«معاد»
معاد روحاني و جسماني
پس از اينکه با دلائل عقلي و نقلي- بشرحي که ذکر
گرديد «اصل معاد» به ثبوت رسيد و براي ما روشن شد که انسانها پس از تحقق مرگ و
انتقال به «جهان برزخ» و گذراندن مراحل آن، در روز قيامت براي حضور در صحنهاي که
«عرصه محشر» ناميده ميشود برانگيخته و محشور ميشوند و براي انجام مراحل آن صحنه
بزرگ و محاسبه اعمال خود آماده ميگردند تا سرانجام به نتايج اعمال يعني برداشت
محصولي که در مزرعه دنيا آنرا کاشتهاند، برسند و به سراي جاويد بهشت يا جهنم
انتقال يابند، اکنون اين بحث مهم پيش ميآيد که آيا معاد از انسانها در روز قيامت
فقط روحاني است يا فقط جسماني است يا اينکه هم جسماني و هم روحاني است.
توضيح مختصر اين نظريات و گفتارها اين است که:
صاحبان نظريه اول ميگويند: بدن انسان که پس از
مرگ ميپوسد و متلاشي ميشود در روز قيامت محشور نمي شود و تنها روح که قوام شخصيت
انسان بآن بستگي دارد در صحنه قيامت حضور مييابد و سرانجام به بهشت يا جهنم منتقل
ميگردد.
بنابراين عذاب و ثواب و لذت و الام انجهمان و بهشت و جهنم فقط براي روح است.
صاحبان نظريه دوم چون به استقلال و تجرد روح قائل
نيستند و روح را داراي حيات مستقل نميدانند لذا ميگويند: خداوند جسم انسان را پس
از مرگ، در روز قيامت زنده ميکند و بآن حيات ميبخشد تا به تناسب اعمال خود به
بهشت يا جهنم منتقل شود (بايد توجه داشت که اين نوع تفکر و عقيده با آنچه که قبلا
بحث شد و تجرد و استقلال روح و همچنين جريان عالم برزخ را با دلائل قاطع به اثبات
رسانيد مخالف است).
صاحبان نظريه سوم ميگويند: معاد هم جسماني و هم
روحاني و بعبارت روشنتر «انساني» است به اين معنا چنانکه «انسان» در دنيا داراي
روح و بدن است در آن صحنه نيز با همين روح و بدن حاضر ميگردد و پس از گذراندن
مراحل قيامت به بهشت يا جهنم انتقال مييابد.
بايد دانست عقيده نوع مسلمانان چنانکه محدث
بزرگوار شيخ صدوق در رساله اعتقاديه خود و علامه مجلسي نيز در رساله خود نوشته و
همچنين اعتقاد محققين از متکلمين و همه حکماي الهي چنانکه محقق لاهيجي در کتاب
ارزنده خود«گوهر مراد» بآن تصريح کرده است[1] و
همچنين در کتاب کفاية الموحدين[2] نيز
ذکر شده است همان نظريه سوم است و اينکه معاد روز قيامت هم روحاني و هم جسماني
است.
محدث عاليمقام شيخ صدوق در رساله اعتقادات ميگويد:
«اعتقادات ما درباره ارواح اين است که آنها هنگامي
که از بدن (با فرا رسيدن مرگ) مفارقت ميکنند. باقي ميمانند و گروهي از آنها در
پرتو نعمتهاي الهي و طايفهاي از آنان در سايه عذاب بسر ميبرند تا اينکه
خداوند بر اساس قدرت خود آنها را در روز قيامت دوباره بهمان بدنهائي که در دنيا
داشتهاند برميگرداند».[3]
علامه مجلسي نيز در رسالهاي که در اعتقادات
نگاشته است ميگويد:
«لازم است معتقد بود که خداوند انسانها را در روز
قيامت محشور ميکند و ارواح آنها را به اجساد اصليه آنان بر ميگرداند و انکار اين
موضوع يا تأويل ظواهري که در شريعت اسلامي در رابطه با اين موضوع وارد گرديده است
موجب کر و الحاد است».[4]
مفسر بزرگ قرآن کريم استاد بزرگوار علامه طباطبايي
ميگويد:
«کليه آيات قرآني که درباره قيامت و بازگشت انسان
به صحنه آخرت و سؤال و جواب و حساب و کيفر و پاداش اعمال او دلالت دارد بطور روشن
اين حقيقت را ميرساند که انسان مبعوث در روز قيامت عينا همان انساني است که در
دنيا ميزيسته است»[5].
در اين مورد براي روشن شدن مطلب- همانطور که استاد
بزرگوار رضوان الله نيز فرمودند- بر ما لازم است که به قرآن مجيد و احاديث معتبر
پيشوايان معصوم اسلامي مراجعه کنيم و حقيقت امر را از اين دو منبع بزرگ ديني بدست
بياوريم زيرا هرچند اصل معاد را دلائل عقلي نيز- چنانکه قبلا بحث شد- به اثبات ميرساند
ولي خصوصيات معاد را نه تنها مرحله به مرحله بلکه گام به گام- از آنجا که اين
راهرا ما هنوز نپيمودهايم و بآنچه که در پيش داريم و براي ما پيش خواهد آم واقف و
مطلع نيستيم- بايد از قرآن کريم و احاديث معتبر اسلامي بدست بياوريم وگرنه دچار
اشتباهات نابخشودني خواهيم شد.
منشأ اشتباهات افرادي که با نظريه سوم هماهنگ
نيستند نيز چيزي جز اين نيست.
چندين چراغ دارد و بيراهه ميرود بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش
توضيح مطلب:
مراجعه به قرآن کريم در رابطه با آيات «معاد» اين
مطلب را بر ما روشن ميکند که حشر انسانها در روز قيامت «حشر انساني» است يعني
همانطور که در دنيا انسانها با بدن و روح خود انسان ميباشند و داراي لذات و آلام
روحي و جسمي ميباشند در روز قيامت نيز افراد محشور، «انسان» هستند و با روح و بدن
خود محشور گرديدهاند و داراي چهرههاي مختلف و وضع جسماني متفاوت – که با اعمال
دنيوي آنها ارتباط دارد- ميباشند و اهل بهشت نيز به لذات روحي و جسمي و اهل جهنم
به آلام روحي و جسمي نائل ميگرداند.
و بطور خلاصه آياتي که در اين رابطه مورد استفاده
و استناد ما قرار ميگيرد چند دسته است:
الف آياتي که وضع سيما و چهرههاي آنها را در حال
حشر بازگو ميکند:
از قبيل: 1- «يوم تبيض وجوه و نسود وجوه فاما
الذين استودت وجوههم اکفرتم بعد ايمانکم فذوقوا العذات بما کنتم تکفرون و اما
الذين ابيضت وجوههم ففي رحمة الله هم فيها خالدون».[6]
روزي که چهرههائي سفيد و درخشان و چهرههائي سياه
خواهد بود و به سيهرويان گفته ميشود که چرا پس از ايمان بخداوند که مقتضاي فطرت
شما بود به وادي کفر برگشتيد؟
پس اکنون عذاب رابه کيفر کفر و عصيان خود بچشيد و
اما سفيدرويان در رحمت خداوند جاويد خواهند بود.
2- «وجوه يومئذ مسفرة ضاحکة مستبشره و وجوه يومئذ
عليها غبرة ترهقها فترة».[7]
آنروز چهره طايفهاي فروزان، خندان و شادمان است و
بر چهره گروهي گرد و غبار غم و اندوه فرو نشسته و ذلت و خواري آنرا فرا گرفته است.
«ونحشرهم يوم القيامة علي وجوههم عميا و بکما و صما
مدويهم جهنم کلما خبت زدناهم سعيرا»[8]
گمراهان را در روز قيامت در وضعي که به روي خود
درافتادهاند و کور و گنگ و کر ميباشند محشور ميکنيم و جايگاه آنان جهنم است که
هر وقت آتش آن خاموش شود باز با شدت بيشتر آنر فروزان خواهيم ساخت.
«والذين کسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها وترهقهم
ذلة ما لهم من الله من عاصم کانما اغشيت وجوههم قطعا من اليل مظلما اولئک اصحاب
النارهم فيها خالدون».[9]
کساني که مرتکب اعمال بد شدند باندازه اعمال خد
مجازات ميشوند و ذلت و خواري آنان را فرا خواهد گرفت و نگهبانان و ياوري که آنها
را از عذاب خداوند حفظ کند پيدا نميکنند و چهره آنها باندازهاي تاريک و سياه است
که گوئي قطعهاي از شب ظلماني است و آنان اهل آتش و هميشه در آن معذب خواهند بود.
ب- آياتي که از وضع جسمي و چهرههاي مخصوص آنها که
در رابطه با نعمتها و رفاهها و يا با عذاب الهي که در بهشت يا جهنم بوجود خواهد
آمد. سخن ميگويد.
از قبيل:
*
$pkr’¯»t
tûïÏ%©!$#
(#þqãZtB#uä
¨bÎ)
#ZÏW2
ÆÏiB
Í$t6ômF{$#
Èb$t7÷d9$#ur
tbqè=ä.ù’us9
tAºuqøBr&
Ĩ$¨Y9$#
È@ÏÜ»t6ø9$$Î/
crÝÁtur
`tã
È@Î6y
«!$#
3
úïÏ%©!$#ur
crãÉ\õ3t
|=yd©%!$#
spÒÏÿø9$#ur
wur
$pktXqà)ÏÿZã
Îû
È@Î6y
«!$#
Nèd÷Åe³t7sù
A>#xyèÎ/
5OÏ9r&
tPöqt
4yJøtä
$ygøn=tæ
Îû
Í$tR
zO¨Zygy_
2uqõ3çGsù
$pkÍ5
öNßgèd$t6Å_
öNåkæ5qãZã_ur
öNèdâqßgàßur
(
#x»yd
$tB
öNè?÷t\2
ö/ä3Å¡àÿRL{
(#qè%räsù
$tB
÷LäêZä.
crâÏYõ3s? .[10]
کساني که طلا و نقره (پولهاي خود) را گنجينه و
ذخيره ميکنند و راکد نگاه ميدارند و در راه خدا (در جريانهائي که بنفع جامعه
است) بکار نمياندازند آنها ر بعذاب دردناک بشارت بده روزيکه آن طلا و نقره در آتش
دوزخ گداخته شود و پيشاني و پشت و پهلوي آنها را با آن داغ کنند و بآنها گفته ميشود.
«اين است نتيجه آنچه که ذخيره کرديد هم اکنون آنچه را که ذخيره نموديد بچشيد».
«¨bÎ)
tûüÏBÌôfßJø9$#
Îû
9@»n=|Ê
9ãèßur
tPöqt
tbqç7ysó¡ç
Îû
Í$¨Z9$#
4n?tã
öNÎgÏdqã_ãr
(#qè%rè
¡§tB
ts)y.[11]
گناهکاران در گمراهي و آتش دوزخ بسر ميبرند و روزي
آنها را به رو در آتش جهنم ميکشند و بآنها گفته ميشود «اينک الم جهنم را بچشد».
«#sÎ*sù
yÏÿçR
Îû
ÍqÁ9$#
Ixsù
z>$|¡Sr&
óOßgoY÷t/
7ͳtBöqt
wur
cqä9uä!$|¡tFt `yJsù
ôMn=à)rO
¼çmãZκuqtB
y7Í´¯»s9’ré’sù
ãNèd
cqßsÎ=øÿßJø9$# ïÆtBur
ôM¤ÿyz
¼çmãZκuqtB
Í´¯»s9’ré’sù
tûïÏ%©!$#
(#ÿrçÅ£yz
öNßg|¡àÿRr&
Îû
zN¨Yygy_
tbrà$Î#»yz
ßxxÿù=s?
ãNßgydqã_ãr
â$¨Y9$#
öNèdur
$pkÏù
cqßsÎ=»x. [12]
کساني که ميزان اعمالشان سنگينتر است
رستگارانند و کساني که اعمالشان سبک و وزن است افرادي هستند که نفس خويش را در زيان
افکنده در آتش جهنم مخلد خواهند بود و آتش دوزخ صورتهاي آنهاي را ميسوزاند و با
قيافههاي درهم کشيده و زشت خواهند بود.
«¨bÎ)
tûïÏ%©!$#
(#rãxÿx.
$uZÏG»t$t«Î/
t$ôqy
öNÍkÎ=óÁçR
#Y$tR
$yJ¯=ä.
ôMpg¾ÖmW
Nèdßqè=ã_
öNßg»uZø9£t/
#·qè=ã_
$yduöxî
(#qè%räuÏ9
z>#xyèø9$#
3
cÎ)
©!$#
tb%x.
#¹Ítã
$VJÅ3ym
[13]
آنان را که به آيات ما کفر ورزيدند
بزودي در آتش دوزخ ميافکنيم و هرچه پوست بدن آنها بسوزد، بجاي آن پوست ديگري در
بدن آنها بوجود ميآوريم تا سختي عذاب را بچشند که خداوند مقتدر و کارش از روي
حکمت است.
«tûïÏ%©#Ïj9
(#qãZ|¡ômr&
4Óo_ó¡çtø:$#
×oy$tÎur
(
wur
ß,ydöt
öNßgydqã_ãr
×tIs%
wur
î’©!Ï
4
y7Í´¯»s9’ré&
Ü=»ptõ¾r&
Ïp¨Ypgø:$#
(
öNèd
$pkÏù
tbrà$Î#»yz
[14]»
کساني که نيکي و احسان کردند به منزلت و
مقام نيکو و افزايش لطف الهي نائل ميشوند و هرگز بر رخسارشان غبارغم و گرفتگي و
ذلت فرو نخواهد نشست و آنان اهل بهشت هستند و براي هميشه در آنجا متنعم خواهند
بود.
«¨bÎ)
u#tö/F{$#
Ŕs9
AOÏètR
n?tã
Å7ͬ!#uF{$#
tbrãÝàZt
ß$Í÷ès?
Îû
óOÎgÏdqã_ãr
nouôØtR
ÉOÏè¨Z9$#
[15]
نيکوکاران در بهشت جاويد، متنعم ميباشند و در آنجا
بر تختهاي عزت تکيه ميزنند و نعمتهاي خدا را مينگرند و در چهرهههاي آنها نشاط
و طراوات شادماني نعمتهاي بهشتي موج ميزند.
ج- آياتي لباسهاي فاخري که بر اندام بهشتيان
پوشانده ميشود يا لباسهاي آتشيني که بر تن جهنميان پوشانده ميشود را بيان ميکنند:
از قبيل:
«ts?ur
tûüÏBÌôfßJø9$#
7ͳtBöqt
tûüÏR§s)B
Îû
Ï$xÿô¹F{$#
Oßgè=Î/#ty
`ÏiB
5b#tÏÜs%
4Óy´øós?ur
ãNßgydqã_ãr
â$¨Y9$#
[16]
در آنروز بدکاران را زير زنجير قهر الهي در حالي ک
پيراهنهائي از مس گداخته بر تن دارند و شعلههاي آتش چهرههاي آنها را فرا گرفته
است مشاهده خواهي کرد.»
«ان المتقين في مقام امين في جنات و عيون يلبسون
من سندس و استبرق متقابلين».[17]
افراد با تقوا در منزل و مقام امن الهي جا گرفته و
در باغهاي بهشتي و چشمهها و نهرها آرميده و بر تن لباسهائي از سندس و استبرق حرير
بهشتي نازک و ضخيم پوشيده و روبروي هم برتختهاي بهشتي تکيه زدهاند.
«cöq¯=ptä
$ygÏù
ô`ÏB
uÍr$yr&
`ÏB
5=yds
#Zsä9÷sä9ur
(
öNßgß$t7Ï9ur
$ygÏù
ÖÌym [18]
بهشتيان با زر و گوهرهائي که از آن بوجود ميآيد
بدنهاي خود را ميآرايند و جامههائي از حرير بهشتي برتن دارند.
«tûüÏ«Å3GãB
4n?tã
¤\ãèù
$pkß]ͬ!$sÜt/
ô`ÏB
5-uö9tGóÎ)
4
Óo_y_ur
Èû÷ütF¨Zyfø9$#
5b#y [19]
بهشتيان بر بسترهائي که حرير و استبرق
در داخل آنها قرار دارد تکيه زدهاند و ميوههاي درختانش دراختيار آنها است.
د- آياتي که از لذتهاي جسماني از قبيل
خوردن و نوشيدن سخن ميگويد:
از قبيل:
«È@ôgßJø9$%x.
Í?øót
Îû
ÈbqäÜç7ø9$#
Çø?tóx.
ÉOÏJysø9$#
[20]
«درخت «زقوم» قوت و غذاي بدکاران است و آن
غذا در شکمهايشا مانند مسي که در آتش گداخته شود مثل آب جوشان ميجوشد».
«È@è%ur
,ysø9$#
`ÏB
óOä3În/§
(
`yJsù
uä!$x©
`ÏB÷sãù=sù
ÆtBur
uä!$x©
öàÿõ3uù=sù
4
!$¯RÎ)
$tRôtGôãr&
tûüÏJÎ=»©à=Ï9
#·$tR
xÞ%tnr&
öNÍkÍ5
$ygè%Ï#uß
4
bÎ)ur
(#qèVÉótGó¡o
(#qèO$tóã
&ä!$yJÎ/
È@ôgßJø9$%x.
Èqô±o
onqã_âqø9$#
4
[ø©Î/
Ü>#u¤³9$#
ôNuä!$yur
$¸)xÿs?öãB [21]
ما براي ستمکاران آتشي را مهيا کردهايم که شعلههاي
فراگير آن مانند خيمههاي بزرگ اطراف آنها را احاطه کند و اگر از شدت عطش شربت آبي
درخواست کنند آبي مانند مس گداخته سوزان بآنها ميدهند که صورتهاي آنها را ميسوزاند
و آن آب بسيار بد و آن دوزخ نيز آسايشگاه بسيار بدي است.
«ã@sW¨B
Ïp¨Ypgø:$#
ÓÉL©9$#
yÏããr
tbqà)GßJø9$#
(
!$pkÏù
Ö»pk÷Xr&
`ÏiB
>ä!$¨B
Îöxî
9`Å#uä
Ö»pk÷Xr&ur
`ÏiB
&ûtù©9
óO©9
÷¨tótGt
¼çmßJ÷èsÛ
Ö»pk÷Xr&ur
ô`ÏiB
9÷Hs~
;o©%©!
tûüÎ/Ì»¤±=Ïj9
Ö»pk÷Xr&ur
ô`ÏiB
9@|¡tã
y”|ÁB
(
öNçlm;ur
$pkÏù
`ÏB
Èe@ä.
ÏNºtyJ¨V9$#
×otÏÿøótBur
`ÏiB
öNÍkÍh5§
(
ô`yJx.
uqèd
Ó$Î#»yz
Îû
Í$¨Z9$#
(#qà)ßur
¹ä!$tB
$VJÏHxq
yì©Üs)sù
óOèduä!$yèøBr&
[22]
کساني که در عذاب آتش مخلد ميباشند آب جوشان مينوشند
و اندرونشان را پاره پاره ميگرداند.
«tböqs)ó¡ç
`ÏB
9,Ïm§
BQqçG÷¨B ¼çmßJ»tFÅz
Ô7ó¡ÏB
4
Îûur
y7Ï9ºs
ħsù$uZoKuù=sù
tbqÝ¡Ïÿ»oYtGßJø9$# ¼çmã_#zÉDur
`ÏB
AOÏ^ó¡n@ $YZøtã
Ü>uô³o
$pkÍ5
cqç/§s)ßJø9$# [23]
نيکوکاران از شراب ناب سربمهر، سيراب ميگردند که
آنرا با مشک مهر کردهاند خردمندان براي اين نعمت و منزلت ابدي با شوق و رغبت
بکوشند، ترکيب و ساختمان آن شراب ناب از عالم بالا اس سرچشمهاي که مقربان درگاه
حضرت حق از آن مينوشند.
öä.ø$#ur
@Ïè»yJóÎ)
yì|¡uø9$#ur
#sur
È@øÿÅ3ø9$#
(
@@ä.ur
z`ÏiB
Í$u÷zF{$# #x»yd
Öø.Ï
4
¨bÎ)ur
tûüÉ)FßJù=Ï9
z`ó¡ßss9
5>$t«tB
ÏM»¨Yy_
5bôtã
ZpysGxÿB
ãNçl°;
Ü>ºuqö/F{$#
tûüÏ«Å3GãB
$pkÏù
tbqããôt
$pkÏù
7pygÅ3»xÿÎ/
;ouÏW25>#u°ur