جمع بندي اهمّ رويدادها

جمع بندي اهمّ رويدادها

فتواي امام ـ حساسيت نسبت به حفظ اصول

جمع بندي رويدادها و گزارش هاي مربوط به انتشار و تجديد چاپ
كتاب «آيات شيطاني» نوشته «سلمان رشدي» توسط انگليس و چند كشور اروپائي ديگر، از
چند بُعد داراي ويژگي است. اما آن چه در اين مساله بيش از همه ابعاد به نحو بارزي
جلب توجه مي نمايد صدور فتواي امام در مورد نويسنده مرتد اين كتاب مي باشد. نظر به
اهميت اين مساله خصوصا رخدادها و وقايعي كه قبل و بعد از صدور فتواي تاريخي امام
به وقوع پيوست، جمع بندي اهم رويدادهاي اين شماره را به ذكر اين مطالب در مقطع زماني
مشخص قبل و بعد از صدور فتواي امام اختصاص مي دهيم.

 

«سكوت» قبل از صدور فتواي امام

كتاب آيات شيطاني كه سال قبل در انگلستان به چاپ رسيده بود، از
زمان انتشار، برخوردهايي را در پي داشت و مسلمانان انگليس نسبت به محتواي زشت و
موهن و كفر آميز كتاب مذكور اعتراض كرده بودند. حتي «زكي بدوي» رئيس كالج اسلامي و
مدير جامعه ائمه جماعت و مساجد انگليس نظر مخالف اين جامعه را به 382 مسجد
بريتانيا اعلام نموده بود. «خورشيد احمد» و «مناظر احسان» مديران موسسه اسلامي
لندن نيز نامه اي سر گشاده به مقامات و مسلمانان سراسر جهان نوشته و ضمن ارسال
پاره اي از مطالب كتاب، پيرامون اين مساله موضع گيري كرده بودند، ليكن اين جريان
در سال جاري به دنبال اقدام به تجديد چاپ اين كتاب و انتشار وسيع آن در چندين
كشور، موج شديدي از اعتراض را به همراه داشت. اين موج جديد در تاريخ 19/11/67 با
صدور بيانيه اي از جانب 35 تن از علماي اسلام آباد و راولپندي پاكستان آغاز گرديد.
در اين بيانيه از اهالي اسلام آباد و راولپندي خواسته شده بود تا در راهپيمايي
اعتراض آميزي كه زمان آن يكشنبه 23/11/67 تعيين گرديده بود، شركت جويند. مجلس ملي
پاكستان نيز با صدور قطع نامه اي از دولت خواست انتشار اين كتاب را ممنوع كرده و
در اين رابطه فشار سياسي لازم عليه آمريكا و انگليس وارد شود. اين مساله در حالي
بود كه اخبار مربوط به انتشار كتاب مزبور و هم چنين مسلمانان به آن، به گونه اي كه
موجب سوزانده شدن نسخه هاي بسياري از آن توسط مسلمانان مقيم انگليس و … شده بود
در رسانه هاي گروهي ما درج نمي شد و علي رغم آن كه حتي راديو دلوتي انگليس (بي بي
سي) در 10/11/67 خبر مي داد كه: «… عده اي از مهاجران مسلمان مقيم انگلستان كه
اكثرا پاكستاني و هندي هستند، اخيرا كتاب يك نويسنده مسلمان الاصل به نام سلمان
رشدي را مي سوزانند». گزارش هاي مربوط به اين حمله و جسارت به مقدسات اسلامي به
اطلاع مردم نمي رسيد. رسانه هاي گروهي دنيا هدف از سانسور چنين مسائلي توسط
مسئولين ايران را «جلوگيري از تيره شدن روابط تازه پا گرفته ايران و انگليس» تفسير
نموده و به ملاقات وزير امور خارجه كشورمان با جفري ها و وزير خارجه انگليس در
19/11/67 در اين ارتباط استناد كردند. البته توجيه وزارت خارجه ـ‌ مبني بر خراب
بودن وضعيت جوي به حدي كه هواپيماي حامل آقاي ولايتي ناچار به فرود در فرودگاه
لندن گرديد و در نتيجه وزيران امور خارجه ايران و انگليس پيرامون ارتقاء روابط في
ما بين و … به گفتگو پرداختند ـ‌ نه تنها بي اعتنايي ما را نسبت به اين حركت
اخير غبرب (جسارت به مقدسات و اصول) توجيه نمي كرد بلكه موجب تشديد اين شايعه مي
شد كه «غرب موفق شده است جمهوري اسلامي ايران را مجبور به عدول از آرمان هاي
انقلابي و اسلامي خويس نمايد». اتخاذ بعضي سياست ها پس از پذيرش قطع نامه 598 كه
چكيده آن در مصاحبه ها و صحبت هاي برخي مسئولين در دهه فجر امسال اعلام شد،
استكبار غرب را به فشارهاي بالاتر بر روي ايران به منظور عدول هر چه بيشتر جمهوري
اسلامي از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامي تشويق و تحريص مي نمود. از ديدگاه رسانه
هاي گروهي دنيا و سياست گزاران استكبار غرب، وقتي كه در دهمين سالگرد پيروزي
انقلاب، مسئول بلند پايه اي در مصاحبه اش اعلام مي دارد كه: «من جزو آنهايي هستم
كه معتقدند اي كاش ما جنگ را در فتح خرمشهر متوقف مي كرديم» و يا اين كه «در مورد
لانه جاسوسي نظر من اين است كه اگر ما در آن موارد موضع صحيح مي گرفتيم بهتر بود».
و يا مسئول بلند پايه ديگري در مصاحبه اي مشابه، اظهار داشت: «اگر با تجربه هاي
امروز بخواهيم انقلاب را شروع كنيم شايد تلاش كنيم كه نگذاريم جنگ شروع شود» و يا
اعلام اين مساله كه: «در ده سال گذشته اشتباهات زيادي انجام داده ايم كه بايد از
آنها توبه نمائيم» و يا بعضي تصميمات در ارتباط با انقلاب و جنگ ناشي از «لجبازي»!
توصيف مي شد و دهها نظر رسمي و غير رسمي ديگر، نشانه ضعف مفرط جمهوري اسلامي ايران
تلقي مي شد. تجديد چاپ كتاب موهن آيات شيطاني در تيراژي وسيع توسط انگليس با
سرمايه گذاري صهيونيست ها، محكمي بود براي سنجش ميزان اين ضعف. عدم موضع گيري
جمهوري اسلامي ايران نيز تا اين زمان (قبل از صدور فتواي امام) مؤيد تحليل
سياستمداران غربي بود. وزارت امور خارجه كشورمان علي رغم به خاك و خون كشيده شدن
تظاهرات مردم مسلمان اسلام آباد و راولپندي ـ‌ كه در لبيك به نداي علماي اين كشور
و در اعتراض به انتشار كتاب آيات شيطاني صورت گرفته بود ـ را در 23/11/67 به سكوت
برگزار كردند و اخبار آن به صورتي معمولي در روزنامه ها درج گرديد. موضع رسمي
جمهوري اسلامي ايران كه مسكوت گذاشتن اين مساله بود، شبيه موضع كشورهاي شوراي
همكاري خليج فارس مانند كويت و حجاز و … بود و اين امر موجب تعجب مسلمانان جهان
شده بود زيرا از ايران اسلامي انتظاري غير از اين را داشتند.

 

صدور فتواي امام ـ بيان حكم خدا

فتواي امام در 25/11/67 استكبار غرب را با اقدامي مواجه ساخت
كه در برنامه ريزيهاي خود پيش بيني نكرده بودند. امام طي اطلاعيه اي اعلام كردند:

انالله و انا اليه راجعون

«به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي رسانم مؤلف كتاب آيات
شيطاني كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است هم چنين ناشرين
مطّلع از محتواي آن، به اعدام محكوم مي باشند. از مسلمانان غيور مي خواهم تا در هر
نقطه كه آنان را يافتند سريعا آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرات نكند به
مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود شهيد است انشاءالله. ضمنا
اگر كسي دسترسي به مؤلف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم
معرفي كند تا به جزاي اعمالش برسد».

گرچه در حقيقت جسارت كننده به ساحت مقدس رسول اكرم (ص) و قرآن
كريم حكمي غير از اين ندارد، اما اعلام و پخش آن از رسانه هاي گروهي، گذشته از
جنبه هاي صرفا مذهبي و فرهنگي آن، حاوي آثار و تبعات اجتماعي و بالاخص سياسي بود.
بدين معني كه اعلام چنين حكمي توسط بالاترين مقام جمهوري اسلامي ايران جداي از عكس
العمل هاي شديد در بعد سياسي نمي توانست مفهومي داشته باشد اما بسياري از اعلام
حمايت هاي داخلي، ناآگاهانه (و بعضا تعمدا) سعي در محدود كردن اين فتوا در چارچوب
مسائل صرفا مذهبي داشت و عاري از بعد سياسي قضيه بود. راه پيمائي ظهر روز 26/11/67
حزب الله تهران از مسجد دانشگاه به سمت سفارت انگليس،  حركتي بود در جهت نشانه رفتن قلب توطئه. طي اين
راه پيمائي علاوه بر شعارهايي بر عليه سلمان رشدي، امريكا و خصوصا انگليس عاملين
اصلي اين توطئه جديد معرفي شده و نسبت به اتخاذ موضع ضعف سياست خارجي كشورمان در
قبال انگليس اعتراض گرديد. طي اين راه پيمائي كه در آن دانشجويان، اعضاي سپاه و
بسيج و اقشار مختلف مردم مسلمان به صورتي گسترده حضور داشتند، نماينده دانشجويان
در مقابل لانه جاسوسي سفارت انگليس اظهار داشت: «… ما از مسئولين وزارت خارجه مي
خواهيم هرگز با اين ها دست ندهند، هرگز به اينها لبخند نزنند… ما دها سال قبل
حركت كرديم كه واقعيت هاي حاكم بر جهان را تغيير دهيم و اين راه را ادامه خواهيم
داد…» يكي از نمايندگان تهران در مجلس شوراي اسلامي نيز در اين راه پيمائي اعلام
كرد: « … انگليس دشمن قرآن و اسلام و تجسم همه پليدي هاست و ما از ايجاد رابطه
با آن بيزاريم….». اين سخنان در حالي عنوان مي شد كه جمعيت با شعارهاي «مرگ بر
انگليس»، «پرچم بايد پائين بيايد» و … به ابراز احساسات خويش مي پرداختند. اين
راه پيمايي با صدور قطع نامه اي پايان يافت. در قسمتي از اين قطعنامه آمده بود:

«… كليه مسئولين كشور بايد به گفته حضرت امام، موضع آقايي
خويش را در ديپلماسي و برخورد با كشورهاي استكباري جهان به ويژه آمريكا و فرانسه و
انگليس ملحوظ داشته و جنايات آنها را فراموش نكرده و بدانند كه آنها در روابط خود
با ايران هرگز به تعهداتشان پايبند نبوده و عمل نخواهند كرد… شعار خرد گرائي و
واقع نگري حاصلي جز تسليم در برابر نظام مبتني بر شركت عقيدتي و ظلم و ستم سياسي و
اقتصادي نداشته و تن دادن به اين مساله نتيجه اي جز اسارت در پي نخواهد داشت…»
به هر حال اين راه پيمائي 3 ساعته پاياني نسبتا آرام را به همراه داشت و تنها چند
سنگ به طرف سفارت خانه انگليس پرتاب گرديد. البته اخبار و گزارش هاي مربوط به اين
راه پيمائي بزرگ در رسانه هاي گروهي ما منعكس نشد و براي خالي نبودن عريضه تنها
ذكر بسيار كوتاهي از آن در لابلاي اخبار شد خصوصا صدا و سيما اهتمام كرد تا خبر
اين راه پيمائي بدون ذكر نام سفارت انگليس و خواسته هاي ضد انگليسي راه پيمان طرح
گردد. برخورد رسانه هاي گروهي ما به شكلي بود كه تحليل گران غربي اين گونه مطرح
نمودند كه: «مسئولين ميانه رو» ايران در صدد حفظ روابط با انگليس و مخدوش ندشن اين
روابط علي رغم فتواي امام مي باشند زيرا فتواي امام به عنوان اقدامي غير قابل پيش
بيني از سوي جمهوري اسلامي ايران، براي استكبار مشكل جديدي را ايجاد كرده بود بلوك
غرب پس از انتشار خبر صدور فتواي امام در رسانه هاي گروهي خود به گونه اي مشكوك و
ملايم با آن برخورد كرد و اين گونه القاء مي نمودند كه اين فتوا از ناحيه «جناح
تندرو» در داخل حاكميت ايران صادر شده! و هر چه زودتر توسط عناصر «جناح ميانه» و
افرادي كه خواهان برقراري روابط با غرب مي باشند، جلوي آن گرفته خواهد شد! و از
جامعه جهاني عذر خواهي خواهد كرد! و به هر صورت فتواي مربوط را به دليل «عدم
انطباق با ديپلماسي»! پس خواهند گرفت . مطلبي كه در 28/11/67 توسط يكي از مسئولين
كشور گفته شد كه: «هر چند ممكن اسن (سلمان رشدي) توبه كند، كتاب بنويسد، از
مسلمانان جهان و از امام امت معذرت خواهي نمايد و تعلقش را نسبت به كتاب تكذيب
نمايد كه در اين صورت ممكن است از سوي مردم بخشيده شود» و هم چنين مصاحبه كاردار
جمهوري اسلامي ايران در لندن مبني بر اين كه «امكان عذر خواهي سلمان رشدي وجود
دارد» مورد استفاده رسانه هاي گروهي دنيا قرار گرفته و آنان با تبليغات دامنه داري
در اين زمينه در فصل هاي مختلف خبري و تبليغي خود امكان عفو سلمان رشدي و عدول
ايران از فتواي صريح امام را مطرح ساختند. متاسفانه وزارت امور خارجه كشورمان در
اين زمينه نيز موضعي نامطلوب اتخاذ نمود. در محافل مختلف شنيده مي شد كه «به
كارداران و سفرا گفته شده كه به دنيا اعلام كنند فتواي امام يك مساله شرعي و مذهبي
است و ربطي به امور سياسي ايران ندارد»!؟، اين مساله تا قبل از مصاحبه آخوندي
كاردار جمهوري اسلامي ايران در لندن در حد اخبار داخلي محافل طرح مي شد و نسبت به
اين طرز تفكر انتقاد مي گرديد و اين تفكر را نشات گرفته از تز «جدايي دين از
سياست» و از دستاوردهاي نفوذ انجمن حجتيه ايها مي دانستند، اما مصاحبه كاردار
ايران در لندن صحت خبر مذكرو را تا اندازه اي نشان داد. وي در مصاحبه اي با «بي بي
سي» اعلام كرد كه: «اين يك مساله مذهبي است و من تعجب مي كنم كه اين مساله باعث نگراني
در اينجا شده است…» بعدا مشخص گرديد كه يكي ديگر از مسئولين وزارت خارجه به
انگليسي ها گفته كه: «در ايران يك آشفتگي فكري وجود دارد»!؟ و بدين وسيله باز هم
در صدد دلجويي از آنان بوده است!.

به هر حال تبليغات رسانه هاي گروهي استكباري با دامن زدن هر چه
بيشتر به «امكان عفو سلمان رشدي»، از ديدگاه خود، فشارهاي تبليغاتي رواني و سياسي
لازم را به ايران با محمل هايي هم چون «محكوم بودن اين فتوا از نظر حقوق بشر»!،
«توهين به آزادي قلم و بيان»!، «دخالت در امور كشورهاي ديگر و …» مي آورد تا
جمهوري اسلامي ايران را وادار نمايد از موضع اصولي خود مبني بر مقابله با هتك حركت
پيامبر اكرم (ص) و اصول اعتقاديش عدول كند.

در اين اثنا (30/11/67) خبرگزاري فرانسه از لندن گزارش داد كه
سلمان رشدي طبي بيانيه اي اعلام كرد كه:

«… از اين كه كتاب من در جهاني كه چند مذهب وجود دارد موجب
ناراحتي عده اي شده عميقا متاسفم و اين تجربه بايستي يادآور اين باشد كه ما وظيفه
داريم حساسيت ديگران را در نظر بگيريم…».

پس از انتشار اين بيانيه، رسانه هاي گروهي دنيا، تبليغاتي را
با همان هدف قبلي شروع كردند و به طرح و پاسخ گويي به اين سوال پرداختند كه «آيا مراتب
تاسف سلمان رشدي براي بنياد گرايان مسلمان كافي است يا نه؟» در اين ارتباط از يك
طرف عده اي پاسخ مي دادند كه «عذرخواهي او كافي است» از جمله مهدي روحاني آخوند
درباري

معروفي كه حكم «رهبريت سه ميليون شيعه اروپائي» خود را از ملكه
انگليس دريافت داشته! طي مصاحبه اي اعلام كرد: «من از اشخاص نزديك به سلمان رشدي
اطلاع يافته ام كه او كتاب خود را جمع آوري خواهد كرد. معذرت خواهي رشدي از
مسلمانان جهان براي كتاب آيه هاي شيطاني او را تطهير كرده و بار ديگر يك مسلمان خو
نموده است… يعني چيزي كه ما خواستار آن بوديم(؟!) … انجام داد من كاملا با وي
موافقم و با او نيز رابطه دارم وي يكي از دوستان ما مي باشد…» البته در اين
تبليغات گسترده، براي آن كه مساله كاملا جا بيفتد احتياج به مخالفين نيز بود به
همين دليل خبرهايي نيز با اين عناوين در اين رسانه ها پخش مي گرديد: «… در بريتانيا
برخي از نويسندگان و روزنامه نگاران كه پس از محكوميت كتاب آيات شيطاني سلمان رشدي
به وسيله آيت الله خميني حمايت خود را از سلمان رشدي اعلام كردند اكنون از تصميم
او در مورد صدور عذرخواهي انتقاد كرده اند… يكي از شاعران انگليسي گفته است با
آن كه مي داند رشدي تحت فشار زيادي بوده است ولي اگر به جاي او بود عذرخواهي نمي
كرد. آنتوني هاوارد روزنامه نگار انگليسي نيز گفت عذرخواهي نتيجه خوبي نخواهد داشت
و در برابر تعصب نبايد تسليم شد…».

پس از يك روز تبليغات سرسام آور در اين زمينه، راديو اسرائيل
در ساعت 19 مورخ 30/11/67 اعلام كرد: «… در پي يك سلسله گزارش هاي ضد و نقيض
خبرگزاري دولتي ايران در آخرين ساعات ديشب به طور غير منتظره اعلام كرد: طلب مغفرت
آقاي سلمان رشدي، نويسنده كتاب آيه هاي شيطاني براي بخشش وي كافي است. اين
خبرگزاري پيشتر اعلام كرده بود كه تنها اعلام تاسف نويسنده براي باطل شدن حكم قتل
وي كافي نمي باشد…».

از آن جا كه مشابه اين خبر نيز در بلندگوهاي ديگر استعمار نيز
پخش شده بود و امكان داشت كه مسلمانان جهان را نسبت به اين مساله مهم دچار شبهه و
اشتباه گرداند به خصوص آن كه گفته مي شد كه يكي از مسئولين وزارت خارجه كشورمان در
ملاقات با كاردار انگليس در تهران به وي گفته كه «اقدام به عذرخواهي رشدي را مثبت
تلقي مي كند»، دفتر امام خميني طي اطلاعيه اي با تاكيد بر فتواي قتل سلمان رشدي
اعلام كرد: «… حضرت امام خميني مدظله فرمودند: اين موضوع صددرصد تكذيب مي گردد. سلمان
رشدي اگر توبه كند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامي
همّ خود را به كار گيرد تا او را به درك واصل گرداند. حضرت امام اضافه كردند: اگر
غير مسلماني از مكان او مطلع گردد و قدرت اين را داشته باشد تا سريعتر از مسلمانان
او را اعدام كند بر مسلمانان واجب است آن چه را كه در قبال اين عمل مي خواهد به
عنوان جايزه و با مزد عمل به او بپردازند. 30/11/67».

اين اطلاعيه كه ضمن آن اقدام نامطلوب تعيين جايزه به شكلي ظريف
تصحيح شده و طي آن بر قتل نويسنده مرتد آيات شيطاني تاكيد گرديده بود، در زماني انتشار
مي يافت كه استكبار جهاني فشارهاي رواني و تبليغاتي خود را براي پس گرفتن فتواي
امام موثر مي ديد. قبل از اين اطلاعيه يك سخن گوي دولت انگليس در بروكسل گفت: «…
هدف اين است كه آيت الله خميني تحت حداكثر فشار قرار گيرد…».

و راديو لندن اعلام كرده بود كه:

«دوازده عضو بازار مشترك اروپا موافقت كردند كه كليه سفرا و
ساير روساي هيات هاي ديپلماتيك بايد به منظور مشورت از تهران فرا خوانده شوند كه
يك روال معمول ديپلماتيك است. اين فرا خواندن براي مدت نامعلوم خواهد بود كه در
واقع نشان نارضايتي شديد اين كشورهاست. پيشنهادهاي ديگر از جمله محدوديت سفر براي
ديپلماتها به ايران با استقبال كمتري روبرو شد. زيرا اولا اين اقدام ممكن است
تلافي جوئيهاي ناخوشايندي را باعث شود و در ثاني دولت هاي اروپائي مايل نيستند
زندگي را براي آن دسته از ايراني ها كه در تلاش بودند آيت الله خميني را به رعايت
موازين ديپلماتيك و قوانين بين الملل ترغيب كنند، سخت تر نمايد…».

موج برخورد جديد غرب كه با تهديدي ديپلماتيك (فراخواني سفراي
انگليس، ايتاليا، آلمان، سوئ، دانمارك، نروژ و …) آغاز شده بود به اين اميد نضج
مي گرفت كه ايران و شخصا شخص امام و پيروان واقعي ايشان را در داخل حاكميت ايران
به عقب نشيني از مواضع متخذه در قبال اين مساله وادار نمايند و تصور موفقيت اين
اقدام را نيز در سر مي پروراندند ليكن اطلاعيه دفتر امام از يك سو و رخدادهاي
سياسي اجتماعي اين برهه كه مصادف با آمدن نماينده ويژه گورباچف و ملاقات وي با
امام بود. از سوئي ديگر، استكبار غرب را در مورد چگونگي اتخاذ سياست برخورد با
جمهوري اسلامي ايران دچار حيرت و سردرگمي نمود. غرب به هيچ وجه مايل نبود عناصري
كه در داخل ايران خوهان برقراري رابطه با غرب هستند از صحنه سياسي ايران كنار رفته
و يا بدين صورت تضعيف گردند.

اين برخورد كج دار و مريز غرب با اين حركت هم چنان اداه دارد و
امكان اين مساله بسيار قوي است كه اين كشورها براي جلوگيري از زيان بيشتر در اين
ماجرا سعي نمايند تا مساله را به شكلي نرم و ملايم كرده و به مرور آن را به
فراموشي سپارند. تصويب قطع رابطه كامل سياسي و ديپلماتيك ايران با بريتانيا در
مجلس شوراي اسلامي در 9/12/67 اقدامي در جهت جلوگيري از اين حركت انگليس بود. گر
چه در اين رابطه قبل از تشكيل جلسه فوق العاده مجلس شوراي اسلامي خبري از قول
انگليس مبني بر عدم تمايل اين كشور در قطع رابطه با ايران پخش شد، به اين اميد كه
جو تبليغي كاذبي در اين ارتباط به وجود آيد و نمايندگان مجلس را در اتخاذ چنين
تصميمي متزلزل نمايد. غرب پس از اين اقدام نيز خط سابق خويش را ادامه خواهد داد
وسعي مي كند تا با اتخاذ روش هاي ملايم تري امكان تجديد رابطه و كشاندن ايران به
سوي خود را فراهم آورد. بوقهاي تبليغاتي استكبار غرب در طي اين مدت صراحتا اعلام
مي كنند كه «مساله پيوند مجدد ايران و غرب براي مدتي به تعويق افتاده است». يعني
باز هم صحبت از «تعويق افتادن» است! غربي ها غافلند كه جمهوري اسلامي تا زماني كه
به آرمان هاي انقلاب خويش وفادار باشد مبارزه اي بي امان با استكبار را پيگيري
خواهد نمود و در راه اين مبارزه، لحظه اي سستي و درنگ را تحت عنواني، خيانتي بزرگ
به آرمان والاي شهداي خويش مي داند.

 

حمايت مسلمين جهان از فتواي امام و صفوف مخالفين

حمايت گسترده مردمي به خصوص علما و روحانيون شيعه و سني جهان
از فتواي امام؛ در حقيقت لبيك به رهبري جهاني امام تلقي مي شود. تظاهرات مردم
مسلمان هند، پاكستان، لبنان، بنگلادش و چندين كشور مسلمان ديگر حتي مسلمانان مقيم
كشورهاي اروپائي در حمايت از فتواي امام و اعلام آمادگي براي اجراي اين حكم به نحو
بارزي در رفع اختلافهاي جزئي بين فرقه ها و متشكل نمودن صفوف مسلمين در رويارويي
با توطئه جهاني عليه اسلام ناب محمدي (ص) تاثير به سزايي داشت.

در مقابل نيز گروهي به اصطلاح ايراني و غير ايراني به دفاع از
اقدام استكبار غرب در اين ارتباط پرداختند. در داخل كشور گروهي از ليبرالها از
جمله نهضت آزادي با اتخاذ مشي «سكوت» علامت رضايت خود را به بوق هاي تبليغاتي غرب
اعلام كرد. سازمان منافقين نيز با برپايي چندين تظاهرات و راه پيمايي در شهرهاي
مختلف آلمان غربي به حمايت از كتاب آيات شيطاني و نويسنده مرتد آن (سلمان رشدي) و
مخالفت با فتواي شرعي قتل وي، پرداخت و هم سويي خود را با توطئه جديد استكبار اين
گونه به نمايش گذاشت. بني صدر نيز در مصاحبه هايي با استناد به «آزادي در اسلام»
عنوان كرد كه: «اگر من رئيس جمهور ايران بودم اجازۀ انتشار كتاب آيات شيطاني در
ايران را مي دادم». يكي از نمايندگان پارلمان رژيم صهيونيستي اسرائيل نيز ضمن
مخالفت؛ اقدام امام خميني از سلمان رشدي دعوت نمود كه براي حفظ جان خويش به تل
آويو رفته و در خانه 27 اطاقه وي اقامت كند.

در يك كلام فتواي امام صف بنديهاي مقابل اسلام ناب محمدي (ص)
را در داخل و خاجر از كشور افشاء نمود و صف تمامي طرفداران اسلام سرمايه داري از
ليبرال هاي داخلي تا منافقين و بني صدر و مهدي روحاني و ضد انقلاب هاي ديگر را در
كنار انگليس، آمريكا و ساير دولت هاي سلطه گر اروپائي معرفي كرد و بار ديگر معناي
«الكفر ملّة ‌واحده» را عينيت بخشيد.

نكته جالب توجه در اخبار مربوط به بازتاب هاي اين ماجرا، سكوت
كشورهايي هم چون كويت، مصر، امارات متحده عربي خصوصا حاكمان حجاز كه خود را به
دروغ خادم الحرمين معرفي مي كنند؛ بود. هم سويي حاكمان اين كشورها با استكبار غرب
به قدري بارز بود كه برخي از روزنامه هاي كويت و امارات طي مقالاتي به اين سكوت
اعتراض كردند. روزنامه كويتي «الرأي العام» طي مقاله اي اعراب را به خاطر سكوت
آنان نسبت به اقدام «سلمان رشدي» در اهانت به دين مبين اسلام مورد سرزنش قرار داد
و نوشت: « اعتراض شديد مسلمانان هند، پاكستان و دولت ايران به انتشار كتاب آيات
شيطاني مايه شرم ساري براي كليه اعراب است. انتشار كتاب كفر آميز سلمان رشدي كه
احساسات مقدس مسلمانان جهان را جريحه دار كرد. مسلمانان هند، پاكستان و ايران را
بر آشفت در حالي كه 100 ميليون عرب دچار خاموشي شده اند. سلمان رشدي يك فراماسونر
صهيونيست است و بايد اعراب قبل از ديگران با اجراي حكم اسلام خون وي را بريزند.
غيرت اعراب در زمنيه اسلام و رسول خدا بر باد رفته است. آيا مايه شرمساري نيست كه
ملت هايي كه بعد از اعراب اسلام آوردند در مورد دين اسلام و پيامبر اكرم (ص) بيش
از خود اعراب غيرت و تصب نشان دهند…».

به هر حال اين جريان و تبعات داخلي و خارجي آن هم چنان ادامه
دارد و بايستي انتظار برخوردهاي جدي تر از سوي مسئولين جمهوري اسلامي ايران و
مسلمانان جهان با اين مساله را داشت.