گفته ها و نوشته ها

گفته ها و نوشته ها

قاطعیت با محتکرین ارزاق عمومی

می گویند در غزنین، خبازان در دکانها بستند و نان نایافت
شد و غربا و بیچارگان در رنج افتادند و به تظلم پیش سلطان ابراهیم رفتند و
بنالیدند. دستور داد تا همه را حاضر کردند گفت: چرا نان تنگ کردید؟ گفتند: هر باری
گندم و آرد که در این شهر می آرند نانوایان تو می خرند و انبار می کنند و می
گویند: فرمان چنین است! و ما را نی گذارند که یک من آرد بخریم. سلطان فرمان داد تا
خباز خاص را بیاوردند و زیر پای پیل (فیل) افکندند چون مرد بر دندان پیل بستند و
در شهر بگرداندند و بر وی ندامی کردند که هرکه در دکان باز نگشاید از نانوایان، با
او همین کنیم، و انبارش تقسیم کردند. هنگام نماز شام بر هر دکانی پنجاه من نان
بمانده و کس نمی خرید.

حجم زمین

برای اینکه تجسمی از میزان حجم زمین داشته باشیم، یک
دانشمند آلمانی تشبیه خوبی کرده است: اگر کرده زمین را قطعه قطعه کرده و تمام آن
را بخواهیم با یک قطار باری حمل کنیم و فرض این براین باشد که در هر ثانیه یک واگن
از این قطار از جلوی چشم ناظری رد شود ده میلیارد سال طول خواهد کشید تا تمام ترن
از جلو ناظر بگذرد. و اما ارقامی که در مورد کره زمین به دست آمده به این شرح است:

شعاع قطبی زمین: 079/356/6 متر.

شعاع استوائی: 397/377/6 متر.

محیط خط استوا: 368/070/40 متر.

محیط نصف النهار: 423/003/40 متر.

مساحت: 000/000/320/083/1 کیلومتر مکعب.

وزن: 10*974/5 تن.

بهترین بندگان خدا

از پیامبر اکرم«ص» پرسیدند: بهترین بندگان خدا چه کسانی
هستند؟ حضرت فرمود: آنانکه هرگاه نیکی کنند شاد گردند، و هرگاه بدی کنند آمرزش
خواهند. و هرگاه به ایشان بخشش شود سپاس گویند و تشکر کنند و هرگاه گرفتار شوند
شکیا و بردبار باشند و هرگاه خشمناک گردند، ببخشند.

سیب، بهترین دارو

بررسی 1300 دانشجویی دانشگاه میشیگان به این نتیجه رسید
که گروهی که هر روز سیب می خوردند ، کمتر از کل گروه دانشجویان مبتلا به بیماریهای
عفونی می شدند.

در همین رابطه روایت جالبی محمد بن مسلم از امام صادق
علیه السلام نقل می کند که فرمود: «اگر مردم می دانستند در سیب چه فوایدی هست،
بیماران خود را معالجه نمی کردند مگر با آن».

علم و مال

شخصی از بوذرجمهر حکیم پرسید: علم  بهتر است یا مال؟ بوذرجمهر گفت: علم. آن شخص
پرسید: پس چرا اهل علم خدمت مالداران را می کنند و اهل مال خدمت عالم نمی کنند؟

بوذرجمهر جواب داد: علتش این است که اهل علم بواسطه
دانشی که دارند، قدر مال را می دانند و مالداران بواسطه جهل خود، قدر علم را نمی
دانند.

آب در غذا

هنگامی که ما به صرف غذا می نشینیم، غذاهایمان خیلی
بیشتر از لیوان  آبی که به عنوان نوشابه می
نوشیم آب دارد. وزن بیشتر غذاها در برگیرنده درصد تعجب آوری آب است. خیار 96درصد،
هنداونه 92درصد، شیر87درصد، سیب84درصد، سیب زمینی78درصد، پنیر 40درصد و نان
35درصد!

هزیمت بود آشتی خواستن

اگر جنگ را خواهد آراستن

                        هزیمت
بود آشتی خواستن

و دیگر که بدخواه گردد دلیر

                        چو
بیند که کام تو آید بزیر

گه رزم چون بزم پیش آوری

                        بفرمان
بری ماند آن داوری

تو با دشمن بد کنش رزم جوی

                        نه
با آتش، آب اندر آید بجوی

چو نیرو ببازی خویش آوریم

                        هنر
هرچه داریم پیش آوریم

نه از پاک یزادن نکوهش بود

                        نه
شرم از یلان چون پژوهش بود

چه گوید ترا دشمن عیب جوی

                        که
بی جنگ پیچی زبد خواه روی؟

از آن پس به فرمان دشمن شویم

                        که
بی جان و ب توش و بی تن شویم          

«فردوسی»

آری! همانگونه که فردوسی در این اشعار گوید، آنگاه که
دشمن بدسگال به جنگ ما کمر می بندد، باید مردانه برابرش بایستیم زیرا اگر در این
هنگام، جویای آشتی و خواهان سازش گردیم، دشمن ما را خوار و بیمایه و سست و بد دل
خواهد پنداشت و بیشتر خواستار فرمان برداری ما می گردد!!

عشق به شهادت

عمرو بن جموح پیرمرد قد خمیده ای که پایش

                        بستگانش
احاطه شده بود، و همه می خواستند او را

در یکی از حوادث آسیب دیده بود، پس از اینکه

                        از
جهاد باز دارند، اصرار و التماس نمود، حضرت

چهار فرزند جوانش را روانه جبهه جنگ با مشرکین

                        رو
به خویشان وی کرده فرمود: مانع نشوید تا در

قریش کرده بود، خدمت حضرت رسول «ص»

                        طریق
اسلام شربت شهادت بنوشد. او خانه را

آمد و عرض کرد: آرزوی شهادت دارم، رخصتم

                        ترک
کرد و در هما حال با خود زمزمه می کرد:

دهید به جبهه روم. حضرت فرمود: خدا تو را

                        خدایا!
توفیق ده در راه تو کشته شوم و به سوی خانه ام مرا باز نگردان!

نتیجه یک عمر جهانگردی

مردی از حکمای پیشین، چندین سال گرد جهان می گشت و این
شش سخن را به مردم می آموخت:

1-هرکه را حلم نیست، او را عزت دو جهان نیست.

2-هرکه را صبر نیست، او را سلامت دین نیست.

3-هرکه را علم نیست، او را از عمل خویش منفعت نیست.

4-هرکه را پرهیز نیست، او را به نزدیک خدای کرامت نیست.

5-هرکه را سخاوت نیست، او را از مال خویش بهره نیست.

6-و هرکه را نصیحت نیست، او را به نزد خدای تعالی حجت
نیست.

چه خواهم از خدا که همه چیز باشد؟

بوذرجمهر گفت: از استاد خود پرسیدم که در دنیا از خدای
تعالی چه خواهم که همه چیز دنیائی خواسته باشم؟ گفت: سه چیز: تندرستی، توانگری،
ایمنی.

گفتم: چه چیز است که به همه وقت سزاوار است؟ گفت: به کار
خود مشغول بودن.

گفتم: در جوانی و پیری چه کاری بهتر؟

گفت: در جوانی دانش آموختن و در پیری بکار بستن.

گفتم: سخاوتمندترین مردم کیست؟ گفت: آنکه چون بخشد، شاد
شود.

معامله بد

شخصی نزد شیرینی فروشی رفت و از او خواست به نسیه یک رطل
شیرینی به او بدهد. شیرینی فروش از او خواست مقداری بچشد تا اگر او را پسند آمد،
ابتیاع نماید. آن شخص گفت: من روزه قضای سال گذشته گرفته ام و نمی توانم بچشم.
فروشنده گفت: معاذالله که با تو معامله کنم، تو با خدایت این قدر بد معامله می
کنی، با من بیچاره چه خواهی کرد؟!

رباعیات

یکی از حکما گوید: چهار چیز است که محتاج به چهار چیز
است: 1-حسب به ادب 2-سروری به امن 3-قرابت به مودت 4-عقل به تجربه و چهارچیز است
که اندک آن اندک نیست: 1-قرض 2-آتش 3-دشمن 4-مرض.