سرمقاله

زهي خيال باطل!

بسم الله الرحمن الرحيم

… در بيست و دوم بهمن ماه 1357 بزرگترين انقلاب تاريخ- با ويژگيهاي منحصر
بفرد- به پيروزي رسيد و در دوازدهم فروردين 58 اولين حکومت اسلامي بعد از صدر
اسلام در جمهوري اسلامي ايران تثبيت گرديد و بدينسان يکي از فرازهاي برجسته و نادر
در کتاب تاريخ نقش يافت. اما اين تازه اول راه بود و جهان استکبار که با سقوط
جزيره ثبات خويش يعني ايران ستمشاهي گيج شده بود ديگر بار به خود آمد و با بسيج
تمام توان خويش و از هر راهي که سراغ داشت براي مقابله با اسلام و مهار انقلاب
اسلامي به پا خاست و هر روز به شکلي جديد و با توطئه هاي پيچيده تر و جنايات
سبعانه تر براي درهم کوبيدن و انتقام از ملتي که چنين انقلاب و تحولي را در پرتو
اسلام و رهبري الهي آن پديد آورده بود، دست يازيد و بالاخره در طي ماه هاي گذشته
با دو توطئه عمده ديگر که پشت و روي يک سکه بود براي خروج از بن بست توطئه جنگ
تحميلي، خود را در مرحله اي جديد از جنگ رودررو با جمهوري اسلامي قرار داد و در
صحنه سياسي، از کانال شوراي امنيت!و در صحنه نظامي با اعزام و تمرکز بزرگترين
مجموعه ناوگان هاي جنگي در خليج فارس به منظور وادار ساختن امت اسلام به عقب نشيني
وارد عمل شد- لازم به يادآوري است که تا کنون در هر منطقه از جهان که تشنجي بوجود
مي آمد کافي بود که حرکت يک ناوگان جنگي از سوي يکي از ابرقدرتها تمام معادلات را
به نفع آنها بر هم زند- ولي اين اولين بار بود که مجموعه اي از ناوگانهاي جنگيِ
تمام قدرتهاي شيطاني در يک نقطه حساس متمرکز شدند و نتيجه صددرصد معکوس شد.يعني در
حالي که اين حضور بزرگ روي بسياري از امور در خارج خليج فارس و بويژه در امريکا و
غرب تأثير منفي گذاشت و آشفتگي هاي دردناکي از قبيل سقوط قيمت دلار وسهام را براي
آنان به بار آورد، تمام جهان متوجه شگفت انگيز ترين پديده عصر حاضر شدند و حيرت
زده ديدند که اين حضور و تمرکز بي سابقه هيچ کاري از پيش نبرد و کمترين تغييري در
معادله جنگ در منطقه خليج فارس به نفع آنان بوجود نياورد و امت اسلام به جاي مرعوب
شدن و عقب نشيني از مواضع خويش در ادامه راه خويش راسخ تر و بيش از هر زمان ديگر
براي رزم بي امان عليه آمريکا و مزدورانش بسيج و همچون سيلي خروشان به سوي جبهه هاي
جنگ سرازير گرديدند و جهانيان در حالي که به صلابت و قدرت شگرف جمهوري اسلامي آگاه
تر شدند روشن تر ازهميشه طرف اصلي را در جنگي که بر جمهوري اسلامي تحميل شده،
شناختند و طبعاً ماهيت جنگ نيز مشخص تر گرديد.

بهرحال اين تير نيز به سنگ خورد و دشمن بعد از ناکامي در حضور پر هياهوي خود
در خليج فارس و احساس رسوائي و پوچي و پوسيدگي، بر آن شد تا دست از پا درازتر،
خيلي آرام و مؤدبانه! و بي سرو صدا تدريجاً خود را از اين تنگناي خفه کننده برهاند
و در همين حال به شکلي ديگر راه خود را در انتقام گيري و کينه توزي از ملت مسلمان ايران
ادامه دهد و براي جبران آن همه شکست و اين رسوايي و روحيه دادن به ارتش بعث و ضربه
زدن به حرکت اسلامي ملت فلسطين به توطئه ديگري روي آورد و مهم ترين تيري که در
ترکش داشت و همواره در طي سالهاي گذشته ازآن به عنوان قوي ترين اهرم فشار و ارعاب
مردم ايران نام مي برد، در چله کمان گذاشت و عليرغم ناکاميهاي تلخ گذشته اش در
بمباران شهرها، اين بار با کاربرد موشکي، قلب انقلاب يعني تهران را نشانه گرفت و
در مدتي کوتاه ده ها موشک ساخته شرق و پرداخته غرب را بر تهران بزرگ فروريخت بدان
اميد که شايد با اين اهرم، مقاومت ملت اسلام را در هم شکند و ضمناً انتقام
ناکاميها و شکستهاي گذشته اش را نيز بگيرد اما زهي خيال باطل که اين بار هم سياست
غرب و موشکهاي شرق نه آنکه نتوانست کاري از پيش برد که کوس رسوائي جنايت کاران
تاريخ و دشمنان بشريت همصدا با انفجارهاي پي در پي موشکها، جان و دل تمام مردم را
پر کرد و تهران بزرگ را به دزفول قهرمان و ساير شهرهاي مقاوم پيوندي نزديکتر بخشيد
و زهي خيال خام که راهيان کربلا و پيروان حسين (ع) همچون سالار شهيدان هرچه تيرهاي
بلا بيشتر بر آنان فروبارد کمال حيات و آثار نشاط در آنان متجلي تر مي شود و از
نردبان مصائب، صعود به مراتب والاي قرب حق براي آنان ميسور تر ميگردد و بهمان نسبت
از کفر و شرک دورتر و از کافران و مشرکان بيزارتر مي شوند و عزم آنان بر پيمودن
راه خدا و جهاد در راه او و حرکت به سوي کربلا، تا نثار آخرين خانه و آخرين نفر و
آخرين نفس، راسخ تر و ايمانشان بر حقانيت اين راه استوار تر مي شود.

قلم و بيان و از ترسيم عظمت پايداري و شکوه مقاومت اين ملت بزرگ عاجز است و
اين بس که خدا صابران را بشارت فرموده که:

اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون.

درودهاي خداوند و رحمت حق بر آنان باد که آنانند راه يافتگان به سوي حق.

والسلام رحيميان