اصول اعتقادی اسلام

اصول اعتقادی
اسلام

قسمت بیست و
دوم

آیت الله
حسین نوری

«معاد»

بحث مجازات و
تجسم اعمال

در مقاله قبل
در رابطه با آغاز یکی از مباحث مهم «معاد» که مسأله کیفیت مجازات اعمال است این
مطلب مورد بحث قرار گرفت که آیا «مجازات اعمال» و دریافت پاداش و کیفر کردارها در آنجهان
بچه کیفیت است؟

آیا نحوه
مجازات در آنجهان از لحاظ کمیت و کیفیت وضعی و قراردادی است؟ و یا اینکه طبیعی است
و آثار و معالیل اعمال  انسانی است؟ و یا
اینکه جزاء بوسیله «تجسم خود عمل» صورت می گیرد؟

و گفتیم که
برخی از علماء و محققین بزرگ اسلام که در عصر کنونی مانیز علامه طباطبائی و آیت
الله شهید مطهری از آن جمله اند «به تجسم اعمال» قائلند و می گویند کیفر و پاداش
در عالم آخرت بواسطه خود اعمال انجام می گیرد یعنی در آن عالم اعمال خوب انسانها
بصورت بهشت و نعمت های بهشتی و اعمال بد آنها در چهره جهنم و عذابهای جهنمی مجسم
می شود.

و چون برای
تشخیص حقیقت راهی جز بررسی آیات قرآن مجید و احادیث معتبر اسلامی وجود ندارد،
اینها در این راستا به آیات قرآنی استناد می جویند و شواهدی از احادیث دینی می
آورند، بنابراین لازم است در ابتداء آیات قرآن را از این دیدگاه مورد مطالعه و بررسی
قرار بدهیم و بعد از آن به احادیثی که آنها را مورد استناد خود نیز قرار داده اند
نظر بیفکنیم سپس آیات و احادیث دیگر را نیز مورد توجه قرار بدهیم تا حقیقت امر
روشن شود.

همانطور که
در مقاله قبل گفته شد آیات قرآن کریم در رابطه با موضوع تجسم اعمال را میتوان در
این سه دسته خلاصه کرد:

1-   
دسته ای که می گوید:
اعمال انسانها در روز قیامت عیناً حاضر میشود.

2-   
دسته ای دلالت بر این
دارند که مجازات در عالم آخرت (اعم از پاداش و کیفر) بوسیله خود اعمال انجام می
گیرد.

3-   
دسته ای که می گوید:
مجازات اعمال، بهشت و جهنم است.

و این سه دسته
که در پهلوی هم قرار بگیرند نتیجه این میشود که این اعمال است که در آخرت بصورت
بهشت و جهنم در می آیند و این موضوع، همان «تجسم اعمال» است که گفته شد گروهی از
علمای اسلام به آن معتقد می باشند.

ما در مقاله
گذشته نمونه هائی از دسته اول را ذکر کردیم و اینک بذکر نمونه هائی از دسته دوم می
پردازیم:

1-   
«لا تعتذروا الیوم
انما تجزون ما کنتم تعملون»[1]
یعنی: «امروز هرگز عذر نیاورید که تنها بوسیله اعمال خود مجازات میشوید».

در این آیه
کریمه و امثال آن- چنانکه ملاحظه میشود- خود عمل جزای عمل معرفی شده است.

2-   
«و اتقوا یوماً ترجعون
فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون»[2]
«بترسید از آنروزیکه بسوی خدا باز می گردید پس بهر کس آنچه را که انجام داده است
داده خواهد شد و بر هیچکس ظلم نمی شود».

3-    «ان الذین یکتمون ما انزل الله من الکتاب و یشترون به ثمناً قلیلاً
اولئک ما یأکلون فی بطونهم الا النار»[3]
یعنی: «کسانی که از یهود و غیره آیاتی از کتاب آسمانی قبل از اسلام را که در رابطه
با بعثت پیغمبر اسلام(ص) نازل گردیده بود کتمان کردند وآنرا به بهای اندک فروختند
(برای بدست آوردن اندکی از مال دنیا دست باین کار زدند) آنها جز  آتش چیزی به شکم خود وارد نمی کنند».

4-    «ان الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً انما یاکلون فی بطونهم ناراً
و سیصلون سعیراً»[4] یعنی:
«آنانکه اموال یتیمان را از روی ستم میخورند آنها در حقیقت آتش جهنم را در شکم خود
فرو می برند و بزودی آن آتش فروزان خواهد شد».

علامه
طباطبائی در تفسیر المیزان در مورد تجسم اعمال و اینکه مجازات در روز قیامت بوسیله
خود اعمال انجام خواهد شد پس از اینکه برخی از آیات دسته دوم را که برای نمونه ذکر
کردیم ذکر می کند می گوید:

سوگند بجان
خودم اگر در قرآن جز این آیه که در مورد آشکار شدن عذاب اخروی وارد شده است: «لقد
کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید[5]»
یعنی: «تو در غفلت از این موضوع بودی پس پرده را از چشمانت برداشتیم و امروز چشم
بصیرتت بینا گردید» وجود نداشت برای این مطلب کافی بود، زیرا تعبیر غفلت در صورتی
صحیح است که چیزی حضور داشته باشد و انسان بآن توجه نداشته باشد و تعبیر پرده
برداشتن در صورتی صدق می کند که چیزی وجود دارد منتها پرده ای بر روی آن کشیده شده
است.

اگر چیزی
(عذابی) که انسان در روز قیامت آنرا مشاهده میکند قبلاً حاضر نمی بود هرگز صحیح
نبود گفته شود این چیز مورد غفلت تو بود، مستور و پوشیده بود ولی امروز پرده از
روی آن برداشته شده و غفلت از آن بر طرف گشته است».

و بالأخره در
پایان کلام خود اظافه می کند: سوگند بجان خودم شما خودتان اگر بخواهید این حقیقت
(تجسم اعمال) را با عبارتی و اوصافی که قرآن گفته است بیان خواهید کرد.[6]

و اما نمونه
هائی از دسته سوم از آیات قرآن که بهشت و جهنم را جزای اعمال معرفی می کند نیز
باین شرح است:

1-   
«و جزاهم بما صبروا
جنة و حریراً»[7].

یعنی:
«خداوند بآنها در برابر صبرشان بهشت و لباس حریر بهشتی را پاداش عنایت کرد.

2-   
«انی جزیتهم الیوم
بما صبروا انهم هم الفائزون»[8].

یعنی: من بآنها
در برابر ایمانشان امروز(روز قیامت) پاداش دادم و آنان رستگاران عالمند».

3-   
«ان الذین قالوا ربنا
الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون اولئک اصحاب الجنة خالدین فیها
جزاء بما کانوا یعملون»[9].

یعنی: آنانکه
گفتند پروردگار ما خدا است و بر این گفتار ثابت و پایدار ماندند بر آنها هیچ ترسی
و اندوهی نیست و آنان اهل بهشت می باشند و همیشه در آن اقامت خواهند داشت و این
پاداش کردار آنها است.

4-   
«ان الذین آمنوا و
عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة جزاء هم عند ربهم جنات عدن تجری من تحتها
الانهار خالدین فیها ابداً»[10]

یعنی:
«آنانکه بخداوند ایمان آورده و اعمال شایسته انجام دادند بهترین مردم عالم می
باشند پاداش آنها در نزد خداوند باغهای بهشت همیشگی است که نهرها در زیر درختانش
جاری است و در آن بهشت اَبَد برای همیشه متنعمند».

این آیات
بهشت را بعنوان جزای اعمال نیک معرفی کرده بود و اما نمونه هائی از آیاتی که جهنم
را بعنوان جزای اعمال بد ذکر می کند باین ترتیب است:

1-   
«و لو تری اذ
الظالمون فی غمرات الموت و الملائکة باسطوا ایدیهم اخرجوا انفسکم الیوم تجزون عذاب
الهون بما کنتم تقولون علی الله غیر الحق و کنتم عن آیاته تستکبرون»[11].

یعنی: «اگر
فضاحت و سختی حال ستمکاران را به بینی آنگاه که در سکرات مرگ گرفتار گردند و
فرشتگان برای قبض روح آنها دست قهر و قدرت بگشایند و بگویند جان از تن بدر کنید
امروز به عذاب خواری کیفر داه میشوید چون شما بخدا سخن بناحق گفتید و در برابر
آیات او گردنکشی کردید و استکبار بخرج دادید».

2-   
«ان الذین کذبوا
بآیاتنا و استکبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء و لا یدخلون الجنة حتی یلج
الجمل فی سم الخیاط و کذلک نجزی المجرمین لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش و کذلک
نجزی الظالمین»[12].

یعنی:
کسانیکه آیات خدا را تکذیب کردند و در برابر آ از سر نخوت و تکبر سر تسلیم فرود
نیاوردند هرگز درهای آسمان به روی آنها باز نمی شود و داخل بهشت نمی گردند تا آنکه
شتر در سوراخ سوزن داخل شود و ما گناهکاران را بدینگونه مجازات می کنیم و برای
آنها در دوزخ بسترها گسترده و سراپرده ها افراشته شده و این است جزای ستمکاران».

3-   
«انما السبیل علی
الذین یستأذنونک و هم اغنیاء رضوا بان یکونوا مع الخوالف و طبع الله علی قلوبهم
فهم لا یعلمون … انهم رجس و مأویهم جهنم جزاء بما کانوا یکسبون»[13].

یعنی: «راه
عقوبت تنها بسوی کسانی باز است که با داشتن تمکن مالی از تو رخصت معاف بودن از
«جهاد» می طلبند و خوش دارند که با زنان و کودکان در خانه بنشینند و در صحنه جهاد
حضور پیدا نکنند خداوند در برابر این عمل بر دل آنها نقش کفر و ظلمت زده است که
حقائق را درک نمی کنند این منافقان افرادی پلید می باشند و کیفر کردار زشت آنها
این است که جهنم جایگاه آنان خواهد شد».

با توجه
بآنچه که ذکر شد این مطلب روشن گردید که مفاد این آیات این است که در قیامت اعمال
انسانها با چهره نیک یا بد مجسم خواهد شد و باید دانست از جمله کسانی که پافشاری
زیادی باین موضوع دارد عالم بزرگوار شیخ بهائی است وی در این رابطه می گوید:

احادیث
بسیاری که از طرق اهل تسنن و شیعه وارد گردیده است به تجسم اعمال دلالت دارند و
اصحاب ما از قیس بن  عاصم نقل کرده اند که
می گوید «من با گروهی از قبیله بنی تمیم به محضر مبارک پیغمبر اسلام در حالی که
مردی بنام صلصال و دارای طبع شعر بود در آن محضر حضور داشت شرفیاب شدیم من گفتم:
ای پیغمبر خدا ما را که در بیابانها ساکن هستیم موعظه ای بفرمائید تا از آن بهره
مند شویم».

حضرت
پیغمبر(ص) فرمود: «ای قیس عزت های دنیوی باقی نیست و ناپایدار است زندگی دنیا با
مرگ و دنیا با آخرت توأم است و پشت سر هر عملی که انسان آنرا انجام می دهد حساب
کننده ای هست و هر مدتی از زندگی پایانی دارد».

ای قیس
هنگامی که تو از اینعالم بعالم دیگر منتقل می شوی ناگزیر یک همراه که آن زنده است
همراه تو خواهد بود و او با تو دفن می شود و اگر آن همراه کریم و نیکو باشد موجب
عزت و کرامت تو خواهد گشت و چنانچه او پست باشد ترا وا می گذارد و تو را کمک نمی
کند و نیز او در روز قیامت محشور نمی شود مگر با تو و تو نیز محشور نمی شوی مگر با
او و تو فقط نسبت باو مورد سئوال قرار می گیری، بنابراین باید سعی کنی که آن
همراه، صالح و شایسته باشد زیرا اگر او صالح باشد با او انس می گیری و چنانچه فاسد
باشد جز او چیز دیگری موجب وحشت تو نخواهد بود و آن «عمل تو» است.

قیس عرض کرد:
«یا رسول الله دوست دارم که این کلمات در قالب شعر باشد تا موجب افتخار ما باشد و
آنرا ذخیره کنیم حضرت پیغمبر(ص) امر فرمودند که «حسان بن ثابت» حاضر شود و این
موعظه را در قالب نظم بریزد ولی آن مرد صلصال نام که در آن محضر حضور داشت آنرا به
این ترتیب به شعر درآورد:

تخیر خلیطا
من فعالک انما                       قرین
الفتی فی القبر ما کان یفعل

و لا بد بعد
الموت من ان تعده                   لیوم
ینادی المرء فیه فیقبل

و ان کنت
مشغولا بشئی فلا تکن             بغیر الذی
یرضی به الله تشغل

و لن یصحب
الانسان من قبل موته            و من بعده
الا الذی کان یعمل

الا انما
الانسان ضیف لاهله                     یقیم
قلیلاً بینهم ثم یرحل

یعنی: «از
اعمال خود برای خود رفیقی انتخاب کن که تنها رفیق هر کسی در خانه قبر اعمال او
خواهد بود.

و باید چنین
رفیقی را برای روزی که انسان فراسوی مرگ خوانده می شود و ناگزیر باید بسوی او
بشتابد فراهم نماید.

مواظب باش که
در دنیا بجز آنچه که خشنودی خداوند را تأمین می کند مشغول مباش.

و این را
بدان که با انسان پیش از مرگ و پس از مرگ چیزی جز عملش همراهی نخواهد کرد.

آگاه باش که
انسان در میان خانواده اش مدت کوتاهی مهمان است و سرانجام باید از این مهمانسرا
کوچ کند».

سپس می گوید:
بعضی از صاحبدلان می گویند: مارها و عقربها بلکه آتشی که در عالم قبر و روز قیامت
آشکار می شود عیناً اعمال بد و اخلاق نکوهیده و ناپسند و عقاید باطله انسانها است
که در آن صحنه با این صورتها ظاهر می گردد چنانکه نعمت های عالم آخرت و حوری ها و
میوه ها، همه و همه، همان اخلاق پاکیزه و اعمال شایسته و اعتقادات حقه انسانها است
که در آن جهان با این چهره ها جلوه گر می شود چه اینکه یک حقیقت در صورتهای
گوناگون و لباسهای مختلف بر حسب نشأه ها و صحنه های گوناگون جلوه گر می شود.

آنان می
گویند که لفظ «اسم فاعل» در گفتار خداوند که فرموده است: «یستعجلونک بالعذاب و ان
جهنم لمحیطه بالکافرین»[14]
بمعنای استقبال (یعنی آینده) نیست یعنی مقصود این نیست، که جهنم در آخرت به کفار
احاطه خواهد کرد بلکه بمعنای حال است و معنایش این است که قبائح اخلاقی و عملی و
اعتقادی هم اکنون (در دنیا) بآنها احاطه کرده است و این قبائح اخلاقی و عملی و
اعتقادی عیناً همان جهنم است که در صحنه آخرت بصورت آتش و مار و عقرب ظاهر خواهد
شد.

و بر همین
قیاس است این گفتار خداند: «الذین یاکلون اموال الیتامی ظلما انما یاکلون فی
بطونهم ناراً»[15]
کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم می خورند در حقیقت آتش را در شکم خود فرو می
برند.

و همین طور
است این گفتار خداوند: «یوم نجد کل نفس ما عملت من خیر محضراً»[16]

یعنی روزی که
مقصود این نیست که جزای آن عمل را در جهان دیگر در می یابد بلکه مراد این است که
همان عمل را عیناً- منتها در چهره دیگر- در می یابد و آن عمل، خود، جزای خود می
باشد.

و این گفتار
خداوند که فرموده است: «فالیوم لا تظلم نفس شیئاً و لا تجزون الا ما کنتم تعملون»[17]

یعنی: امروز
بر هیچکس ظلم نمی شود و افراد جز با عمل خود جزا داده نمی شوند بطور صریح به تجسم
اعمال دلالت دارد و این قبیل تعبیرات در قرآن کریم فراوان است و در احادیثی نیز که
از حضرت رسول اکرم(ص) رسیده است بسیار است:

مانند اینکه
فرموده است: «الذی یشرب فی آنیة الذهب و الفضة قائما یجرجر فی جوفه نارجهنم» یعنی:
کسیکه در ظرف طلا و نقره می آشامد آتش جهنم را در داخل وجود خود فرو می برد».

و نیز فرموده
است: «الظلم ظلمات یوم القیمة»:

یعنی: ظلم
کردن، تاریکیها است در روز قیامت».

و نیر فرمود:
الجنة قیعان و ان غراسها سبحان الله

یعنی: «بهشت
بیابان خالی است و کشت آن بوسیله سبحان الله (ذکر خدا) بوجود می آید و بالاخره
احادیث فراوانی بر این موضوع یعنی: تجسم اعمال دلالت دارند.[18]

کلام عالم
بزرگ اسلامی شیخ بهائی در اینجا پایان یافت بقیه بحث در رابطه با نحوه مجازات
اعمال و همچنین تجسم اعمال با توفیق خداوند در مقاله های بعد دنبال خواهد شد.                                                         
                       ادامه دارد

 



[1] – سوره تحریم آیه 7.