چرا توهين به پيامبر موجب اعدام است

چرا توهين به
پيامبر موجب اعدام است

بسمه تعالي

انا لله و
انا اليه راجعون

به اطلاع
مسلمانان غيور سراسر جهان ميرسانم مؤلف کتاب«آيات شيطاني» که(ع) و پيامبر و قرآن
تنظيم و چاپ و منتشر شدهاست، همچنين ناشران مطلع از محتواي آن محکوم به اعدام
ميباشند. از مسلمانان غيور مي‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را يافتند سريعا آنها
را اعدام نمايند تا ديگر کسي جرأت نکند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر کس در
اين راه کشته شود شهيد است. انشاءالله ضمنا اگر کسي دسترسي به مؤلف کتاب دارد ولي
خود قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد.

والسلام
عليکم و رحمة الله و برکاته ـ 25/11/67- روح الله الموسوي الخميني

در آخرين
فرصت که مجله به مرحله چاپ رسيده بود با انتشار پيام حضرت امام مدظله در زمينه اعدام
نويسنده کتاب «آيات شيطاني» لازم ديديم تا اين مطلب به اندازه گنجايش و امکان
توضيح داده شود و به گوشه‌اي از مباني فقهي اين فتوي بطور اجمال اشاره شود.

شايد براي
بعضي از افراد، عجيب بيايد که چرا بايد کسي به خاطر يک جمله يا ذکر يک مطلب حتي
اگر به عنوان يک پژوهش تاريخي يا اجتماعي باشد، محکوم به اعدام شود، آن هم در سطح
جهان و ممکن است گفته شود که سيره رسول اکرم(ص) و ائمه هدي عليهم السلام چنين
نبوده است، بلکه آنان با مخالفان خود، در کمال لطف و مدارا بحث مي‌کردند و حتي در
روايت است که اميرالمؤمنين(ع) در ميان اصحاب نشسته بود، يکي از خوارج بر آن مجلس
گذشت و مطلبي را از آن حضرت شنيد و گفت:‌«خداوند او را بکشد که چه کافر فقيهي
است»!! اصحاب خشمگين شده برخاستند که او را بکشند، حضرت فرمود: «آرام باشيد، يا در
برابر دشنام او دشنامي دهيد يا از لغزشش بگذريد». و نظائر آن، مکرر از سيره آن
حضرت نقل شده است و همچنين در مورد ساير ائمه(ع) اين گونه حوادث در تاريخ بسيار
اتفاق افتاده است.

حکم فقهي
توهين به پيامبر«ص»:

در عين حال،
از نظر فقهي اين مسئله ميان شيعه و سني مسلم است که هر کس رسول خدا«ص» را دشنام يا
به هرنحوي توهين کند، قتلش جايز بلکه واجب است و هر کس او را يافت، بايد او را
بکشد. در جواهر است: «من سب النبي(ص)، جاز لسامعه بل وجب قتله بلا خلاف أجده فيه
بل الاجماع بقسمه عليه» ـ هر کس رسول خدا(ص) را دشنام دهد، جايز بلکه واجب است، هر
که آن دشنام را شنيده باشد، او را بکشد و در اين امر خلافي ميان فقها نيست بلکه
اجماع محصل و منقول بر آن ثابت است.

نظير اين
عبارت در تمام کتب فقهي شيعه که متعرض مسئله شده‌اند، موجود است و نيازي به ذکر
مدارک نيست. در مغني ابن قدامه، از کتب فقهي اهل سنتف ج 9- ص 87 پس از بيان حکم
کسي که ما در حضرت رسول(ص) را قذف کند و اين که حکم او اعدام است چه مسلمان باشد،
چه کافر، در فصل بعد گفته است: قذف پيامبر(ص) و قذف مادرش، ارتداد از اسلام و خروج
از ملت است. و همچنين دشنام دادن به آن حضرت، بدون قذف نيز همين حکم را دارد.

و در«الفقه
علي المذاهب الاربعه» ـ ج 5- ص 428 آمده است: «و يجب قتل الزنديق بعد الاطلاع عليه
بلا طلب توبة منه»، تا آنجا که گفته است: «و مثله الذي سب نبيا، اجمعت الأمة علي
نبوته فانه بدون استتابه و لا تقبل توبته، ثم ان تاب قتل حدا» ـ اختلافي که در ان
کتاب ميان فقها نقل شده فقط در قبول توبه و عدم قبول آن و فرق ميان کافر و مسلمان
در اين جهت است که نيازي به تفصيل نيست و کساني که مايلند مي‌توانند به مدرک فوق
مراجعه نمايند.

ابن
رشد«البيان و التحصيل» ج 16، ص 413 از مالک نقل کرده است که: اگر کسي رسول خدا(ص)
را دشنام دهد، قتل او بدون شک واجب است، چه مسلمان باشد و چه غير مسلمان. ابن
تيميه کتابي به نام«الصارم المسلول علي شاتم الرسول» تأليف کرده و در آن اقوال
فقها و روايات فراواني آورده است که همگي دلالت بر اين دارد که هر کس به نحوي رسول
خدا(ص) را توهين کند، قتل او واجب است. و در ابتداي آن فته است که هر کس رسول
خدا(ص) را دشنام دهد، قتل او واجب است چه مسلمان باشد چه کافر، و اين مذهب همه
علما است.

توهين به
پيامبر«ص» از نظر روايات

و اما از نظر
رواياتف کافي شريف بسند معتبر از هشام بن سالم نقل کرده است که از امام صادق(ع)
پرسيدند درباره کسي که رسول خدا(ص) را دشنام داده است، فرمود: هر که به او نزديکتر
است، او را بايد بکشد قبل از آن که به ولي امر شکايت کند.

و در کافي و
تهذيب دو حديث نقل شده در مورد داستاني که در زمان امام صادق(ع) اتفاق افتاده است
و آن اينکه شخصي را نزد والي مدينه آوردند که رسول خدا(ص) را دشنام داده بود و
بعضي از فقهاي مدينه گفتند: او را تاديب کنيد! امام صادق(ع) بيمار بود، والي مدينه
از آن حضرت خواست که به هر صورت است حاضر شد و حضرت پس از حضور فرمود: سبحان الله!
اگر اين شخص، يکي از صحابه رسول الله(ص) را دشنام داده بود، چه حکمي داشت؟ گفتند:
همين حکم! حضرت فرمود: پس ميان آن حضرت و اصحابش فرقي نيست؟! والي پرسيد: شما چه
مي‌فرمائيد؟ حضرت فرمود: پدرم روايت کرد که رسول خدا(ص) فرموده است: «مردم همه
يکسان بايد از من پيروي کنند، اگر کسي شنيد که ديگري مرا دشنام مي‌دهد، بر او واجب
است او را بکشد و لازم نيست به حضور حاکم برسد و اگر به حضور او رسيد، او بايد آن
شخص را بکشد». والي هم دستور داد آن مرد را کشتند.

و همچنين در
کافي و تهذيب بسند معتبر از محمد بن مسلم نقل شده است که: امام باقر(ع) فرمود:
«مردي از قبيله هذيل، رسول خدا(ص) را دشنام مي‌داد، خبر به آن حضرت رسيد، فرمود:
چه کسي او را کفايت مي‌کند؟ دو نفر از انصار برخاستند و رفتند و گردنش را زدند».
محمد بن مسلم گويد: از حضرتش پرسيدم: اگر اکنون کسي پيامبر را دشنام دهد کشته مي‌شود؟
فرمود: «اگر بر خود نمي‌ترسي او را بکش».

روايات در
اين باره فراوان است و حتي در مورد ائمه(ع) نيز آمده است که هر کس به يکي از آنان
دشنام دهد، خونش مباح است. در وسائل ج 18، ص 461 روايات متعددي در اين زمينه نقل
شده استف مراجعه کنيد.

توهين به
پيامبر، در تاريخ

در کتب تاريخ
بطور متواتر گفته شده است که رسول خدا(ص) هنگام فتح مکه، همه را امان داد بجز عده‌اي
از مرد و زن که آنها را نام برد، بعضي از آنها فقط گناهشان هجو و مذمت آن حضرت و
تبليغات عليه او بوده است. مي‌گويند: دو زن يا کنيز بودند که اشعاري در هجو آن
حضرت بصورت ترانه مي‌خواندند، آنها را نيز فرمان داد بکشند، يکي از آنها کشته شد و
ديگري فرار کرد. و يکي«حويرث بن نقيذ» بود که اشعاري در هجو آن حضرت سروده بود
فرمان قتلش صادر گرديد و در روز فتح مکه، اميرالمؤمنين(ع) او را کشت. براي تفصيل
بيشتر مي‌توانيد به سيره ابن هشام ج4، ص 53 و تاريخ ابن اثير، ج 2، ص 249 مراجعه
کنيد.

در کتب حديث
اهل سنت نيز داستانهاي فراواني نقل شده که بر اين مطلب دلالت دارد، يکي روايتي است
که در مورد زن يهوديه‌اي وارد شده است که به حضرت رسول(ص) توهين مي‌کرده و کسي که
مطلع شده او را کشته است و آن حضرت خون او را هدر اعلام نمود. و اين روايت بصور
مختلف در کتب حديث عامه آمده است. و همچنين در مورد زني به نام«عصماء» که آن حضرت
را به شعر هجو مي‌کرد و حضرت از مردم خواست که او را بکشند و کشته شد. و در بعضي
از ورايات آمده است: شخصي از پيش خود اقدام به قتل او کرد در حالي که مشغول شير
دادن به کودک خدرسالش بود و چون خبريه آن حضرت رسيد فرمود: دو بز هم بر سر او يا
يکديگر نمي‌جنگند، يعني هيچکس حق ندارد مطالبه خون او را بکند و داستانهاي ديگر که
در تاريخ و کتب حديث ذکر شده به مصادر فوق مراجعه شود.

نتيجه بحث

از مطالب
گذشته نتيجه مي گيريم که توهين به مقام مقدس پيامبر اکرم(ص) از نظر همه مسلمين
مستوجب قتل است و توهين به ائمه معصومين و حضرت زهرا(س) اجمعيت نيز از نظر مذهب
شيعه مستوجب قتل است و اما اين که آنها خود اين کار را نمي کردند، حتما به دليل
گذشت آنها بوده است. هم اکنون قلم بدستان مزدور فراوانند که کتابها در توهين به
شخص رهبر انقلاب نوشته‌اند و راديوها پيوسته در اين زمينه سخن پراکني مي‌کنند و
ايشان هيچگونه اعتراض و حتي پاسخي نمي‌دهد و حتي از سوي دفتر ايشان يا مريدان و
علاقمندان ايشان حساسيتي نشان داده نمي‌شود   
و با بزرگواري از همه اين اهانتها مي‌گذرند و اما هرگاه نوبت به مقام مقدس
عصمت و طهارت بخصوص رسول گرامي اسلام(ص) برسد، ديگر تحمل جايز نيست. آن حضرت خود،
در موارد زيادي عفو مي‌فرمودند ولي بعضي از افرادي ا به دليل اصرار بيش از حد و يا
به دليل نوع تبليغات مانند آن دو زن که به صورت ترانه در محافل و مجالس، آن حضرت
را دشنام مي‌دادند مور عفو قرار نگرفتند گرچه نقل شده است که يکي از آنها فرار کرد
و سپس به خدمت حضرت رسيد و توبه کرد و اسلام آورد و حضرت او را پذيرفتند.

به هر حال
مسئله عفو خود آن حضرت، مسئله جداگانه‌اي است ولي مسلمانان هرگز نبايد بر چني
مطلبي سکوت روا دارند. اگر گوينده، سملمان است بايد کشته شود وظ اهرا حتي اگر توبه
کند، حکم تغير نمي‌کند و اگر مسلمان نيست باز هم کشته مي‌شود مگر اينکه اسلام
اختيار کند که در اين صورت کشته نمي‌شود ولي قبل از قتل، اسلام بر او عرضه نمي‌شود
بلکه حکمش قتل است مگر اينکه خود، اعلان اسلام کند بلکه بعضي از فقها گفته‌اند:
اگر پس از دستگيري، اعلام اسلام کند از او پذيرفته نمي‌شود. بهر حال فروع اين حکم
نياز به بحث فقهي بيشتر دارد. و اما اصل حکم ميان همه مسلمين، يک امر مسلم است.

امروز درنگ
روانيست

ملبي که در
پيام امام به مسلمانان جهان قابل توجه است، حکم به شهيد بودن کسي است که در اين
راه، جان خود را از دست مي‌دهد. و معناي آن اين است که حتي اگر قاتل بداند که در
انجام اين مأموريت کشته مي‌شود، حداقل جايز است اقدام نمايد و حال آنکه خود ايشان
در تحرير فرموده‌اند: «هر کس پيامبر(ص) را(نعوذ بالله) دشنام دهد، واجب است بر
شنونده که او را بکشد مگر اينکه بترسد بر جان يا عرض خود و همچنين جان يا عرض
مؤمني ديگر که در اين صورت، اقدام جايز نيست و اگر بر مال مهمي از خود يا برادر
ديني‌اش بترسد، جايز است ترک قتل». و همچنين در روايتي که از محمد بن مسلم نقل
کرديم آمده است که از امام پرسيد: اکنون اگر کسي رسول خدا(ص) را دشنام دهد، کشته
مي‌شود؟ حضرت فرمود: اگر بر جان خود نترسي، او را بکش».

از نظر فقهي
مسلم است که در صورت تقيه بر جان و عرض، اقدام جايز نيست و در صورت تقيه بر مال
مهم، ترک جايز است ولي در موردي همچون نويسنده کتاب شوم«آيات شيطاني» حکم فرق مي‌کند
و بايد اعدام شود حتي اگر در اين راه خطر جاني باشد و در اين امر، تقيه واجب نيست
و شايد هم جايز نباشد. زيرا حکمي که در روايات و کتب فقهي آمده، در موردي است که
شخصي در يک محيط محدود با رسول خدا(ص) يا دين آن حضرت، ابراز دشمني مي‌کند و اما
آنگاه که توطئه جهاني باشد و تشکيلات کفر درصدد تضعيف موقعيت سالام در جهان باشد و
آن ه با چنين حربه‌اي که اصل اسالم يعني قرآن و پيامبر(ص) را هدف قرار مي‌دهد و به
طوري دقيق وحساب شده عمل مي‌کنند که اگر ادامه يابد و نويسندگاني ديگر اين راه را
دنبال کنند، ممکن است موجب گمراهي عده زيادي شوند، گذشته از آن که قدسيت و کرامت
اسلام و پيامبر(ص) و قرآن مورد هتک و توهين در تمام جهان قرار مي‌گيرد بلکه به ذات
مقدس باري تعالي جسارت مي‌شود. در چنين موقعيتي بايد به جنگ با چنين دشمناني
برخاست و توطئه را ريشه کن نمود و درنگ هرگز جايز نيست و همانگونه که حضرت امام
فرمودند: «بايد عامل اي توطئه کشته شود تا ديگر قلم بدستان مزدور و جرأت چنين
اقدامي نکنند».

شايد بعضي از
کوته نظران فکر کنند که در مقابل بحث و انتقاد نبايد حربه اعدام و مجازات بکار برد
بلکه بايد با بحث و استدلال، مقابله کرد همچنانکه حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع)
چنين رفتاري داشتند. احتجاجات معصومين با زنادقه و کفار فراوان است.

در پاسخ اين
اعتراض مي‌گوئيم که فرق است ميان کسي که بحث و انتقاد و استدلال مي‌کند هر چند
استدلال او پايه و اساسي نداشته باشد و کسي که فحاشي ميکند و ناسزا ميگويد و
مقدسات را توهين ميکند و سبک مي‌شمارد و مسخره و استهزاء مينمايد. هرگز پاسخ
استهزاء و توهين و فحاشي آن هم به شيوه‌اي که در جامعه مؤثر است مانند آن دو زن که
در زمان حضرت رسول(ص) به آن حضرت جسارت مي‌کردند يا همچون نويسنده بي‌باک و هتاک
آيات شيطاني که بصورت رمان با قلمي شيوا و تبليغاتي وسيع و عنوان بهترين کتاب سال
مطالبي توهين‌آميز که اصل اسلام و قیآن و ساحت مقدس پيامبر عظيم الشأن(ص) را مورد
استهزاء و توهين قرا رميدهد بحث و مناظره و استدلال نيست. فقهاي ما تاکنون با
کمونيستها که اصل توحيدو خداشناسي را انکار ميکنند هرگز چنين برخوردي نمي‌کنند
بلکه با آنها مباحثه و مناظره ميکنند و در پاسخ استدلالهاي پوچ آنان با کمال
خونسردي و رعايت ادب استلدلا ميکنند ولي با چنين فحاش متهتک که با چنين گستاخي
مقدسات را مسخره ميکند جاي بحث و مناظره نيست بلکه فقط جزاي او اعدام است تا
ديگران اگر چنين هوائي در سر دارند حساب کار خود را بکنند.

خداوند سايه
اي رهبر عظيم الشأن را از سر مسلمين جهان کوتاه نکند و همواره دين و مقدسات خود را
به وسيله اين مرد الهي، مصون و محفوظ بدارد.