پیام امام: منشور برادری

پیام امام:
منشور برادری

بسم الله
الرحمن الرحیم

جناب حجت
الاسلام آقای حاج شیخ محمد علی انصاری دامت افاضاته. نامه شما را مطالعه کردم
مسئله ای را طرح کرده اید که پاسخ به آن کمی طولانی می گردد ولی از آنجا که من به
شما علاقمندم شما را مردی متدین و دانا البته کمی احساساتی می دانم و از محبتهای
بی دریغت نسبت به من همیشه ممنونم به عنوان نصیحت به شما و امثال شما که تعدادشان
هم کم نیست مسائلی را تذکر می دهم، کتابهای فقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف
نظرها و سلیقه ها و برداشتها در زمینه های مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی
و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود
دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود از اختلاف اخباریها و
اصولیها بگذریم، از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه
محصور بود و فقط در کتابهای علمی آن هم عربی ضبط می گردید قهرا توده های مردم از
آن بی خبر بودند و اگر با خبر هم می شدند تعقیب این مسائل برایشان جاذبه ای نداشت،
حال آیا می توان تصور نمود که چون فقهاء با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند نعوذبالله
خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند، هرگز. اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت
انقلاب اسلامی حرفهای فقهاء و صاحب نظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده
شده است چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است، مثلا در مسئله مالکیت و
محدوده آن. در مسئله زمین و تقسیم بندی آن. در انفال و ثروتهای عمومی. در مسائل
پیچیده ی پول و ارز و بانکداری. در مالیات در تجارت داخلی و خارجی در مزارعه و
مضاربه و اجاره و رهن. در حدود و دیات، در قوانین مدنی. در مسائل فرهنگی و برخورد
با هنر به معنای اعم چون عکاسی، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی، تئاتر، سینما، خوشنویسی
و غیره. در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت و جلوگیری از قطع درختها حتی در منازل
و املاک اشخاص. در مسائل اطعمه واشربه. در جلوگیری از موالید در صورت ضرورت و یا
تعیین فواصل در موالید. در حل معضلات طی همچون پیوند اعضاء بدن انسان و غیره به
انسانهای دیگر. در مسئله معادن زیرزمینی و روزمینی و ملی. تغییر موضوعات حرام و
حلال و توسیع و تضییق بعضی از احکام در ازمنه و امکنه مختلف در مسائل حقوقی و حقوق
بین الملل و تطبیق آن با احکام اسلام. نقش سازنده زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی
آن در جوامع فاسد و غیراسلامی. حدود آزادی فردی و اجتماعی. برخورد با کفر و شرک و
التقاط و بلوک تابع کفر و شرک. چگونگی انجام فرائض در سیر هوائی و فضائی و حرکت
برخلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتی بیش از سرعت آن و یا در صعود مستقیم و
خنثی کردن جاذبه زمین و مهمتر از همه اینها ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در
حکومت و جامعه که همه اینها گوشه ای از هزاران مسئله مورد ابتلای مردم و حکومت است
که فقهای بزرگ در مورد آنها بحث کرده اند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر
بعضی از مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقهاء امروز
باید برای آن فکری بنمایند. لذا در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و
طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضاء می کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه های
مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را
ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به
نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جا است که
اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد، بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه
ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را
از افراد ناصالح تشخیص دهد و بطور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و
قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند
زمام جامعه را بدست گیرد.

اما شما باید
توجه داشته باشید تا زمانیکه اختلاف و موضع گیریها در حریم مسائل مذکور است تهدیدی
متوجه انقلاب نیست، اختلاف اگر زیربنائی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این
مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم
باشد، صرفا سیاسی است، ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول
با هم مشترکند و بهمین خاطر است که من آنان را تایید می- نمایم. آنها نسبت به
اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می- سوزد و هر کدام برای
رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است.
اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد. هر دو می خواهند سیطره و
شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می
خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان
زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو می خواهند دزدی و ارتشاء در دستگاه های
دولتی و خصوصی نباشد. هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی بصورتی رشد
نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند. هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی
ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان بسوی مراکز تربیتی و
علمی و هنری ایران هجوم آورند. هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس
اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو       عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به
این همه است، ولی هر دو باید کاملا متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونه ای
باشد که در عین حفظ اصول اسلام، برای همیشه تاریخ حافظ خشم و کینه انقلابی خود و
مردم علیه سرمایه داری غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم
بین الملل و در راس آن شوروی متجاوز باشند. هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش
کنند که ذره ای از سیاست نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی عدول نشود که اگر ذره ای
از آن عدول شود، آنرا با شمشیر عدالت اسلامی راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند
که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچیک از آن دو جریان رحم نمی کند. دو جریان به
کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند. هر دو جریان
باید مردم را هوشیار کنند که درست است که آمریکای حیله گر دشمن شماره یک آنها است،
ولی فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروی شهید گشته اند. هر دو جریان از حیله
گریهای این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که آمریکا و شوروی بخون اسلام و
استقلالشان تشنه اند. خداوندا تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم
گفتم، حال خود دانند. البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد که همه
باید از شر آن به خدا پناه ببریم که آن حبّ نفس است که این دیگر این جریان و آن
جریان نمی شناسد،           رئیس جمهور و
رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضی و شورای عالی قضائی و شورای نگهبان،
سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی، غیرنظامی، روحانی و غیرروحانی، دانشجو،
غیردانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن
ریاضت است، بگذریم. اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را
پشتیبانی کنند، به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف          می گردد، ولی این بدان معنا نیست که
همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش
مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه
می شود، انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچکس نباید خود را
مطلق و مبرای از انتقاد ببیند البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر
در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و
مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پیش از آنکه به رقیب یا
رقبای خود ضربه بزند، به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هرحال یکی از
کارهائی که یقینا رضایت خداوند متعال در آنست، تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن
کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هائی که فقط
کارشان القاء بدبینی نسبت به جناح مقابل است پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک
دارید که باید با همه توان در برابر آنان به ایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول
تخطی می کند در برابرش قاطعانه به ایستید. البته می دانید که دولت و مجلس و
گردانندگان بالای نظام هرگز اصول و داربستها را نشکسته اند و از آن عدول   نکرده اند. برای من روشن است که در نهاد هر دو
جریان اعتقاد و عشق بخدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشه های
سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود.

من باز سفارش
می کنم کشور ما در مرحله بازسازی و سازندگی، به تفکر و به وحدت و برادری نیاز
دارد. خداوند به همه کسانی که دلشان برای احیاء اسلام ناب محمدی      صلی الله علیه و آله وسلم و نابودی اسلامی
آمریکائی می طپد توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف عنایت و حمایت خویش
محافظت فرماید و انشاءالله از انصار اسلام و محرومین باشید.

10/8/67

روح الله
الموسوی الخمینی

بسم الله
الرحمن الرحیم

محضر مبارک
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام
خمینی مدظله العالی

با ابلاغ
سلام و تحیات خالصانه و آرزوی طول عمر قرین با صحت و عافیت کامل برای آن وجود
مبارک. ابتدا از الطاف بی کران پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیةالله ارواحنا فداه
خاضعانه سپاس گزاری میکنم که توفیق خدمت و نعمت بزرگ تشرف در جوار مقدستان را بمن
ارزانی نمود. با اعتراف کامل به اینکه هنوز از عهده درک این موهبت عظمی     برنیامده ام از ذات اقدس خداوند می خواهم که
توفیق شناخت و شکر این نعمت بزرگ را در عمل عنایت فرماید و حیات و مماتم را در
مسیر پیشبرد اهداف بلندتان قرار دهد. حضرتعالی با بزرگواری و کرامت همواره قصور و
تقصیرات ما را تحمل کرده اید انشاءالله این مزاحمت جدید را نیز مورد عفو قرار
میدهید. مسئله مهمی که موجب این نوشته گردید اینست که از اول پیروزی انقلاب اسلامی
در ایران تاکنون که در خدمت بوده ام شاهد ظهور و افول جریانات فکری و عقیدتی و
سیاسی فراوان و متنوعی بوده ام که بحمدالله تعالی جریانات انحرافی و الحادی منزوی
شده اند ولی دو جریان عقیدتی و سیاسی که هر دو نیز وابسته به انقلاب و مدافع
اسلامند و طرفداران زیاد و شخصیتهای معتبر دارند امروز بشکل جدی تری در میدان
رقابت با یکدیگر قرار گرفته اند که این رقابت صرفه در جنبه تئوری نیست بلکه در
تمامی میدانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بروز کرده است و احتمالا هرچه جلوتر
برود بر دامنه ی رقابتها و در حقیقت تضادهای خواسته و ناخواسته افزوده میشود که
جدای از آن تبعات و آثاری که در کشور ببار می آورد در مقطع کنونی یک نوع حیرت و
سرگردانی شدید در میان طرفداران و افراد هر دو گروه بوجود آورده است که حقیر از
جمله این افرادم و نمی دانم وظیفه چیست و چه باید کرد و آن چیزی که این تحیر را
افزون می کند اینست که از یک طرف می بینم اجرای نظریات کلی و سیاسی و اقتصادی هر
کدام از این دو جریان در کشور و انقلاب منتهی به نتایجی میشود که طرف مقابل آنرا
خلاف مصلحت می داند بهمین دلیل است که در انتخابات مجلس و دولت و امثال اینها
رقابتها فشرده تر و جدی تر گردیده و از طرف دیگر در مواضع کلی و اصولی انقلاب
مانند دفاع از اسلام و محرومین و مبارزه با شرق و غرب آنقدر مرز مواضع نزدیک و در
حقیقت آمیخته است که چیزی بنام اختلاف مشاهده نمی شود و مزید بر این مسئله همه
میدانیم که اکثر رهبران و افراد مسئول این دو جریان از چهره های مبرز و شخصیتهایی
هستند که بالاترین شاخص اعتبار آنان ارتباط طولانی با حضرتعالی در کسب فیض علمی و
اخلاقی و سیاسی بوده است و هر کدام بگونه ای در انقلاب سهیم بوده اند و مهمتر از
همه ی اینها اینکه در جریان تاییدات حضرتعالی می بینیم که اکثر افراد این دو جریان
با هم مورد حمایت و عنایت بوده اند و هر گاه یکی از این (دو) جریان تایید شده است
مدتی بعد جریان دیگر تایید گردیده و نمونه ها زیاد است مثلا وقتی افراد جامعه
مدرسین یا سازمان تبلیغات حمایت میشوند در کنار آن افراد دفتر تبلیغات تایید
میگردند از یک طرف شورای محترم نگهبان از طرف دیگر شورای مصلحت از یکسو جامعه
روحانیت مبارز تهران از طرف دیگر روحانیون مبارز از یکسو آقای محتشمی و آقای نخست
وزیر از سوی دیگر آقای ناطق و آقای آذری. برای حضرتعالی که در تعقیب اهداف بسیار
بزرگتر از فکر و استعداد ما هستید مسئله روشن است ولی متاسفانه ما نتوانسته ایم
آنرا درک و حل نمائیم و از آنجا که برای افکار و اندیشه های خود بدون تایید ولایت
هیچگونه اصالت و ارزش نمی شناسیم و شدیدا محتاج به رهبری و هدایت حضرتعالی می
باشیم احساس می کنم که این مسئله از حوادث واقعه ایست که اکثر مردم و خصوصا جوانان
پرشور و انقلابی کشور و دانشگاهها، حوزه ها با آن مواجهند و حل این مسئله فقط از
مسیر نظریات و رهنمودهای حضرت مستطاب عالی امکان پذیر میشود. والامر الیکم.

29/7/67 محمد
علی انصاری کرمانی