دانستيهائي از قرآن

دانستنیهائی
از قرآن

«بمناسبت
هفته بسیج»

قرآن و بسیج
عمومی

بسم الله
الرحمن الرحیم

«انْفِرُوا خِفَافًا
وَثِقَالا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ
خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ».

(سوره ی
توبه- آیه 41)

همگی سبکبار
و سنگین بار به سوی جبهه بسیج شوید و با اموال و جانهایتان در راه خداوند به جان
پردازید که این به سود شما است چنانچه بدانید.

اِنفروا
خِفافا وثقالا: خِفاف و ثقال جمع خفیف و ثقیل است. مرحوم علامه ی طباطبائی در
المیزان می فرماید: این دو واژه عبارت از دو حالت مختلف در انسان است و کنایه از
این است که هیچ چیز نباید عذر و بهانه ای برای عدم حرکت و بسیج بسوی جبهه جنگ شود
مانند فقر یا ثروت، کثرت مشاغل زندگی، وابستگیها و دل بستگیها به خانواده و بستگان
و دوستان و …

بسیج در عصر
بعثت

در عصر بعثت،
هنگامی که مسلمانان هنوز در مکه به ترویج آئین مقدس اسلام مشغول بودند، پیوسته از
سوی جامعه شرک جاهلی مورد شکنجه و آزار جسمی و روانی قرار   می گرفتند و لذا بطور مکرر از رسولخدا صلی
الله علیه و آله تقاضای جهاد می نمودند ولی چون هنوز دستور جهاد از جانب خداوند
نازل نشده بود، آن حضرت آنان را در انتظار نزول آیه جهاد می گذاشت تا سرانجام
دستور هجرت به مدینه صادر شد و با گرایش اهل مدینه به اسلام و افزایش نیروی انسانی
مومن، قدرت نظامی مسلمین به حد کافی رسید و بدنبال آن آیه جهاد -که بنظر جمعی از
مفسران سی و نهمین آیه سوره حج است- نازل گردید:    «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ
ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» و بدین ترتیب با اجازه جهاد
در راه خدا، به انتظار نسبتا طولانی آنان پایان داده شد.

آنچه در این
میان بیشتر جلب توجه می کند، شور و استقبال گسترده ای است که در جامعه کوچک مدینه،
پس از اجازه جهاد دیده می شود؛ تا آنجا که حتی کسانی هم که از هیچ گونه امکان مادی
و یا جسمی برخوردار نبودند احساس مسئولیت می نمودند، چنانچه پیرمردی نابینا از
اصحاب رسولخدا صلی الله علیه و آله حضور حضرت می رسد عرضه می دارد که: حتی کسی که
عصای او را بگیرد، بهمراه ندارد و در عین حال نگران این است که مبادا پیش خداوند
از عدم شرکت در جبهه معذور نباشد، و جمعی دیگر برای گرفتن مرکبی پیش پیامبر می
آیند تا بوسیله آن بسوی جبهه حرکت و با دشمنان خدا بجنگند، وقتی از پیامبر می
شنوند که: «لا اجِدُما اَحمِلکُم علیه» مرکبی که شما را بر آن سوار نمایم در
اختیارم نیست، «تولوا واعینهم تِفیضُ مِنَ الدّمع» با چشمان اشکبار باز    می گردند، که در آیات 91 و 92 سوره توبه به
آنها اشاره شده است.

«لَيْسَ عَلَى
الضُّعَفَاءِ وَلا عَلَى الْمَرْضَى وَلا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ
حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ
وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (٩١)وَلا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ
قُلْتَ لا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ
الدَّمْعِ حَزَنًا أَلا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ (٩٢)».

و نیز در آیه
122 همین سوره آمده است: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلا
نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا
قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» و در شان نزول آن
آمده است که مسلمانان حتی در جنگهائی که شخصا پیامبر «ص» در آن شرکت نمی کرد و به
آن «سریّه» گفته می شد همگی با اشتیاقی بسیار شرکت      می کردند، لذا آیه نازل شد که جمعی در
مدینه بمانند و از پیامبر «ص» احکام دینشان را فرا گیرند و به رزمندگان پس از
بازگشت از جبهه بیاموزند، زیرا که مسلمین، عصر سیاه جاهلیت را که قرآن کریم خطاب
به آنان می فرماید: «وکنتم علی شفا حفرة من النار» شما در کنار پرتگاه و گودالی از
آتش فساد و خصومت و تباهی قرار داشتید، پشت سر داشته و دشمنان اسلام را که به برکت
آن از آن جهنم سوزان رهائی یافته بودند، پیش رو داشتند؛ و بهمین دلیل با تمام وجود
از دینی که مایه سعادت و عامل نجات آنان بود دفاع می نمودند، بگونه ای که دشمنان
اسلام را با تمام عدّه و عُدّه از پای درآوردند و پرچم پرافتخار اسلام را بر بام
بلند جهان به اهتزاز درآوردند، آنان در شرایطی این فرمان مقدس بسیج را پذیرا شدند
که در حداقل امکانات مادی و نیروی انسانی قرار داشتند، بگونه ای که حتی گاهی هر
چند نفر رزمنده به یک دانه خرما قناعت می نمودند، و از نظر شرائط جوی در آن گرمای
طاقت فرسای جزیرة العرب در بدترین وضعیت قرار داشتند، ولی با اینهمه حتی پیری و
کهولت سن عذر و مانع شرکت آنان در آن بسیج عمومی نمی شد.

مردی از
اصحاب پیامبر «ص» پس از عمری جهاد در رکاب آن حضرت، و پس از وی، مجددا به آیه یاد
شده از سوره توبه می رسد، خطاب به فرزندانش می گوید: «جهزونی یا بنی» مرا برای
جهاد در راه خدا مجهز سازید، پسرانش می گویند: تو در رکاب پیامبر و بعد از او
جنگها نموده ای و اکنون دیگر پیر شده ای مرد صحابی می گوید: در این آیه می بینم که
پروردگارمان به پیر و جوان ما فرمان بسیج داده است.

و حیان بن
زید می گوید: در راه جبهه پیرمردی را که ابروانش از شدت پیری روی دیدگانش را گرفته
بود دیدم، به او گفتم: «یا عم لقد اعذرالله الیک، فرفع حاجبیه فقال: یا ابن اخی
استنفرنا الله خفافا وثقالا» ای عمو! خداوند ترا معذور داشته؛ پیرمرد ابروهایش را
بالا گرفت و به من گفت: برادرزاده! خداوند ما را در هرحالی، دعوت به حرکت و بسیج
داده است: و فرموده: «انفروا خفافا وثقالا».

قرآن و فلسفه
ی بسیج عمومی

همانگونه که
خداوند در جهان طبیعت برای هر چیز اسباب و عوامل ویژه ای قرار داده است، دفاع از
دین خویش را به عهده مردان متعهد و مومن به اسلام نهاده است و لذا پس از آیه 39 حج
که برای نخستین بار اجازه جهاد را صادر فرموده است، بدنبال آن در آیه بعد می-
فرماید؛ «…ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبیع وصلوات ومساجد یذکر
فیها اسم الله کثیرا» -چنانچه خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع
ننماید، هر آینه دیرها و صومعه ها و معابد و مساجدی که در آنها ذکر خدا بسیار می
شود ویران خواهد شد. و در سوره بقره بدنبال جهاد داود با جالوت و به قتل رسانیدن
او در آیه 251 می فرماید: «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ
وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلا دَفْعُ
اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الأرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ
عَلَى الْعَالَمِينَ»- اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند،
زمین به فساد کشیده خواهد شد. و این خود فلسفه بسیج و جهاد در راه خدا را تشکیل می
دهد.

مسلمانان صدر
اسلام بواسطه اطاعت از فرمان بسیج عمومی قرآن کریم، توانستند در اندک مدتی سلطه
شرک و کفر را از جزیرة العرب ریشه کن ساخته و اسلام را در آن منطقه گسترش دهند و رفته
رفته اسلام بواسطه ی پایمردی و پایداری نسلهای بعدی بر بخش عظیمی از جهان آن روز
حکومت یافت و بدین ترتیب، شر قدرتهای طاغوتی از سر مستضعفین زمین دفع گردید.

آنهمه شور و
حماسه ای که برای دفاع از اسلام در صدر اسلام اتفاق افتاد، پس از گذشت چهارده قرن
در ایران اسلامی تکرار گردید، بگونه ای که عرصه را آن چنان بر صدامیان تنگ گرفت که
سرانجام دست صلح طلبی بسوی ملت ما دراز نمودند و اینهمه به برکت فرمان بسیجی بود
که امام امت مدظلّه العالی در پنجم آذرماه 58 صادر نموده، فرمود: «مملکت اسلامی
باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد، باید اینطور باشد که یک
مملکتی که بیست میلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون
ارتشی داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب پذیر نیست» به امید تحقق بخشیدن همه جانبه
به این فرمان تاریخی و آمادگی لازم تمام قشرهای ملت برای هر پیش آمدی درآینده، ان
شاءالله.