اصول اعتقادي اسلام

اصول اعتقادي
اسلام

«معاد»

قسمت بيست و
يکم

آيت الله
حسين نوري

تجسم اعمال

يکي از مباحث
مهم «معاد» مسأله «مجازات اعمال» است که اساساً حشر و نشر و زندگي پس از مرگ باين
هدف انجام مي گيرد که انسان پاداشها و کيفرهاي اعمالي را که در زندگي دنيا انجام
داده است بدست بياورد ولي در اين مورد لازم است به نوع مجازاتهائي که ممکن است
صورت بگيرد توجه کنيم تا ببينيم که انجام مجازات در آن جها و دريافت پاداش و کيفر
از چه نوع و بچه ترتيب است.

نوع مجازاتها
بطور کلي بر سه نوع است:

1-   
مجازاتهاي قراردادي.

2-   
مجازاتهاي طبيعي.

3-   
مجازات بوسيله تجسم
خود جرم.

نوع اول که
از آن به مجازاتهاي قراردادي تعبير کرديم باين شرح است که کيفرهاي کردار ناپسند و
پاداشهاي اعمال نيک را قانونگزاران معين مي کنند و با در نظر گرفتن جرم و يا کار
نيک از لحاظ کميت و کيفيت کيفر و پاداش را تعيين مي نمايند.

مثلاً در اين
جهان مي بينيم براي ارتکاب خلاف و انجام کارهاي ناپسندي، چند ضربه شلاق، يا چند
روز زندان و يا پرداخت مقداري جريمه و امثال آن معين مي کنند که اين قبيل مجازاتها
براي برقراري نظم در جامعه و گوشمال دادن و کيفر رساندن به متخلفين لازم و ضروري
است تا متخلف و مجرم، ديگر آن جرم را تکرار نکند و ديگران نيز عبرت بگيرند و مرتکب
آن جرم نشوند و يا براي افرادي که اعمال مفيد و پسنديده اي را انجام داده اند
جايزه اي تعيين مي کنند و پاداشي بآنها مي دهند که اين موضوع نيز براي برقراري نظم
در جامعه و تشويق نيکوکاران ضروري و لازم است تا آنها و ديگران نيز تشويق شوند و
به انجام آن قبيل کارها مبادرت بورزند.

اين نوع
مجازاتها در ميان همه ملتهاو مکتبها-الهي و غير الهي- در دنيا وجود دارد و حافظ
نظم و انضباط جوامع بشريت است.

اکنون در
اينجا اين بحث پيش مي آيد که آيا مجازات جهان آخرت و پاداشها و ثوابهائي که براي
اعمال نيک و کيفرها و عقابهائي که براي کارهيا زشت و ناپسند معين شده است از اين
قبيل است؟

 و ارتباط ثواب و عقاب و بهشت و جهنم با اعمال
خوب و بد يک رابطه قراردادي است که خداوند احکم الحاکمين و مالک يوم الدين بر اساس
عدل خود مقرر داشته است و هيچگونه رابطه تکويني ميان اعمال و جزاء وجود ندارد يا
نوع ديگر است؟

پاسخ اين
پرسش از بحثهاي بعد معلوم خواهد شد.

نوع دوم
مجازات که مکافات طبيعي ناميده مي شود اين است که ميان عمل و مجازات (کيفر يا
پاداش) رابطه علي و معلولي برقرار است يعني: عمل، علت و پاداش يا کيفر معلول و
نتيجه آن مي باشد مثلاً مي دانيم بسياري از گناهان، آثار وضعي ناگواري را در همين
جهان براي کسيکه مرتکب آن گرديده است بوجود مي آورد شرابخواري علاوه بر زيانهاي
اجتماعي و اقتصادي صدمه هائي بر روان و جسم شرابخوار نيز وارد مي سازد موجب اختلال
اعصاب و نارحتي هائي در کبد و سائر اعضاء هاضمه مي گردد يا ارتکاب فحشاء،‌موجب
امراض مقاربتي يا شيوع رباخواري باعث بهم خوردن تعادل اقتصادي و يا اسراف و تبذير
موجب فقر و محروميت اقتصادي و نوشيدن سم کشنده موجب مرگ مي شود.

و از طرف
ديگر تقوا موجب سلامت و مصونيت از بسياري از امراض و صداقت و امانت باعث پيدايش
اعتماد و اطمينان در جامعه و رعايت حقوق موجب نظم و انضباط و رعايت بهداشت و نظافت
موجب سلامت جسم و روح مي گردد. اين نوع کيفرها و پاداشها که عکس العمل اعمال است
در اين جهان بسيار است و در اين مورد است که مولوي مي گويد:

اين جهان
کوهست و فعل ماندا                        باز
آيد سوي ما از که صدا

يا نظامي مي
گويد:

بچشم خويش
ديدم در گذرگاه                          که
زد بر جان موري مرغکي راه

هنوز از صيد
منقارش نپرداخت                          که
مرغ ديگر آمد کار او ساخت

چو بد کردي
مشو ايمن ز آفات                          که
واجب شد طبيعت را مکافات

سپهر آئينه
عدلست و شايد                            که
هرچ آن از تو بيند وانمايد

مگر نشنيدي
از فراش اين راه                           که
هر کو چاه کند افتاد در چاه

سراي آفرينش
سرسري نيست                               زمين
و آسمان بي داوري نيست

يا سعدي مي
گويد:

راه است و
چاه و ديده بينا و آفتاب                    ثاآدمي
نگاه کند پيش پاي خويش

چندين چراغ
دارد و بيراهه ميرود                               بگذار
تا بيفتد و بيند سزاي خويش

***

 در اين جهان از اين قبيل اعمال و آثار آنها تا
حدي اطلاع داريم و هم اکنون در اينجا اين بحث پيش مي آيد که آيا مجازاتهاي جهان
آخرت نيز از اين قبيل است؟ و رابطه ميان اعمال و جزاء رابطه علت و معلول است؟ يعني
«اعمال نيک علت و ثواب و بهشت و نعمت هاي بهشتي معلول و نتيجه آن است و کارهاي بد،
علت و عذاب و جهنم و عذابهاي جهنمي معلول و نتيجه است؟ منتها ما در دنيا علت ها،
که اعمال است مي بينيم و از معلول ها که پاداش ها و يا کيفرهاي جهان آخرت است
نوعاً‌بي خبريم اما خدا و اولياي خدا ما را از کم و کيف معلول ها باخبر مي کنند و
آثار اعمال را با تأکيد فراوان بما گوشزد مي نمايند.

پاسخ اين
پرسش نيز از بحث هاي آينده روشن خواهد شد.

و اما نوع
سوم از مجازات گفتيم اين است که کيفر و پاداش بوسيله خود عمل صورت بگيرد، شايد شما
از اين تعبير تعجب کنيد که چگونه ممکن است خود عمل عيناً وسيله مجازات شود و خود
جرم کيفر و خود عمل نيک، پاداش گردد؟ و رابطه ميان آنها عينيت باشد؟ ولي جاي تعجب
نيست بسياري از محققين به اين موضوع معتقدند و آنرا «تجسم عمل» مي نامند و مي
گويند: «استنباط و درک ما از قسمتي از آيات قرآن مجيد و احاديث اسلامي اين است که
آنها بر «تجسم اعمال» دلالت دارند و توضيح تجسم اعمال اين است که اعمال انساني-
نيک يا بد- داراي دو چهره است:

1-   
چهره دنيوي.

2-   
چهره اخروي.

مثلاً «نماز»
که يکي از ارکان عملي دين اسلام است، در چهره دنيوي خود بهمين صورت است که ‌آنرا
مي بينيم ولي در چهره اخروي خود که در جهان ديگر با آن چهره متجلي خواهد شد بسيار
زيبا و نوراني است، بهشت است، نعمت هاي بهشتي است و همچنين روزه، حج، زکوة و انفاق
در راه خدا، احسان و ايثار، جهاد و شهادت در راه خدا، همه اين اعمال نيک از جهت
چهره دنيوي همان است که در اين جهان مي بينيم ولي در چهره اخروي خود که در جهان
آخرت جلوه گر خواهند شد، بهشت است حور و قصور و نهرها و نعمت هاي بهشتي است.

اعمال بد نيز
از قبيل دروغ، ظلم، خيانت، حق کشي، بي اعتنائي به حقوق ديگران و بي تفاوت بودن در
برابر وظيفه جهاد مقدس و امثال آن از لحاظ چهره دنيوي همين اعمال است اما از ديد
چهره اخروي بسيار زشت و ظلماني است جهنم است و عذابهاي جهنم.

در ميان
علماي معاصر از جمله کساني که باين مطلب يعني: تجسم اعمال پافشاري دارند استاد
بزرگوار علامه طباطبائي و آيت الله شهيد مرتضي مطهري رضوان الله عليهما مي باشند.

صاحبان اين
نظريه مي گويند آيات قرآني در رابطه با مجازات اعمال بر3 دسته تقسيم مي گردد:

1-   
آياتي که با کمال
صراحت از حاضر بودن اعمال انسان- نيک يا بد- در روز قيامت سخن مي گويند و دلالت
دارند که اعمال هر کس عيناً در روز قيامت حاضر مي گردد.

2-   
آياتي که مي گويند در
روز قيامت، «جزاء يعني: «پاداش و کيفر» بوسيله خود اعمال (با تجسم آن) صورت مي
گيرد».

3-   
آياتي که مي گويند
«جزاي اعمال نيک بهشت و نعمت هاي بهشتي و جزاي اعمال بد جهنم و عذابهاي جهنم است».

و بالأخره از
انضمام اين 3   دسته آيات با هم، اين نتيجه
بدست مي آيد که مجازات روز قيامت بوسيله خود اعمال انجام مي گيرد و اين اعمال خوب
است که به بهشت و نعمت هاي بهشتي متبدل مي شود و اين اعمال بد انسان است که بصورت
جهنم و عذابهاي جهنم متجسم مي گردد.

بنابراين
لازم است قبل از هر چيز اين آيات مورد مطالعه قرار بگيرد اينک در راستاي اين نظريه
به توضيح اين 3 نوع آيات مي پردازيم.

الف آياتي که
مي گويند در روز قيامت اعمال انسانها عيناً حضور پيدا مي کنند:

1-   
«يوم تجد کل نفس ما
عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تودلو ان بينها و بينه امدا بعيدا»[1]  «روزي که هر کسي آنچه که از اعمال نيک و بد را
انجام داده است حاضر مي يابد و آرزو مي کند که کاش ميان او و اعمال بدش مسافت
درازي فاصله مي بود».

2-    «و وضع الکتاب فتري المجرمين مشفقين مما فيه و يقولون يا ويلتنا مالهذا
الکتاب لا يغادر صغيرة و لا کبيرة الا احصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا يظلم
ربک احدا».[2] 

«در
آنروز کتاب اعمال نيک و بد مردم در پيش روي آنها قرار داده ميشود و گناهکاران از
آنچه در نامه اعمالشان ضبط شده است ترسان و هراسان ميشوند و درهمين حال مي گويند اي
واي بر ما اين چگونه کتابي است که اعمال کوچک و بزرگ ما را سر موئي فرو نگذاشته و
همه را احصا کرده است و آنچه را که انجام داده اند حاضر مي يابند».

3-   
اذا الشمس کورت و اذا
النجوم انکدرت و اذا الجبال سيرت و اذا العشار عطلت و اذا الوحوش حشرت و اذا
البحار سجرت و اذا النفوس زوجت و اذا الموؤدة سئلت بايء ذنب قتلت و اذا الصحف نشرت
و اذا السماء کشطت و اذا الجحيم سعرت و اذا الجنة ازلفت عملت نفس ما احضرت».[3]

«آنزمان
که خورشيد از درخشش بيفتد، ستارگان بيفروغ شوند، کوهها بحرکت در آورده شوند شتران
آبستن بحال خود رها گردند و کسي بآنها توجه نکند، حيوانات وحشي محشور شوند درياها
منفجر گردند، جانها با بدنها جفت شوند و ارتباط پيدا کنند، درباره دختراني که زنده
بگور شده اند پرسش شود که بچه گناه آنانرا کشته اند؟ نامه ها گشوده شود آسمان
برکنده شود دوزخ افروخته گردد بهشت نزديک آورده شود هر کس خواهد دانست که چه چيزي
را حاضر کرده است».

«شهيد
بزرگوار استاد مطهري اين آيه را نيز در اين مورد ذکر مي کند:

«يا ايها
الذين آمنوا اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوالله».[4]  

اي اهل ايمان
از خدا بترسيد و پرواي او را داشته باشدي و هر کسي بايد بنگرد که چه چيزي براي
فرداي خود پيش فرستاده است و از خدا بترسيد و پروا کنيد…

سپس مي گويد:
لحن قاطع و صريح عجيبي است، بصورت امر مي فرمايد هر کس بايد بنگرد که براي فرداي
خود چه پيش فرستاده است. سخن از پيش فرستادن است يعني شما عيناً همان چيزهائي را
که اکنون مي فرستيد خواهيد داشت لذا آنها را درست بنگريد که چيست؟ همچون کسي که
وقتي در سفر است اشيائي را خريداري کرده و پيش از خود بوطن خود مي فرستد او بايد
مطمئن بادش که وقتي از سفر برگشت و بوطن خويش رسيد در بسته بنديهاي پستي اي که
فرستاده است، همان چيزهائي است که خودش تهيه کرده است. ممکن نيست که آن چيزها
تبديل به چيزهاي ديگري شده باشد. در اين آيه کريمه دوبار کلمه اتقوالله آمده است و
بين آنها فقط يک جمله کوتاه وجود دارد: «و لتنظر نفس ما قدمت لغد» شايد در قرآن
کريم مشابهي نداشته باشد که با اين فاصله کوتاه امر بتقوا شده باشد».[5]

اين بود
نمونه اي از آياتي که دلالت بر حضور اعمال عيناً در روز قيامت دارند اما به توضيح
قسمت دوم و سوم با توفيق خداوند متعال در مقاله آينده مي پردازيم.      ادامه دارد

 



[1]
– سوره آل عمران- آيه 30.