ساختار نظام اجرائي کشور:
قسمت بیست و دوم
محمد رضا حافظ نیا
مديريتهاي اجرائي
ملاحظات و پيشنهاداتي در باب مديريتهاي اجرائي:
مقدمه
بحثي که پيش روي خواننده محترم قرار دارد ادامه
سلسله مقالاتي است که سعي ميشود با بهرهگيري از الطاف بيکران الهي و يافتههاي
تجربي و نظري، عوارض و علل گرفتاريها و مشکلات جامعه در ارتباط با دستگاههاي
اداري و اجرائي کشور در حد وسع و درک و بينش نگارنده شکافته و بيان گردد و لذا
مقالات گذشته در زمينه آثار و عوارض خط بازي و گروه گرائي و تأثير آن بر مسائل
جامعه و نيز ساختار نظام اجرائي کشور و زير شاخههاي آن يعني نظام مالي دولتي-
نظام برنامهريزي- نظام اداري و مديريتهاي اجرائي که با همديگر پيوند سيستمي و
منظومهاي دارند به چاپ رسيده است و در ادامه بحث مديريتهاي اجرائي اينک مطالبي
پيرامون ملاحظات و پيشنهادات در باب مديريتهاي اجرائي از نظر خواننده محترم ميگذرد.
در بحثهاي گذشته مطالبي پيرامون ويژگيهاي مديريت
مطلوب بيان گرديد و در ادامه بحث اينک ملاحظات و پيشنهادات لازم در باب مديريتهاي
اجرائي جامعه بيان ميگردد تا با در نظر گرفتن آنها توسط مسئولين امر، ضايعات
مربوط به مسائل مديريت در جامعه کاهش يافت و شاهدبهبود روشها و نظام مديريت در
دستگاههاي اجرائي کشور باشيم. تأکيد بر روي مسئله مديريتهاي اجرائي از اينجهت
صورت ميپذيرد که مديريت در جايگاه رهبري و هدايت دستگاه قرار گرفته و در واقع
فرمانده دستگاه و هماهنگ کننده و هدايت کننده مجموعه عمليات و فعاليتهاي اجزا و
عناصر دستگاه در مسير انجام وظيفه سازماني و حصول به اهداف تعيين شده ميباشند که
اگر مديريت بهر دليلي نتواند فرمانده قابلي براي دستگاه باشد، يقينا انجام وظيفه
درست و رسيدن به هدفهاي سازماني آن دچار وقفه خواهد شد و چه بسا سقوط و گسستگي
دستگاه را نيز در پي داشته باشد و در واقع يک دستگاه زند و فعال را به يک دستگاه
مرده و بيتحرک تبديل نمايد. در صورتيکه اگر مديريت از هر حيث قابليت داشته باشد
ميتواند مستمرا روح تازهاي به کالبد دستگاه خود بدمد و آنرا از تحرک و پويايي و
سرعت عمل برخوردار نمايد.
قبل از ورود به بحث ملاحظات و پيشنهادات، ذکر اين
نکته را لازم ميداند که ويژگيهاي بيان شده در بحثهاي گذشته براي مديريتهاي اجرئي
بايد در افرادي که بعنوان مدير برگزيده ميشوند بصورت بالفعل و بالقوه وجود داشته
باشد تا بتوان ويژگيهاي بالقوه را نيز از طرق کارآموزي و آموزش و توجيه بارور
کرده و مديريت را تجهيز نمود تا بتواند فرمانده قابلي براي دستگاه و سازمان خود
باشد.
بحث ملاحظات و پيشنهادات در باب مديرتهاي بيشتر
ناظر برشناسائي و انتخاب مدير و آموزش مديران و نظارت و رشد و تکامل مديريتها و
نگهداشت آنها ميباشد که سعي خواهد شد در هر يک از قسمتهاي مزبور ملاحظات مورد نظر
بيان گردند:
الف: شناسائي و انتخاب مديران
از آنجائيکه مديريت نوعي هنرمندي است که مستلزم
وجود استعداد و جوهره آن در افراد است و همه افراد داراي اين استعداد نيستند
بنابراين بايد ابتدا افرادي که مستعد مديريت هستند را شناسائي نمود تا با ايجاد
زمينههاي آموزش و تجربه باعث رشد آنها گرديد. افراد مستعد مديريت را بايد در
جامعه کشف کرد و با توجه به ويژگيهاي اعتقادي و رفتاري و تخصصي و عملکردي مديريت
مطلوب که قبلا بيان گرديده، آنها را ارزيابي نمود و افرادي را که داراي اين ويژگيها
باشند انتخاب کرده و براي زمينه مديريت موردنظر نامزد نمود و با فراهم کردن آموزش
او را براي تصدي مديريت تجهيز کرد.
لازم بتوضيح است که در جامعه، انسانهاي مستعد
مديريت فراوانند که عموما ناشناخته هستند و گاهي اوقات افراد متعهد و متدين و
مديري وجود دارند که بينام و نشان بوده و يا بعبارتي از تشخص سياسي برخوردار
نيستند لکن امکان دارد از افراد داراي تشخص سياسي که مصدر بعضي امور هستند، قويتر
و تواناتر براي اداره امور دستگاه مربوطه باشند که چنين انسانهاي توانا ومديري که
از جنبههاي تعهدي و تقوائي و انقلابي نيز برخوردارندبايد شناسائي و کشف گردند.
بنابراين بر دولت و مجلس است که در جهت کشف
نيروهاي متعهد و متدين و انقلابي و مدير، جديت بيشتري از خود نشان داده و در
دستگاههاي اجرائي کشور از وجود آنها استفاده نمايد بويژه اينکه روند فزاينده
مشکلات جامعه که بخشي نيز ناشي از مسائل جنگ تحميلي ميباشد به مديران توانا و قوي
براي اداره امور دستگاهها در شرايط بحراني نياز دارد.
اينک جنبههايي که در کشف و انتخاب مديران بايد
مورد توجه و ملاحظه قرار گيرند ذيلا بيان ميگردند:
داشتن استعداد و جوهره مديريت:
در اين قسمت قبلا توضيح داده شده است که هر فردي،
مستعد مديريت نيست و استعداد مديريت امري فطري است که بعضي از انسانها دارند و
بعضي ندارند و انساني دارند و بعضي ندارند و انساني که فطرتا استعداد مديريت
نداشته باشد هرچند هم تقويت شده و آموزش ببيند و تجربه کسب کند، نخواهد توانست
مدير موفقي باشد. بنابراين در انتخاب مدير براي هر کاري بايد دقت شود که فرد،
مستعد مديريت باشد.
داشتن ويژگيهاي مديريت مطلوب:
در شناسائي و کشف افراد مستعد مديريت بايد دقت شود
که تا چه اندازه ويژگيهاي اعتقادي و رفتاري و تخصصي مديريت مطلوب را بالفعل و يا
بالقوه دارا ميباشد و افراد بهر نسبت که بيشتر از ويژگيها و جنبههاي تعهدي و
تخصصي مديريت برخوردار باشند، طبعا در انتخاب و انتصاب در اولويت تر خواهندبود.
البته بعضي از افراد ممکن است که بعضي ويژگيها، بويژه ويژگيهاي تخصصي و عملکردي
را بالفعل نداشته باشند که ميتوان با کمک آموزش و توجيه و کارآموزي آنها را تجهيز
نمود.
داشتن سعه صدر و پرهيز از خط بازي و گروه گرائي:
خط بازي و باندبازي عارضهاي منفي است که گاهي
اوقات دامنگير جوامع ميشود. انسانهاي خط باز و گروه گرا معمولا دچار کمبود فکري
هستند که هويت و تشخص و رشد و تکامل خود را درپناه يک خط و يا جريان سياسي ميبينند
و کمتر از خود استقلال و آزادي و قدرت انتخاب و تشخيص دارند چراکه قوت فکري و
بصيرت و سعه صدر باعث ارزيابي کردن و انتخاب عاقلانه ميگردد و انسان چشم و گوش
بسته تسليم يک جريان و خط سياسي نميشود.
انسانهاي خط باز و گروه گرا و باند باز همه چيز را
از دريچه گروه و خط سياسي خود ميبينند و وراي آن قدرت تشخيص و بصيرت ندارند و لذا
گاهي اوقات دچار اشتباه و انحراف ميشوند وبراي انسان هضم شده در يک جريان سياسي،
آن چيزي حق جلوه ميکند که جريان سياسي بپذيرد و آنرا حق بداند، و از ديد انسان
گروه گرا چيزي جز مصلحت خط و جريان سياسي پذيرفته نيست و انرا تأييد نميکند و حق
نمي داند.
چه بسا در فضاي نگرش گروه گرايانه افراد، حقها
ناحق و ناحقها حق جلوه کنند. گروه گرايان افرادخارج از گروه خود را جذب نکرده و
آنها را تأييد نميکنند و يا حداقل به آنها اولويت نميدهند هرچند از نظر ويژگيهاي
مطلوب، برتري هم برافراد گروه آنها داشته باشند. گاهي اوقات گروه گرايان آنچنان
دچار افراط و زيادهروي ميگردند که متأسفانه افراد خارج از گروه خود را ناحق ميدانند
و آن چيزي را حق ميدانند که جريان و گروه سياسي حق بداند و غير از آنرا نميپذيرد.
براي گروه گرايان اين امکان وجود دارد که به گرداب وحشتناک تهمت و افترا و بدبيني
و سوء نيت و ترور شخصيت افراد و بيتقوائي و جاهطلبي واستبداد و اختناق افتاده و
غوطهور گردند و بيرون آمدن از آن کار دشواري باشد.
ذکر اين نکته ضروري بنظر ميرسد که بيان موارد
مزبور بمعناي نفي تشکيلات سياسي نيست و افراد ميتوانند در تشکيلات و گروه سياسي
مورد نظر خود حضور داشته ولي از سعه صدر و آزادي انديشه و انتخاب برخوردار باشند و
به استبداد فکري و جهل دچار نشوند که البته اين امر به ميزان زيادي بستگي به فضاي
فکري و روح حاکم بر تشکيلات سازمان و حزب و گروه سياسي و رهبري آن دارد که آيا
اختناق و استبداد فکري را حاکم کند و اعضاء را چنان بپرود که حدود فکر و بينش آنها
از قلمرو فکري تشکيلات خارج نشود که گر چنين باشد اعضا بشدت روحيه گروهگرايانه و
خط بازي را خواهند داشت و دچار جهالت و کوته فکري و تنگ نظري بوده که افراد و گروهها
و افکار ديگر را تحمل نخواهند کرد و سرانجام چنين تشکيلاتي قدرت طلبي و جاهطلبي و
حاکميت استبداد و اختناق بر جامعه و فداکردن ميزانهاي اخلاقي خواهد بود. اما اگر
در تشکيلات سياسي سعه صدر و آزادي انديشه و تفکر حاکم باشد امکان رسوخ جهالت و
استبداد فکري در اعضاء کم بوده و افراد ضمن وابستگي و تعلق به گروه سياسي داشتن
تمايل خاص سياسي، انديشه گروه گرايانه نخواهند بود. چرا که آنها ضمن حفظ تمايل
سياسي خود سعي بر تشخيص حق و انتخاب اصلح را داشته و انتهاي راهشان نيز استبداد و
اختناق نخواهد بود. چرا که آنها ضمن حفظ تمايل سياسي خود سعي بر تشخيص حق و انتخاب
بهتر را داشته ولو اينکه از گروه سياسي آنها نباشند، و ملاک و معيار براي آنها حق
خواهد بود و نه مصلحت گروه و تشکيلات سياسي.
چه خوب است که انسان به عنوان عضوي از درياي
بيکران امت حزب الله، آزاد زيسته و آزاد تفکر نموده و بينش فکري و سياسي خود را با محور و معيار و جهت نماي حق
در جامعه اسلامي يعني امام بزرگوار و مقام ولايت فقيه بعنوان دبيرکل حزب الله
تنظيم نموده و از مسيري که او ترسيم مينمايد تبعيت نمايد تا کمتر به خطا و اشتباه
و انحراف ناشي از تفکرات حاکم بر گروهها و تشکيلات سياسي بيافتد و در اينصورت
انسان قادر خواهد بود افکار و مرام و مواضع و از همه مهمتر عملکرد گروهها و
تشکيلات سياسي را با معيار امام و مقام ولايت فقيه ارزيابي و محک بزند و با معيار
امام آنها را مورد قضاوت قرار دهد. لازم بتوضيح است که امکان دارد بعضي افراد خطي
و جريانگرا آنقدر در خط خود هضم شده باشند که حتي امام را با معيارها و مصلحت
تشکيلات سياسي خود بنگرند و مورد قضاوت قرار دهند نه اينکه تشکيلات خود را با
معيار امام ارزيابي نمايند؟! .. اينجا است که تذکرات و نقطه نظرات امام را بجاي
اينکه مصداقش را در خود و تشکيلات خود جستجو کنند و خود را مورد ارزيابي قرار دهند
بلافاصله عليه گروه و تشکيلات سياسي مقابل خود بکاربسته و بنفع خود را آن بهرهبرداري
خواهند کرد و خود را مخاطب بيان امام ندانسته و طرف مقابل خود را مخاطب بيان امام
ندانسته و طرف مقابل خود را مخاطب بيان امام خواهند دانست.
بنابراين، تذکر اين نکته لازم است که بايد همه چيز
تشکيلات سياسي را در آينه امام و مقام ولايت فقيه مورد ارزيابي و قضاوت قرار داد و
از قرار دادن امام در آئينه تشکيلات و گروه سياسي بشت پرهيز نمود.
حال با توجه به اهميت مسئله خط بازي که اثرات منفي
از خود بجا ميگذارد بايد در انتخاب منفي از خود بجا ميگذارد بايد در انتخاب
مديريتها که فرماندهان دستگاههاي اجرائي هستند دقت زيادي بخرج داده شود که از
افرادي داراي سعه صدر ک فاقد روحيه خط بازي و تنگ نظري و کوتهفکري باشند و از
روحيه استقلال و آزادي فکر و انديشه برخوردار بوده باشند براي جايگاه مديريت
دستگاهها استفاده شود، تا قدرت سازماندهي و هماهنگي و هدايت هماهنگ و توأم با
پويائي افراد و عناصر دستگاه را بسوي هدفهاي سازماني مربوطه که يقينا خدمت به امت
حزب الله و ايثارگر است را داشته باشند. اين افراد زمينه بروز تنشهاي سياسي در
داخل دستگاه را بوجود نخواهند آورد و روحيه تعهد وکار و فعاليت و خدمتگزاري به
نظام اسلامي و مردم مقاوم و ايثارگر را در ارکان و زواياي دستگاه خود خواهند دميد
و در انتخاب اينگونه افراد مهم اينست که گروه گرا و خطباز نباشند نه اينکه تمايل
سياسي به گروهي و تشکيلاتي نداشته باشند.
افراد خطّ باز و گروهگرا وقتي در مصدر کاري
قرار گرفتند از آنجائيکه فقط آنچيزي را درست ميدانند که گروه سياسي آنها تاييد
کند و يا افرادي را محرم خود ميدانند که از گروه و تشکليلات سياسيشان باشد و خارج
از آنها را محرم خود نميدانند، بنابراين سعي بر انتخاب ردههاي زيردست و حتي گاهي
همکاران عادي خود را از بين افراد گروه و باند سياسيشان خواهند داشت. لذا حرکتي
خزنده و کودتا مانند از بالا تا پائين بر دستگاه حاکم خواهد شد که کليه مديران و
افراد گذشته مورد تأييد نيستند و بايد از افراد گروه خود جايگزين شوند! ولو ضعيف و
ناتوان باشند!؟ از آنجا که افراد قوي براي کسب تشخص و هويت سياسي نيازي به محدود
کردن خود در قلمرو خط و گروه سياسي ندارند و کمتر جذب آن خواهند شد، معمولا کمتر
از سوي مديريتهاي خطي و گروه گرا براي مديريت اجرائي برگزيده ميشوند و معمولا
مديران خطي و باندباز همکاران خود را از بين افراد ضعيف انتخاب ميکنند زيرا براي
آنها مهم اين است که مديران ردههاي پائينتر از خودشان باشند و اينکه آيا فرد
جديد نسبت به قبلي قويتر است يا خير ويا مصلحت نظام و مردم و جامعه چه چيزي را
اقتضا ميکند براي آنها مهم نيست و بهر قيمتي که شده ولو با حاکميت زور و اجبار
سعي بر حفظ و تحميل او بر مردم را خواهند داشت. حتي تفکر گروه گرايانه در معرفي
نامزد انتخاباتي براي مجلس شوراي اسلامي، سعي بر معرفي فرد از گروه خود را خواهد
داشت ولو افرادي قويتر از او در خارج از تشکيلات سراغ داشته باشند و براي گروه و
تشکيلات سياسي معرفي فرد قوي و کاردان براي مجلس مطرح نيست بلکه معرفي فردي که از
آنها باشد و يک کرسي مجلس را براي اغراض سياسي آنها اشغال نمايد مطرح است ولو ضعيف
باشد.
در اينجا توجه خواننده عزيز را به مقالات آثار و
عوارض گروه گرائي و خط بازي که قبلا بچاپ رسيده است جلب مينمايد.
از طرفي ديگر حاکميت خطوط سياسي بر دستگاههاي
اجرائي دائمي نيس و جايگزيني از گروههاي ديگر امري امکانپذير ميباشد زير در
جدال و تنازع بقاء خطوط و گروههاي سياسي مرتبا قدرت دست به دست ميگردد و نوبت
تسويه حسابها و تثبيت موقعيت فرا ميرسد و متأسفانه در اين صحنه تنازع بقاء گروههاي
سياسي چيزي که کمتر اهميت دارد توجه به مصلحت نظام و جامعه و مردم و از همه مهمتر سازندگي کشور و برخورد فعال و
اساسي با مسائل جامعه ميباشد و ادامه گرفتاريهاي گذشته جامعه و فزاينده بودن
مشکلات و معضلات اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و اداري و اجرائي و شهري و روستائي
نيز از پيامدهاي آن است. با تغيير در مديريت، متعاقب آن ساير مديريتها و حتي افراد
نيز تغيير ميکنند و با تغيير آنها رشته امور از هم گسسته ميشود و با گسسته شدن
رشته امور دستگاه اعم از مسائل اداري و مالي و برنامهاي و سياستها و خط مشيها و
مقررات و غيره، يقينا امور جامعه و مردم دچار وقف ميگردد و سرگرداني و بلاتکليفي
و تغييرات زياد و عدم ثبات در مقررات
سياستها که مردم از آن رنج ميبرند از نتايج اين تغييرات در مديريت ميباشد.
بنابراين براي حفظ سلامت نظام مديريت در جامعه و
جلوگيري از تغييرات ناشي از مسائل خط بازي و گروه گرائي و کاهش عوارض سوء اين
تغييرات بر روي مسائل جامعه و مردم ضروري است که حتي المقدرو در مديريتهاي جامعه
از افراد مستقل و قوي و متعهد استفاده شود و يا اينک از افراد داراي تمايلات سياسي
خاص ولي برخوردار از سعه صدر و آزادانديش براي مديريتها برگزيده شوند تا محيط
اداره و دستگاه را بر کنار از جدالهاي سياسي گروهها نگهداري نمايند.
لازم به توضيح است که جايگاه مديريتهاي اجرائي
همگي يکنواخت نيستند و هرکدام از درجه اهميت خاصي برخوردارند و بعضي از مديريتها
مانند فرمانداري و استانداري در مقام مقايسه با مديرت کشاورزي در استان از بازتاب
گستردهاي برخوردارند. بنابراين در انتصاب مديران براي پستهاي مديريت اجرائي،
اولويت انتصاب افراد مستقل با پستهائي است که از ارزش و بار سياسي بيشتري برخوردار
ميباشند، و لذا پستهائي چون وزارت کشور و استانداري و فرمانداري و بخشداري و
نيروهاي انتظامي و دستگاههاي اطلاعاتي و دستگاههاي قضائي در درجه اول بايد به
افراد مستقل و داراي سعه صدر سپرده شود. دستگاههاي آموزشي نيز بلحاظ اهميتي که
دارند و سرنوشت نسل آيندهساز جامعه در آنها رقم زده ميشود و اميد کشور به آنها
بسته است بايد در انتخاب مديريتهاي مربوط بدرو از خط بازيها و گروهگراييها عمل
شود. هرچند گاهي اوقات گروهها و خطوط سياسي و افراد گروه گرا بيميل نخواهند بود
که براي رسيدن به اغراظ سياسي و هدفهاي تشکيلاتي خود سررشته مديريت را در اين
دستگاهها بعهده بگيرند و افراد خود را در ردههاي مختلف آن بگمارند و اين دستگاهها
را عرصه فعاليتهاي خود بنمايند. ادامه دارد
پيام شهيد
اين وصيت نامهها انسان را ميلرزاند و بيدار ميکند
امام خميني
قسمتي از وصيتنامه شهيد حجة الاسلام ابوالقاسم
رضائي نژاد
بارالها، با دلي شکسته و چشمي گريان و سوزي در
سينه و آهي که در گلوخفه گرديده رو به سويت آوردم. آه چه زيباست اظهار عشق به
معشوق و محبوب.
مولا جان: شرمندهام در برابر رحمتت، اري گناهان
من در مقابل عفو تو ناچيز يا ربا چگونه اظهار عجز ننمايم و درخواست نکنم در حاليکه
مولايم حسين(ع) با بدني پاره و بيسر باشد و من فرداي قيامت با گناهم در مقابل
درياي عظمتت سربلند نمايم.
الها، معبودا، معشوقا، محبوبا، آمدم، آمدم که آمده
باشم در کنار رحمت و عظمتت باري چه بگويم که نگفته باشند، چه بنويسم که ننوشته
باشند هرچه هست در حافظهام از وصيتنامههاي شهدا است و شما عزيزان را وصيت مينمايم
که حتما وصايا را بخوانيد و بمرحله عمل درآوريد.
اما منباب وظيفه نکاتي متذکر ميشوم که (ان اذکري
تنفع المومنين) عزيزان، برادران، مادران، خواهران، جوانان، پيرمردان، اي مسلمانان
شما را به مکتبتان به مولايتان قسم اگر احساس وظيفه داريد اول جبهه را حفظ کنيد،
کجاست آنکه مدعي بود که من مؤمن هستم امروز روز امتحانست، روز احساس وظيفه، روز از
خود گذشتن، روز به مرحله اجرا درآوردن ادعاهاست.
بپاخيز اي کسي که بعنوان تجليل از ما آمدهاي،
بلند شو اسلحه بزمين افتاده مرا بدست گير و به لشکر مولا بپيوند.
مادران، نشود امروز مزاحم رفتن فرزندان و
عزيزانتان شويد بخدا قسم فردا بايد شرمنده و شرمگين در مقابل زهراي اطهر(س) باشيد
چگونه جواب زينبکبري (س) را ميخواهيد بدهيد؟