به ياد حماسه سرنوشتساز 15 خرداد 42
قدم برجاي بايد بود چون کوه
خرداد ماه با يادآوري حوادثي تلخ و ناگوار از راه
ميرسد، هرچند اين حوادث و رويدادهاي مصيبتبار و خونين در اثر صبر و تقوي، نتيجههايي
شيرين و ارزشمند بدنبال داشت.
امروز که شاهد جنايتهاي بيشمار آمريکاي خونخوار و
ارتجاع منطقه و صدام پليد، در وطن اسلامي خود هستيم، شايد براي برخي از افراد که
تحمل اين گرفتاريها و مصيبتها را نداشته باشند، اين سؤال پيش بيايد که چرا ما
بايد اين همه رنج و محنت را تحمل کنيم و تاکي بايد موشکها بر سرما فرود آيد؟!
هيچکس منکر نميشود که تحمل چني مصيبتهايي سخت
است و دشوار ولي دلخوشي ما به اين است که در راه دوست، متحمل چنين بلاهائي ميشويم
و اينجا است که حنظل تلخ شيرين ميشود و اثر بدبلاها رفع ميگردد. تازه ما معتقديم
که نتيجه اينها هم در دنيا پيروزي و نصرت است و هم در آخرت سرافرازي و رستگاري
هر آن سختي که با تو روي بنمود گرآسان گيريش آسان شود زود
بهربادي مجنب از جاي چون بيد بتمکين باش همچون ماه و خورشيد
پايدار باشيد
ما اگر آن روز که حادثه 15 تخرداد رخ داد، صبر را
پيشه نکرده بوديم، امروز ميوه شيرين پيروزي انقلاب اسلامي را نميچشيديم و اگر
امروز در برابر افواج دشمن، استقامت ورزيم و پايدار باشيم، بيگمان پيروزي بزرگتر
بر تمام دشمنن را بدست خواهيم آورد و ديگر هيچ دشمني را ياراي رودرروي ما ايستادن
نخواهد بود. در سوره انفال، آيه 45 ميخوانيم: «يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئة
فاثبتوا والذکر الله کثرا لعلکم تفلحون» اي مؤمنان! هرگاه گروهي از دشمنان را در
برابر خود ديديد، پايدار باشيد و استقامت ورزيد و خدا را بسيار ياد کنيد، باشد که
پيروز گرديد. و اين است نتيجه قطعي استقامت، که ايمان بياستقامت، ايمان نيست. اين
امر به پايداري است که هرگاه مؤمنين، آن را سرلوحه برنامههاي جنگي خود بدانند و
در دفاع از حق و شرف و ناموس و حيثيت خويش، با اين سلاح مستحکم گردند، در دنيا و
آخرت پيروز خواهند گشت.
نکته ديگر در اين آيه شريفه اين است که خدا را
فراموش نکنند و اگر به مقداري از پيروزي- چه زياد و چه کم- رسيدند، آن را از خدا
بدانند و غرور فتح آنها را از نصرت دهنده واقعي دور نسازد و هدف را که جنگيدن براي
رضاي خدا است فراموش نکنند و بر او توکل نمايند که تنها در اين صورت، پيروز و
سربلند خواهند شد.
ما همه آيه سيام از سوره فصلت را حفظ کردهايم که
ميفرمايد: «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکة الا
تخافوا ولاتحزنوا وابشروا بالجنة التي کنتم توعدون»- آنانکه گفتند پروردگار ما
«الله» است و بر اين گفتارشان استقامت ورزيدند (و جز خدا تکيهگاه ديگري را
نپذيرفتند) فرشتگان بر آنان نازل شوند و آنها را مژده دهند که هان! نترسيد و غمگين
نباشيد و شما را به بهشتي که وعده ميدادند بشارت باد.
اينجا است که تير بلاها هرچه بيشتر بارد، اندوه
مؤمن کمتر ميگردد و حوادث ناگوار در دنيا هرچند افزونتر شوند، وعده ديدار معشوق
نزديکتر ميشود، و مؤمن هرگز رضاي الهي را با زندگي آرام دنيا عوض نخواهد کرد، گو
اينکه صبر بر بلاها، در دنيا نيز ثمره ارزندهاي دراد و آن پيروزي و نصرت است و ما
به اين پيروزي قطعي ايمان و اعتقاد داريم هرچند برخي از آنان که در ايمانشان ضعف و
فتوري هست، آن را ناديده ميانگارند ولي آن همه آيات قران را که دلالت بر اين امر
دارد، نمي توانيم از ياد ببريم.
از آن گذشته، استقراء تاريخي نيز ثابت کرده است که
هر ملتي در اثر صبر واستقامت و پايداري، به پيروزي دست يافته است. گر ملت سربلند و
متعهد ا کمتر از مردم ويتنام است که حتي عقيده به خدا هم نداشتند و بيش از ربع قرن
با سفاکترين و پليدترين رژيم تاريخ- آمريکا- جنگيدند و بر آن همه موشکها و بمبها
صبر ورزيدند تا آنجا که برخي از روزها هر پنج دقيقهاي يک بمب بر سرشان فرود ميآمد.
و در زير زمين توآم با وحشت را ميگذراندند و هرگز از پاي ننشستند و به دفاع
مظلومانه خود ادامه دادند تا آمريکا را به زانو در آوردند.
و ما که هنوز بحمدالله به چنين مرحلههايي نرسيدهايم
و اگر برسيم هم نبايد باک داشته باشيم، زيرا در شديدترين لحظات شدت و گرفتاري است
که اميدهاي مادي انسان قطع ميشود و در آن لحظهها، خداوند به فريادش ميرسد و او
را ميرهاند. «فان مع العسر يسرا، ان مع العسر يسرا»
اگر سري به تاريخ صدراسلام و غزوات پيامبر «ص» و
جنگهاي اميرالمؤمنين(ع) بزنيم، مصداقهاي بارزي از نصرت قطعي الهي در سختترين و
شديدترين مواقع استثنائي، مييابيم که نميتوان چيزي جز قدرت لايزال خداوند را در
آن ديد و همين امدادهاي غيبي را عزيزان ما در جبههها به کرات ديدهاند و از نزديک
لمس کردهاند. ولي باز هم تأکيد ميکنيم که زيادي افراد دشمن و فزوني ابزارهاي
جنگي او نميتواند خللي در قدرت سپاه اسلام که از قدرت الهي استمداد گرفته ايجاد
کند تا آنجا که نيت و هدف خدا باشد. و غرور، آنان را فرا نگيرد.
جنگ حنين
با هم يکي از جنگهاي پيامبر اسلام(ص) را به سرعت
گذر ميکنيم تا ببينيم غرور لشکريان اسلام در غزوه حنين هرگز براي »ها مفدي واقع
نشد و آنچنا در فشار قرار گرفتند که زمين به آن گستردگي برايشان تنگ آمد، و پا به
فرار گذاشتند و آنگاه که پيامبر (ص) سوار بر مرکب، از آنان مصرانه خواست که ميدان
را ترک نکنند، خداوند به ياري پيامبر(ص) و مؤمنين شتافت و با امدادهاي غيبي و
سپاهياني که ديده نميشدند، معرکه را به نفع اسلام و سيهروزي، پايان داد.
پس از فتح مکه، رسول اکرم(ص) به سوي قبيله
«هوازن» رهسپار گرديد. در ميان قبيلههاي هوازن و ثقيف تماسها و نشست و برخاستهايي
به سرعت اتفاق افتاد و به اين نتيجه رسيدند که قبل از رسيدن ارتش اسلام، با آنان
درگير شده و طبق برنامههايي از پيش تنظيم شده، آنان را از پاي درآورند. عدد
ارتشيان اسلام بالغ بر دههزار نفر بوده در حاليکه عدد دشمن خيلي کمتر از اين بود،
با اين حال فرمانده سپاه دشمن بنام مالک بن عوف، تصميم گرفت با نقشهها و نيرنگهاي
جنگي، به صورت غافلگيرانه بر سپاه اسلام يورش برد و نظم واحدها را بهم بزند و در
نتيجه به پيروزي برسد. و بدينسان دستور داد که افرادش در انتهاي درهاي که راه به
منطقه «حنين» داشت، پشت سنگها و شکاف کوهها و تپهها سنگر بگيرند و موقعي که ارتش
اسلام وارد اين دره پهناور شدند، از هر طرف آنان را با تير و سنگ مورد حمله قرار
دهند و از پاي درآوردند.
از آن طرف سپاهيان حضر رسول «ص» که از قلت عدد
دشمن با خبر بودند، به خود باليده و چنان غرور آنها را در برگرفته بود که وقتي چشم
ابوبکر به ارتش بزرگ اسلام افتاد فرياد زد: عدد افراد ما چندين برابر عدد افراد
دشمن است و ما بدون شک پيروزيم؛ هيچ وحشتي نداشته باشيد!
ولي از آنجا که حضرت رسول الله«ص» هيچ وقت دشمن
را کوچک نميشمرد، براي احتياط خود دو زره بر تن نمود، و کلاه خود بر سر و بر اسب
سفيدي سوار و به دنبال ارتش اسلام حرکت ميکرد.
سپاهيان اسلام ، شب هنگام به دره رسيدند و با خيال
راحت، به استراحت پرداختند. در اوائل فجر و پيش از روشن شدن هوا قبيله «بني سليم»
بفرماندهي «خالدبن وليد» وارد حنين شده و بي محابا همراه با ديگر افراد دشمن (از
قبيله هوازن) که سنگر گرفته بودند، از چهار سوي به طرف مسلمانان تير و سنگ و هرچه
بدستشان ميرسيد پرتاب کردند. رگبار تير چنان از چهارطرف سرازير شد که در يک لحظه
مسلمانان را به وحشت و اضطراب شديد انداخت و بياختيار براي رهانيدن خود، از صحنه
کارزار فرار ميکردند منافقين در حالي که شادي و سرور در چهرهشان هويدا بود، آهنگ
پيامبر«ص» کرده که آن حضرت را به قتل برسانند.
اين هرج و مرج و بهم خوردن آرايش جنگي مسلمانان،
پيامبر را سخت ناراحت و نگران کرد. ولذا با صداي بلند فرياد برآورد که: «اي ياران
خدا و يارا رسول خدا! بنده خدا و پيامبر او هستم. به کجا ميرويد؟ فقط چند تن
ازياران باوفاي پيامبر«ص» مانند اميرالمؤمنين«ع» و فضل بن عباس و ابوسفيان بن
الحارث و عباس در صحنه ماندند و همراه پيامبر«ص»، حرکت کرده، با جان خود از وجود
شريفش دفاع ميکردند. پيامبر به عموي خود فرمود که با صداي غرايش، مسلمانان را از
خطر فرار از جنگ برحذر دراد و به دفاع از اسلام فرا خواند. عباس فرياد برآورد: اي
کساني که با پيامبر بيعت کرديد، به کجا ميرويد؟ پيامبر اينجا است! برگرديد و از
جان شريفش دفاع کنيد.
اينجا بود که غيرت ديني مسلمانان به جوش امد و با
پشيماني به صحنه نبرد بازگشتند و گوش به دستورات رهبر بزرگ اسلام «ص» دادند و در
زماني کوتاه بر دشمن غدار چيره شدند و با امدادهاي غيبي الهي، به سرعت پيش روي
کرده، دشمن را تار و مار ساختند. جالب اينجا است که پيامبر«ص» طبق روايتي براي
تشويق مسلمانان تکرار ميفرموده که: «اي ياران خدا و پيامبر خدا! من پيامبر خدا
هستم و هيچ وقت دروغ نميگويم، خداوند به من وعده پيروزي و نصرت داده است».
اين داستان که بايد درس عبرتي هميشگي براي ما باشد
در دو آيه شريفه آمده است. در سوره توبه، آيه 25 ميفرمايد: «لقد نصرکم الله في
مواطن کثيرة و يوم حنين اذ أعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شيئا وضاقت عليکم الأرض
بما رحبت ثم وليتم مدبرين. ثم انزل الله سکينته علي رسوله و علي المؤمنين و أنزل
جنودا لم تروها و عذب الذين کفروا وذلک جزاء الکافرين». به تحقيق خداوند شما را در
مواقع زيادي نصرت کرده است و همچنين در روز «حنين» که از کثرت عدد خود مغرور شويد
ولي آن زيادي لشکر اصلا فايدهاي براي شما نداشت و زمين يا آن وسعت بر شما تنگ آمد
تا آنکه همه از صحنه کارزار فرار کرديد. آنگاه خداوند سکينه و وقار و آرامش خود را
بر پيامبرش و بر مؤمنين نازل کرد و لشکرهائي را که شما آنها را نميديديد به
ياريتان فرستاد و کافران را عذاب کرد و اين است کيفر و جزاي کافران.
نه مغرور شويد و نه مايوس
بنابراين، همانگونه که خداوند در آيات زيادي وعده
نصرت به مؤمنين داده و پيامبر اسلام«ص» بر آن، تأکيد فرموده است، ما که به خدا و
پيامبرش ايمان داريم بايد اين وعده الهي را باور کنيم و از نيرنگها و توطئههاي
دشمنان- هرچه هم زياد باشند- نهراسيم، همچنين که به زيادي عدد و عده خود نبايد
مغرور شويم، و نصرت را تنها در سايه امدادات غيبي الهي بدانيم و با اين ايده و
هدف، به جنگ بيامان با کفار و دشمنان اسلام که امروز براي نابودي اسلام، به ميدان
آمدهاند بپردازيم و در اين راستا، استقامت و پايداري است که ما را به آن پيروزي
حتمي ميرساند و ذرهاي عقبنشيني و فرار از ميدان نبرد، به زيان اسلام و قرآن
تمام ميشود. و ملت ما که براي احياي اسلام قيام کرده، هرگز راضي نميشود که در
دوران او، کوچکترين زياني- خداي ناکرده- از سوي او به اسلام وارد آيد.
ملت بزرگ و سرفراز ما که قيام 15 خرداد و 42 را با
ايماني از آه سختتر و از فولاد محکمتر، با نداي رساي «يا مرگ يا خميني» در سايه
شوم حکومت طاغوت، غريبانه بر پا داشتند و ميدانهايي را با خون سرخ خود مزين کردند،
امروز که در سايه پربرکت دولت اسلام هستند، بيگمان با استقامتي دوچندان به نبرد
با دشمنان اسلام و قرآن ميپردازند و در برابر مصائب و آلام، چون کوهي پابرجا و
استوار، خم به ابرو نمياورند و تا آخرين منزل و آخرين نفر، تا رسيدن به پيروزي
قرآن و احقاق حق خود، از راهي که ميپيماند، گاهي انحراف نميورزند و در اين وظيفه
شرعي که برعهده دارند، هرگز خستگي و ملال به آنان روي نميآورد و وسوسه منحرفان و
بزدلان و روبه صفتان در اراده آهنينشان کوچکترين اثري نميگذارد و سرزنشهاي از
خدا بيخبران و منافقان را ارجي نمينهند و مردانه و مصممانه به سوي مقصود و معشوق
به پيش ميتازند و در مقابل طوفان حوادث و رگبار بلا و موشکباران دشمن، با پايداري
فزون از حد خويش- که دنيا را به حيرت و شگفتي واداشته- چون کشتيهايي مقاوم،
ايستادگي ميکنند و جان ناقابل خود را براي سربلندي قرآن و برافراشتن پرچم اسلام
بر سراسر گيتي در طبق اخلاص تقديم جانان ميکنند وبيگمان چنين ملتي با چنين
انگيزه والائي ديريا زود، يا شاهد ظفر هم آغوش خواهد بود.
نابخردان و سست عنصران را بگو که بيش از اين
بيهوده سخنپراني نکنند و مردم ما را از موشکهاي مدرن ابر جنايتکاران نترسانند که
اين ملت مصمم است به راه مستقيم الهي خود به پيش رود و تمام خس و خاشاکهاي هرزه را
از جلوي پاي خود عقب بزند و کفهاي برآمده سيل بلا را ناديده انگارد و با عزم و
اراده خود از ايده مقدسش دفاع نميد و اگر کوهها به لرزه درآيند او پابرجا و
استوار بماند.
چرخ وارون کنم ار جز بمرادم گردد من نه آنم که زبوني کشم از چرخ فلک
ديگر گذشته است آن روزي که ترفندهاي سالوسانه
قدرتهاي پوشالي و همپالکيهايش ميتوانست ملت ما را بترساند و بلرزاند. امروز روحيه
مردم ما چنان نيرومند و قوي شده است که از قدرت لايزال الهي سرچشمه ميگيرد و چنين
قدرتي را هيچ نيروي مادي نميتواند از بين ببرد.
زير شمشير حوادث مژه بر هم نزنيم به رخ سيل گشاده است در خانه ما
اي سربازاناسلام، اي پاسداران قرآن، اي ياوران
امام زمان(عج) و اي يکايک جوانمردان خطه خونبار ايران! اکنون که دشمن اصلي ما –
شيطان بزرگ- آهنگ دين و شرف و عزت و کرامت و حيثيت والاي ماکرده است، گامهاي بلند
خود را استوارتر کرده، در رکاب همت قرار دهيد و با توکل بر خداي قهار، قلبش را
نشانه رويد و هرگز نترسيد و نلرزيد که به خواست خداوند بزودي جولان باطل درهم
خواهد ريخت و حق بدست توانمند شما پيروز خواهد شد انشاء الله.