گفتهها و
نوشتهها
چگونه افراد
را بشناسيم؟
حضرت
سليمان«ع» فرمود: تا دوستان کسي را نشناختهايد و آنان را مدنظر قرار ندادهايد،
در حق خودش قضاوتي نکنيد چرا که هر کس به هم صنفان و همنشينانش شناخته ميشود.
تو اول بگو
با کيان دوستي؟ پس
آنگه بگوم که تو کيستي؟
خوي
استکباري
بنياسرائيل
براي ارضاي خوي استکباري خويش، حتي تفوق و برتري جويي خود را، در طي يک سلسله
داستانهاي خرافي، بر خداوند هم به اثبات رساندهاند!! چنانچه در«قاموس» کتاب مقدس
يهوديان ميخوانيم: «اسرائيل» به معني کسي است که بر خدا غالب شد!! و طبق تورات
تحريف شده کنوني، اين پيورزي را در جريان کشتي گرفتن باخدا بدست آورد! بنابراين،
چه جاي تعجب است که اين روزها در فلسطين اشغالي براي اثبات برتري و تفوق خويش، اين
چنين بندگان خدا را به خاک و خون ميکشانند.
شيخ الرئيس
و ابوسعيد
شيخ الرئيس
در مجلس ابوسعيد نشسته بود، اين دو بيت شعر را بگفت:
مائيم به
عفو تو، تولا کرده وز
طاعت و معصيت، تبرا کرده
آنجا که
عنايت تو باشد، باشد ناکرده
چو کرده، کرده چون ناکرده
ابوسعيد در
جوابش بديهة گفت:
اي نيک
نکرده و بديها کرده وآنکه
بخلاص خود تمنا کرده
بر عفو مکن
تکيه که هرگز نبود ناکرده
چو کرده، کرده چون ناکرده
غم روزگار
چيست؟
خوشتر ز عيش
و صحبت و باغ و بهار چيست؟
ساقي
کجاست؟ گو سبب انتظار چيست؟
هر وقت خوش
که دست دهد مغتنم شمار
کس
را وقوف نيست که انجام کار چيست؟
پيونت عمر
بسته به موئي است، هوشدار
غمخوار
خويش باش، غم روزگار چيست؟
راز درون
پرده چه داند فلک، خموش
اي
مدعي نزاع تو با پردهدار چيست؟
«حافظ»
چگونه
دعايمان مستجاب گردد؟
مردي خدمت
حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم عرض کرد: دوست دارم دعايم مستجاب گردد. حضرت
فرمود: غذاي خويش را پاک و طاهرساز و از خوردن غذاي حرام بپرهيز.
پارتي بازي
در حکومت علي«ع»
لبيد بن
عطارد تميمي مرتکب گناهي شده بود، حضرت لعي عليه السلام دستور داد او را احضار
کنند تا مجازاتش کند. لبيد به بني اسد پناه برد، نعيم بن دجاجه که از شخصيات بنياسد
بود و يکي از مامورين علي«ع» به شمار ميآمد و در«شرطة الخميس» به حراست و نگهباني
اشتغال داشت، خواست پارتي بازي کند، به ساير مامورين گفت: لبيد را به من واگذاريد
و او را برهاند. مامورين خدمت حضرت رسيدند و عرضه داشتند: نعيم او را رها ساخت.
حضرت فرمود: نعيم را بياوريد! نعيم را آوردند، حضرت دستور داد به او کتک مفصلي
بزنند تا ديگر هواي پارتي بازي در حکومت علي«ع» به سرش نزند.
وقتي نعيم
کتک سيري نوش جان کرد، رو به حضرت علي«ع» نموده و چنين گفت: کار کردن با تو ذلت ميآورد
و فراقت هم کفر است(يعني ما نه ميتوانيم در سايه حکومتت خلاف قانون کنيم ونه ميتوانيم
از تو جدا شويم) حضرت پاسخ فرمود: همينطور است! آنگاه او را رها ساخت.
گياه خوردن
يا خدمت سلطان کردن
سقراط را
ديدند که گياه مي خورد، گفتند: اگر تو خدمت سلطان توانستي کردن، گياه نبايستي
خوردن! گفت: «اگر تو گياه توانستي خوردن، خدمت سلطان نبايستي کردن».
مگور راز دل
*اميرالمؤمنين«ع»:
«مَنْ
کَتَمَ سِرَّهُ کانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ» (نهج البلاغه ـ ج 2 ـ ص 184)
هر که راز
خود را بپوشاند، اختيار در دست او است.
اگر کام
خواهي در اين آب و گل نگو
تا تواني به کس راز دل
مگو راز دل
هيچ اگر ننوي از
آن گفتن آخر، پشيمان شوي
«سعدي»
صياد طمعکار
در گذشتههاي
دور، مردي صياد در جريان صيد از خانه خويش دور افتاده و بدست چادرنشينان صحرا اسير
گرديد. وقتي کولهبار او را بازرسي کردند، مقداري دانههاي سياه رنگ در آن يافتند؛
درباره آنها از او پسيدند، صياد گفت: اگر قول رهايي به من ميدهيد به شما بگويم تا
از محصول با ارزش آنها بهرهمند گرديد. آنها پذيرفتند. صياد کشت آن دانهها را به
آنها آموخت. پس از چندي محصول پياز به دست آمد و افراد قبيله از خوردن آن بسيار
لذتب ردند. سپس بوعده خيش وفا نموده کولهپشتي او را پر از طلا ساختند. صياد به
ميان قبيله خود بازگشت و جريان را با آنان در ميان گذاشت. صيادي ديگري، به طمع
طلا، مقداري پياز زعفران با خود به ميان آن قبيله برد. مردان قبيله پس از کشت و
برداشت زعفران، بسيار خوشحال شده در مقابل پياز زعفران، کولهپشتي او را پر از
پياز نمودند!!
نفرين به
سبک دعا
روزي رضا
خان با وزراي خود به رامسر رفته بودند. رضا خان خواست چهره مذهبي خود را به مردم
بنماياند، از اين رو به مجلس روضهاي وارد مسجد شد. سخنران مسجد(آقاي حبيبي قاسم
آبادي) همين که چشمش به رضا خان افتاد، با صداي بلند گفت: بار خدايا! بار الها!
شاهنشاه ايران و کابينهاش را از بهشت نجات فرما!! رضا خان و ديگر وزرا بدون اينکه
متوجه دعا شوند، بلند گفتند: آمين!!
صد در صد با
سواد
درصد با
سوادي در«ايسلند»، صدر در صد است. هر يک از اهالي ايسلند بايد از مدرسه فارغ
التحصيل شده باشند تا بتوانند شغلي بدست آورند و نيز بايد بتوانند به سه زبان صحبت
بکنند.