انقلاب اسلامي در فلسطين

انقلاب اسلامي در
فلسطين

حجة الاسلام سيد علي
اكبر محتشمي

* نقش دانشگاهها در
مبارزات مردم فلسطين:

ما در اين جا بايد
راجع به وضعيت دانشگاههاي فلسطين در چند ساله اخير هم مروري داشته باشيم. دانشگاه
«النجاه» در شهر «نابلس» است كه با كمك سازمان آزادي بخش فلسطين و اردن تاسيس شده
و آقاي «حكمت المصري» رئيس اين دانشگاه است كه از طرفداران شاه حسين مي باشد. در
اين دانشگاه در اثر رشد روز افزون تفكر انقلاب اسلامي، دانشجويان مسلمان موفق شدند
دانشجوياني را كه وابسته به گروههاي مختلف فلسطيني بودند جذب كنند و در سال 1983 انتخاباتي
كه در اين دانشگاه صورت گرفت، دانشجويان مسلمان به پيروزي رسيدند و اكثر مطلق كرسي
ها را به دست آوردند. در سال 1984 اختلافاتي ميان دانسجويان اسلامي و طرفداران
احزاب و سازمان هاي فلسطيني به وجود آمد و اين اختلافات به اوج خود رسيد و منجر به
درگيريهائي شد. اما در اين سال با توجه به اين كه بين سوره و ساف «عرفات» اختلافات
شديدي بروز كرد كه منجر به اخراج عرفات از دمشق گرديد، اين باعث شد كه آن اختلافات
داخل سرزمين اشغالي فروكش كند و كمك بسيار مساعدي را به ساير احزاب و گروههاي
فلسطيني در داخل سرزمين ها بنمايد.

دانشگاه ديگري وجود
دارد بنام دانشگاه «بئرالزيد» كه مسيحي است و وابسته به واتيكان است و در اين
دانشگاه ـ علي رغم جو حاكم غير اسلامي و جو حاكمي كه در آنجا مسيحيان به وجود
آورده اند ـ دانشجويان مسلمان موفق شدند 38 درصد آرا را به دست بياورند.

دانشگاه ديگري كه وجود
دارد و مهم است «دانشگاه بيت اللحم» مي باشد كه مستقيما از طرف واتيكان اداره مي
شود. اين دانشگاه هم وضعيتي مشابه دانشگاه بئر الزيد دارد و دائما آن حالت اسلامي
در اين دانشگاه رو به افزايش است. البته دانشكده هاي الهيات و پلي تكنيك در كرانه
غربي رود اردن هم هميشه صد در صد و يا 98 و 99 درصد در اختيار حركت هاي اسلامي و
دانشجويان مسلمان بوده است.

 

* نقش علماء و
روحانيون در مبارزه مردم فلسطين:

اما راجع به نقش
مساجد و روحانيت در سرزمين هاي اشغالي بايد گفت كه: شهر الخليل كه تا چند سال قبل
اصولا فاقد سينما بود و يك شهر مذهبي به شمار مي آمد، روحاني سرشناس اين شهر «شيخ
محمد الجبيري» است كه معلم شاه حسين بوده و لذا مقامات اردني مزاحم كار او نمي
شوند و ايشان از اين فرصت استفاده كرده تا اين كه وضعيت اسلامي اين شهر را سر و
سامان بدهد. در شهر بيت المقدس حوزه علميه اي وجود دارد كه تا كنون تابع وزارت
اوقاف اردن بوده و ائمه مساجد از اين حوزه علميه و دانشكده اسلامي فارغ التحصيل مي
شوند.

در شهر «جنين» عالم
بزرگ «شيخ بسام جرار» است و در گذشته «شيخ احمد بيوض التميمي» رهبر جماعت اسلامي
بوده كه اكنون در اردن هستند. البته در اين شهر «شيخ عبدالحميد سائح» هم در گذشته
بوده كه اكنون رئيس مجلس ملي فلسطين است و به جاي «خالد فاهوم» انتخاب شده كه قبلا
خالد فاهوم رئيس مجلس ملي فلسطين بود و هنگامي كه در داخل سازمان فتح اختلافاتي ـ
بعد از حادثه شكست سال 1982 در بيروت كه عرفات اعلام شكست كرد و از بيروت خارج شد
ـ‌ رخ داد و سپس اعلام شد كه مجلس ملي فلسطين در اردن برگزار مي شود كه خالد فاهوم
مخالفت كرد و لذا عرفات عملا اين مجلس فرمايشي را تشكيل داد و «شيخ عبدالحميد
سائح» را به جاي او انتخاب كردند.

و يكي ديگر از
روحانيون سرشناس كه «محمد ابوالطير» است از روحانيون جوان و مبارز كرانه غربي است
كه 11 سال در زندان اسرائيل بوده و در سال 1985 آزاد شده و به احتمال بسيار زياد
نقش عمده اي را در مبارزات اخير فلسطين دارد.

 

* نگاهي به شهر غزه
به عنوان خاستگاه انقلاب مردم فلسطين:

در اين قسمت مروري بر
تحولات شهر غزه به عنوان مركزي كه قيام ملت فلسطين از اين شهر آغاز شد داريم،زيرا
نوار غزه تا سال 1967 تحت حكومت و سيطره مصر بود و در زمان حكومت جمال عبدالناصر
_كه از سال 1954 تا 1970 طول كشيد _ اخوان المسلمين سخت تحت پيگرد بود و اصولا
اسلام رشدي در اين مناطق نداشت. اما از سال 67 تا سال 1980 جوانان مسلمان فلسطيني
يك جوشش انقلابي را داشتند و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در مصر سازمان هاي مخفي
اسلامي چون «جهاد اسلامي»، «سازمان هجرت و تكفير» و «اخوان المسلمين» رشد زيادي
داشتند و اين جريانات به حركت هاي اسلامي در غزه تاثير گذاشته و آن جوانان و
دانشجوياني كه در دانشگاههاي مصر فارغ التحصيل مي شدند و تحت تاثير حركت ها و
سازمان هاي مخفي اسلامي قرار داشتند داراي يك جوشش اسلامي خاصي بودند. اين جوانها
با اين روحيه وارد نوار غزه مي شدند و به مرور ميان مساجد حركت هاي خوب آگاهي بخشي
را هم داشتند. اما بين اخوان المسلمين در نوار غزه و فارغ التحصيلان دانشگاههاي
مصر كه به غزه وارد مي شدند، اختلافاتي وجود داشت زيرا اخوان المسلمين معتقد به
حركت هاي حاد و تند نبودند ولي اين دانشجويان ـ‌ كه فارغ التحصيل شده بودند و به
غزه برگشته بودند ـ‌ شديدا طرفدار مبارزات قهر آميز در سرزمين هاي اشغالي بودند و
طبيعي است كه روحيه اين افراد جديد و تحصيل كرده اسلامي تاثير به سزائي روي قشر
دانشجوي دانشگاههاي نوار غزه داشت و باعث رشد سريع اسلامي در اين دانشگاهها و در
ميان جوامع مختلف به خصوص جوانان شد. و لذا در اين چند ساله دانشجويان مسلمان در
دانشگاههاي نوار غزه در انتخابات دانشگاهي براي تشكيل كميته هاي دانشگاه پيروز مي
شدند. اين دانشجويان به طرفداران اردن و دانشجوياني كه طرفدار عرفات و احزاب و
سازمان هاي غير اسلامي بودند به شدت مخالفند و لذا در دانشگاههاي نوار غزه هم چندين
بار تا كنون درگيري بين هواداران سازمان هاي فلسطيني با دانشجويان اسلامي صورت
گرفته اما نظر رژيم هاي اردن و اسرائيل نسبت به جهاد اسلامي بسيار منفي است و
اصولا با حركت هاي اسلامي و دانشجويان مسلمان در دانشگاهها به شدت مخالفت مي كنند
و سعي در نابودي هسته هاي اسلامي در دانشگاهها دارند و لذا نشريات و كتب مختلف
مجاني در اين دانشگاهها توزيع مي شود و سعي مي كنند اختلافات بين طوايف مختلف
اسلامي را تشديد كنند و اختلاف بين شيعه و سني را خيلي دامن مي زنند و در آن
كتابها و نشريات سعي مي كنند كه شيعه را كافر قلمداد كنند! جنگ ايران و عراق را
محكوم مي كردند و در نشرياتشان مي نويسند كه عراق با كفار مي جنگند!! و تبليغات
منفي وسيعي عليه جهاد اسلامي راه انداخته و ادعا مي كنند كه اين سازمان اصولا شيعه
مذهب است و مبارزه با جهاد اسلامي را واجب و ضروري قلمداد مي كنند و كلا جهاد
اسلامي را يك تشكيلات وابسته به انقلاب اسلامي ايران مي دانند.

اين حالت اسلامي و
بيداري اسلامي به داخل زندان هاي اسرائيل هم سرايت كرده و لذا اسرائيل سعي مي كند
كه دائما مسلمان ها را و به خصوص جوان هاي اسلامي را از زنداني به زندان ديگر
منتقل كند تا اين كه اينها نتوانند در داخل زندان شبكه هاي بزرگ اسلامي را تشكيل
بدهند. ولي همين نقل و انتقالات باعث شده كه در هر زنداني هسته اي تشكيل شود و
اسلام گسترش پيدا كند و علي رغم همه اين تبليغات، اعضاي جهاد اسلامي در داخل زندان
هاي اسرائيل به شدت مقاومت مي كنند و مقاومت اين جوانان باعث شگفتي ساير زندانيان
مي شود و آنها را به سوي اسلام جذب مي كند و به مرور زمان مردم فلسطين با شكست
شعارها و اهداف و ايده هاي مطرح شده از طرف احزاب و سازمان هاي مختلف چپ و راست
فلسطين به اين نتيجه رسيده اند كه تنها راه نجات فلسطين روي آوردن به اسلام است.

 

*وضعيت مسلمانان
فلسطيني در داخل و خارج سرزمين هاي اشغالي:

اما در مورد وضعيت
فلسطيني هاي مسلمان در داخل و خارج سرزمين هاي اشغالي بايد متذكر شويم كه مسلمانان
فلسطيني مواجه با شرايط سخت و دشواري در داخل و خارج هستند، در خارج هر گونه سفر و
رفت و آمدي اصولا بايد با تائيد و امكاناتي صروت بگيرد كه يكي از سازمان هاي
فلسطيني به آنها مي دهند و ورود فلسطيني هاي مقيم لبنان به اردن ممنوع است و مردمي
كه در داخل سرزمين هاي اشغالي زندگي مي كنند و از سوي اسرائيل تبعيد و يا اخراج مي
شوند، با خطر جدي در كشورهاي عربي مواجه مي گردند.

 

* ويژگيهاي قيام
عمومي فلسطين:

يكي از ويژگيهائي را
كه ما مي توانيم نسبت به گذشته راجع به «انتفاضه» و قيام اسلامي ملت فلسطين
برشماريم، اين است كه در سرزمين هاي اشغالي در سال 67 به بعد، هر چند وقت يكبار،
قيام و حركتي شعله ور مي شده ولي چون يك رهبري اسلامي و انگيزه اي اسلامي وجود
نداشته، رو به خاموشي مي گذاشته و تداومي نداشته است و رژيم اشغالگر قدس و فلسطين
نيز در چنين اوضاعي سعي مي كرده كه با دستگيري و شكنجه تعدادي و اخراج و تبعيد
دسته اي ديگر، اين قيام را سركوب كند و در نتيجه بعد از مدتي قيام خاموش مي شده و
مردم منتظر بودند يك بار ديگر نسل جديدي پيدا شود و با انگيزه اي حركتي را آغاز
كنند و اين حركت ها پي در پي با شكست مواجه مي شد. البته قبلا از طرف سازمان آزادي
بخش فلسطين حركت هاي كوچكي در داخل سرزمين هاي فلسطين ـ‌ و عمدتا به وسيله ابوجهاد
كه مرد شماره 2 اين سازمان بود ـ‌ تدارك مي شد كه اينها تاثير چنداني نداشت.

اما قيام اخير ملت
فلسطين با توجه به ويژگي اسلامي و انگيزه هائي كه جوانان پرشور و مسلمان داشتند،
از مساجد سرچشمه گرفت و در اثر وجود رهبري روحاني و اسلامي در مساجد و تا حدودي
تمركز اين رهبري ـ‌ به احتمال زياد ـ‌ باعث شد كه اين حركت استمرار پيدا بكند. ما
در اين جا سعي مي كنيم ماجراي انتفاضه و قيام ملت فلسطين را از ابتدا تا كنون به
صورت فشرده مطرح كنيم و علل و عواملي كه به وجود آورنده اين قيام است را بررسي
كنيم و اميدواريم انشاءالله بتواند در روشن شدن برخي از ابهامات موثر واقع گردد.

يكي از علل محوري
«انتفاضه» و قيام ملت مسلمان فلسطين، آگاهي و بيداري و روشن شدن مردم مسلمان
فلسطين به خصوص طبقه جوان در داخل سرزمين هاي اشغالي فلسطين است از يكي از رهبران
حركت اسلامي و جنبش اسلامي فلسطين به نام «زيد بلال» اهل نابلس نقل شده كه او گفته
است: «ما سير ماركسيسم، سوسياليسم و تمام انواع مكاتب و نظريات ديگر را در خلال
چهل سال گذشته تجربه كرديم ولي جنگ را به دشمن باختيم و سودي نبرديم و خسارت
ديديم. مردم امروز ايمان آورده اند و معتقد شده اند كه پيروزي از جانب خدا است و
ما امروز معتقد هستيم كه بايد دولت اسلامي براي همه مسلمانها تشكيل بشود كه حاكميت
آن با دين اسلام است».

مسئله اي كه در رابطه
با اين موضوع جلب نظر مي كند، اين است كه بسياري از رهبران فعلي جنبش اسلامي در
فلسطين،در گذشته افراد ملي گرا و اعضاء فعال و جزو كادر هاي بالاياحزاب ماركسيست و
اصولا لائيك سازمان هاي مختلف بودند و تجارب و تجربه هاي زيادي را در رابطه با اين
سازمان ها و احزاب از نزديك داشته اند و پي بردند به اينكه آن همه شعارهاي پر زرق
و برق و وعده هائي كه اين احزاب مي دادند كذب و دروغ است.

در اين زمينه مي
توانيم اشاره بكنيم به آقاي «شيخ محمد ابوطير» كه يازده سال به اتهام كار نزديك و
فعاليت در ارتباط با سازمان هاي فلسطين دستگير و زندانيي شده بوده، امروز او يكي
از اسلامي هاي بسيار متعصب است و يكي از روحانيوني است كه باور قلبي به اسلام پيدا
كرده و متعقد است كه: «تنها اسلام است كه راهگشاي آزادي فلسطين است». در اين رابطه
فرزند آقاي «محمد ابوطير» به نام «مصعب» كه در اين رابطه از پدرش تبعيت كرده و او
هم در جرگه اسلامي ها در آمده و اين موضوع در روزنامه «القبس» در تاريخ 14/10/1987
به نقل از نشريه «تايمز» آمده است. يعني شيخ ابوطير انساني است كه در او انقلاب
دروني ايجاد شده و او را از ملي گرائي و عقيده به قوميت تبديل كرده به اسلام گرائي
و اين مسئله براي اولين بار است كه از زمان اشغال فلسطين توسط صهيونيست ها به وقوع
پيوسته و ما در تاريخ شاهد آن هستيم.

در همين رابطه با
مشاهده آمار زياد مساجد در سرزمين هاي اشغالي مي توانيم نشانه اي بر گسترش اين
روحيه اسلاميت در فلسطين ببينيم مثلا در كرانه غربي رود اردن از 400 مسجد در گذشته
از سال 1967 تا كنون، تعدا مساجد به 750 باب رسيده است. در غزه در حالي كه قبل از
20 سال تنها 200 مسجد بوده امروز ما 600 مسجد داريم. روزنامه تايمز لندن مي گويد:
«مسجد الاقصي كه سومين مسجد از حيث قداست در اسلام مي باشد، اكنون نمازگزاران به
وسيله اتوبوس ها از راههاي دور و نزديك در آن گرد مي آيند در حالي كه 20 سال قبل
تعداد بسيار اندكي در مسجد اقصي نماز مي خواندند». خبرگزاري آسوشيتدپرس در تاريخ
17/12/1987 گزارشي را داده كه از ماذنه هاي مساجد در منطقه اشغالي غزه مردم
فراخواني مي شوند براي اين كه با نيروهاي اسرائيلي شركت دارند. و در جائي ديگر در
روزنامه تايمز 28/10/1987 گفته است: با بلندگوها از ماذنه هاي مساجد، ساكنين
سرزمين هاي اشغالي را دعوت مي كنند به تظاهرات در برابر حملات اسرائيل و اين نكته
مكررا گفته مي شود و از مردم خواسته مي شود كه حمله كنيد و به عقب برنگرديد». يكي
از افسران نيروهاي سازمان ملل كه حدودا سه سال در غزه خدمت مي كرده مي گويد: «كليه
تظاهرات يا اكثر تظاهرات از مساجد آغاز مي شود و اين تظاهر كنندگان در جمعيت هاي
بسيار وسيع و گسترده شان اشغال سرزمين هاي فلسطين از سوي اسرائيل را رد و محكوم مي
كنند» و اين مطلب را روزنامه «العهد» ارگان حزب الله از خبرگزاري آسوشيتدپرس مورخ
27/12/87 نقل كرده است.

 

عمليات انقلابي در
فلسطين اشغالي

علاوه بر مسئله
بيداري اسلامي در سراسر زمين هاي اشغالي كه به وسيله علما و روحانيون و فارغ
التحصيلان مصر صورت گرفته، نكته ديگر آنكه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، عملياتي
كه توسط جوانان مسلمان و به رهبري گروههائي از جمله جهاد اسلامي انجام شده، تاثير
بسزايي در به حركت در آوردن توده مردم داشته است و ادارات مختلف اسرائيل با ترس و
وحشت اين مسائل را ذكر كردند. مثلا در سال 1986 ادارات مختلف امنيتي اسرائيل آماري
را كه ارائه كرده اند گفته اند: عمليات تخريبي از تاريخ 1/4/85 تا 1/4/86 ـ‌ حدودا
يك سال ـ تعدادش از 374 عمليات به 569 عمليات افزايش يافته است يعني ما افزايش
درصد بسيار بالايي را در طول يك سال شاهد هستيم يعني به طور معمولي در هر روز در
سرزمين هاي اشغالي، يك و نيم عمليات داريم و هم چنين آماري را كه اسرائيل ذكر كرده
راجع به عمليات مختلف در سرزمين هاي فلسطين كه عليه سربازان اسرائيل و يا حركت
هائي براي اين كه كسي را به قتل برسانند مقايسه اي كه بين سالهاي 84، 85 و سال هاي
85، 86 انجام داده اين است كه در برابر هر واقعه اي كه در سال 84، 85 به وقوع
پويسته در سال 85، 86 به 23 واقعه افزايش يافته است و اصولا نيروهاي نظامي
اسرائيل، سازمان جهاد اسلامي را منهدم مي كند و ادعا مي كند كه اين سازمان است كه
اين عمليات را در سطح گسترده اي از سر زمين هاي اشغالي انجام مي دهد. و اسرائيل
مسئله جهاد اسلامي را در سال 1986 رسما اعلام كرد و بيست نفر از مسلماناني كه عوض
جهاد اسلامي بودند دستگير نموده از جمله «دكتر فتحي عبدالعزيز الشقاقي» كه يكي از
رهبران بزرگ جهاد اسلامي است و اين شخصيت طبيب بوده و در بيمارستان مطلع در قدس
همكاري مي كند و اسرائيل يك سري اتهامات را به اين افرادي كه دستگير كرده بود وارد
كرد كه اينها عمليات چريكي را در سرزمين هاي اشغالي انجام داده اند.

از جمله عملياتي را
كه نسبت داد اين است كه جهاد اسلامي به سوي يك بانك اسرائيلي در خيابان
«عمرالمختار» يك بمب آتش زاد پرتاب كردند و هم چنين عملياتي كه عليه مركز اداره
شهري در غزه صورت گرفت و همين طور عملياتي عليه مركز دادگاه نظامي شهر غزه و
عملياتي را كه در رابطه با بانك اسرائيلي رفته در همان سال صورت گرفت و يك بمب آتش
زاد به سوي اين بانك پرتاب شد و هم چنين عملياتي را كه در سال 1986 صورت گرفت و يك
نارنجك دستي به طرف يك ماشين جيپ اسرائيلي در ميدان مركزي شهر غزه پرتاب شد؛ اين
ها مجموعه عملياتي بوده كه اين گروه بيست نفره را متهم كرده اند كه اين عمليات را
انجام داده اند و ما مي توانيم در زمره اين عمليات مهمترين عملياتي را كه تا كنون
در اسرائيل سابقه نداشته و ندارد را نام ببريم كه شديدا صهيونيست ها و اصولا
آمريكائي ها را به وحشت انداخته و آن عملياتي بوده كه گروههاي جهاد اسلامي انجام
داده اند و يك حمله وسيعي را به وسيله نارنجك هاي دستي تدارك ديده اند بر عليه يك
گروه وسيعي از نيروهاي اسرائيلي كه در نزديكي «حائط المبكا» (ديوار ندبه) در قدس
صورت گرفت. در اين حمله گسترده، هشتاد اسرائيلي كشته و زخمي شدند و بدنبال اين
حركتي كه صورت گرفت، نيروهاي اسرائيلي حمله وسيعي آغاز كرده و عده زيادي از ساكنين
عرب بيت المقدس را دستگير كردند و  24 ساعت
حكومت نظامي در شهر اعلام نمودند و در اين 24 ساعت خانه هاي عربهاي ساكن بيت
المقدس را تفتيش و تعداد زيادي را دستگير كردند. و به مجرد اينكه اين عمليات انجام
شد بلافاصله اسرائيل برنامه هاي تلويزيوني اش را قطع كرد و  خبر اين حركت را اعلام نمود. رئيس شهرداري شهر
قدس «تيدي كوليك» اعلام كرد كه: «اين يكي از فاجعه هاي بزرگ تاريخ ما بوده و در
حاليكه ما در اين شهر مدت زيادي بود كه آرامش داشتيم لكن اين عمليات ثابت كرد كه
اين آرامش ادامه ندارد». اين نقل قول را روزنامه السفير در تاريخ 16/10/86 از
شهردار شهر قدس كرده و بلافاصله بعد از عمليات جهاد اسلامي طي اطلاعيه اي ذكر كرد
كه: «نيروهايش دست به چنين عمليات قهرمانانه اي زده اند و مجموعه اي كه اين عمليات
را انجام داده بنام «قوات الاقصي» (نيروهاي بيت المقدس) بوده كه چنين عملياتي را
عليه نيروهاي اسرائيلي در كنار ديوار ندبه انجام داده اند». و در همين بيانيه خطاب
به امت اسلامي كرده و گفته است: «ما دشمن را از هرگونه حركتي بر عليه شهروندان بي
گناه برحذر مي داريم زيرا اگر عليه آنان اقدامي صورت بگيرد ما بشدت عليه نيروهاي
اسرائيلي عملياتي را انجام خواهيم داد».

در تاريخ 19/2/1987
جهاد اسلامي يك عمليات استشهادي را انجام داد و در اين عمليات فردي بنام «سمير
ابراهيم خروسه»ـ كه 24 سال بيشتر از عمرش نگذشته بود ـ بوسيله اتومبيلي كه در آن
مواد منفجره كار گذاشته بود، به نيروهاي اسرائيلي ـ حمله كرد و منفجر شد و تعداد
زيادي از نيروهاي اسرائيلي كشته شدند و نيروهاي اسرائيلي هنگامي كه مشاهده كردند
كه اين اتومبيل بطرف آنها مي آيد، با سرعت به سوي راننده شليك كردند و راننده بعد
از اينكه تعدادي از سربازان اسرائيلي را زير گرفته بود و آنها را در اين حمله كشته
و زخمي كرد، خود نيز به شهادت رسيد.

در تاريخ 3/8/87 جهاد
اسلامي بيانيه اي را صادر كرد و در اين بيانيه ضمن تشريح حمله اي كه نيروهاي جهاد
اسلامي به نيروهاي اسرائيلي در ميدان فلسطين در وسط شهر غزه انجام داده بودند و در
اين عمليات فرمانده پليس نظامي ارتش اسرائيل در غزه كشته شده بود، مسئوليت اين
عمليات را به عهده گرفت.

در اسرائيل سازماني
است مربوط به پليس مخفي اسرائيل بنام «شين بيت». اين سازمان معروف است به يك
سازمان بسيار وحشتناك و منحوس و كساني كه دستگير مي شوند توسط اين پليس زير شكنجه
يا به شهادت مي رسند يا ناقص العضو مي شوند و مردم فلسطين از اين سازمان به عنوان
يك كابوس وحشتناك مرگ ياد مي كنند. و در اين حركت جهاد اسلامي كه توسط نيروهاي
جوان و مبارز صورت گرفت، خوشبختانه فرمانده «شين بيت» بنام رونتال رون پال كشته شد
و اين تأثير بسيار زيادي در سراسر فلسطين گذاشت اين شخص براي سركوبي مردم غزه خود
شخصا نيروهايش را فرماندهي مي كرد.

البته راجع به كليه
عملياتي كه توسط جهاد اسلامي صورت مي گرفت و ميگيرد، سازمانهاي مختلف فلسطيني
بلافاصله اطلاعيه هائي را در كشورهاي مختلف از جمله تونس، الجزاير، بغداد، فرانسه
صادر مي كنند و مسئوليتش را به عهده مي گيرند. و اين شان دهنده عظمت اين حركتهاي
جهادي است كه توسط نيروهاي مسلمان در فلسطين اشغالي صورت مي گيرد.

ادامه دارد