دانستيهائي از قرآن

دانستنيهايي
از قرآن

صلح

بسم الله
الرحمن الرحيم

«و اعدوا لهم
ما استطعنم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرين من دونم لا
تعلمونهم الله يعلمهم و ما تنفقوا من شيء في سبيل الله يوف اليکم و انتم لا
تظلمون. و ان جنجوا للسلم فاجنج لها و توکل علي الله انه هو السميع العليم. و ان
يريدوا ان تخدعوک فان حسبک الله هوالذي ايدک بنصره و بالمؤمنين». (آيات 60 الي 62
سوره انفال)

در مقابل
آنان (دشمنان) باندازه‌اي که در توان داريد از نيرو (ي نظامي و تسليحاتي) و اسبهاي
ورزيده آماده نمائيد تا به وسيله آن دشمنان خدا و خويش را و نيز گروه ديگري (از
دشمنانتان) را که شما آنها را شناسائي نکرده و خداوند مي‌شناسد به وحشت افکنيد و
آنچه در راه خدا(از جهاد مالي) انفاق نمائيد به شما (نفعش) باز خواهد گشت و بر شما
ستمي روا نمي گردد. و چنانچه تمايلي به صلح نشان دهند، تو به آن تمايل نما، و بر
خداوند (نسبت به پي آمدهاي آن) توکل کن که او شنوا و بينا است. و چنانچه در صدد
فريب تو برآيند خداوند ترا (در برابر آنها) کفايت نمايد، او همان کسي است که ترا
با نصرت خويش و بوسيله مؤمنان تأييد نمود.

من قوه: به
معني بالا بردن بنيه دفاعي ارتش اسلام به هر وسيله اي که دشمن روي آن حساب کند و
خيال حمله و تجاوز را به حريم مقدس کشور اسلامي از سرخويش بيرون نمايد و حتي اگر
لازم شود بايد سربازان کهنسال اسلام با مشکي کردن موي سروريش خويش، خود را در چشم
دشمن جوان نشان دهند. چنانچه در روايت در مورد يکي از مصاديق «قوه» آمده «منه
الخضاب السواد».

لزوم آمادگي
نظامي

بطوري که از
آيات فوق بر مي‌آيد، قرآن کريم براي مسلمين طرح جامعي را ريخته که از نظر امکانات
و تجهيزات نظامي و نيروي انساني و آمادگي در سطحي قرار داشته باشند که براي دشمن
موجب رعب و وحشت گردد و در نتيجه هيچ گاه به فکر تجاوز به بلاد اسلام نيفتند، و
اين جمله در آيه شريفه که بدنبال «اعدوا…» 
آمده و فرموده: «ترهبون به عدوالله و عدوکم» در حقيقت فلسفه اين آمادگي را
بيان مينمايد، چرا که معمولاً دشمني که تنها به سلاح نظامي و قدرت خويش متکي و
مغرور است، جز زبان زور و قدرت چيزي نمي‌فهمد و از اين رو بايد با همان منطقي که
آشنا است با او برخورد نمود و سپس روي ماهيت دشمن تکيه مي‌کند که او تنها دشمن خدا
و دين نيست تا جامعه اسلامي فکر نکنند که اگر دست از رهبر مذهبي و انقلابي خود
بردارند، دشمن آنها را راحت گذاشته و آنها مي‌توانند به آسودگي براي خويش جامعه‌اي
آزاد فراهم سازند، بلکه دشمن شما نيز هست و لذا بدنبال«عدوالله» مي‌فرمايد:
«وعدوکم»- او همچنان که دشمن خدا است، دشمن شما نيز هست و شما را راحت نخواهد
گذاشت، چنانچه ملت با خصومت و دشمني ابرقدرتهاي استعمارگر را قبل از انقلاب خويش،
با تمام وجود لمس کردند.

قبول صلح
شرافتمندانه

و پس از آن
براي ساختن جامعه‌اي مصون از تجاوز و تعدي دشمنان خدا و خلق مي‌فرمايد: «و ان
جنحوا للسلم فاجنح لها» و اگر آنها تمايل به صلح نشان دادند تو نيز اظهار تمايل
کن.

چنانچه آنها
مسأله صلح را براي آمادگي و بازسازي نيروي خويش بعنوان فريب و خدعه مطرح ساخته
باشند، خداوندي که ترا با نصرت خويش و نيروي مؤمنان تأييد و تقويت نموده، ترا ياري
و کفايت خواهد کرد، ولي اين احتمال که در مورد هر دشمني روي طبيعت کينه‌توزي و
خصومت او وجود دارد نبايد مانع قبول صلح پيشنهادي گردد، بلکه بايد با توکل بر خدا
آنان را پذيرا گشت و در عين حال همانطور که قرآن حساب اين احتمال را در مسأله صلح
منظور داشته، بايد هشاري و آمادگي هميشگي را هم چنان حفظ نمود و فرصت را از دشمنان
گرفت، ولذا اميرمؤمنان(ع) را در عهدنامه‌اش به مالک اشتر که او را براي اداره مصر
آماده نموده است مي‌فرمايد: «و لا تدفعن صلحاً دعاک اليه عدوک لله فيه رضا، فان في
الصلح دعة لجنودک و راحة من همومک وامناً لبلادک و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد
صلحه، فان العدو ربما قارب ليتغفل، فخذ بالحزم، و اتهم في ذلک حسن الظن» از صلحي
که موجب رضاي خدا است و دشمن ترا به آن دعوت نمود روي گردان مباش، زيرا در صلح
آسودگي رزمندگان و کاهش غمها و آسايش و امنيت شهرهايت خواهد بود، ولي پس از صلح
سخت بر حذر باش، بسا دشمن خود را (با پوشش صلح طلبي) نزديک سازد تا شما را غافلگير
سازد، پس طريق حزم واحتياط را پيشه کن، و خوش خيالي را کنار گذار.

جهاد و جنايت

يکي از
مسائلي که نقش آن در کنار جهاد نظامي قابل درک است، مسأله کمک و جهاد مالي به جبهه
است، چرا که از سلاحي که يک رزمنده براي سرکوبي با دشمن به کار مي برد تا غذا،
لباس و ساير مايحتاجي که تدارک مي‌گردد به جهاد مالي وابسته است و ملت ما از آنجا
که اين جنگ را، جنگ با آرمان و انقلابشان تلقي مي‌نمايند از اين رو در جبهه جهاد
مالي همزمان با جهاد نظامي حضور فعال خويش را به اثبات رسانده است و در کنار چنين
ملتي فداکار، سودجوياني چند با احتکار و گرانفروشي و ايجاد بازار سياه همزمان با
فشار نظامي دشمن، بدترين فشار اقتصادي را بر مردم تحميل نمودند و بدين ترتيب
بزرگترين جنايت مالي را در حق اين مردم ايثارگر مرتکب گرديدند.

چهره نفاق

اصولاً نفاق
و منافق در هر شرائطي از شرائط اجتماعي که در هر جامعه‌اي وجود داشته باشد، ضربه و
زيان خويش را وارد خواهدساخت. ولي در موقعيت‌هاي جنگي و نظامي که پايگاهي در بيرون
از مرزها براي خويش پيدا مي‌کند، بصورت ستون پنجم، بطور فعال‌تري در داخل با دشمن
همکاري مي‌نمايد، و اين مسأله‌اي است که براي ملت ما در طول اين مدت کاملاً محسوس
بوده است، و لذا قرآن کريم در آيه فوق از آنان بعنوان دشمنان ناشناخته براي مردم و
شناخته براي خداوند معرفي مي‌نمايد، و از اين راه، خطر آنان را به جامعه اسلامي
گوشزد مي‌نمايد.