سرمقاله

اي کاش تنگه
هرمز بسته شود!

بسم الله
الرحمن الرحيم

رسيدن به هر
نوع پيشرفت و کمال بدون شکيبائي و تحمل سختيها و ناملايمات غير ممکن است و هر چه
يک هدف بزرگتر باشد تلاش، زحمت، سخت کوشي، حرکت، پشتکار و مقاومت بيشتري را مي
طلبد. اين يک قانون است براي اهداف و کمالات جسمي يا روحي، مادي يا معنوي. مگر
کشورهاي پيشرفته اي که ماديات را وجهه نظر خود قرار داده اند بدون تلاش و زحمت بآن
همه پيشرفت دست يافته اند؟ آيا مثلاً اروپا و آمريکا سالها براي حفظ موجوديتشان در
برابر تجاوزات نجنگيدند و دهها ميليون کشته ندادند؟ آيا بسياري از شهرهاي شان با
خاک يکسان نشد و آيا دوباره همه چيز را از سر نگرفتند؟ آن پيروزيها و اين
پيشرفتهاي شگفت علمي، صنعتي و ساير شئون مادي با بي برنامگي و تنبلي و خوردن و
خوابيدن تحصيل شد يا شبانه روز کار کردند و کار، رياضت کشيدند و سختي و همچنان
کوشيدند تا باينجا رسيدند. آيا ساختن سفينه هاي فضائي و کامپيوتر و آنهمه اختراعات
و اکتشافات بدون تلاش و کار بي وقفه انجام پذيرفت؟ جواب روشن است.

نابرده رنج
گنج ميسر نمي شود                                مزد
آن گرفت جان برادر که کار کرد

ولي ما چه؟
آيا نمي خواهيم در راستاي تکامل معنوي و اهداف بلند الهي که براي ما اصلح است
دنيائي خوب نيز داشته باشيم و آيا اصولاً دستيابي به اهداف اصيل و معنوي و
آرمانهاي جهان شمول اسلامي بدون پيشرفتهاي علمي، صنعتي، نظامي، کشاورزي، پزشکي
و… و خودکفائي در تمام اين زمينه ها و بالاخره استقلال مادي امکان پذير است؟!
آيا ما نمي خواهيم و نبايد براي دنيائي مستقل و دور از سلطه دشمنان اسلام- که در
خدمت اسلام و تحقق اهداف آن باشد- به تمام پيشرفتهاي مثبت آنان دست يابيم و حتي بر
آنان سبقت بگيريم.

ماکه مي
خواهيم هرگونه راه نفوذ را به روي کافران و دشمنان اسلام مسدود کنيم «لن يجعل الله
للکافرين علي المؤمنين سبيلاً» و ابرقدرتها و سردمداران کفر را نابود کنيم «و
قاتلو ائمة الکفر» و تا بر چيدن بساط فتنه از کل جهان پيش رويم «و قاتلوهم حتي لا
تکون فتنة»،‌ آيا ضرورت ندارد خودمان را به خودکفائي کامل و استقلال صنعتي، نظامي،
کشاورزي و… مجهز سازيم و فرمان: «و اعدوالهم ما استطعتم من قوه» را تحقق بخشيم
آيا پيش روي در راهي که قدم گذاشته ايم راهي که نابودي صدام اولين گام آن است و تا
نابودي تمام ابرقدرتها به خواست خداوند ادامه خواهد داشت معني، فراهم ساتن آنچه
در  توان دارين «اعدوالهم …» چيست؟ و در
کنار قدرت ايمان چه قوه ايست که دشمنان خداو ما را به هراس مي افکند «ترهبون به
عدوالله و عدوکم» و آيا معني اين اعداد و آمادگي چيست؟ آيا از مهمات جنگي گرفته تا
بهترين هواپيماهاي پيشرفته واز موشک گرفته تا بمب اتم و از نام و آب گرفته تا
بهداشت و درمان و… همه اينها را شامل نمي شود؟ و آيا تحقق کامل اين امور و امثال
آنها جز به خودکفائي و استقلال همه جانبه امکان پذير است؟ و آيا براي رسيدن به همه
اينها باز هم مي توانيم و شايسته است که هرسال صدها ميليون از دلارهاي نفتي و
ذخائر طبيعي را براي وارد کردن گندم و برنج و گوشت و.. به فضولات تبديل و در
فاضلاب سرازير کنيم اين ننگ را کجا ببريم که نه با صرفه جوئي و رياضت و گرسنگي
بلکه اگر فقط در مصرف نان تبذير نکنيم نيازي به واردات گندم نداريم زيرا قسمت  زيادي از آن در اثر سوخته يا خمير بودن يا
ناسپاسي و بي توجهي در سطلهاي زباله سرازير مي شود و اين يعني صدها ميليون دلاري
که بابت همين مقدار واردات گندم از جيب تمام نسلهاي آينده اين ملت برداشت مي کنيم
و بصورت يک گناه کبيره ديگر تبذير مي کنيم. اگر اين نوع مسائل از نظر فرهنگي و از
جهت پيامدهاي اقتصادي و … در سطح جامعه تبيين شود طبيعي است ملتي که با جان و
مال خود براي تحقق اهداف اسلامي جهاد مي کنند به آساني خواهند پذيرفت که روند مصرف
گرائي و ريخت و پاش موجود با اسلام و هدف خون شهيدان سازگار نيست و مردم خود
بعنوان يک مدعي از قانونگزاران و دولتمردان جمهوري اسلامي مي خواهند که پول نفت را
جز براي جنگ که موجوديت و ادامه حيات اين کشور و اسلام و سرنوشت همه نسلهاي آينده
و تمام ملتهاي جهان در گرو آن است و همچنين معدودي از نيازهاي اورژانسي مثل دارو
و… تا رسيدن به خودکفائي- و سرمايه گذاريهاي اساسي براي هيچ چيز ديگر مصرف نشود.
اين ملت بزرگ بي گمان آماده است براي تحقق اهداف دراز مدت انقلاب اسلامي و
خودکفائي و استقلال همه جانبه و نيرومندي جمهوري اسلامي نه آنکه از اسراف و تبذير
اجتناب کنند و مسرفين و تمام مسرفين و مبذرين را سرکوب کنند بلکه با رياضت و صرفه
جوئي و قناعت در مصارف شخصي دست دولت اسلامي را براي سرمايه گذاريهاي اساسي و
ماندگار باز گذارند. ملت ايران آماده است که همزمان با حماسه آفريني بي نظير در
جبهه هاي جنگ نظامي عليه دشمنان اسلامي در جبهه داخلي و در صحنه سازندگي نيز به
جهادي بزرگ عليه اسراف و تبذير و مصرف زدگي و مصرف گرائي قيام کند و انتظار مي رود
که مسئولين ذيربط نيز در کنار مردم بطور جدي راه را براي جهاد توليدي خودکفائي و
قطع هر نوع وابستگي بخارج هموار کنند.

از باب مثال
فقط در اذاء عدم تبذير نان و قناعت در مورد مصرف برنج- نه مثل بيست سال قبل که
عموماً سالي يکبار برنج مي خورديم بلکه با تقليل به هفته اي يکبار آنهم برنج
داخلي، آنهم آمل دو و بجاي آن استفاده از سيب زميني خودمان که کشت و برداشت آن
بسيار آسانتر و کم هزينه تر از برنج است و در عين حال پر خاصيت تر از آن-، حدود يک
ميليارد دلار صرفه جوئي کرده و اين مبلغ را به سرمايه گذاريهاي اساسي و استراتژيک
اختصاص دهيم. آيا اين بهتر نيست که با يک صرفه جوئي مختصر در مصارف روزمره و بجاي
خوردن از مايه سعي کنيم خودمان توليد کنيم و بخوريم و پول آن صرفه جوئي را مثلاً
راه آهن، اتوبان، سد و … بسازيم که براي خودمان و نسلهاي آينده داراي منافع و آثار
گسترده در اقتصاد، کشاورزي و… مفيد و کارساز باشد. کافي است که نان را تبذير
نکنيم و از پول آن هر سال يک قطعه اتوبان شش باندي بطول صدها کيلومتر بسازيم.

جاي تأسف است
که فرهنگ ستمشاهي و نفت، ما را چنين بار آورده بود که مثلاً يک مهندس عاليرتبه
ژاپني از يک کارگر ايراني بيشتر اهل کار و زحمت کشيدن باشد. انقلاب بايد کار خود
را در اين صحنه نيز بکند و براستي که اگر چنين تحولي را خودمان با آگاهي و بصيرت و
قدرت اراده به اجراء نگذاريم بايد براي از بين بردن فرهنگ مصرفي و بي حالي و کم
کاري و سرهم بندي کردن و روي اوردن به کار و توليد و محکم کاري از خداوند درخواست
توفيق اجباري کنيم و بگوئيم اي کاش تنگه هرمز بسته شود؟!والسلام . رحيميان