مصاحبه اختصاصي با: حجة الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني

مصاحبه اختصاصي با:

حجة الاسلام والمسلمين هاشمي
رفسنجاني

نماينده امام در شوراي عالي دفاع

*ترسيمي از اوضاع فعلي جنگ تحميلي
*کاربرد موشکها *انتخابات *حج و آينده آن *انقلاب اسلامي فلسطين

– با تشکر از جناب حجة الاسلام و
المسلمين هاشمي رفسنجاني نماينده امام در شوراي عالي دفاع، در اولين سؤال، تقاضا
مي شود ترسيمي از اوضاع فعلي جنگ تحميلي و شرايط کنوني منطقه و مسائلي که در اين
رابطه مطرح است، براي امت پاسدار اسلام بيان فرمائيد.

مخالف استکبار با پديده انقلاب
اسلامي

*بسم الله الرحمن الرحيم. بطور کلي
از ماه هاي اول انقلاب تا کنون، يک جريان ثابت ديده مي شود که پرده هاي گوناگون آن
بصور مختلف تا بحال ظهور کرده و مي کند، و در کنار اين جريان ثابت محور اصلي،
حوادث و اتفاقاتي هم پيش مي آيد که در هر مقطعي معناي خاصي دارد.

اصل اوّل اين است که پديده اي به
نام «انقلاب اسلامي» که در عواطف، عقايد و ايمان انسانها ريشه دارد براي جريانهاي
مادي حاکم جهان قابل قبول و پذيرفته نيست و اصولاً جريانهاي حاکم چنين چيزي را که
پايگاه مردمي و عقيدتي صالح و سالم داشته باشد، نمي توانند بپذيرند چون مي فهمند
اين در جهت تضاد با منافع نامشروع آنها پيش مي رود.

انقلاب اسلامي در شرايط کنوني، يکي
از همان جريانهايي است که منافع نامشروع را در هرجا که با آن مواجه شود، طرد مي
کند. اين منافع نامشروع مي تواند مربوط به سرمايه داري غربي باشد يا متعلق به
ماديگرائي شرقي و ممکن است هم مربوط به ارتجاع باشد که به طور کلي در هر منطقه اي
عمدتاً زمينه نفوذ سرمايه داري غربي است و همچنين براي حکومتهاي محلي که نامشروع
هستند- چه ديکتاتور باشند و چه فريبکار- همه اينها جلوه هاي از قدرت نامشروع و
مادي است که با مصالح مردم در تضاد است و از اين رو، يک انقلاب اصيل معمولاً با
اين جريانات درگير است.

در هرصورت اين وضع جاري ما است، پس
در هر جائي از جنگ تحميلي که بوي پيروزي ما مي آيد، براي شکستن ما پرده جديدي را
پيش مي آورند.و اين اواخر که تحقيقاً مطمئن شدند اگر وضع را به صورت عادي بگذارند،
در جريان طبيعي، صدام شکست مي خورد لذا دائما يک پرده غير طبيعي در جهت تقويت صدام
و تضعيف ما به وجود مي آورند.

اين سياست جاري يکي دو سال اخير
است که الآن به صورت يکنواخت درآمده و شما عمده جلوه هايش را در خليج فارس مشاهده
مي کنيد. دشمنان به او امکاناتي دادند که در آنجا به ما ضربه هائي بزند و شريان
حياتي اقتصادي ما را قطع کند، ولي ديدند با اين وضع ديگران هم آسيب مي بينند،
خودشان حضور پيدا کردند، باز هم ديدند مشکلاتي برايشان پيش مي آيد، به فکر توطئه
جديدي افتادند. و آن دادن امکانات موشکي دوربرد به عراق است. البته امکانات موشکي
را قبلاً نيز به عراق داده بودند ولي بردش در حدود دويست الي سيصد کيلومتر بيشتر
نبود که ما در مقابل توانستيم قدرتي بار بدست بياوريم که پاسخ موشکي عراق را روي
بغداد بدهيم يعني نتيجه معکوس گرفتند زيرا بغداد تهديد شد ولي تهران از تعرض موشکي
آنها مصون بود.

تضادّ موجود

اينک به فکر افتادند که آن برتري
ما را از دستمان بگيرند و مسئله را به نفع عراق حل کنند. مشکل اساسي که استکبرا در
اين رابطه دارد تضادي است که در ابعاد مختلف وجود دارد و دست آنها را بسته است و
گرنه اينها لحظه اي هم ترديد نمي کردند که عراق را آنقدر نيرومند کنند که از سوي
ما تهديد نشود. آن تضاد اين است که بهرحال توده مردم عراق عرب و مسلمان هستند و
اگر عراق را مسلح کنند تا حدي که بتواند مطمئناً جلوي ما ايستادگي کند، با منافعي
که در اسرائيل دارند تضاد پيدا مي کنند چه ممکن است برخي از کشورهاي عربي يا
اسرائيل در آينده با عراق درگير شوند…

بنابراين، با اينکه خيلي علاقمند
هستند عراق را در حدّ بالايي تقويت بکنند، نگرانند که اگر اين قدرت بدست ديگري غير
از صدام افتاد، منافع آنها را تهديد خواهد کردو در هر صورت اينها هيچ تضميني
ندارند که حزب بعث براي هميشه در عراق بماند؛ همانطور که در ايران اتفاق افتاد در
حالي که جائي مطمئن تر از ايران نداشتند با آن شرايطي که به وجود آورده بودند و
سازمانهاي زيادي خانواده پهلوي را نگهداري مي کردند و سيا و ساير سازمانهاي جاسوسي
دنيا او را حفاظت مي نمودند و تمام نيروهاي نظامي، انتظامي و امنيتي که در ايران
بودند، همه پاسدار منافع خاندان پهلوي و عملا پاسدار منافع آمريکا انگليس و ساير
غربيها بودند، تجربه تلخي براي مستکبران بود که ديند تمام آن امکانات بدست ملتي
افتاد که مي خواهد با استکبار بجنگد پس هيچ دليلي ندارد که مطمئن باشند که فردا در
عراق چنين اتفاقي نيفتد.

بنابراين، حضور خودشان در منطقه را
به اين دليل بايد توجيه بکين که اينها مجبور شدند اين رسوائي را پذيرفتند که با
بيش از صد کشتي جنگي وارد خليج فارس شوند و اين همه لشکر کشي بکنند و امکانات ناتو
را براي يک جريان محدودي در منطقه قرار بدهند براي اينکه اولاً- مي ديدند ظرفيت
عراق آنقدر نيست که بتوانند آن را تقويت بکند و ثانيا- همين تضادي که نقل کرديم
آنها را به چنين کاري واداشت. البته تضاد ديگري هم وجود دارد که قوي تر از آن است
و آن وضع خود عراق است.

امروز عراق مانند برده اي است که
دو مالک و ارباب در او شريکند، عراق بين شرق و غرب درتحرک است يعني گاهي به اين
طرف کشيده مي شود و گاهي به آن طرف. ما مي دانيم امکانات نظامي عراق عمدتاً از
روسها است و هنوز هم قسمت اعظم پدافندش، توپهاي ميدانش، تانکهايش، هواپيماهايش،
مهّماتش و حتّي تعليمات نظايم و شيوه جنگيدنش روسي است؛ از طرفي ديگر منبع تغذيه
اش از لحاظ مالي و امکانات مادي کاملاً غربي است، ارتجاع عرب از قبيل عربستان و
کويت منبع مالي قوي عراق هستند و به طور جدي در اختيار آمريکا قرار دارند، بعلاوه
خودشان هم در جنايات عراق شريکند.

اين مثلث ارتجاع، امپرياليسم و
مارکسيسم که حامي بغداد هستند، يک پاي قضيه هستند و از انقلاب اسلامي تهديد مي
شوند بنابراين اينها ذاتاً شريکند. اين بعلاوه کمکهاي ديگري که از غرب مي گيرد
مانند کمکهاي اطلاعاتي، جاسوسي، تبليغاتي و حضور در خليج فارس و امثال اينها.

و بدينسان عراق، به تعبير قرآن
مانند برده اي مي ماند که چند مالک دارد و سر آن به جنگ و مخاصمه پرداخته اند:
«ضرب الله مثلاً رجلاً فيه شرکاء متشاکسون و رجلاً سلماً لرجل هل يستويان مثلاً»
(زمر- آيه29)- خداوند مثل مي زند مردي را که چند شريک با هم سر او دعوا دارند و
مردي که با مردي ديگر با مسالمت رفتار مي کند، آيا اين دو با هم برابرند؟

و همچنين تجسم آيه ديگري است که مي
فرمايد:

«و ضرب الله مثلاً رجلين أحدهما
أبکم لا يقدر علي شيءو هو کل علي مولاه اينما يوجهه لايأت بخير، هل يستوي هو و من
يأمر بالعدل و هو علي صراط مستقيم».‌ (نحل- آيه76)- و خداوند مثل مي زند دو نفر را
که يکي گنگ است و بر هيچ کاري توانايي ندارد و کل بر مولا و اربابش مي باشد که
هرجا او را مي فرستد، خيري از او نمي بيند؛ آيا اين شخص برابر است با آن کسي که به
عدالت دستور مي دهد و بر صراط مستقيم حرکت مي کند؟

و اين مثل قرآني چقدر جالب است و
چقدر بر اين رژيم بعثي منطبق است که از خودش هيچ توانايي ندارد و هرچه هم اربابان
مي خواهند از او استفاده بکنند، بجز رسوائي براي آنان چيز ديگري ندارد، و راستي
چنين شخصي ممکن است برابر باشد با جمهوري اسلامي که مي خواهد به عدالت رفتار کند و
بر صراط مستقيم الهي گام بگذارد؟

پس اين تضاد وجود دارد که شوروي
بخاطر نفوذ غرب که در بغداد مي بيند، دستش چندان باز نيست و اطمينان ندارد که در
آنجا زياد سرمايه گذاري کند، چه نمي داندسرانجام اين سرمايه گذاري چه خواهد بود؟
غرب هم همين نگراني را دارد، زيرا امکان دارد اگر سرمايه گذاري زيادي بکند، در
آينده از دستش خارج شود و هيچ اطميناني ندارد که در آينده بتواند از آن استفاده
نمايد. و از طرفي ديگر هر دو هم نمي توانند عرق را کنار بگذارند چرا که اين مي
ترسد اگر او را ترک کند به دست ديگري بيفتد و آن يکي هم همين ترس را دارد.

لذا مجموعه اين تضادهايي که وجود
دارد کار را به اينجا رسانده که نه بتوانند خيلي سرمايه گذاري کنند و نه بتوانند
آن را تنها بگذارند، نتيجه اين مي شود که عراق را در حدّي که يکدفعه فرو نريزد،
بايد حفظش بکنند.

موشکهاي دور برد عراق

اين يکي از پرده هاي توطئه است که
اکنون ما داريم آن را تجربه مي کنيم و آن اينکه آمدند کمک کردند بر پايه موشکهائي
که روسيه يا اقمار روس در اختيار عراق گذاشته اند يعني اسکادبي هايش را تقويت
کردند، و اينطور که متخصصين ما مي گويند: از آن موشکي که سالم بدست ما افتاده چنين
معلوم شد که، براي اينکه بُرد موشکها را دو برابر کنند (که تا ششصد کيلومتر برود)
بايد سوخت بيشتري تزريق بشود و براي اين کار بايد محفظه هاي سوخت را بزرگتر کند. و
لذا حدود دومتر طول اين موشک را بيشتر کردند يعني منبع سوخت را قوي تر کردند بدين
معني که از سه موشک مي تواند دو موشک درست کنند؛ قسمتي از باک را مي بُرند و به
بدنه باک ديگر وصل مي کنند، وسط آن را هم مي برند و جوش مي دهند و سوخت بيشتري
تزريق مي کنند. آنگاه بخاطر اينکه موشک قدرت کندن جسم به اين بزرگي را که برود
بالا و در بالاي جو حرکت کند، ندارد، ناچار شدند وزن سرجنگي آن را کم کنند و از
700 يا 800 کيلوگرم به 160 کيلوگرم تقليل بدهند، آن وقت جاي آن قسمتي از سرجنگي که
خالي شده، مقداري از مواد منفجره روي ديواره اش هنوز چسبيده است و نتوانستند آن را
خوب پاک کنند لذا آمدند آن قسمت را از تأسيسات پائين موشک را که هوا تزريق مي
کرده، از پائين برداشتند و بجاي آن مواد خالي شده در سرجنگي گذاشتند و براي اينکه
تعادل وزن دو طرف مرکز ثقل را هم حفظ بکنند، کار زيادي روي اين موشک انجام داده
اند که تحقيقاً عراقيها نمي توانند اين کارها را انجام دهند و بدون شک کارشناسان
خارجي کمک کرده اند، همانها که خودشان صنعت موشکي دارند، حال ممکن است آمريکائي
باشند يا فرانسوي يا از برخي کشورهاي ديگر که الآن موشکسازي دارند و ممکن است
عوامل روسها هم باشند ولي طبق اطلاعاتي که ازمنابع اطلاعاتيمان بدست آورديم، يک
مشاجره اي بين سران روسيه و عراقيها بوده است که روسها اعتراض شديد به عراق مي
کردند که شما دست کارشناسان خارجي را روي موشک ما باز کرديد و اسرار نظامي ما را
بدست رقباي ما مي دهيد و عراقيها اطمينان مي دادند که ما بگونه اي استفاده مي کنيم
که آنها به اسرار شما دسترسي پيدا نکنند!

معلوم مي شود در يک مرحله اي
برخورد شديدي ميان آنها بوده و ظاهراً همان موقعي است که کارشناسان غربي موشکهاي
روسي را در عراق اصلاح مي کردند براي اينکه به تهران برسد. در هر صورت اين بحث بين
عراق و روسيه بوده، حال چگونه حل شده است، مي نمي دانم؟ آيا خود روسها جاي آن
کارشناسها را گرفتند يا شيوه اي به کار گرفتند که بدون اينکه اسرار روسها بدست
غربيها بيفتد، مسئله حل شود؟ در هر صورت ما اطلاعاتي در اين زمينه نيز داريم که
فکر مي کنم هنوز موقع گفتنش نرسيده است.

بهرحال تا اينجا که پيش رفته اند،
موشک عيوبي پيدا کرده که براي عراق بسيار گران تمام شده است يعني براي زدن دو
موشک، سه موشک مصرف مي کنند و همينطور که مي بينيد قسمت بسيار زيادي از اين موشکها
عملاً بي ثمر شده است. عراق با همين مقدار از موشکها که تابحال به تهران و قم و
اصفهان پرتاب کرده در همين چند روز، با مخارج جنبي که دارد شايد بيش از صدو پنجاه
ميليون دلار خرجش شده است، و چندان هم براي عراق رضايت بخش نبوده است و مي توان
گفت فايده اي که براي آنها داشته اين بوده است که بيشتر شباهت به يک مانور براي
جنگ رواني که روحيه عراقيها را بالا ببرد و روحيه مردم ما را- به خيال خودشان-
تضعيف کنند.

البته اين حرکتشان هم مانند حرکت
قبلي شکست خورد و به افتضاح کشيده خواهد شد براي اينکه حربه اي بود که بيش از يک
سال تا بحال مطرح مي کردند و عراق هميشه فرياد مي زد که تهران را با خاک يکسان مي
کنيم! و نتيجه اين شد که داريم مي بينيم.

و اگر واقعاً به عراق موشکهاي
اساسي دوربرد بدهند معنايش اين است که بايد بپذيرند اگر روزي ملت عراق آزاد شد، از
داخل خاک عراق، اسرائيل يا جاهائي ديگر مورد تهديد جدي قرار بگيرد. پس چه اطميناني
دارند که چنين اتفاقي نيفتد؟ و لذا از اينکه ابرقدرتها بتوانند بي نهايت تا
جلوگيري کامل از پيروزي ما پيش بروند، خوشبختانه يک نوع مصونيّتي داريم ولي اين مزاحمت
ها را نيز داريم.

سياست جنگي ايران

سياست جنگي ما اين است که با همان
شيوه اي که خودمان داريم و تا آنجا که امور اقتصاديمان سالها بتواند تحمل بکند و
از پا درنيايد، جنگ را ادامه مي دهيم و تصميم گيريهايمان را با شرايط مختلفي که
داريم مرتبط مي سازيم و در هر مقطعي از زمان، اقدامات لازم را انجام مي دهيم. بايد
هميشه هم مواظب اطراف خود باشيم و از اين حوادثي که اتفاق مي افتد هم بهره برداري
کنيم و هم جلوي ضربه پذيري خودمان را بگيريم. در خليج فارس هم ملاحظه کرديد که
چگونه برخورد کرديم که الحمدلله درسطح جهاني به نفع ما شد و کل دنيا فهميدکه قدرت
ضد استکباري و مستقل که مورد بغض جريانهاي شوم ضد انساني، استکباري و ارتجاعي است،
ايران است و موقعيت جمهنوري اسلامي در افکار آزاديخواهان دنيا تثبيت شد، به نحوي
که الآن هرجا جرياني باشد که عليه آمريکا مبارزه مي کند، به ما مراجعه مي کند و مي
خواهد از تجربه انقلابي ما استفاده کند.

در هر صورت، جريان خليج فارس در
مجموع، خيلي به نفع جمهوري اسلامي و اعتبار جمهوري اسلامي شد و از داخل هم زنگ
خطري بود براي ملت ما و اين هشياري که مردم ما بعد از آمدن آمريکا به خليج فارس
پيدا کردند، خيلي بيشتر از هشياري گذشته است و آمادگي که براي دفاع پيدا کردند قوي
تر و جدّي تر است و تصميم به مقاومتشان بيشتر شد چون لمس کردند که قدرتهاي
استکباري، طرف ما هستند. تا خالا ممکن بود گاهي تبليغات عوامفريبانه اي که مي شود،
مسئله را بخواهند در حدّ «عربي» يا «شيعه و سني» يا «همسايه» يا «مسائل مرزي» يا
«لجاجتهاي بين دو دولت» تفسير بکنند ولي شرايط نشان داد که مسائل از اين حرفها
خيلي بالاتر است. قضيه موشک هم با انکه از نظر ما چيز زود گذري است، مي تواند براي
خود ما مفيد باشد. به اين معني مفيد باشد که توجه بيشتري به صنعت موشکيمان بکنيم.

ما براحتي مي توانيم توليد انبوه
موشک صد و سي کيلومتري در کشورمان داشته باشيم و اين مقدار بُرد را براي موشکهاي
کاملاً دست ساز خودمان آزمايش کرده ايم يعني اگر تمام مرزهايمان را هم ببندند، ما
مي توانيم اين موشک را به اندازه روزي ده الي بيست موشک توليد کينم و در آن حال
پايتخت عراق روزي دهع الي بيستموشک ساخت ايران، مي تواند بخورد!

بهرحال تقريباً اماکن حسّاس عراق
در بُرد موشکي ما ميتواند قرار بگيرد (همان موشکهاي خودمان نه موشکهاي اسکادبي و
امثال آن) زيرا بعد از عمليات بيت المقدس در صد کيلومتري کرکوک قرار گرفته ايم و
سليمانيه در بُرد توپخانه ما است. موصل از حضور ما در ارتفاعات شمال عراق، مي
تواند در بُرد موشکيمان قرار بگيرد، بصره هم که وضعش معلوم است. پس عملاً عراق جاي
امني ندارد و ما اگر توجه بيشتري به صنعت موشکيمان بنمائيم، مي توانيم مسئله موشکي
عراق را بطور کلي، تحت الشعاع قرار دهيم. گرچه ما چنين شيوه اي را در جنگ بهيچ وجه
نمي پسنديم و آن را فقط براي مقابله به مثل و بازداشتن دشمن از شرارتهاي غير
قانونيش مي خواهيم. و لذا بايد هميشه به فکر باشيم که ممکن است با پرده هاي جديد
توطئه باز هم مواجه شويم و بر ملت ما است که راه مستقيم خويش را که خلاصه مي شود
در مقاومت، ادامه جنگ و تحمل مشکلات جنبي جنگ ادامه دهد و بر رزمندگان عزيز ما است
که در جبهه ها پيش بروند و سرانجام آنان که بر باطلند و همواره مي خواهند با باطل
پيش بروند، به جائي خواهند رسيد که متوقف شوند و واقعيت موجود را بپذيرند.

-به برخي از آثار مثبت جنگ موشکي
اشاره فرموديد، اگر ممکن است نسبت به جنبه هاي ديگر مسئله نيز توضيح بفرمائيد.

تهران، مرکز الهام

*يکي از جنبه هاي مثبت ديگر قضيه
اين است که مردم تهران آزمايش خوبي در اين حوادث نشان دادند. دو سال پيش هم که
مسئله بمباران تهران بود و منجر شد به راهپيمائي روز قدس، خيلي تجربه مفيد و
سودمندي براي دنيا بود. آنها که هنوز نتوانسته اند ملت ايران را بشناسند،
برداشتشان اين بود که مردم تهران، مردم رفاه طلب و آسايش خواهي هستند و تحمل
بمباران و جنگ موشکي ندارند. همين نماز جمعه گذشته نشان داد که چطور مردم در زير
باران بيشتر از جمعه هاي ديگر حضور پيدا کرده بودند و اگر يک بيگانه اي وارد تهران
شود و بخواهد منصفانه با قضايا برخورد کند، مي بيند که گويا در تهران هيچ اتفاقي
نيفتاده، و مردم زندگي طبيعي خود را ادامه مي دهند. و در تهران از طرف حکومت،
هيچگونه تضييق و تحميلي بر مردم نيست، چه بخواهند در تهران باشند و چه از تهران
خارج شوند.

اين تجربه خوبي است براي پايتخت يک
کشور جنگ زده. ما قبلاً هم اين را داشتيم، اين دفعه هم تجربه بسيار خوبي بود.
البته تهران هميشه مرکز الهام براي دنيا بوده است و گرچه عده اي رفاه طلب هميشه در
تهران وجود دارند، با اين حال، توده مردم نقش خوبي براي مرکزيت دادن به حرکتها
دارند.

مسئله ديگري که مي تواند از دست
آوردهاي مثبت اين جريان باشد، اين است که ملت ما و رزمندگان ما توجه کنند که ممکن
است فرصت زيادي براي پيروزي نباشد، مي بينيد دشمن تا کجا پيش رفته و اگر به صدام
مهلت دهيم، حاميان صدام تا کجا جلو مي آيند! و تحقيقاً اين مطلب روي اراده رزمنده
ها اثر مي گذارد که با پشتکار و جديت بيشتري در جبهه ها بجنگد و قطعاً اين اثر را
روي مسئولين هم گذاشته که نيروي بيشتري را در جبهه ها به کار ببرند و فرصت اينگونه
شرارتها و توطئه ها را از دشمن بگيرند.

بهرحال اين مطلب آثار بدي هم دارد؛
واقعاً مايه تاسف است که انسان ببيند در يک آن چندين نفر از هموطنان بيگناهش
خصوصاً زنان و کودکان به شهادت برسند يا مجروح شوند، اينها تلخ است ولي بهرحال
اينها عوارض جنگ است.

-بوقهاي استکباري سعي کردند کاربرد
موشکهاي ما را در بغداد مخفي نگهدارند و تبليغ مي کنند که اکثراً به جاهاي حساس
نخورده و وضعيت بغداد عادي است در اين رابطه نظر خودتان را بيان فرمائيد.

آشفتگي اوضاع بغداد

*اتفاقاً عکس اين است. ما خودمان
در بغداد حضور داريم و نيروهاي عرب و کرد مسلماني که داخل عراق با ما همکاري مي
کنند، و اطلاعاتي که از داخل بغداد به ما مي دهند، نشان دهنده اين است که وضع
بغداد خيلي آشفته است. اين موشکهائي که ما پرتاب کرده ايم، تمامش بدون استثنا در
نقاط مؤثر افتاده و ضربه هاي حسابي وارد آورده است.

در همين نشريات غربي آمده بود که
يک تاجر ترک گفته است: تصادفا هم موقعي که موشک به بغداد مي خورده و هم موقعي که
به تهران مي خورده، در اين دو پايتخت بوده ام. در تهران ديدم موشک در فضا منفجر شد
و مردم از پائين نگاه مي کنند و قطعات موشک را تماشا مي کنند که به کجا مي افتد!
در بغداد وقتي که موشک به زمين خورد، همه شهر لرزيد و مردم آنچنان وحشتي کرده
بودند که قابل تصور نبود. و اصلاً همه مي دانند که ساختمان هاي بلندي که در شش هفت
کيلومتري موشک پرتاب شده قرار دارند، تمام شيشه هايشان شکسته مي شود. چنين وضعي
نمي تواند براي بغداد عادي و آرام باشد.

-با توجه به بسيج و اعزام بزرگي که
در ماههاي گذشته انجام گرفت انتظار مي رفت عمليات بزرگي انجام گيرد آيا علت تأخير
آن تا کنون چه بوده است؟

سرّ تأخير عمليات

*عمليات ما همينطوري نيست که فقط
بخواهيم عمليات انجام دهيم! يعني انگيزه ما تنها اين نيست که چند قدم پيشرفت کنيم
و يا چند تيپ لشکر عراق را از پاي درآوريم و يا چند نفر را اسير کنيم! عمليات هم
توان زيادي را از ما مي گيرد و هم خرج زيادي براي کشور دارد و هم در هر صورت
مقداري نيرو از دست مي دهيم؛ پس بايد عمليات خيلي حساب شده انجام بگيرد.

در هر عملياتي، هم شرايط سياسي را
در نظر مي گيريم و هم شرايط ميدان را. برنامه هاي جنگي که داريم گاهي اقتضا مي کند
در جائي عمل نکنيم براي اينکه بايد مقدماتي در آنجا پيش بيايد؛ و اين دليل خاصّ
خودش را دارد. پس ما اگر تصميم به عملياتي بگيريم چه کوچک باشد و چه بزرگ، بايد
براي آن برنامه ريزي بکنيم و شرايط سياسي دنيا را هم در نظر بگيريم. و در مجموع ما
کاملاً آمادگي داريم و زمان را با شرايط و مقتضيات انتخاب مي کنيم و عمل مي
نمائيم.

-در رابطه با انتخاب آينده مجلس
شوراي اسلامي که قطعاً براي ملت ما سرنوشت ساز است، اگر نکاتي به نظرتان مي آيد،
لطفاً بيان بفرمائيد.

انتخاب مجلس شوراي اسلامي

*راه ما در انتخابات بايد همان
راهي باشد که از آغاز انقلاب داشتيم و آن اتّکا بر توده مردم و پذيرش وجدان جمعي
ملتمان است ما واقعاً به تشخيص جمعي مردممان ايمان داريم و لذا فکر مي کنيم بهترين
راه اين است که دست مردم باز باشد در اينکه آنچه را مي فهمند در آرائشان نشان
بدهند و بر مردم چيزي تحميل نشود. وزارت کشور، شوراي نگهبان و ديگران بايد تمام
همتشان اين باشد که انتخابات سالم انجام شود و مردم مجال پيدا کنند که وکلاي خود
را بشناسند و با شناخت به آنها رأي بدهند. البته براي مردم هم در اين سالهاي پس از
انقلاب، چهره ها و افراد نامدار شناخته شده اند و خيلي بعيد است يک نفر گمنام پيدا
شود که بخواهد مردم را فريب دهد. و در انتخابات هم به اندازه کافي، انسانهايي که
امتحان خودشان را در هر منطقه اي داده اند، مطرح مي شوند.

انتظار، از مسئولان اين است که
انتخابات را سالم برگزار کنند، انتظار ما از مردم هم اين است که به افرادي رأي
بدهند که در اين مدت، صلاحيت خود را به اثبات رسانده اند، دلسوز هستند، روحيه
اسلامي و روحيه حمايت از محرومان دارند، جاه پرست و خود خواه نمي باشند و براي
منافع خودشان همه چيز را بهم نمي ريزند، و بنظر من چنين انسانهايي شناخته شده اند.
من اطمينانم به مجلس سوم کمتر ازدو مجلس گذشته نيست بلکه بيشتر است. يعني
خوشبختانه روحيه انقلابي ملت خودمان هنوز محفوظ است و مسئولان هم عمدتاً اين روحيه
را دارند. نبايد نگران باشيم که هرچه از انقلاب و از تاريخ پيروزي دور مي شويم،
شرايط انقلابي در مردم ضعيف مي گردد. باز هم من اميدوارم که آن حالت مردمي و
اسلامي محفوظ خواهد ماند.

ضمنا آن رهنمودهايي که حضرت امام
در اين يکي دو سال اخير فرموده اند، براي مردم راهنمائيهاي خوبي است و اگر مردم به
همان سخنان امام توجه کنند و آنها را محور تصميماتشان قرار بدهند، امام راهشان را
در انتخابات مشخص فرموده اند و ما هم بيش از حرفهاي امام، حرفي نداريم.

-درمورد اظهارات اخيري که رژيم
حجاز در رابطه با حج و راهپيمائي برائت گفته است، نظر جنابعالي چيست؟

مقاومت لجوجانه عربستان

*ما تحقيقاً بايد پافشاري کنيم که
حج، آن جنبه سياسي اسلاميش را از دست ندهد، و تبديل نشود و به يک جريان خشک گذشته
اي که بوده است؛ اين بايد براي ما يک اصل باشد. بنابراين، ما به هيچ قيمتي نبايد
تسليم بشويم که حجي انجام شود که در آنجا جلوي راهپيمائي ها را بگيرند يا تظاهرات
اسلامي و ضد صهيونيستي و ضد آمريکائي و ضد استکباري انجام نشود؛ ما نبايد زير
بارشان برويم.

البته عربستان سعودي نشان داده که
تابحال تحقيقاً در اين جريان دستور از آمريکا مي گيرد و براي آن خيلي اهميت دارد
که راهپيمايي برائت انجام نپذيرد و حج به يک پايگاه صدور اسلام واقعي تبديل نشود.
آنها مي خواهند اين خاصيت را از مکه بگيرند که گرفته بودند.

بنابراين، نقطه برخورد، باعربستان
همين نقطه است؛ تا بحال ما فهميديم که حجازي ها سوء نيت دارند و حسن نيت ندارند و
مطمئناً آنها تا آنجا که بتوانند مقاومت مي کنند و با حرف و نصيحت و ميانجيگري
بعيد است که تسليم شوند. ما بايد بهاي بيشتري براي اين مسئله بپردازيم. اين مسئله
براي ما مثل مبارزه داخل کشورمان است چه آن روز که با شاه مي جنگيديم و چه امروز
که با صدام به عنوان پايگاه استکبار در منطقه مبارزه مي کنيم، منتهي با شکل ديگري.
الآن براي ما يک نقطه درگيري است براي اهدافي که داريم، براي دشمن و ارتجاع و
استکبار هم يک نقطه مقاومت لجوجانه اي است براي اينکه اين پايگاه مهم بدست نيروهاي
متخصص اسلامي نيفتد. من فکر مي کنم اگر عربستان روي لجاجتش بايستد، يک درگيري
طولاني به دنبال خواهد داشت و سرانجام روزي تسليم مي شود.

البته گاهي ديده مي شود که نوعي
دور انديشي هست ولي آمريکا نمي گذارد که اينها سر عقل بيايند اين سر عقل آمدن،
مزاحمتي هم براي عربستان ندارد چرا که اگر از لجاجتش دست بردارد ما هرگز منافع او
را تهديد نمي کنيم، ما در آنجا عليه صهيونيست ها و امپرياليسم مبارزه مي کنيم و
اين چيزي است که بصورت ظاهر مي توانند خودشان را منطبق با آن کنند.

-بنظر مي رسدنوعي ناهمگوني درسياست
خارجي ما وجود داشته باشدو درحاليکه ما بخاطر يک فرد مثلاً کار را به قطع روابط با
برخي از کشورها مي رسانيم و به اصطلاح جنگ سفارتخانه ها با چنين سوژه هائي شکل مي
گيرد و از سوي ديگر مي بينيم که بزرگترين فاجعه تاريخ اديان و بزرگ جنايت در
سرزمين حرم امن الهي انجام مي گيرد و صدها نفر به شهادت مي رسند و امام آن مواضع
قاطع را اعلام مي کند که ما اگر ازصدام و اسرائيل هم بگذريم از رژيم حجاز نمي توانيم
بگذريم و آنها را ملحد اعلام مي کند و… با اين حال در سطح سياست خارجي ما تحرک
چشمگير و هماهنگي با عظمت اين فاجعه انجام نگرفت و بجاي آن رژيم حجاز خود را
طلبکار جلوه مي دهد آيا چه توجيهي براي اين ماجرا داريد؟

روابط با عربستان

*باطن قضيه در عربستان هرچه باشد
بهرحال، ظاهرش با انگليس و فرانسه براي ما فرق مي کند. اينها همسايه ما هستند و
تمايل ما اين است که با آنها روابط حسنه داشته باشيم و با هم همکاري کنيم گرچه
اختلاف نظر هم در بعضي از مسائل داريم.

ما پايه سياستمان در منطقه اين است
که با عربستان هم مانند ترکيه و پاکستان سعي کنيم که صميمي باشيم و باحفظ
مواضعمان، همکاريهايي داشته باشيم. لذا نبايد عجله کنيم ولي در عين حال جدي هم
بايد باشيم يعني از مواضع خود عقب نشيني نمي کنيم. اينها شايد بيش از آنچه که بايد
باشد، ترسيده اند و خيال مي کنند ما مي خواهيم منطقه را شلوغ کنيم و همه چيز را
بهم بريزيم ولي اگر بفهمند و سرعقل بيايند، در حجاز مي توانند با ما با مسالمت
زندگي کنندو ما هم در حوي آرام به برنامه سياسي عبادي خود برسيم ولي اگر روزي
مأيوس شويم که جنين جيزي بشود، آن چيزي که الآن در ذهن شم است ممکن است اتفاق
بيفتد، و ما باز هم سعي مي کنيم که در ايجاد حوادث تلخ جلو نيفتيم و عجله نکنيم.

-انقلاب اسلامي فلسطين که اين
روزها شاهد آن هستيم، يکي از آرزوهاي ديرينه امام و امت مسلمان بوده و همانگونه که
مشاهده مي فرمائيد، مسلمانان محروم فلسطيني که طبعاً متاثر از انقلاب اسلامي هستند،
با جديت و تلاش فراوان، گامهاي بسيار مثبتيکه در پيشبرد انقلاب اسلامي برداشته اند
و مبارزه شان روزانه جدي تر و گرمتر مي شود؛ بي گمان اميد آنها در تمام دنيا به
جمهوري اسلامي است، آيا نظام جمهوري اسلامي چه فعاليت عملي و حرکت فعّالي در اين
زمينه داشته و بايد داشته باشد؟

انقلاب اسلامي فلسطين

*آنچه که الآن در فلسطين اتفاق
افتاده و چند ماه است مسلمانان در بند فلسطيني مقاومت کرده اند، خلاف انتظار و
برعکس پيش داوريها و تحليلهاي دنيا بوده؛ آنها خيال مي کردند مردم فلسطين تن به
ذلّت و اسارت داده اند و ديگر از درون خالي شده اند. البته براي ما خلاف انتظار
نبوده و چنين اميدي داشتيم زيرا ارتباطاتي با فلسطينيان داشته ايم ولي بازهم
اينقدر نمي دانستيم به اين خوبي مقاومت کنند. ما نبايد بگذاريم اين حرکت اسلامي
خاموش شود و ما آمادگي داريم- در عين حال که درگير جنگ هستيم- هرقدر که توان
داريم، چه از نظر مالي و چه از نظر تسليحاتي يا ساير امکاناتي که مورد نياز آن
عزيزان است، در اختيارشان بگذاريم، ما حاضريم از خودمان کم کنيم و به آنها بدهيم.

ما حرکت فلسطيني را مانند حرکت
خودمان مي دانيم. البته مقداري فاصله مکاني با آنها داريم ولي تا آنجا که در لبنان
ياجاي ديگر حضور داشته باشيم کمک مي کنيم. در هر حال بنظر ما هنوز کمکهايي که
بتوانيم به آنها بکنيم در حدّ ايده آل نيست و کافي نيست، بلکه بايد به فکر باشيم
که کمک بيشتري بنمائيم و دنبالش را هم بگيريم تا به ثمر برسد ان شاء الله.

نه تنها فلسطين که ما در هر جاي
حسّاسي که با آمريکا مبارزه مي کنند، آمادگي همکاري داريم. در پاناما کاري را که
مردم آن کشور شروع کرده اند، حاضريم به آنها کمک کنيم. به افغانستان هم نشان داديم
که ما با همه گرفتاريهايي که داريم، حاضريم از حق و اسلام و مردم دفاع کنيم، منتهي
فلسطين هميشه يکي از محورهاي مبارزه ما بوده که در آنجا سهيم باشيم و از مبارزه
هاي اسلامي خودمان جدا ندانيم.

-با تشکر فراوان از جنابعالي که
لطف فرموديد و وقت گرانبهاي خود را در اختيار ماهنامه پاسدار اسلام و امت پاسدار
اسلام قرار داديد و از عنايتي که نسبت به بيان مواضع بحق جمهوري اسلامي فرموديد
نيز تشکر کرده و از خداوند متعال موفقيت هرچه بيشتر شما را در خدمت به اسلام و
مسلمين و پيروزي سريع رزمندگان عزيزمان خواستاريم.

*خداوند شما را هم توفيق دهد که
مروج خوبي براي اسلام هستيد…