گفته ها و نوشته ها

گفته
ها و نوشته ها

براي
رضاي  خدا، جام زهر نوشيدن

امام
خميني: «…قبول اين مسئله (قوبل قطعنامه) براي من از زهر کشنده تر است ولي راضي
به رضاي خدايم و براي رضايت او اين جرعه را نوشيدم».

با
ياد تو جام زهر چون نوش کشند             از
کوي تو عاشقان بيهوش کشند

بنماي
بزاهدان، جمال رخ خويش              تا
غاشيه مهر تو بر دوش کشند

                                                                                             
«سنائي»

آداب
غسل!

ابو
منصور سجستاني را پرسيدند که: چون در صحرائي بر سر چشمه رسيم و خواهيم که غسلي بر
آريم، روي به کدام سمت کنيم؟

گفت:
به سمت جامه هاي خود، تا دزد نبرد!

به
صلحدوستي دشمن فريفته نشويد

بطلميوس
را گفتند که امراي شام با وفور عداوت و کمال بغض، در غايت بيچارگي و مسکنت به
اظهار خشوع و صلح دوستي، مضطر شده اند، چه نظر مي دهي؟ بطلميوس نوشت:

بطلميوس
به فريب دشمن خرسندي نيابد، و تعويل بر غرور او روا ندارد؛ چه دشمني درضمير دشمن،
آنچنان پنهان است که آتش در خاکستر؛ مردم چو خاکستر را بينند و از حقيقت آتش معلوم
نکنند، گستاخ دست به خاکستر دراز کنند، ناگاه سوخته گردد. و به تملق دشمن فريفته
نشايد شد.

مخلوط
آب و خاک

مردي
نزديکي از قاضيان آمد، گفت: اي امام مسلمانان، اگر خرما خورم، دين مرا هيچ زيان
دارد؟ گفت: ني گفت: اگر قدري سياه دانه با آن بخورم، چه باشد؟ گفت: باکي نباشد.
گفت: اگر آب خورم چه باشد؟ گفت: روا باشد. آن مرد گفت: پس شراف خرما جز آميخته اين
سه چيز نيست، چرا آن را حرام مي دانيد؟

قاضي
گفت: اي شيخ، اگر مشتي آب بر تو ريزم، هيچ ترا درد کند؟ گفت ني. گفت: اگر قدري خاک
بر تو اندازم، تو را هيچ زياني رسد؟ گفت: ني. گفت: اگر اين آب و خاک با هم بياميزم
و از آن خشتي کنم و بر سرت زنم چون باشد؟ گفت: سرم بشکند. گفت: «همچنان که اينجا
سرت بشکند، آنجا عهد دينت هم بشکند» مرد هيچ جواب نيافت، خجل شد و بازگشت.

در
جواب مسئله، دقت بايد کرد

مرد
روستائي از فقيهي مسئله اي بپرسيد. هفته اي تأمل همي کرد، روستائي را صبر نبود.
گفت: اگر مي داني بگو و اگر نمي داني تا بپرسم از کسي ديگر. گفت: مي داني من کجا نشسته
ام؟ گفت: بر زمين نشسته اي بر سر سجاده! گفت: غلط تو از اينجا افتاده است که مرا
بر زمين مي بيني، من به کرانه دوزخم و خيمه بر صراط زده ام.

قلم
يا کلنگ

قلمي
از قلمدان قاضي ئي افتاد. شخصي که حضور داشت گفت: جناب قاضي! کلنگ خودرا برداريد.
قاضي گفت: مردک! اين قلم است نه کلنگ، تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسي؟
گفت: هر چه هست، تو خانه مرا با آن ويران کردي!!

نسب
وحسب

روزي
سقراط حکيم با يکي از اعيان زادگان روبرو گشت. اعيان زاده نام پدران خود را بر
سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقير نمود و به او گفت: تو از خاندان
پست و بيقدري هستي!

سقراط
گفت: پدران تو همه اشخاص بزرگ و عاليقدر بوده اند ولي تو خود نتوانستي پايه و
مقامي براي خود احراز کني. و اما من، نسبم از خودم شروع مي شود و من در رأس
خانواده اي هستن که از من آغاز شده است ولي خانواده تو به تو ختم مي شود! پس تو
ننگ خاندان خويش هستي و من شرف و افتخار خاندان خود مي باشم.

اعتدال
در دوستي و دشمني

اميرالمؤمنين(ع):

«احبب
حبيبک هوناً ما عسي ان يکون بغيضک يوماً ما و أبغض عدوک هوناً ما عسي أن يکون
حبيبک يوما ما».

دوستي
آنچنان نمي بايد                                که
نگنجد در آن ميان موئي

دشمني
هم بدان صفت  خويش نيست             که زيارش نباشدش بوئي

هر
دو جانب نگاه خواهد داشت                                هر
کرا هست معتدل جوئي

شرط
تجارت

پيامبر
اسلام(ص) فرمود: هر که مي خواهد خريد و فروش کند(تجارت نمايد) بايد از پنج چيز
اجتناب ورزد و اگر نمي تواند حتماً دست از تجارت بردارد:

1-    از ربا اجتناب ورزد.

2-    در خريد و فروش، سوگند نخورد.

3-    عيب جنس را پوشيده نگه ندارد.

4-    هنگام فروش کالا، از آن ستايش و مدح نکند.

5-    هنگام خريد جنس، آن را بدگوئي ننمايد.

سزاي
خيانت

يکي
از معاريف بصره را گوسفنداني بود،‌و هر روز و شب، شير آن را مي دوشيد و آب بسيار
در آن مي آميخت. شبان او را گفت: اي خواجه! خيانت مکن که عاقبت آن وخيم است. خواجه
بدان التفات نکرد. روزي گوسفندان در دامن کوهي بودند،‌ ناگاه باران و سيلي عظيم
آمد و جمله گوسفندان را ببرد. شبان بي گوسفندان به نزد خواجه آمد. گفت: چرا گوسفند
نياوردي؟ گفت: اي خواجه، آن آبها که با شير مي آميختي، جمله جمع شد و سيلي گشت و
گوسفندان تو را ببرد.

خراب
کردن خانه خدا

خواجه
محمود شهاب وزير امير تيمور بود. پس از وفات امير تيمور خواست که مسجد محله را که
از هم ريخته بود و خراب شده بود عمارت کند. مزدوري چند آورده بود و ديوارهاي کهنه
شکسته را خراب مي کرد، ظريفي از آن محله مي گذشت گرد و غبار بسيار ديد، پرسيد که
اين چيست؟ گفتند: خواجه محمود بويران کردن ديوار مسجد مشغول است. آن شخص گفت: تا
امير زنده بود خانه مسلمانان را ويران مي کرد و اکنون که امير بمرد، خانه خدا را
ويران مي کند!

لعنت
بر حاکم بغداد!

وقتي
صائب تبريزي از بغداد مي گذشت، شنيد که حاکم بغداد حکم کرده است که چون يزيد از
مردم مکه بوده، تا من هستم و حکومت مي کنم، کسي حق ندارد او را لعن کند. صائب گفت:

حاکم
بغداد حکمي کرده مي بايد شنيد              تا
که او باشد، نبايد کرد لعنت بريزيد

از
حکم تو سلطان قضا يافته امضا

از
غره ماه از اثر صنع تو غرا                              وي
طره صبح از دم زلف تو مطرا

نوک
قلم صنع تو در مبدأ فطرت                         انگيخته
بر صفحه کن، صورت اشيا

از
پيه بصر،‌صنع تو پر کرده دو صد شمع               در
خلوت اين مردمک هندي لالا

از
ذات تو منشور بقا يافته توقيع                        وز
حکم توسلطان قضا يافته امضا

توحيد
توخواند بسحر، مرغ سحر خوان                        تسبيح
تو گويد بچمن، بلبل شيدا

بر
قله کهسار زني، بيرق خورشيد                     بر
پيکر زنگار کشي، پيکر جوزا

جز
ما شطه صنع تو، کس حلقه نسازد               بر
جبهه مه جعد سياه شب يلدا

                                                                                    «خواجوي
کرماني»

فوايد
خرما

پيامبر
اکرم(ص) در روايتي، فوايد خرما را سه چيز بيان مي فرمايد: 1- خستگي را از بين مي
برد. 2- سردي بدن را مبدل به حرارت مي کند. 3- انسان گرسنه را سير مي سازد. و
بدينسان حضرت به عمل انرژي زا و نيروبخشي خرما، کاملاً اشاره مي فرمايد. حال
ببينيم در هر صد گرم خرما، حد متوسط موادي که موجود است چقدر مي باشد؟

آب
37 گرم.                                          فسفر
58 ميلي گرم.

مواد
قندي 53 گرم.                                        املاح
گوگرد 45 ميلي گرم.

مواد
سفيده اي 1 گرم.                           املاح
کلر 270 ميلي گرم.

چربي
4/1 گرم.                                    ويتامين
«آ» 75 واحد بين المللي.

پتاسيم
65 ميلي گرم.                           ويتامين
«ب 1» 3/0 ميلي گرم.

سديم
26 ميلي گرم.                             ويتامين
«ب 2» 2/0 ميلي گرم.

کلسيم
63 ميلي گرم.                            ويتامين
(نياسين) «پ. پ» 5/1 ميلي گرم.

منيزيم
51 ميلي گرم.                             ويتامين
«ث» 6 ميلي گرم.

آهن
5/3 ميلي گرم.

مس
20/0 ميلي گرم.