پیام شهید

پيام شهيد

اين وصيت
نامه ها انسان را ميلرزاند و بيدار مي کند.          امام خميني

قسمتي از
وصيتنامه شهيد محمد زارعپور

سلام بر
کربلا، سلام بر عاشورا و سلام و درود بر شهداي اسلام، بر همه کربلاهاو عاشوراها،
کربلاي خوزستان، کربلاي غرب کشور، عاشوراي 7 تير، عاشوراي 8 شهريور، و 5 مهر و
سلام و درود بر همه ايام الله در طول تاريخ.

اينجانب به
جبهه مي روم تا امانتي را که خداوند متعال به من عنايت فرمود به او تقديم نمايم و
به وصال معشوق خود برسم. من عاشق ام عاشق لقاءالله ديوانه اويم توصيه ام به دوستان
و همکاران و آشنايان فقط و فقط اين است که خدا را، خدا را، خدا را در زندگي خود به
ياد داشته باشند. به جبهه مي روم تا ثابت نمايم که زندگي خوب خوردن، و خوب پوشيدن
و خانه خوب داشتن تنها نيست. که شما اي انسانهاي خداجو خود را به دنيا مشغول و
سرگرم نسازيد. که تنها آنرا وسيله اي جهت برگيري توشه محصول براي آخرت
بدانيد.  (الدنيا مزرعة الاخره).

و اي انسان
ديگر کره خاکي تو را به خود مشغول نسازد و تنها به آن سرگرم مشو و آن را وسيله اي
قرار بده براي عروج به مکان ملکوتيت. خوب بنگر مکانت را و توصيفت را از زبان خالق
بسيار دانايت بشنو، خليفه الله، اشرف مخلوقات،… حرکت! چرا معطلي؟

قسمتي از
وصيتنامه شهيد مهدي زارعپور

مادر! خورشيد
در روز و ستارگان در شب با عجين شدن من به رنجهايت مي نگرند، نگرشي که از اعماق
نظام حاکم بر جهان بر مي خيزد.

مادر مرا
ببخش مرا ببخش، که من براي تو خدمتي نکردم و گرد و غباري را از سر و رويت پاک
ننمودم، بخدا قسم به اين باور دارم، بلي آنچه اميدوار کننده است و به من نيرو مي
دهد تا در راهم محکمتر بايستم شفاعت شهيد است، آري مادر من براي دنياي تو کوتاهي
نمودم اما قول مي دهم تا در پيشگاه الله شفيع تو گردم.

مادر من به
تو ظلم نکردم، دنيا را برايت فروختم و آخرت را جهت نزديکي با خدايت خريدم. پس بر
من خرده مگير و از من به سوي خدايت شکوه مکن که کارم زار است و من بسيار وحشت دارم
اگر تو برمن نبخشي، مادرجان دوست درام که پس از شهادت فرزندت که خود بيشترين اهميت
را به او ميدادي و فقط به او اميد بسته بودي، راضي باشي تا زحماتت هدر نرود و اين
تحفه ناقابلت هديه پيشگاه با عظمت معبود گشت هر چند که براي من رنج برده باشي مي
ارزد، چه پيشگاه خدا عظيم تر از اين حرفهاست فقط دعا کن که خداوند از تو قبول
نمايد.

اين يک فاجعه
است اگر چنان بر سر و رويت زني و فرياد کشي و دشمن را خوشحال نمايي تا خداي ناکرده
اراده خداوند برگردد و اين نيت را بر تو نبخشوده، تحفه ات در نزدش بي ارزش جلوه
کند و کلا مورد قبول حق متعال واقع نشود.

مادرجان مايلم
در شهادتن صبري زينب وار داشته باشي تو خود هنگامي که آن شبها آري آن شبهاي سياه
در سرماي زمستان کنار کرسي، کتاب جودي يا طوفان را مي خواندي از حسين(ع) از زينب،
از زينب وام ليلي سخن ميراندي و نوحه مي خواندي، مي گفتي اينها همه براي اين است
که ما دلمان را به پاي دل آنها ببريم و در مشکلات ديگر نباشيم. آري مادرجان همچنين
است ولي آن هنگام مشکلات مادر ارتباط با ماديات مطرح بود گرچه همان زمان هم غير
منتظره مي آمد که شهادت حسين و مشکلاتش در خانواده فقط به اين خاطر براي منظوري از
اين قبيل  يعني شهادت است پس صبر کن و نوحه
ها را زمزمه کن که ملاقات نزديک است.

قسمتي از
وصيتنامه شهيد حسين زارعپور

خدايا شاهد باش که اگر ما در روز عاشورا
نبوديم که به نداي هل من ناصر امام حسين(ع) لبيک گوئيم ولي امروز لبيک گفتيم.
خدايا جان ناقابل ما در مقابل اسلام مانند قطره آب است در مقابل دريا. پس من حاضرم
که براي اسلام در هر دقيقه صدبار با بدترين مرگ بميرم. خدايا بدان که ملت ايران تا
برقراري اسلام در سراسر جهان از پاي نمي نشينند و همه لبيک گويان به نداي هل من
ناصر حسين(ع) هستند. خدايا من آمدم به جبهه تا سلاح افتاده برادرم را برگيرم و از
اسلام و ميهن و ناموس کشورم دفاع کنم. خدايا اگر چه من لياقت شهادت را ندارم ولي
ترا به تمام مقربان درگاهت قسمت مي دهم که مرا شهادت نصيب فرمائي خدايا من از تو
مي ترسم. مي ترسم در روز قيامت در پيش تو شرمنده باشم که چرا بعلت گناهانم به
شهادت نرسيدم. پس خدايا مرا نااميد مکن.