گفته ها و نوشته ها

گفته ها و نوشته ها

آفت ها

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد:

1ـ آفت گفتار دروغ گفتن است.

2ـ آفت دانش، فراموشي و از ياد بردن آن است.

3ـ‌آفت حلم و بردباري، سفاهت و ناداني است.

4ـ آفت عبادت، خستگي و ناتواني است.

5ـ آفت زيركي، خودنمائي و خود بزرگ بيني است.

6ـ آفت شجاعت و دليري، ستم كردن و ظلم بر ديگران روا داشتن
است.

7ـ آفت سخاوت و بخشش، منت نهادن است.

8ـ آفت زيبائي، تكبر، و خود پرستي است.

9ـ و آفت مقام و منصب، به خود باليدن و بر مردم فخر فروختن
است.

 

حرم در پيش و حرامي در پس

شبي در بيابان مكه از بي خوابي پاي رفتنم نماند، سر بنهادم و
شتربان را گفتم: دست از من بدار! گفت: اي برادر، حرم در پيش است و حرامي در پس،
اگر رفتي بردي و گر خفتي مردي.

 

همه خانه او است

دلدار چو مغز است و جهان جمله چو پوست

نايد به نظر مرا به جز جلوه دوست

مردم ره كعبه و حرم پيمايند

در ديده اسرار، همه خانه او است

«حاج ملا هادي سبزواري»

 

پاسخ لقمان

لقمان در صحرا شخصي را ملاقات كرد كه از شهر به شهر ديگر مي
رفت، آن شخص از او پرسيد: تا چند ساعت ديگر به آن شهر خواهم رسيد؟ لقمان گفت: راه
برو! آن مرد مجددا حرف خود را تكرار كرد و گفت: مي گويم تا چند ساعت ديگر به شهر
مي رسم؟ لقمان باز هم گفت:‌راه برو! آن شخص خيال كرد لقمان ديوانه است، به راه خود
ادامه داد، هنوز چند قدمي نرفته بود كه لقمان به او گفت: دو ساعت ديگر!

آن شخص گفت: چرا از اول همين جواب را ندادي؟ گفت: به علت اين
كه راه رفتن ترا نديده بودم.

 

چراغان كن به داغ خود دل ويرانه ما را

خدايا در پذير اين نعره مستانه ما را

مكن توحيد از حسن قبول افسانه ما را

در آن صحرا كه چون برگ خزان انجم فرو ريزد

به آب روي رحمت، سبز گردان دانه ما را

تو كز خون شير و نوش از نيش و گل از خار ميسازي

به چشم خلق، شيرين ساز تلخ افسانه ما را

اگرچه بحر رحمت بي نياز است از حساب ما

به باد آستين مشكن دل پيمانه ما را

زمين مرده احيا كردن آئين كرم باشد

چراغان كن به داغ خود دل ويرانه ما را

ز بيم گفتگوي حشر، فارغ دار دل صائب

شفاعت مي كند عشقش، دل ديوانه ما را

«صائب تبريزي»

شرايط روزي دادن

روزي هارون الرشيد به بهلول گفت:‌ مي خواهي كه وجه معاش تو را
متكفل شوم و ما يحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از آن فكر آن آسوده شوي؟

بهلول گفت: اگر سه عيب در اين كار نبود، راضي مي شدم؛ اول آن
كه تو نمي داني به چه محتاجم، تا آن را از براي من مهيا سازي. دوم اين كه نمي داني
چه وقت احتياج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازي. سوم آن كه نمي داني چقدر احتياج
دارم تا همان مقدار بدهي و از بيش و كم آن مرا در ورطه بلا نيندازي ولي خداوند
تبارك و تعالي كه متكفل روزي من است، اين هر سه را مي داند و آن چه به آن محتاجم،
در وقتي كه لازم است و به قدري كه احتياج دارم مي رساند، با اين تفاوت كه تو در
مقابل پرداخت اين وجه، با كوچك ترين خطائي ممكن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار
دهي ولي خدا بخشنده است.

 

مبارك باد، آمد ماه روزه

مبارك باد، آمد ماه روزه

رهت خوش باد، اي همراه روز

شدم بر بام تا مه را ببينم

كه بودم من به جان دلخواه روزه

دعاها اندر اين مه مستجاب است

فلكها را بدرّد، آه روزه

چو يوسف ملك مصر عشق گيرد

كسي كو صبر كرد، در چاه روزه

سحوري كم زن اي نطق و خمش كن

ز روزه خود شوند آگاه روزه

«مولانا جلال الدين»

 

جوابت چه بُوَد؟

چون جمله خطا كني صوابت چه بود؟

مقصود تو ز اين عمر خرابت چه بود؟

انصاف بده چون تو بخواهي رفتن

گجويند چه كرده اي؟ جوابت چه بود؟

«اوحدي كرماني»

 

سير نزولي محصولات غذائي

با آماري كه متخصصان غذاشناسي ارائه مي دهند، از بين 000/350
نوع گياه خواركي و سودمند، براي تغذيه در دنياي امروز تنها 600 نوع آن كشت مي شود
كه در نتيجه ـ به عقيده محققان غذا شناسي ـ‌ اساس تغذيه انسان امروزي از گذشته هاي
دور، پانصد مرتبه ضعيف تر گرديده است و به علت نوع كشت و روش برداشت محصول و به
كار بردن كود شيميائي خطرناك، اين مقدار نيز با همه كمبودي كه دارد، سير نزولي طي
مي كند و هر روز بيش از پيش اين سير نزولي ادامه مي يابد و بر اثر آن موادي كه
محصولات غذائي عنوان يافته اند، خود گرفتار گرسنگي و كمبود عناصر غذائي گشته اند.
در سرزمين پهانور ايران بيش از 000/100 گياه متنوع و غني خوراكي حاوي عناصر متفاوت
وجود دارد كه سرشار از تركيبات غذائي است كه امروز كمتر مورد استفاده قرار مي
گيرند. ضرورت آگاهي از فوايد اين گياهان خوراكي و اقدام مسئولان به بهره برداري از
آنها، بزرگترين راه رهائي از فقر غذائي و كمبودهاي پنهاني مواد غذائي در مردم اين
سرزمين است.

 

دخانيات از نظر گاندي

مهماتها گاندي درباره دخانيات چنين مي گويد:

«توتون به سادگي نوع انسان را به تباهي مي كشاند كه اگر يك
باره اثر بد آن آشكار مي شد، به ندرت كسي دوباره به آن معتاد مي گرديد. تولستوي
توتون را بدترين نوع از مواد مخدر ناميد است… شكي نيست كه توتون يكي از مواد
مخدر است و افراد تحت تاثير آن، نگراني ها و بدبختي هاي خود را فراموش مي كنند.
افراد معتاد به توتون، نسبت به احساس ديگران بي عاطفه و بي توجه مي شوند.

افرادي كه اعتياد ندارند عموما نمي توانند بوي دود توتون را
تحمل كنند، اما يك فرد معتاد اغلب در ترن و تراموا بين مردم رفته و بي اعتنا به
احساس هم سفران خود به كشيسدن دخانيات مي پردازد. دود كشيدن، موجب ازدياد بزاق
دهان مي شود و بيشتر افراد معتاد به دخانيات بوي بدي دارد. شايد توتون لطافت حسي
آنان را از بين مي برد و اين حالت سرانجام آن ها را به طرف دخانيات مي كشاند.

 

استدلال پدر و پسر

پدري به فرزند خردسالش گفت: هر وقت پدري ببيند كه بچه اش كار
زشتي مي كند، از ناراحتي يكدانه از موهاي سرش سفيد مي شود! طفل در جواب پدر گفت:
چه خوب شد گفتيد پدر، من هميشه با خودم فكر مي كنم كه چرا همه موهاي پدربزرگ سفيده
شده، نگو تقصير شما بوده است!!

 

مهر حقير و نكاح بزرگ!

روزي عربي به مسجد رسول الله صلي الله عليه و آله در آمد و دو
ركعت نماز در غايت تعجيل گزارد كه در هيچ ركني رعايت تعديل نكرد و در قرائت، ترتيل
به جاي نياورد و امام زين العابدين عليه السلام در او مي نگريست. اعرابي بعد از
سلام، دست به دعا برداشت و گفت: خدايا، مرا اعلي درجات بهشت روزي كن و يك قصر زرين
و چهار حورعين بده!! امام فرمود: اي عرب، مهر حقير آوردي و نكاح بزرگ طمع كردي!

 

مرده شوي تركيبش را ببرد!

درويشي «سبحان» نام، معدودي كلمات حكمت و عرفان را به مسخره
بدون ربطي بين آنها روان مي گفت و تا زماني دراز شنونده گمان مي برد كه به جِدّ مي
گويد و فهم آن بر شنونده دشوار است! روزي در حلقه درس ميرزا ابوالحسن حكيم معروف
به «جلوه» حاضر شد و در ميان مباحثه، همان الفاظ مسلسل گفتن گرفت!

حكيم چند لحظه متحير به او نگريسته و سپس به فراست، هزال بودن
او را دريافت و گفت: «مفرداتش خوب است اما مرده شوي تركيبش را ببرد»!

 

قياس به نفس

عمر بن عبدالعزيز از عربي شامي پرسيد: عاملان من در ديار تو
چگونه عمل مي كنند؟

عرب گفت: قياس به نفس كن و در خودت بنگر، چون وقتي كه آب از
سرچشمه صاف باشد،در تمام جويها، آب صاف روان مي گردد و چون از سر چشمه گل آلود
باشد، آب در تمام آنها گل آلود خواهد بود!

 

هر دو جهان را در باز

در راه وفايش تن و جان را در باز

مال و زر و سيم و خانمان را در باز

رخت امل از هر دو جهان بيرون بر

فارغ بنشين، هر دو جهان را در باز

«نظامي گنجوي»

 

رودكي و سياه كردن مو

من موي خويش را نه از آن مي كنم سياه

تا باز نوجوان شوم و نو كنم گناه

چون جامه ها به وقت مصيبت سيه كنند

من موي از مصيبت پيري كنم سياه!

«رودكي»

 

ترب

تركيبات ترب درصد: آب 7/93 ـ پروتئين 1/1 ـ‌ چربي 1/0 ـ‌گلوسيد
2/4 ـ‌ سديم 8 ميلي گرم ـ‌ پتاسيم  229
ميلي گرم ـ‌ كلسيم 37 ـ‌ منيزيم 15 ـ‌ آهن 1 ـ‌ فسفر 31 ـ‌ گوگرد 31 ـ‌ كلر 37 ـ‌
ويتامين آ 30 واحد ـ‌ ويتامين ب 1، 4/0 ميلي گرم ـ‌ ويتامين ب 2، 4/0 ـ‌ ويتامين ث‌،
24 ميلي گرم ـ ‌هر صد گرمش حدود 22 كالري ايجاد مي كند.

در روايت از حضرت امير «ع» نقل شده است: ريشته ترب بلغم را
بريده غذا را هضم مي نمايد و برگش ادارر را خارج مي سازد و از حضرت صادق «ع» است:
ترب بخور كه در آن سه خصلت است: برگش بادهاي بدن را برطرف مي سازد و مغزش ادرار
آور است و ريشه اش قاطع بلغم.

دانشمندان جديد مي گويند: ترب سموم جمع شده در كبد و كليه را
دفع مي نمايد و لذا در رفع دردهاي سياتيكي، اعصاب، رماتيسم، نقرس، سنگ كليه،
انسداد مجاري تنفسي، احتقان خون و آنژين مي تواند موثر باشد.

 

مقبره مرغ

مردي از بزرگان عرب كه به سخاوت، معروف روزگار بود، روزي به
چادر اعرابي وارد شد. مرد ميزبان رسومات خدمت به جاي آورد، مرغي داشت او را ذبح
كرده و طبخ نمود و پس از طبخ در ظرفي پاكيزه به حضور مهمان آورد و گفت: من اين مرغ
را از مدتي قبل تربيت كرده خودم به شخصه آب و دانه او را مي دادم چون او را بسيار
دوست مي داشتم. هميشه آرزويم اين بود كه او را پس از مرگش در بقعه اي دفن كنم كه
اشرف همه بقعه ها باشد و چنين بقعه مباركه اي نيافتم مگر شكم شما! مي خواهم همين
جا آن را مدفون كنم و به آرزوي خود نائل شوم!

مرد سخاوتمند از اين سخن خرسند شد و خنده زيادي كرد و پانصد
درهم در مقابل آن مرغ به اعرابي داد.