نیکوکاران و بنیانگذاران خیر

 

شرح دعای
ابوحمزه ثمالی

قسمت سیزدهم

نیکوکاران و
بنیانگذاران خیر

آیت الله
ایزدی نجف آبادی

«اللهم اغفر
للؤمنین و المؤمنات الأحیاء منهم و الأموات و تابع بیننا و بینهم بالخیرات اللهم
اغفر لحیّنا و میّتنا و شاهدنا و غائبنا، ذکرنا و انثانا، صغیرنا و کبیرنا، حرّنا
و مملوکنا».

پروردگارا!
مردان و زنان مؤمن را بیامرز چه زنده و چه مرده، با انجام خیرات بین ما و بین آنها
پیروی برقرار نما، خدایا! زنده و مرده ما را و حاضر و غایب ما مرد و زن و کوچک و
بزرگ ما، آزاد و برده ما را بیامرز.

در این جمله
از دعا که طلب آمرزش و مغفرت برای تمام اقشار مؤمنین است، دو نکته ظریف نظر می
رسد:

1-نظر باینکه
از نظر توحید، همه بندگان خداوند، زشت و زیبا، عرب و عجم، مرد و زن و برده و آزاده
بر یکدیگر امتیازی بجز امتیاز تقوی و عمل صالح ندارند و این مطلب، اصل اساسی حقوق
بشر است و سزاوار است که بنده خدا هم در بهترنی حالات که حالت دعا و عرض حاجت
بدرگاه خداوند است، همه را در نظر بگیرد.

بنیانگذاران
خیر

2-نکته دیگر
اینکه در این چند جمله از دعا که طلب مغفرت برای همه اقضار است، در ضمن، طلب توفیق
برای انجام خیرات نیز هست اما باینصورت «تابع بیننا و بینهم بالخیرات» -در انجام
خیرات بین ما و آنها پیروی برقرار فرما. و این خود نکته ظریفی دارد و آن ایت است
که بنده موفق بکار خیر در عین اینکه کار خیر را از این جهت که کار خیر است انجام
می دهد –که شاید اخلاص در نیت را بتوان به همین معنی گرفت- علاوه بر این در نظر
داشته باشد که کار خیرش ادامه راه بنیانگذاران خیرات و به تعبیر دیگر ادامه راه
انقلاب ایمانی باشد.

بسیار فرق
است بین کسیکه کار نیک انجام می دهد فقط بداعیه خیر و بین کسیکه علاوه بر این
انگیزه این را هم داشته باشد که مانند پیشوایان و رهبران جامعه از انبیاء و اولیاء
و یاران آنها که با کوششهای خستگی ناپذیرشان بجامعه، فرهنگ و بینش صحیحث دارند و
آنها را در راه خیرات بحرکت در آوردند، بنیانگذار خیر باشد که بقول مولای رومی:

رنجها بسیار
بردند انبیاء          تا که در گردش فتاد
این آسیا

خوب است ما
هم زحمت آنها را بثمر و بنای آنها را به اتمام برسانیم، که این داعیه اضافی هم
قدردانی از نعمت بنیانگذاران خیر و هم ادامه دادن ره آنها است.

شاید این
نکته در آیه 10 سوره حشر منظور باشد که خداوند بعد از آنکه در آیات قبل از مهاجرین
(یعنی از مسلمانان مکه برای حفظ دینشان بمدینه هجرت کردند) و از انصار (یعنی
مسلمانان مدینه که پیغمبر اکرم و مهاجرین را به خانه های خود جا دادند و به همیاری
یکدیگر رنجها را تحمل کردند و اسلام را پیش بردند) می فرماید: «والذین جاؤا من
بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا و لا خواننا الذین سقونا بالایمان…»- و کسانیکه بعد
از اینها (مهاجرین و انصار اول) آمدند می گویند پروردگار ما را و کسانیکه بر ایمان
بر ما پیشی گرفتند بیامرز.

این آیه این
مطلب را می رساند که گروه بعد که می آیند و بنای خیری که مهاجرین و انصار گذاشته
اند پیروی کرده و بعنوان اینکه گذشتگان بر ما سبقت داشته اند خود را مدیون آنها می
دانند و از این جهت برای آنها طلب آمرزش می کنند.

باز از طرف
دیگر باید گفت که فرق است بین کسی که خیر را فقط بانگیزه خیر انجام می دهد و بین
کسی که علاو بر انگیزه، بنیانگذاری خیر و اجراء سنت حسنه دارد که: «من سنّ سنّه
حسنه فله اجرها و اجر من عمل بها»- کسی که راه پسندیده پیش پای مردم گذارد پاداش
اجر آن را و اجر هر که به آن عمل کرد دارد.

در آیه 100
از سوره توبه می فرمای: «والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار والذین اتبعوهم
باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه…»- پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و آنهائی
که پیروی از آنها به نیکی کردند خداوند از آنها راضی و آنها از خداوند راضی هستند
اشاره به بنیانگذاران و ادامه دهندگان راه انقلاب ایمانی شده

«کذب
العادلون بالله و ضلوا ضلالا بعیدا و خسروا خسراناً مبینا»- دروغ گفتند (و چه گنان
غلطی بخود راه دادند) آناناکه برای خداوند عدل و همانند گرفتند و چه سخت گمراه شده
و چه زیان آشکاری بخود خریدند.

دروغترین
دروغها

از آنجائی که
واقعیت و حقیقت خاصه ذات خداوند است و او است حقی که هیچگونه بطلانی به او راه
ندارد و سراسر پدیده های جهان هستی باندازه ارتباط  به واقعیت و حقیقت آن ذات یگانه از واقعیت و
حقیقت سهم دارند. چنانچه در سوره لقمان آیه 31 می فرماید: «ذلک بان الله هوالحق و
ان ما یدعون من دونه الباطل»-این (یعنی نظاماتیکه در آیات قبل آمده) بدین سبب است
که خدای یکتا حق مطلق و آنچه بجز او بخدائی می خوانند، همه پوچ و باطل است.

از رسول اکرم
نقل شده که درباره شعر لبید شاعر که می گوید: «الا کل شیء ما خلا الله باطل»- آگاه
باشید که هر چیز غیر خداوند باطل است فرموده: «اصدق شعر قالته العرب»- راست ترین و
درست ترین شعری است که عرب سروده است.

بنابراین
باید گفت که دروغی دروغتر و اعتقاد باطل و جهلی عمیق تر نیست از این گفته و این
اعتقاد که خداوند را عدلی و همتائی هست «کذب العادلون بالله».

دشوارترین و
آشکارترین گمراهی ها

و همچنین
باید گفت که گرائیدن به غیر خدا و شرک به او (چه شرک جلی و آشکار باشد و چه پنهان
به تمام مراتب آن) گمراهی است که در عین اینکه گمراهی بودن آن آشکار است گمراه است
که از هر گمراهی انسان را از مقصد دور و برگشتن از ان دشوارتر است. تمام افراد و
جوامع بشری و انسانها که در استفاده از مواهب طبیعی و بهره بردای از موجودات عالم
ماده چه مؤمن و چه کافر، با دانش و بینشی که از جهان دارند از آنچه در دسترش آنها
است بهره برداری می کنند، در این رهگذر بسیار می شود که دچار اشتباه شوند مثلا
چیزی را که زیانبار است سودمند بپندارند یا بعکس، سودمند را زیان آور ببینند. به
مقصدی مسافرت می کنند ولی رو به ترکستان می روند در عوض این که به کعبه بروند،
بالنتیجه از مقصد دورتر شوند.

ولی بحکم
خداوند که در آیه 11 سوره انشقاق می فرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک
کدحا فملاقیه»- ای انسان، تو با تلاش و رنج و زحمت به سوی پروردگارت می روی و
سرانجام او را ملاقات خواهی کرد.

مقصد اصلی
انسان سعادت مطلق و وصول بجوار رحمت حق و ملاقات او است. بنابراین، ضلالت واقعی و
حق گمراهی، گم کردن این مقصد که رو بغیر خداوند کردن و عدل و همتا برای او گرفتن است
چنانچه در سوره نساء آیه 116 می فرماید: «و من یشرک بالله فقد ضل ضلالا بعیدا»- و
آنکس که بخدا شرک آورد حقا که بسیار گمراه است.

زیان چیست و
زیانکار کیست؟

معنا و مفهوم
زیان و ضرر از معانی و مفاهیم واضحه است و آن این است که انسان سرمایه و امکاناتی
که در اختیار دارد و بسا تلاش و وقت گذرانی هم روی آن کرده، همه را یا بعضی از آن
را از دست بدهد و غالبا  از نظر عرف و
عادت، چون تنها به مال و ثروت که در تجارت یا کشت و صنعت به کار گرفته می شود
سرمایه گفته می شود، از این رو از نظر ساده، خسران و ضرر هم باین گفته می شود که
انسان مثلا بعد از گذشت یکسال همه یا بعضی از آن سرمایه را از دست بدهد.

بلی، حق این
مطلب را باید از قرآن شریف بدست آورد.

خداوند در
سوره والعصر می فرماید: «والعصر الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»- به عصر سوگند که انسانها همه در زیانند، مگر
کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند و یکدیگر را به حق و استقامت و
شکیبائی توصیه نمایند.

با در نظر
گرفتن این که تنها حیات انسان این زندگی چند روزه دنیا نیست بلکه این حیات مقدمه
حیات بعد از مرگ یعنی علام برزخ و قیامت است، باید گفت که سرمایه انسان، وجود خود
او و سرمایه درونی از جمله قوه فکر و نعمتهائی همچون نعمت سلامت، فرصتهائی است
برای قدم برداشتن در راه ایمان و توحید و بالنتیجه رسیدن به همان مقامی که به لقاء
الله تعبیر شده است.

بنابراین اگر
آدمی به شرک گرائید حقیقتا پشت به مقصد کرده و نه تنها سرمایه های خدا داد را از
کف داده بلکه هرچه بیشتر در هاویه شقاوت سقوط کرده است. و چه خسرانی بالاتر و چه
زیانی بدتر از این، چنانچه در جمله مورد نظر از دعا، امام معصوم عرض می کند: «و
خسروا خسرانا مبینا».

در بیانی این
زیان و خسران خداوند در آیه 31 سوره حج می فرماید: «و من یشرک بالله فکانما خر من
السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق»- هر کس شریکی برای خدا قرار
داد، گوئی از آسمان سقوط کرده که پرندگان (وسط هوا) او را بربایند یا تندباد او را
به دره عمیقی پرتاب کند.

و نیز در آیه
20 سوره احقاف می فرماید: «و یوم یعرض الذین کفروا علی النار اذهبتم طیباتکم فی
حیاتکم الدنیا واستمتعتم بها فالیوم تجرون عذاب الهون بما کنتم تستکبرون فی الأرض
بغیر الحق و بما کنتم تفسقون»- آن روز که کافران را بر آتش عرضه می کنند (به آنها
گفته می شود) از طیبات و لذائذ زندگی دنیای خود بهره گرفتند اما در امروز عذاب ذلت
بار بخاطر استکباری که در زمین بناحق کردید و بخاطر گناهانی که انجام می دادید
جزای شما خواهد بود.

راستی چه
زیانی بالاتر از این خواهد بود که انسانی که بحکم: «و علم آدم الاسماء کلها» می
تواند مظهر اسماء و صفات حق شود و انسانی که بحکم آیه 4 در سوره والتین که می
فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»- ما انسان را در بهترین شکل و نظام
آفریدیدم که مفهومش این است که خداوند انسان را از هر نظر چه از نظر روحی و چه از
نظر عقلی و چه از نظر جسمی، هرگونه استعدادی را در وجود او قرار داده که آماده
پیمودن قوس صعود کمال باشد، متأسفانه در اثر فرورفتن در لذات جسمانی و حیوانی به
پست ترین مراحل حتی پست تر از حیوانات سقوط کند که در آیه 5 می فرماید: «ثم رددناه
اسفل سافلین»- پس از آن او را به پست ترین پستها فرود آوردیم. شاعر می گوید:

گوهر خود را
هویدا کن کمال این است و بس              

خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس

ای خلیفه
زاده بی معرفت

                چون پدر تعلیم اسما کن، کمال این
است و بس

هر دو عالم
در وجودت یک معما کرده اند

                ای پسر حل معما کن، کمال این است
و بس

باز هم جمله
دعا را تکرار باید کرد: «کذب العادلون بالله و ضلوا ضلالا بعیدا و خسروا خسرانا
مبینا».

ادامه دارد