چه کنیم که پیامهای حضرت امام ذبح و فراموش نشود؟

نگذاريم پيام هاي امام ذبح و فراموش شود

حضرت امام خميني مدظله العالي در جايگاه رهبري و مرجعيت جهان
اسلام، هر چند گاه كه ضرورت احساس مي كند اقدام به صدور پيام هايي مي نمايد كه
حاوي موضوعات مختلفي مي باشد.

 

ايفاي رسالت

محتواي پيام هاي حضرت امام عمدتا تبيين كننده معارف اسلامي و
مواضع مكتب اسلام در مسائل مختلف مبتلا به جامعه بشري و در واقع بيان اسلام ناب
محمدي (ص) است كه مي بايست از لابه لاي كوران حوادث تاريخي و دست كاريهاي زعماي
كفر و شرك و ستم و نيز تهاجمات فرهنگي بيگاناگان و تولد ديدگاهها و باورهاي
التقاطي كه بعضا در طول زمان تحول يافته و در فرهنگ جوامع اسلامي رسوب نموده اند
روشن شود و حقيقت اسلام كه فطرت پاك انسان ها در جستجوي آن مي باشد بر بشريت حال و
آينده عرضه گردد تا زنگارها زدوده شده و آن چه كه مغاير با حقيقت اسلام بوده و يا
مناسبتي نداشته و حتي در تضاد با آن مي باشد به نام اسلام به انسان ها و جوامع
بشري القاء نگردد.

اين امر مهم كه در واقع بيان حقيقت اسلام است تنها از امام
عزيز كه مراتب تقوي و علم و خداجوئي و خدا ترسي او در حد اعلاست ساخته مي باشد. از
او كه نه تنها از قدرت هاي كاذب روز نمي هراسد بلكه با تكيه بر قدرت لايزال الهي
به جنگ قدرت مندان شيطان صفت جهان رفته و استوارتر از هر چيز در مقابل آنها
ايستاده است.

اين امر از او ساخته است چرا كه به جز خدا و رضايت او به چيز
ديگري نمي انديشد و دنيا با همه زرق و برقش مغلوب اراده اوست و كوچك ترين خللي در
مسير الهي او و اراده استوارش ايجاد نمي كند و اينجاست كه او به اداي تكليف و
رضايت حق مي انديشد و با تمام وجود به بيان حقيقت اسلام و احكام و حدود و ميزان ها
و ارزشهاي اسلامي و الهي و به عبارتي ترسيم مواضع مكتب و ايفاي رسالت تاريخي اش مي
پردازد.

مخاطبين پيام هاي حضرت امام گوناگونند از علماء و روحانيون
معظم كه در جايگاه رهبري فكري جامعه قرار دارند تا امت حزب الله و مسلمان ايران و
مسئولين نظام جمهوري اسلامي و مسلمانان جهان و مستضعفان و عاشقان اسلام و انقلاب
اسلامي و وجدان هاي پاك و بيدار بشريت معاصر و آينده گرفته، تا سران استكبار و
استعمار و استبداد و ارتجاع و ياوران و مزدوران آنها.

به عبارتي مخاطب پيام هاي امام، موافقان و مخالفان انقلاب
اسلامي در كل جهان، از هر قشر و گروه و دسته اي است كه متناسب با شرايط و اوضاع و
احوالشان با آنها سخن ميگ ويند، و اين در واقع اداي تكليف الهي است كه بشريت را به
سوي خدا فرا خوانده و متوجه او مي نمايد و دعوتي است به سوي حق، به سوي ابديت و
جاودانگي، به سوي سعادت و رستگاري، مشابه آن چه كه پيامبران الهي (س) انجام دادند
و او كه از سلاله پاك پيامبران الهي است بايد تداوم بخش راه مقدس آنان باشد.

حضرت امام حتي در نامه ها و تذكراتش به افراد و اشخاص نيز،
اداي تكليف الهي را مدنظر داشته و رضاي حق برايش از همه چيز مهمتر است.

 

رمز موفقيت

اخلاص و تقوي و خدا ترسي و خدا جوئي حضرت امام، رمز موفقيت اين
بزرگ مرد تاريخ معاصر مي باشد. او در قلب تك تك انسان هاي خدا جو و متقي و ايثارگر
و نيز مسلمانان و محرومين و مستعضفين جهان قرار دارد. او خواب راحت را از چشمان
مستكبران و ستمگران و زورمداران عالم گرفته است. او هراس و وحشتي سخت را بر اندام
سازمان ستمگران حاكم بر جهان انداخته است.

او به محرومين تاريخ و مظلومين روي زمين اميد و قوت قلب داده و
روح مقاومت و ايستادگي در مقابل ظلم و ستم حاكم بر جهان را بر كالبد نيمه جان آنها
دميده است. او با رهبري و هدايت حركت تاريخي و جريان فزاينده انقلاب اسلامي، جهان
را به زلزله وا داشته و مي رود تا به فضل الهي كاخ ستم ستمگران را ويران نمايد. او
در هر گوشه اي از جهان اسلام و مستضعفان عالم از آفريقا گرفته تا آسيا و آمريكاي
لاتين و حتي در قلب كفرستان آمريكاي شمالي و اروپا و روسيه و استراليا و خلاصه در
سراسر گيتي، چراغ فروزان انقلاب اسلامي و كانون هاي انتشار فرهنگ اصيل اسلامي و به
عبارتي اسلام ناب محمدي (ص) را بر افروخته است.

او با سخنش و پيامش و نظرش و فتوايش سراسر گيتي را مي لرزاند.
او در راستاي ايفاي رسالت تاريخي اش و در مسير پاسداري از اسلام عزيز، حكم خدا را
در ارتباط با مزدوري كه خودش را به دشمنان اسلام فروخته است با شهامت اعلام نموده
و امواج شديد زلزله را به سراسر عالم منتشر مي نمايد. او موفق بوده و انشاءالله
خواهد بود چرا كه همه را براي رضاي خدا انجام مي دهد و خداوند نيز توفيقش مي دهد.
بايد همگي عاجزانه از درگاه خداوند بزرگ طول عمر با عزت را براي او خواستار شويم
كه او منحصر به فرد است و در جهان امروز او در مراتب اخلاص و ايمان و تقوي و علم و
خداجوئي و جهاد و مبارزه در راه اسلام از همگان پيشي گرفته است.

پيام ها و نامه هاي حضرت امام هر كدام از درخشش خاصي برخودار
است و بعضا موضوعات و مخاطبين مشخصي دارد.

 

پيام هاي امام را جدي بگيريم

پيام ها، اهداف و مسير حركت و نوع اقدامات و جهت گيريها و موضع
گيريهاي جامعه اسلامي و مسلمانان را مشخص مي كنند و برنامه و الگوي زندگي ارائه مي
دهند كه بايد سرلوحه كار مخاطبين موافق با اسلام و انقلاب و امام قرار گيرد. محتوي
و معناي پيام ها و نامه ها كه منبعث از عظمت و روح بلند و خدائي امام است در سطح
بالائي قرار دارد و مخاطبين نيز بايد اين گونه به آن نگاه كنند.

نگاه هاي بي احساس و با سطح ادارك پائين به پيام ها، نوعي بي
احترامي به آنها خواهد بود. مخاطبين به ويژه مسئولين نظام جمهوري اسلامي بايد پيام
هاي امام را جدي گرفته و با آن برخوردي كه در شان پيام باشد بنمايند و بهترين
برخورد با پيام ها و نصايح امام تحقق آنهاست، و عدم اقدام و يا تدبير و همت براي
تحقق پيام امام، برخورد نامناسب با آن خواهد بود كه نه تنها در شان امام و پيام
ايشان نيست بلكه در شان كسي كه خود را مقلد و پيرو امام يم داند نيز نمي باشد.

متاسفانه با نگاهي به گذشته به نظر مي رسد كه با پيام هاي حضرت
امام كه همگي از درخشش و بالندگي و پويندگي برخوردار بوده و روح تازه اي به كالبد
جامعه دميده و انگيزه تحرك و تحول جديد را به وجود آورده، برخورد مناسب نشده و
بعضا به دست فراموشي سپرده مي شوند و به قول يكي از نويسندگان، در حد تجليل و
احترام و بوسيدن و قاب گرفتن و … با آنها برخورد مي گردد و اين روشها به صورت
عادت در جامعه جا مي افتد.

بعضي از مخاطبين به محض صدور پيام از سوي حضرت امام به
برخوردهايي چون صدور تبريك، تلگراف، اعلاميه، راهپيمائي و توصيف و تعريف و تمجيد و
توجيه و تاويل اكتفا نموده و موج را از سر خود رد كرده و بعد هم فراموش مي نمايند.
اقدامات ياد شده لازم است ولي كافي نيست و آنها مقدمه كار و اعلام وفاداري و حضور
براي انجام آن است ولي اصل كار نيست. اين گونه برخورد كردن با پيام ها، بي احترامي
به آنها است و حفظ احترام پيام ها در گرو تحقق آن است.

محتواي پيام ها برنامه زندگي و حركت جامعه اسلامي است و بايد
جهت گيريها و مسيرها و گرايشان و تمايلات و ابعاد مختلف جامعه با آن هم سو و
هماهنگ گردد.

متاسفانه گاهي هم بعضي از مغرضين، به خصوص آنهائي كه در باتلاق
خط بازي و باندبازي تا خرخره غرق شده اند، از زاويه ديد قدرت طلبي و تمايلات سياسي
مآبانه خود به پيام هاي حضرت امام نگاه كرده و آن را مستمسكي قرار داده و بر سر
مخالفان سياسي خود مي كوبند و پيام ها را دچار توجيه و تاويل هاي كودكانه خود
نموده و از اين رهگذر خودشان كه سر عقل نمي آيند بماند كه مانع از ادراك درست
ديگران از محتواي پيام ها نيز مي گردند.

بر هم مخاطبين پيام هاي حضرت امام لازم است به آنها نظر
بيفكنند و ببينند علاوه بر برخوردهاي مقدماتي و تعريف و تمجيدها، چقدر براي تحقق
آن همت كرده اند؟ و بايد از خود بپرسيم كه:

ـ پيام ها روحيه ايستادگي در مقابل استكبار غرب و شرق و تداوم
مبارزه با آن ها را علي رغم همه مشكلات و موانع كه بر سر راه است به عنوان اداي
تكليف القاء مي نمايند، حال ما چقدر اين روحيه را در خود بارور كرده دو بدون تزلزل
و تذبذب، در برنامه ها و سياست گذاريها و غيره تجلي مي بخشيم؟ و جالب است كه امام
امت وقتي پذيرش قطع نامه 598 را مطرح مي كنند و يا بعد از آن به فرزندان انقلابي
خود اين روحيه را تاكيد نموده و از آنها مي خواهند تا بغض و كينه انقلابي خود را
در سينه ها نگه داشته و با خشم و غضب به دشمنان نگاه كنند و منتظر فرصت باشند، تا
مبادا روحيه ستم ستيزي در آنها ضعيف گردد.

 

ملاك انتخاب

در پيام ها به ارج نهادن به جوانان حزب الله و انقلابيون اصيل
و پرهيز از وابستگان رژيم گذشته و نااهلان و طرد ملي گراهاي بي فرهنگ تاكيد مي
گردد حال اين امر تا چه اندازه در دانشگاهها و سازمان هاي اجتماعي و دولتي و غيره
عينيت دارد و آيا بعضا كادرهاي باقي مانده از رژيم گذشته كه ايمانشان به انقلاب
اسلامي ثابت نشده است شالوده ريزي سياست ها و برنامه هاي دستگاه هاي اجرائي و
دولتي را در دست ندارند؟ و آيا بعد از ده سال منهاي اقدامات موردي و نسبتا ضعيف،
حركت جدي اي براي تجهيز تخصصي جوانان حزب الله به عمل آمده است كه بعد به بهانه
تخصص كه بعضا در دست زنگي مست است آنها را به كنار نزنند؟ و آيا طرح افكار پوسيده
يكي از سردمداران ليبراليسم در ايران تسط يكي از روزنامه هاي كشور كه ظاهرا براي
كسب تشخص سياسي بر باد رفته وي صورت گرفت توجه به پيام امام است؟

در پيام ها، روحيه خودباوري و خوداتكائي تاكيد مي گردد كه براي
جامعه اي كه دهها سال با حركت فرهنگي در مسير بي هويتي سوق داده شده بود و مي
خواهد مسير استقلال را بپيمايد كاملا حياتي مي باشد، حال اين روحيه كه خوشبختانه
رگه هاي آن بعد از انقلاب به وجود آمد چقدر در محيط هاي علمي و دانشگاهي و اجرائي
تقويت، و به صورت جريان فكري مسلط در آمده است؟

در پيام ها، تقوي و جهاد در راه خدا، ملاكت انتخاب و امتياز
دادن تلقي شده و به دور ريختن معيارها و سنت هاي غلط مادي تاكيد گرديده است. با
اين وجود چقدر اين امر تحقق يافته است؟ و آيا دانشگاه ها در اختيار رزمندگان است؟
آيا رزمندگان و خانواده هاي معظم شهداء و ايثارگران … در نظام تصميم گيري
بوروكراتيك سازمانهاي دولتي كه حتي به نهادها نيز سرايت كرده است مانند توپ فوتبال
نمي شوند؟ چرا دانشگاه ها بطور كامل در اختيار ايثار گران قرار نمي گيرد تا با كسب
تخصص، عرصه هاي علمي عالم را نيز تسخير كنند؟ و چرا به سهميه دادن اكتفا ميگردد كه
آن هم با منت مرفهان بي  درد همراه است!
چرا دانشگاه ها بطور كامل در اختيار ايثاگران قرار نمي گيرد تا با كسب تخصص، عرصه
هاي علمي عالم را نيز تسخير كنند؟ و چرا به سهميه دادن اكتفا مي گردد كه آن هم با
منت مرفّهان بي درد همراه است! و چرا دست مجلس و مجامع قانون گذاري مي لرزد و فقط
40% ظرفيت دانشگاه ها را در اختيار آنها مي گذارند؟ و چرا تمام آن نه؟ اين حق
رزمندگان است و تا آنها هستند كه يقينا استعداد هم دارند و فرصتي براي تجهيز تخصصي
و علمي پيدا كرده اند چرا بايد اين امكانات دولتي در اختيار مرفّهان بي درد باشد؟
مخاطبين پيام امام چرا مي ترسند و از چه مي ترسند؟ از نق زنها؟ از ليبرالها؟ از ضد
انقلاب؟ از مرفهان بي درد كه فضاي دانشگاه ها و وزارت خانه هاي مربوطه را به ناحق
تصرف كرده و با تهمت بي سوادي و كم سوادي به رزمندگان عزيز مانع از ورود آنها به
دانشگاه ها مي شوند؟ عجب از انقلابيون متولي اين امور كه اين توهين ها را مي شوند
و غيرت انقلابي شان تحريك نمي شود؟! و عجب از آنها كه وقتي اين عافيت طلبان و
مرفهان بي درد با معيار زنگ زده و پوسيده كنكور سراسري به عنوان ابزار سنجش
استعدادها، از ورود رزمندگان و پيش كسوتان شهادت و ميدان هاي خون و آتش، به
دانشگاه جلوگيري مي كنند قانع شده و با آنها هم صدا مي شوند؟.

در پيام ها به رفع سؤء مديريت ها و كنار رفتن افراد ضعيف، و سر
كار آمدن افراد انقلابي و قوي براي اداره امور مردم اشاره شده است حال تا چه
اندازه در اين جهت اقدام شده است؟ و آيا بخشي از مسائل جامعه ناشي از اين مسئله
نمي باشد؟ و آيا امكان پذيرش آمادگي نيروهاي انقلابي و قوي فراهم شده است؟.

در پيام ها بر پرهيز از سياست بازيهاي گروهي و باندبازي و خط
بازي و نيز تشديد اختلافات بين نيروهاي انقلاب اسلامي، تاكيد شده است حال تا چه
اندازه اين بيماري خطرناك از جامعه رخت بر بسته و يا تدبيري براي آن انديشيده شده
است؟ و آيا بخش عمده اي از مشكلات فزاينده كشور، ريشه در اين بليّه اي كه دامن گير
انقلاب اسلامي شده است ندارد؟ آيا مخاطبين اين معني را درك كرده اند؟

در پيام ها بر توجه به محرومان و پا برهنگان و مستضعفان به
عنوان خط اصولي انقلاب و لحاظ شدن آن در قوانين و مقررات كشور تاكيد مي گردد حال
تا چه اندازه ساختار برنامه هاي توسعه كشور و بر خورداري از امكانات، به سوي
محرومان سمت گيري شده است؟ و تا چه اندازه ابعاد مسئله محروميت و فقر و روش هاي
برخورد اصولي با فقر زدائي و تكاثر ثروت و تضمين تداوم حاكميت مستضعفان مورد بررسي
و تحليل و اقدام جدي قرار گرفته است؟.

 

دفاع از محرومين

در پيام ها بر تحول ساختار پوسيده نظام اداري و اجرائي كشور و
نجات مردم و برنامه هاي توسعه از اين سيستم بوروكراتيك استعمار ساخت تاكيد شده است
ولي تا چه اندازه متوليان اين امر در دولت و مجلس به دگرگوني بنيادي آنها اقدام
كرده اند؟

در پيام ها بر امر تحقيقات علمي و مسائل آموزشي و تعليم و
تربيتي و انقلاب فرهنگي به مفهوم عام و كلي آن تاكيد شده است حال تا چه اندازه اين
نظام ها دچار تحول گرديده اند؟

در پيام ها برخورداري از تهمت زدن ها و انگ چسباندن ها و اهانت
به افراد و شخصيت ها، حتي توسط مجلسيان سفارش شده است. حال چقدر ما اين امر مهم را
در قضاوت ها، اظهار نظرها، برخوردها و غيره رعايت مي كنيم؟ و آيا اخلاق را فداي
مصالح گروهي و تمايلات سياسي خود نمي كنيم؟

در پيام ها تاكيد زيادي بر رعايت زهد و ساده زيستي، و داشتن
زندگي همانند با محرومان، به ويژه از سوي مسئولان و حتي روحانيت محترم شده است كه
زي طلبگي را رعايت نمايند. حال چقدر توانسته ايم دل از دنيا و زرق و برق آن بر
كنيم و اسير رفاه طلبي نشده باشيم؟.

به هر حال پيام هاي حضرت امام از موضوعات مختلفي برخوردار است
كه در اين مقاله امكان بيان و شكافتن ابعاد آنها وجود ندارد و براي هر يك از آنها
بايد مقاله ها نوشته شود ولي براي ارزيابي از ميزان عملكرد براي تحقق پيام ها در
هر مورد بايد از خود سوال كنيم؟

حال اين سوال مطرح مي شود كه علاوه بر غفلت ها و فراموش
كاريهاي ناشي از غرق بودن در مسائل اجرائي، چه عواملي باعث مي شوند با پيام هاي
امام برخورد مناسبي نداشته و بعضا از كنار آنها بگذريم؟ و چه كنيم كه پيام هاي
حضرت امام توسط مخاطبين جدي گرفته شده و بر اجراي آن همت گمارند.

بيان علل برخورد هاي نامناسب با پيام ها منهاي غفلت ها، كار
ساده اي نيست و احتياج به تحقيق و بررسي مفصل و جداگانه اي دارد لكن اجمالا به چند
مورد كه مي تواند اثر محدود كننده داشته باشد اشاره مي گردد:

 

1ـ ملاحظات دنيائي

از آن جائي كه پيام هاي حضرت امام نشئت گرفته از روح بلند
ايشان بوده، كه براي انجام تكليف و دعوت به حق صورت مي پذيرد و يقينا تحت تاثير
ملاحظات دنيوي نيست، براي تحقق ا»ها نيز به رَسْتن از تعلقات و ملاحظات دنيائي
توسط مجريان نياز مي باشد و كساني كه مخاطب قرار مي گيرند بايد به انگيزه اداي
تكليف، در اجراي آن همت گمارند، و از آن جائي كه محور اصلي پيام ها، مبارزه با شرك
و كفر و جهل و ظلم و استكبار حاكم بر جهان مي باشد بايد مخاطبين، راه تداوم مبارزه
و گسستن از دنيا را بر گزينند و براي كسي كه در دنيا مادي حسابي باز كرده اين راه
برايش دردسر دارد و نتيجتا ممن است به احتياط وا داشته شود، بنابراين مخاطبين بايد
به اداي تكليف و جهان ابدي فكر كنند و از دنيا برهند و در اين راه قدم بردارند كه
در هر حال پيروزند اگر اين گونه فكر كنند و جهت حركت شان خدا باشد و ملاحظات دنيوي
جلوي ديدگانشان پرده ايجاد نكند يقينا خداوند در همين دنيا نيز به آنها نصرت خواهد
داد ولي وقتي كه ملاحظات دنيوي از قبيل پست و مقام كه مزه اش را چشيده ايم، حكومت
كردن، حزب و دسته و قدرت كسب نمودن، خانه و رفاه، زن و فرزند، مال و شركت و
كارخانه، ماشين، بَه بَه و چَه چَه، كبكبه و دبدبه و دهها تعلق شيطاني و مادي ديگر
مانع از در نظر گرفتن رضايت حق باشد، تذبذب و دو دلي و … به سراغ انسان مي آيد و
او را به تشكيك وادار مي كند و آن وقت معيارها و محك هاي دنيائي و استكباري و غيره
اصل مي گردند و رضايت حق فرع و بهانه !؟

 

2ـ نداشتن توانائي لازم براي درك و اجراي پيام هاي حضرت امام:

براي اجراي پيام هاي امام مجموعه اي از مشخصه هايي لازم است كه
بايد در مخاطبين وجود داشته باشد كه ترتيب آنها به اين شرح است:

همت اقدام ـــ شجاعت ـــ توان اجرائي ـــ بينش متحول و عميق
اجرائي ـــ‌برانگيخته شدن احساس مسئوليت ــ قدرت ادراك درست و بيغرضانه كه اگر اين
ويژگيها يا بعضي از آنها با ترتيبي كه ذكر شدند در مخاطب وجود نداشته باشد پيام ها
يا تحقق پيدا نمي كند يا ناقص اجرا مي شود كه به هر صورت بر خورد با آن نامناسب
خواهد بود.

 

3ـ‌ عارض شدن روحيه كِرِختي:

گاهي اوقات ممكن است مخاطب از روحيه كرختي و بي حسي و به
عبارتي لمسي برخوردار باشد كه وي با پيام ها با همه صلابتي كه دارند تحريك نمي شود
و از كنار آن بي تفاوت مي گذرد.

به هر صورت عوامل مزبور و به خصوص عامل اول مي تواند نقش عمده
اي را در برخوردهاي نامناسب با پيام ها در بر داشته باشند از آن جائي كه مدرسين
محترم حوزه علميه و سران و مسئولان نظام اسلامي، جملگي مقلد امام بوده و به ايشان
ايمان داشته و خود را ملزم به اجراي پيام ها و رهنمودهاي مقام رهبري مي دانند
موارد زير پيشنهاد مي گردد:

1ـ سران محترم سه قوه و جامعه محترم مدرسين حوزه علميه قم پيش
قدم گرديده و نسبت به تشكيل ستاد ويژه پيگيري پيام ها و فرامين حضرت امام اقدام
نمايند چرا كه در اثر گرفتاريهاي زياد اجرائي ممكن است دچار غفلت گردند. اعضاء
ستاد بايد افرادي انقلابي و قوي و داراي بينش اجرائي و طراح و متفكر و متحرك و
شجاع باشند تا با تحليل مسائل كلان و خرد جامعه، راه حلّها را مشخص و عند اللزوم
از مقام معظم رهبري انقلاب تقاضاي كسب تكليف نمايند.

2ـ عملكرد گذشته خود را مورد بررسي و ارزيابي قرار داده و نسبت
به انتخاب روشهاي انقلابي و فعال و تصحيح روش هاي گذشته و به دور ريختن مواضع
انفعالي اقدام نمايند آنها بايد به بررسي و تجزه و تحليل متصديان امور و نيروهاي
همكار خود از حيث مطابقت با روح حاكم بر پيام هاي حضرت امام و نيز توانائي و كشش
آنها پرداخته و به دور از تاخير جريانات خطي، نيروهاي انقلابي و قوي و توانمند را
به صحنه مديريت هاي حساس جامعه كشيده و نيز به عنوان مشاور و معاون و دستيار از
آنها استفاده كنند.

3ـ مجلس و دولت و جمله مسئولين انقلابي نظام بايد افق ديد خود
را از الگوها و ساختارهاي پوسيده نظام طاغوتي گذشته در همه زمينه هاي سياسي، علمي،‌
حقوقي، آموزشي، اجتماعي، اقتصادي، اداري، مالي،‌ برنامه ريزي و غيره بيرون كشيده و
الگوهاي انقلابي و متناسب با ارزشهاي نظام اسلامي را با شجاعت پايه گذاري نمايند.
آنها بايد قلمرو تفكر و حوزه ديد خود را از درون آنها خارج سازند چرا كه تا كنون
عمده مانورها در درون ساختارها و الگوهاي پيشين انجام پذيرفته و مي پذيرد و طبيعي
است كه با ادامه اين روند كشش جذب و اجراي محتواي عميق و وسيع پيام هاي حضرت امام
وجود نخواهد داشت.

اميد به اين كه ما مخاطبين پيام هاي امام، خدا و لحظات حساب را
در نظر بگيريم و به دور از حب و بغضها و غرض و مرض هاي سياسي و ملاحظات و تعلقات
دنيوي با پيام هاي حضرت امام كه بر تارك تاريخ و جغرافياي جهان درخشيده و خواهد
درخشيد برخوردي مناسب بنمائيم و به ياد داشته باشيم كه چشم ها منتظرند كه چگونه و
كي پيام ها تحقق پيدا خواهد كرد؟

هم مخالفان و هم موافقان نظام اسلامي انتظار مي كشند، تا
كدامين را خوشحال نمائيم؟

 

اداي تكليف

و باز فراموش نكنيم كه خون شهداءِ عزيز از صدر اسلام تا كنون
انتظار چنين زماني را كشيده است كه اسلام بر جامعه حاكم شود و انسان ها را از
اسارت جهل و ظلم و ستم و نامردمي آزاد نمايد.

و فراموش نكنيم كه خداوند امام را و اين نعمت بزرگ را بر ما
ارزاني داشته است و كفران نعمت نكنيم. و فراموش نكنيم كه چشمان مادران و پدراني كه
عزيز داده اند و نيز همسراني كه فرزندان خردسالشان، پدر شهيدشان را از آنها طلب مي
كنند انتظار مي كشند.

فراموش نكنيم كه براي ثمر رسيدن اين انقلاب مقدس در شكنجه
گاههاي رژيم شاه انسان هاي پاك، لحظات خطرناك و باورنكردني را پشت سر گذاشته و
زجرهاي جسمي و رواني را چشيده و بعضا به سلاح خانه برده شده و شهيد شده اند و
فراموش نكنيم كه آنهائي كه با پيروزي انقلاب اسلامي از زندان هاي شاه آزاد شده اند
براي اداي تكليف مبارزه مي كردند و اصلا كسب قدرت و موقعيت دنيوي و ضد گلوله و
كبكبه و دبدبه در مخيله شان نبود و همين امر به آنها انگيزه مبارزه مي داد. در يك
كلمه «اداي تكليف».

فراموش نكنيم كه انسان هاي پاكي در شكنجه گاههاي رژيم بعث
عراقي سختي ها را تحمل كرده و يا در ستيغ كوههاي كردستان به دست مزدوران استكبار
جهاني با تبر و اره و … قطعه قطعه شده اند تا ارزشهاي اسلامي اقامه شود.

فراموش نكنيم كه امت حزب الله فشارهاي جنگ شهرها و سختيهاي
اقتصادي و كمبودهاي رفاهي و دهها مشكل و گرفتاري ديگر را با قامتي استوار تحمل
كرده و خم به ابرو نياورده و چشم انتظار تحقق اسلام عزيز و پيام هاي امام خود مي
باشد.

در نظر آوريم نگاه حسرت زده و خشم آلود فرزندان يتيم و طبقات
محروم جامعه را كه شاهد تصرت امكانات عمومي جامعه از سوي فرزندان طبقات مرفه بوده
كه در سايه تمكن مالي و پايگاه اجتماعي خود به پيش مي روند تا دور تسلسل باطل بقاي
فاصله فقر و غنا را پاسداري نمايند!؟

در نظر آوريم كه چشمان حيرت زده مردم صبور و مقاوم و ايثارگري
كه در همه صحنه هاي انقلاب پاسدار آن بوده اند و به هنگام رفتارهاي تشريفاتي و ژست
هاي غربي مآبانه ما را رهگيري مي كنند كه چرا در شرايط سخت اقتصادي و كمبود
امكانات رفاهي، جلوي هزينه هاي تشريفاتي را نمي گيريم؟ و اين مردم با بزرگاري خود
علي رغم درك اين مسئله كه همه مشكلات مملكت ناي از ناچاري نيست باز هم در صحنه هاي
حفاظت از انقلاب مقدس اسلامي مردانه حضور پيدا مي كنند و بر ما مي بخشند.

به خاطر داشته باشيم كه چشمان حسرت زده ميليونها مسلمان و
مظلوم جهان در زندانها و يا زير فشارهايي كه مشابه آن را در دوران رژيم شاه تحمل
كرده ايم در سراسر جهان به ما دوخته شده است كه نعمت الهي انقلاب اسلامي را چگونه
پاس مي داريم و تجربه حكومت اسلامي را كه آرمان فطري انسانها است چگونه عينيت مي
بخشيم؟

و فراموش نكنيم كه استقبال مردم از ما به عنوان يار امام و به
خاطر امام است.

پس تا دير نشده است بكوشيم و پيام هاي حضرت امام را جدي بگيريم
كه فردا دير است.

پايان