عجله و شتابزدگى

هشدارهاى اجتماعى (12)
عجله و شتابزدگى
حجةالاسلام ابوالقاسم يعقوبى‏
قال على(ع): “اِيّاكَ وَ العَجَلَ فَأِنّه مَقرُونٌ بِالعِثار؛(1)از شتاب كردن در كارها دورى كن، زيرا عجله و شتابكارى با لغزش همراه است.
در اين سخن نورانى علوى به هشدار ديگرى از هشدارهاى اجتماعى اشاره شده است كه معمولاً بيشتر انسانها در زندگى اجتماعى گرفتار آن هستند و آن «شتابكارى و شتابزدگى» است.
راغب اصفهانى در تبيين واژه عجله گويد:
«هر چيزى را كه آدمى پيش از وقت و فصل خودش طلب كند بر آن (عجله) صدق مى‏كند و ريشه اين صفت نكوهيده در قوه شهويه انسانى است از اين رو غالباً مورد مذمت و نكوهش قرار گرفته است.»(2)
مرحوم نراقى گويد:
«عجله و شتابكارى آن است كه آدمى به مجرد اين كه امرى به خاطر او خطور كند اقدام به آن نمايد، بدون آن كه اطراف آن را ملاحظه نمايد و در عاقبت آن تأمّل كند، و اين از كم دلى و ضعف نفس است. و از راههاى بزرگ شيطان و ان لعين، بسيارى از فرزندان آدم را با اين صفت به هلاكت رسانيده.»(3)
عوامل شتابزدگى‏
عشق و علاقه بيش از حد به يك موضوع، سطحى نگرى و بسته انديشيدن و نيز سيطره هوى و هوس بر انسان هر كدام به نوبه خود مى‏توانند از عوامل عجله و شتابزدگى در كارها بشمار آيند.
مثلاً در خريد و فروش و معامله منزل و اتومبيل و يا در امر مهم ازدواج و يا در انتخاب شريك تجارى ممكن است انسان بر اثر شتاب و عجله گرفتار مشكلات فراوان و گاه خانمان سوز گردد. انسان در گزينش همكار، همراه و همسر نبايد بى گدار به آب زند بلكه بايد جوانب آن را به شايستگى بررسى نمايد تا به پى آمدهاى ناگوار آن گرفتار نشود.
از آن جا كه بررسى‏هاى سطحى و شتابان حقيقت را بر انسان آشكار نمى‏سازد، چه بسا با يك اقدام بى تأمّل و با شروع يك كار با دستپاچگى در دست اندازهايى بيفتد كه به آسانى نتواند از آن بيرون آيد.
از اين رو گفته‏اند «به بين جا را بنه پارا» پيش از آن كه پروژه‏اى را در زندگى آغاز كنى پيرامون آن بيانديش، منافع و مضار، سود و زيان آن را چه مادى و چه معنوى بررسى كن، آن گاه دست به انجام و اقدام آن بزن. چه بسيارند كسانى كه بر اثر شتابزدگى، يك عمر در پشيمانى و ندامت زيسته‏اند و نتوانسته‏اند پى‏آمدهاى زيانبار اقدام عجولانه خود را جبران نمايند. تلخ كامى‏ها، شكست‏ها و مصيبت‏هاى فراوانى كه بر اثر شتابزدگى دامنگير انسانها شده است قابل شمارش نيست، بسيارى از ما انسانها در پرونده كارى خود از اين شتابكارى‏ها داشته و به خسارتهاى آن واقفيم، چه خوب است كه آن‏ها را مايه عبرت و سرمايه آينده خويش و فرزندانمان قرار دهيم و از عجله و شتابزدگى در زندگى فردى و اجتماعى بپرهيزيم.
نكوهش شتابزدگى در فرهنگ دينى‏
اسلام از هر چيزى كه آدمى را از رسيدن به كمال معنوى و نتيجه مطلوب در زندگى باز مى‏دارد به شدت جلوگيرى كرده و آن را مورد نكوهش قرار داده و نسبت به آن هشدار داده است تا انسان با توجه به آن نكوهش‏ها و هشدارها بى‏فكرى و بى‏تدبيرى نكند و با مطالعه و بصيرت همه سويه امور زندگى اجتماعى خود را سامان دهى نمايد. در رابطه با عجله و شتابكارى نيز همين نكوهشها و هشدارها را مشاهده مى‏كنيم:
امام على(ع) فرمود:
«ايّاك و العجلة بالأمور قبل اوانها و التّساقط فيها عند زمانها؛(4) از شتاب كردن در كارها پيش از فرارسيدن زمان آنها، و كوتاهى كردن در آنها وقتى زمانشان فرا رسيد دورى كن.»
در اين حديث شريف عدم زمان‏شناسى ريشه شتابزدگى شمرده شده و ضرورت زمان‏شناسى براى انجام كارها از وظايف انسان مسلمان بشمار آمده است.
كسى كه فصل و زمان انجام كار را نشناسد دست به اقدام آن در غير زمان انجام آن مى‏زند و كار او ابتر و بى‏نتيجه مى‏گردد.
از سوى ديگر اگر فصل انجام كارى فرا رسيد و آن را انجام نداد فرصت را از دست داده و كوتاهى در انجام آن نموده است.
مانند كسى كه ميوه را قبل از رسيدن بچيند و يا ميوه رسيده را با تأخير از درخت جدا كند كه در هر دو صورت زيان كرده و كارى بى‏حاصل انجام داده است.
در بيان ديگرى آن حضرت شتابزدگى را با نابخردى همسو دانسته است:
«من الخرق المعاجلة قبل الامكان و الاناة بعد الفرصة؛(5) شتاب در كارى پيش از توانايى يافتن آن، و سستى و درنگ بعد از دست دادن فرصت، نشانه نابخردى است.»
از پى آمدهاى شتابزدگى اندوه و غصه بى پايان است، امام على(ع) فرمود:
«العجل قبل الأمكان يوجب الغصّة؛(6) شتاب كردن پيش از توانايى يافتن بر كارى موجب اندوه است.»
لغزش و لغزندگى يكى ديگر از پى‏آمدها و آثار زيانبار عجله است كه در فرهنگ دينى نسبت به آن هشدار داده شده است:
امام على(ع) فرمود:
«العجل يوجب العثار؛(7) شتابكارى موجب لغزش است.»
«مع العجل يكثر الزلل؛(8) با شتابزدگى لغزشها زياد مى‏شود.»
امام جواد (ع) سه چيز را مايه پشيمان نشدن در كارها بيان كرده است:
«ثلاثٌ من كنّ فيه لم يندم: ترك العجلة و المشورة و التّوكّل على اللّه عند العزيمه؛(9) سه صفت است كه در هر كه باشد در كارهاى زندگى دچار پشيمانى نگردد: 1- شتاب نكردن 2- راى زنى نمودن 3- توكل بر خدا به هنگام انجام كار داشتن.»
عجله ممدوح‏
آنچه درباره ناپسند بودن و زيانبار بودن شتابزدگى به قلم آورديم از يك نگاه كلان و كلى درست است، اما از اين نكته نبايد غافل شويم كه فرق است بين سرعت و شتاب در كار خير و بين شتابكارى و شتابزدگى در انجام كارها.
«عجله مذموم آن است كه به هنگام بررسى و مطالعه در جوانب كار و شناخت، صورت گيرد، و عجله ممدوح آن است كه: بعد از تصميم‏گيرى لازم در اجرا درنگ نشود و لذا در روايات مى‏خوانيم كه در كار خير عجله كنيد. يعنى بعد از آنكه خير بودن كارى ثابت شد، ديگر جاى مسامحه نيست.»(10)
آنچه در فرهنگ دينى به عنوان «عجله ناپسند» مورد نكوهش قرار گرفته آن مواردى است كه انسان چشم و گوش بسته بدون مطالعه و بدون بررسى كارشناسانه بخواهد دست به كارى كوچك يا بزرگ بزند كه نمى‏داند خير است يا شر. به نفع است يا به ضرر، اما آن گاه كه كارى را با بصيرت مورد مطالعه قرار داد و تمام جوانب آن را با همه احتمالات آن بررسى كرد و معلوم شد كه انجام آن ضررى به دين و دنياى او نمى‏زند، بلكه خير و بركت و عاقبت به خيرى را به دنبال دارد. مسامحه و تأخير در آن روا نيست، بلكه سرعت و شتاب مورد تأكيد و سفارش دين نيز مى‏باشد، آياتى از قبيل:
الف: «سارعوا الى مغفرة من ربكم.»(11)
ب: «فاستبقوا الخيرات.»(12)
گوياى اين واقعيت است كه در كار خير حاجت به استخاره نيست، اگر خير بودن آن برايت روشن شده و به اثبات رسيده است در انجام آن درنگ روا مدار.
امام صادق(ع) فرمود:
«مَن هَمّ بِشَى‏ءٍ مِنَ الخَيرِ فَليُعَجِّلُهُ فَاِنّ َكُلَّ شَى‏ء فيه تَأخيرٌ فَأِنّ لِلشَّيطانِ فيه نَظرةٌ؛(13) كسى كه تصميم به كار خيرى گرفت، بايد عجله كند، زيرا هر كارى را كه در آن تأخير كنيد، شيطان در آن حيله‏اى مى‏كند.»
رسولخدا(ص) فرمود:
«اِنَّ اللّه يُحبّ مِنَ الخَير ما يُعجّل؛(14) خداوند كار نيكى را دوست دارد كه در آن شتاب شود.»
امام صادق(ع) فرمود:
«كان ابى يقول: اذا هممت بخير فبادر، فأنّك لا تدرى ما يحدث؛(15) پدرم مى‏فرمود: هرگاه آهنگ كار خوبى كردى،بشتاب، زيرا نمى‏دانى كه چه پيش خواهد آمد.»
در انجام كار خير رهزنان بسيارند چه شياطين داخلى و چه شيطنت‏هاى بيرونى، چه بسا انسان به قصد انجام كار خيرى مصمم مى‏شود ولى براثر تأخير و باخبر شدن دوستان، يا خويشان و فرزندان و يا افراد بى انگيزه در كار خير، در انجام آن دچار ترديد و دو دلى مى‏شود و در نتيجه به انجام آن كار موفق نمى‏گردد.
رسول‏خدا(ص) فرمود:
«درنگ كردن در هر كارى خوب است به جز در كار آخرت.»(16)
وقار و درنگ‏
«ضد صفت عجله “وقار” است و آن عبارت است از اطمينان نفس و سكون آن در گفتار و كردار و حركات و سكنات، هم پيش از آن كه شروع در يكى از آنها كند، و هم بعد از آن تا هر جزئى از آن كار را به موافق فكر و تدبير به جا آورد.
و تأمل نمودن پيش از شروع را “توقف” گويند، و تأمّل بعد از آن را “تأنّى” و “انائت” نامند، پس وقار شامل اين هر دو است و آن نتيجه قوت نفس و پر دلى است.»(17)
در بخش اول نوشتار گفته شد كه عجله هم مورد نكوهش است و هم مورد هشدار و بايد از آن دورى جست و پرهيز كرد، آنچه در اين فصل مورد بررسى و توجه است صفت مقابل آن يعنى درنگ كردن در كارها و شتاب نكردن در انجام و شروع آنهاست.
در معارف و فرهنگ دينى به اين نكته نيز توجه شده و با عبارتهاى گوناگون از آن ستايش و مدح شده است.
رسولخدا(ص) فرمود:
«الأناة من اللّه و العجلة من الشّيطان؛(18) درنگ و تأنى در كارها از سوى خداى رحمان است و شتاب و عجله در آن‏ها از سياستهاى شيطان.»
روشن است كه هدفهاى غريزه حيوانى ريشه شيطانى دارد و چون غريزه حيوانى انسان كفاف آن را نمى‏دهد و كم مى‏آورد. جويندگان اهداف حيوانى همواره عجول و شتابزده‏اند چون خطر از دست دادن آن مال و منال و مقام و مانند آن را مى‏دهند و ترس آن را دارند كه رقيبان آنها را از دست آنان بگيرند، از اين رو اين گونه كسان هميشه در دام صفت زشت عجله گرفتارند.
اما كسانى كه دنبال اهداف انسانى هستند، چون زير پوشش صفت رحمانى حق قرار دادند و اين رحمانيت آن اندازه گسترش دارد كه همه اشياء عالم را فرا گرفته است، از اين رو خطر از دست دادن و ربايش در آن وجود ندارد به همين جهت خواستاران آنها با تأمّل و درنگ به سوى آنها گام برمى دارند.
و نكته اين كه در دعا مى‏خوانيم خداوند شتابكار نيست همين است كه:
«انّما يعجّل من يخاف الفوت؛(19) همانا كسى شتاب مى‏كند كه ترس از دست دادن چيزى را داشته باشد.»
بنابراين آن كس كه نگرش رحمانى دارد وجودش درياى بى طوفان و آرامى را مانند است كه هيچگاه دچار امواج نمى‏گردد و طمأنينه و وقار و آرامش بر وجودش حاكم
است و اما كسى كه نگرش و نگاه شيطانى دارد، همواره در اضطراب و تلاطم است و هر آن احتمال از دست دادن داشته‏ها را مى‏دهد و از اين رو همواره شتابان و شتابزده عمل مى‏كند تا از رقباى دنياطلب و افزون خواه خويش عقب نيفتد.
امام صادق(ع) فرمود:
«مَعَ التَّثَبّتِ تَكُونُ السَّلامَةُ وَ مَعَ العَجَلَه تَكُون النَّدامَة؛(20) در درنگ كردن سلامت است و در عجله ندامت.»
رسولخدا(ص) فرمود:
«اِنّما اَهلَكَ النّاسَ العَجَلَةُ وَلَو اَنَّ الناسَ تَثَبَّتُوا لَم يهلك اَحدٌ؛(21) مردم را عجله نابود مى‏كند، اگر مردم با تأمّل كارها را انجام مى‏دادند، كسى هلاك نمى‏شد.»
تدبير و تأنى در مديريت‏
يكى از آسيبهاى بزرگ مديريت و مديران در جريان حاكميت و حكومت دينى، بلاى شتابزدگى و اقدام‏هاى غير كارشناسانه و شتابزده است.
مدير مدبّر كسى است كه پشت صحنه‏هاى تصميم‏گيرى را شفاف ببيند و بشناسد و پى‏آمدهاى مصوبات و برنامه‏ها را مورد بررسى قرار دهد، از اظهار و اعلام برنامه‏ها و پروژه‏هاى خام به شدت پرهيز نمايد.
امام جواد(ع) مى‏فرمايد:
«اظهار الشّى‏ء قبل ان يستحكم مفسدةٌ له؛(22) آشكار ساختن هر چيز (برنامه‏ها و سياست‏هاى آينده) پيش از آن كه جوانب آن مستحكم شده باشد فسادانگيز است.»
مدير آگاه و بصير از مطرح كردن طرحهاى ناپخته دورى مى‏كند تا دچار شتابزدگى نگردد. در روايات اسلامى آمده است كه:
«بِئس الظَّهيرُ اَلرَّأىُ القَصير؛(23) بد پشتوانه‏اى است فكر خام (و كارشناسى نشده حرفى زدن و طرحى را اعلام كردن)».
خطر شتابزدگى در مديران ارشد نظام به مراتب از مديران ميانى آسيب آفرين‏تر است از اين رو بايد در تصميم گيريهاى كلان اقتصادى، اجتماعى، سياسى، نظامى و هر گونه اظهار نظرى كه مربوط به زيرساختهاى فرهنگى و اجتماعى است، كمال احتياط و تأنى و تأمّل را داشته باشند و هيچگاه احساساتى و شتابزده دست به كارى نزنند و مردم هم دولتمردان را در انجام كارها و طرحها به شتابكارى نكشانند. مقام معظم رهبرى همواره به دولتمردان و مردم اين توصيه را داشته‏اند كه با يادآورى آن تذكر پدرانه و توصيه پيامبرانه در حكم تنفيذ رئيس جمهور دولت نهم اين بخش از نوشتار را به پايان مى‏بريم:
«البته نبايد شتابزدگى كرد. من هم به رئيس جمهور محترم عرض مى‏كنم كه از شتابزدگى اجتناب شود، آرمان‏ها با جدّيت تعقيب شود. اما هيچ گونه شتابزدگى به وجود نيايد هم به مردم عزيزمان توصيه مى‏كنم كه در درخواست‏ها شتابزدگى را اعمال نكنند.»(24)
پى‏نوشت‏ها:
1. غررالحكم، ج 2.
2. مفردات راغب واژه (عجل).
3. معراج السعادة، ص 218، چاپ هجرت.
4. ميزان الحكمه، ج 7، مترجم، ص 3488.
5. همان.
6. همان.
7. ميزان الحكمه، ج 7، ص 3484.
8. همان.
9. بحارالانوار، ج 75، ص 81.
10. تفسير نمونه، ج 12، ص 60.
11. سوره آل عمران، آيه 133.
12. مائده، آيه 48.
13. تفسير نمونه، ج 12، ص 45.
14. همان.
15. ميزان الحكمه، ج 7، ص 3486.
16. همان.
17. معراج السعادة، ص 221.
18. ميزان الحكمة، ج 7، ص 3484.
19. مصباح المتهجد، ص 195.
20. ميزان الحكمة، ج 7، ص 3484.
21. همان.
22. تحف العقول، ترجمه حسن زاده، ص 826.
23. غررالحكم، واژه (رأى).
24. سخنان مقام معظم رهبرى 12/5/84.