موجب محبوبيت يا عدم محبوبيت انسان نزد خدا ميشوند و اين است
الگوي حب و بغض انسان مؤمني كه دوستدار و محب پاكباخته خداست تو چنين انساني ضمن
شناخت خوبيها و بديها بر اساس مذكور خود را به تمام خوبيها مي آرايد و بهمان
اندازه كه خوبيها و زيبائيها را براي خود مي پسندد و براي ديگران نيز آنها را
ميخواهد و مي پسندد و همچني خود را از تمام بديها و زشتيها پيراسته مي دارد و
همانطور كه بديها و زشتيها را براي خود نمي پسندد براي ديگران نيز نمي خواهد و نمي
پسندد و بر اين پايه است كه اين دستور حضرت اميرالمؤمنين(ع) زمينه تحقق پيدا مي
كند:

فاحبب لغيرك ما تحب لنفسك واكره له ما تكره لها (نهج
البلاغه فيض/921)

آنچه را براي خود دوست ميداري براي غير خود نيز دوست بدار و
مپسند براي ديگري آنچه را براي خود نمي پسندي.

گرايش به گناه!

همانطور كه عكس قضيه فوق نيز صادق است انساني كه بدي و زشتي
را براي ديگران مي پسندد و به آن رضايت مي دهد گرچه زشتي را ممكن است به گمان خود
براي خود نخواهد ولي اين يك واقعيت اجتناب ناپذير است كه وقتي انسان زشتي و گناه
را ولو در ديگران پسنديد و دوست داشت خودبخود به اصل زشتي ها انعطاف و گرايش پيدا
كرده و خود نيز آلوده به آنها ميشود- و اين گذشته از تأثير و تأثري است كه فرد و
جامعه نسبت به يكديگر دارند و بعد از اين مورد اشاره قرار خواهيم داد.

خداوند متعال درباره كساني كه دوست ميدارند زشتيها در بين
ديگران و در جامعه اسلامي رواج و شيوع يابد فرموده است:

ان الذين «يحبون» ان تشيع الفاحشه في الذين آمنوا لهم عذاب
اليم في الدنيا و الآخرة والله يعلم و انتم لا تعلمون          (سوره نور/19)

همانا آنها كه «دوست ميدارند» زشتيها در ميان مؤمنين (جامعه
اسلامي) شايع شود! براي آنان است عذابي دردناك در دنيا و آخرت. و خدا مي داند و
شما نمي دانيد.

در اين آيه شريفه نكته «دوست داشتن» شيوع فحشاء در جامعه را
برجسته كرده و وعده عذاب اليم را براي آن داده است و اين بيانگر اين مطلب است كه
فقط همين دوست داشتن و انعطاف قلبي به زشتيها گرچه براي غير خود باشد كافي است كه
انسان را به ورطه آلودگي به زشتي و گناه و هلاكت و عذاب دنيوي و اخروي سوق دهد. تا
چه رسد به وقتي كه انسان عملاً در جريان ترويج و اشاعه فحشاء قرار گرفته و به صورت
عاملي براي تباه كردن جامعه بوسيله گناه درآيد. و از جهت ديگر بر عذاب دردناكي كه
قبل از آخرت و عذاب آن در همين دنيا گريبانگير انسان ميشود تأكيد فرموده است (لهم
عذاب اليم في الدنيا) كه با توجهي دقيق به ماهيت منكرات و زشتيها و نتايج زيانبار
و مهلكي كه در اثر آنها در جامعه بوجود مي آيد. ميتوانيم گوشه اي از آن رنج و عذاب
دردناك را كه خداوند فرموده است درك نمائيم. عذاب دردناكي كه زندگي جامعه بشري
بويژه دنياي غرب را به جهنم تبديل كرده و آتش آن خشك و تر را مي سوزاند و حضرت
اميرالمؤمنين(ع) فرموده است:

الراضي بفعل قوم كالداخل فيه معهم. و علي كل داخل في باطل
اثمان: اثم العمل به و اثم الرضي به.             
(نهج البلاغه كلمات قصار)

كسي كه از كار قومي راضي باشد همانند كسي است كه همراه آنان
در انجام آن كار داخل شده است. و هر كس كه در امر باطلي داخل شود براي او دو گناه
است: گناه عمل به آن و گناه رضايت به آن.

و در زيارات متعددي كه براي امام حسين(ع) وارد شده است از
جمله زيارت وارث اين جمله را مي خوانيم كه:

فلعن الله امة قتلتك و لعن الله امة ظلمتك و لعن الله امة
سمعت بذلك «فرضيت به»

لعنت خدا باد بر مردمي كه ترا كشتند، لعنت خدا باد بر مردمي
كه تو را مورد ظلم قرار دادند و لعنت خدا بر گروهي باد كه اين ماجرا را شنيدند و
به آن «رضايت دادند»

حب و بغض في الله

پس انسان مؤمن نه آنكه نسبت به خوبيها و بديها بي تفاوت
نيست كه حب و گرايش به خوبيها و بيزاري و بغض نسبت به بديها با ايمان او عجين است.
فضيل بن يسار مي گويد از امام صادق(ع) سؤال كردم كه آيا حب و بغض از ايمان است؟ آن
حضرت در پاسخ فرمود: و هل الأيمان الا الحب و البغض؟ ثم تلا هذه الآية «حبب اليكم
الأيمان و زينه».