علي بزرگ آموزگار جهاد و شهادت
رمضان ماه قيام و صيام، ستايش و نيايش، ماه نزول قرآن و ليالي متبرکه قدر
و نيز ماه جهاد، پيروزي و شهادت است، در اين م اه فتح و آزادي سرزمين مقدس مکه از
سلطه شرک جاهلي، جنگ پيروزمندانه بدر و غزوه در نهايت پيروز حنين اتفاق افتاد و در
اين ماه بزرگ آموزگار جهاد و شهادت اميرمؤمنان عليه السلام به فوز عظيم شهادت در
محراب مسجد کوفه نائل شد.
حوادثي که در جريان اين جنگها پيش آمد، هر يک به نوبه خويش درسي آموزنده
براي کساني است که جهاد راه خدا را بمنظور اعلاي کلمة الله برگزيدهاند. در جنگ بدر
شمار نيروي دشمن سه برابر سپاهيان اسلامب ود، با اينهمه هنگامي که پيامبر در مورد
جنگ با اصحاب خويش به شور مينشيند، سعد بن معاذ انصاري چنين اظهار ميدارد:
«اي رسولخدا! ما بتو ايمان آوردهايم و ترا تصديق نمودهايم به اين دليل
که آئين تو حق است و با تو پيمان بستهايم که آنچه تو تصميمگيري از آن اطاعت
نمائيم، سوگند به خدائي که ترا به نبوت فرستاده هرگاه وارد اين(درياي سرخ) شوي ما
بدنبالت وارد آن گرديم و هيچ فردي از ما از فرمان شما تخلف نورزد، ما هيچ گاه از
روبرو شدن با دشمن ترسي به دل راه ندهيم، شايد ما در اين جبهه به فداکاريها و
خدمتهائي توفيق يابيم که مايه روشني چم شما شود، پس ما را به هر نقطهاي که ميخواهي
راهنمائي و روانهساز».[1]
و بر عکس در غزوه حنين ارتش اسلام در مقايسه با سپاه شرک از جهت نيروي
اسناني در وضعيت بهتري قرار داشت. بطوري که بعضي از سپاهيان اسلام اظهار داشتند«ما
هرگز از اين سپاه اندک دشمن شکست نخواهيم خورد، زيرا نيروي ما چندين براي افراد
دشمن است»[2]
و همين احساس که بگونهاي اتکاء و اعتماد آنان را از امدادهاي الهي به قدرت و تفوق
نيروي نظامي خويش توجه داد، عامل شکست موقت آنان شد، گرچه در نهايت نصرت و
امدادهاي خداوند به ياري آنان شتافت و پيروزمندانه به مدينه باز گرديدند، قرآن
کريم در اين رابطه ميفرمايد:
«و لقد نصرکم الله في مواطن کثيرة و يوم حنين اذا عجبتکم کثرتکم لم تغن
عنکم شيئا»[3].
خداوند شما را در جبهههاي فراوان ياري فرموده و در روزگار حنين آنگاهکه
فزوني نيروي انساني شما، به شگفت و اعجابتان واداشت، ولي(اين تفوق نيرو) هيچ گرهي
از مشکل شما نگشود.
و با توجه به اين واقعيت است که امير مؤمنان عليه السلام ميفرمايد: «ان
هذا الأمر لم يکن نصره و لا خذ لانه بکثرة و لا بقلة، و هو دين الله الذي اظهره و
جنده الذي اعهده و امده»[4]
پيروزي و خواري و شکست اين دين به کم و بيش(سپاه اسلام) نبود، بلکه دين الهي است
که آن را پيروزي داده و(نيروي اسلامي) جند اللهند که خداوند آنان را بسيج و
آمادهو امداد فرموده است.
جبهه و امدادهاي غيبي
امروز رزمندگان ما اين درس مقاومت و پيروي از فرمان رهبري را بوبي از آن
مسلمين صدر اسلام فرا گرفته و آن حقيقتي را که قرآن کريم بر روي آن تکيه و تأکيد
فرموده است، با تمام وجود درک نمودهاند، چه اينکه در لحظه لحظه اين جنگ نابرابر و
در جابجاي اين جبههاي که تمام ابر قدرتها و سران شرک و کفر جهاني با تحريک و کمکهاي
همه جابنه خويش، به نوکر سر سپردهشان، صدام، عليه جمهوري اسلامي، گشودهاند، دلير
مردان مجاهد ارتش و سپاه و بسيج و ديگر نيروهاي اسلام، امدادهاي غيبي الهي را به
چشم خويش ديده و احساس نمودهاند و اين چنين است که دشمن با تمام حمايتهاي بيدريغ
اربابان خود در وضعيتي آنچنان در مانده و زبون قرار گرفته که ديوانهوار دبستانها،
دبيرستانها و بيمارستانها و زنان و کودکان بيدفاع شهرها را هدف حملههاي
ناجوانمردانه موشکي و بمبارانهاي وحشيانه هوائي قرار ميدهد، ولي ملت هرمان و شهيد
پرور ما که دشمن خويش را تا اين حد ومرحله به خواري و استيصال کشانده و درس زندگي
و مردن را در مکتب رهبرش علي(ع) آموختهاند جنگ را هم چنان تا نابودي کامل دشمن
بعثي ادامه خواهند داد.
زندگي و رمرگ از ديدگاه علي(ع) ـ
اميرمؤمنان عليه السلام در يکي از
روزهاي پر حماسه جنگ صفين طي خطبهاي کوتاه ولي آتشين درک و برداشت خويش را از دو
واژه حيات و مرگ چنين بيان نمود:
«فالموت في حياتکم، مقهورين و الحياة في موتکم قاهرين»[5]
مرگ در زندگي شما عينيت مييابد چنانچه شکست خورده و مغلوب شويد و زندگاني در مرگ
شماست اگر پيروز گرديد. اين درک از زندگي و مرگ، از ابر مردي استکه دوران نوجواني
و جواني و کهولت خويش را در ميدانهاي نبرد حق عليه باطل گذرانيده و چهره همه کس
آشناي جبهههاي صدر اسلام است. و حتي در آخرين وصيتش به فرزند برومندش امام مجتبي
جهاد را توصيه نموده و ميفرمايد: «و الله و الله في الجهاد باموالکم و انفسکم و
السنتکم» از خداوند بترسيد، از خداوند بترسيد در مورد جهاد با مال و جانها و
زبانهايتان(و تمام امکانات خود را در راه جهاد في سبيل الله قرار دهيد) و بهمين
دليل پس از پيامبر کسي بهتر از او قادر به چنين درک و دريافتي از اين دو وازژه
نشده است. و امروز ملت ما، همه از پير و جوان و حتي کودکان خدرسال که در اين مکتب،
معني و مفهوم زندگي و مرگ را فراگرفتهاند، حاضر به هيچ گونه سازش و معاملهاي بر
سر ارزشهاي پذيرفته شده انقلاب اسلامي خويش بنام صلح با صدام نبوده و نيستند، چرا
که چنين صلحي را مرگ حتمي خويش و انقلاب اسلامي خود ميدانند، و همين شهامت، تصميم
و قاطعيت و اراده خلل ناپذير آنان است ه اين انقلاب را تا فراسوي مرزهاي اين کشور
صادر نموده و امروزه الهام بخش تمام مستضعفين في الأرض و از آن جمله بپاخاستگان
مظلوم فلسطين در برابر غاصبان جلاد قدس گرديده است، ملت انقلابي و هميشه مجاهد ما
هم از اينحرکت مردمي حمايت و استقبال نموده و در همين راستا روز جهاني قدس را به
رهنمود امام بزرگوارش خويش با راهپيمائي خويش گرامي ميدارند، باشد تا اين
تظاهرات سرانجام به راهپيمائي عظيم و جهاني تمام مسلمين به سوي قدس منتهي گرديده و
آن سرزمين مقدس و خاستگاه بسياري از پيامبران الهي را يکبار و براي هميشه از لوث
وجود سهيونيسم غاصب پاکسازي و تطهير نمايند.